گزارش ویژهی ساینس: مرثیهای برای زیستبوم شکنندهی ایران
عمدهی پهنهی وسیع ۱ میلیون و ۶۴۸ هزار کیلومتری سرزمین ایران، از بیابانهای پهناور درست شده است. کشوری که هزاران سال است تامین آب، دغدغهی اصلی زندگی مردم آن است. شرایط کمبود آب در چند دههی اخیر بدتر هم شده است. زیست بوم ایران و به طور کلی حیات در این سرزمین، تحت فشار قرار دارد. «ریچارد استون» از نشریهی بینالمللی «ساینس»، گزارشی کوتاه از محیطزیست ایران تهیه کرده و در شمارهی این ماه مجله و وبسایت آن منتشر کرده است.
برنامهی نجات دریاچهی ارومیه، بزرگترین و گرانقیمتترین پروژهی زیستمحیطی ایران است. دریاچهای که به طرزی عجیب و وحشتانگیز، در عرض فقط پانزده سال وسعت آن به ۱۰ درصد مقدار بیشینهاش رسید. به جز این دریاچه، مناطق دیگری در ایران وجود دارد که زیستبوم آنها به شدت در معرض تهدید نابودی قرار گرفته است. زیستبوم این سرزمین وسیع و کمآب، نحیف و شکننده است. دانشمندان و NGOهای ایرانی دربارهی بحران زیستمحیطی ایران میگویند.
«زنده رود» مرده است
در سالهایی که اوضاع خوب است، بر سرزمین خشک و نیمهخشک ایران فقط به اندازهای باران میبارد که رودخانهها بتوانند همچنان جاری باشند و نیاز شهرها، مزارع و زیستبوم کشور تامین شود. «گری لوییس» (Gary Lewis) نمایندهی ارشد سازمان ملل در ایران است؛ او میگوید: «بزرگترین محدودیت در منابع طبیعی ایران، آب است.» این درحالیست که خشکسالی در ایران، وارد پنجامین سال پیاپی خود شده است و اثرات مخرب آن روز به روز آشکارتر میشود.
شهر تاریخی اصفهان در ۴۵۰ کیلومتری جنوب تهران قرار گرفته است. زمانی رودخانهی «زاینده رود» بسیار پر آب بود و از وسط شهر میگذشت؛ زایندهرود، قلب و روح مردم اصفهان بود. حالا این رودخانه کاملا خشک شده است؛ خشک شدن زایندهرود، خبر از بحرانی عمیق در محیطزیست ایران میدهد. دکتر «نصرالله محبوبی صوفیانی»، اکولوژیستی از دانشگاه صنعتی اصفهان است؛ او میگوید: «زیستبوم زایندهرود کاملا نابود شده و بسیاری از گونههای ماهیان از بین رفتهاند.» زمانی اصفهان آنقدر آب داشت که میتوانست قسمتی از آن را به شهرهای خشکی مثل کاشان و یزد هم بدهد. محبوبی میگوید: «اکنون دیگر نمیتوانیم آب را با هیچ شهری تقسیم کنیم، ما حتی آب کافی برای نوشیدن هم نداریم. تا زمانی که خشکسالی ادامه دارد، من راهحلی خیلی فوری برای این بحران نمیبینم.»
خطر در کمین یگانه جزیرهی مازندران
دسامبر سال گذشته، حسن روحانی رئیس جمهور ایران، پروژهای را زنده کرد که در آن قرار بود تنها جزیرهی ایرانی دریای مازندران، تبدیل به جاذبهی توریستی شود. طرفداران محیطزیست به شدت با این طرح مخالفت کردند. شبهجزیرهی آشوراده، قسمتی از ذخیرهگاه زیستکرهی میانکاله است. این شبهجزیره، مقصد پرندگان مهاجر، پناهگاه ماهیان خاویاری و فکهای خزری است. «حسین آخانی» گیاهشناسی از دانشگاه تهران است؛ او میگوید: «پوشش گیاهی آشوراده کاملا خاص است و گیاهانی مثل جگن و انار وحشی در آنجا دیده میشوند.»
چرای بیرویهی دام، آتشسوزی و شکار غیرقانونی هماکنون زیستبوم میانکاله را در معرض خطر قرار داده است. این درحالیست که هتلها و تفرجگاههای ساحلی، مخاطراتی جدید به حساب میآیند. کمیتهی نجات آشوراده، از ۱۹۱ سازمان غیر دولتی تشکیل شده و فعالانه در برابر اجرای پروژههای توریستی در این منطقه مقاومت میکند. به نظر میرسد که دولت اجرای پروژه را به حالت تعلیق در آورده است؛ ولی آخانی که جایزهی محیطزیست سال ۲۰۱۵ ایران را برنده شده میگوید: «به نظر نمیرسد که کل پروژه کنسل شود.»
معدود جنگلهای ایران، بیمار هستند
سرزمین ایران، هیچ وقت جنگل زیادی نداشت. در پنجاه سال گذشته، مساحت همین مقدار اندک نیز نصف شده است. آخرین آمار نشان میدهد که جنگلهای ایران، فقط ۱۱ میلیون هکتار، معادل ۶ درصد مساحت کشور را پوشاندهاند. در این جنگلزدایی عظیم، انگشت اتهام به سوی فعالیتهایی مثل از بین بردن جنگلها برای تبدیل آنها به زمین کشاورزی، قطع درختان برای استحصال الوار، شهرسازی و ساختن ویلاهاست. در ضمن، آتشسوزیهای متعدد در سالهای اخیر، ضربهی سختی به پیکر نحیف جنگلهای ایران، به خصوص در کوههای زاگرس و پارکملی گلستان زده است. پارک ملی گلستان، نخستین ذخیرهگاه زیستکرهی ایران است و ۲۰ درصد گونههای گیاهی ایران در آن زندگی میکنند. از چند سال پیش، جنگلهای بلوط زاگرس که نیمی از پوشش جنگلی ایران را تشکیل میدهند، دچار نوعی بیماری شدهاند. یک قارچ بیماریزای کشنده به نام Biscogniauxia mediterranea، جنگلهای بلوط را دچار نوعی بیماری، به نام «بیماری ذغالی» کرده است. در همین حین، سازمان حفاظت محیطزیست ایران تلاش میکند که از ساخته شدن دو سد جلوگیری کند. یکی از آنها سد شفارود در استان گیلان است که در صورت بهرهبرداری، قسمتهای بزرگی از جنگلهای باستانی هیرکانی را زیر آب میبرد. در جنگلهای هیرکانی، گونههای بسیار یکتایی زندگی میکنند. گونههایی که از جملهی آنها میتوان به درخت انجیلی اشاره کرد. سد دیگر، خرسان ۳ نام دارد که قرار است در استان چهارمحال بختیاری ساخته شود؛ اگر این سد را بسازند، ۲۴۰۰ هکتار از جنگلهای بلوط زاگرس زیر آب میرود.
نجات یوزپلنگ ایرانی
زمانی زیستگاه یوزپلنگ ایرانی از شبه جزیرهی عربستان تا هندوستان وسعت داشت. اکنون یوزپلنگها در معرض خطر انقراض هستند و در دشتهای خشک ایران مرکزی، آخرین نفسهای خود را میکشند. گری لوییس میگوید: «کمتر از ۱۰۰ قلاده از آنها باقی مانده است.» در یک دههی گذشته، سازمان حفاظت محیطزیست ایران، برنامهی عمران سازمان ملل متحد و دیگر گروهها، در پروژهای به نام نجات یوزپلنگ ایرانی، با یکدیگر همکاری میکنند. این پروژه تلاش میکند که از شکار شدن یوزپلنگها جلوگیری کند و چرای دامهای اهلی در مناطقی که یوزپلنگها زیست میکنند را کاهش دهد. این پروژه همچنین سعی در احیای زیستگاه یوزپلنگها دارد و جمعیت طعمههای آن، مثل آهوی جبیر و قوچ و میش را افزایش میدهد. مدیران پروژه میگویند که قصد دارند بین حفظ زیستگاه یوز و نیازهای مردم بومی منطقه تعادل ایجاد کنند.
امید است که یوزپلنگ ایرانی به سرنوشت ببر مازندران دچار نشود. ببر مازندران که از فامیلهای نزدیک ببر سیبری به حساب میآید، حدود ۴۰ سال پیش در ایران منقرض شد. لوییس میگوید: «با تلاشهای صورت گرفته، احتمالا از کاهش جمعیت یوزپلنگ جلوگیری شده است.» دوربینهای تلهای تعداد تولههای بیشتری را نشان میدهند. اکنون پروژهای برای سرشماری دقیقتر تعداد یوزها در دست اجرا است. لوییس میگوید: «اعتقاد دارم که برای نجات یوزپلنگ ایرانی، هنوز خیلی دیر نشده است.»
منبع: Science
مطمئنا اخبار با مضمون های اینچنین، متاسفانه در آینده رفرنس تاریخ نگاری طبیعتاز بین رفته ی این سرزمین خواهد بود …
گزارش های ویژه ساینس خیلی جالبن، ممنون. اما واقعا ناراحت کنندس که طبیعت و حیات وحش زیبای ایران رو به نابودین.