گردشگری چه تاثیراتی بر محیطزیست دارد؟
مدیریت صحیح و هدفگذاری اصولی، نه تنها پتانسیل و اثربخشی گردشگری را تقویت خواهد کرد بلکه حتی میتواند در امر حفاظت از محیطزیست نیز گامی موثر تلقی شود. حفاظت از محیطزیست مشخصاً به معنای حفظ گردشگر است چرا که فرضاً دسترسی به آب سالم و باکیفیت متضمن اقامت مطلوبتر و امنتری برای کلیه گردشگران خواهد بود. این بدان معناست که صنعت گردشگری به غیر از ابعاد اقتصادی و اجتماعی میبایست به مسائلی از جمله ویژگیهای طبیعی و کاربریهای سازگار با محیطزیست نیز توجه داشته باشد.
تاثیرات زیستمحیطی گردشگری
آینده گردشگری به نحوی ناگسستنی با کیفیت محیطزیست گره خورده است. کاهش تنوعزیستی به واسطه تاثیر مستقیم ناشی از حضور گردشگران در طبیعت، تشدید عوارض تخریب لایه اوزون به دلیل کاربرد گسترده برخی مواد از جمله کلروفلوروکربنها (CFCs) و هاولونها در یخچالها، تهویههای مطبوع و قوطیهای اسپری آئروسل خصوصاً در هتلها و مراکز اقامتی، انتشار آلایندههای صنعت حمل و نقل و برخی موارد دیگر از جمله تاثیرات زیستمحیطی ناشی از صنعت گردشگری است که برنامه محیطزیست سازمان ملل بدانها میپردازد.
اما معرفی گونههای گیاهی و جانوری غیربومی یکی از معضلات کمتر شناختهشده گردشگری است که نهتنها محیط طبیعی بلکه حتی ابنیه تاریخی را هم تهدید میکند. برنامه محیطزیست سازمان ملل اعلام کرده که گردشگران و کارپردازان آنها اغلب به صورت غیرعمد عامل انتقال گونههای مختلف گیاهی و جانوری از حشرات و ویروسهای بیماریزا گرفته تا گیاهان زراعی و وحشی غیربومی به محیطهای طبیعی هستند.
بیشتر گونههای غیربومی به دلیل عدم تطابق با شرایط محیطی میتوانند باعث اختلالات جبرانناپذیر و حتی نابودی اکوسیستمهای طبیعی شوند. به عنوان مثال تحقیقات نشان داده که عامل ورود گیاه علفی و غیربومی چبر به قطب جنوب، حضور دانشمندان و گردشگران در این محیط بوده است. پروفسور استیون کوهن (Stephen Cohen) یک اکولوژیست از دانشگاه استلنبوش(Stellenbosch University) آفریقای جنوبی است که تحقیقات گستردهای در این زمینه انجام داده. وی و همکارانش پس از نمونهبرداری از لباس، کفش، کیف و ابزار نزدیک به ۲ درصد، دقیقاً ۸۵۳ نفر از دانشمندان و گردشگرانی که در خلال سال ۲۰۰۷ و اوایل ۲۰۰۸ (۱۳۸۶ و۱۳۸۷ ه.ش.) از قطب جنوب بازدید کرده بودند، به نتایج عجیبی دست پیدا کردند. آنها بیشتر از ۲.۶۰۰ دانه بذر و سایر ساختارهای گیاهی را از وسایل این افراد استخراج کردند.
به گفته پروفسور کوهن، بذرها و سایر ساختارهای بیولوژیک در شرایط مناسب میتوانند به راحتی رشد و تکثیر شوند و از آنجایی که در برهه زمانی مذکور حدود ۳۳ هزار گردشگر و ۷ هزار دانشمندان از قطب جنوب بازدید کردهاند لذا پژوهشگران معتقدند که هر کدام از آنها احتمالاً توانستهاند حداقل ۲ تا ۳ بذر گیاهی را با خود به این منطقه وارد کنند. اهمیت این مساله زمانی مشخص میشود که بدانید، حداقل ۴۹ الی ۶۱ درصد از گیاهان غیربومی وارداتی توانایی سازگاری با شرایط قطب و بر هم زدن اکوسیستم این محیط را دارند.
خطر پیش روی محیطهای بکر طبیعی
برخی از تاثیرات گردشگری غیرمسوولانه میتواند برای محیطهای بکر طبیعی به شدت بحرانساز باشد و این یکی از دلایلی است که انجام ارزیابیهای زیستمحیطی جامع را در چنین عرصههایی ضروری و اجتنابناپذیر میسازد.
۱) نمونه موردی لاکپشتهای گوش قرمز در ایران
لاکپشتهای گوش قرمز یا رِد اِسلایدر(Red-eared Slider) یکی از اعضای خانواده لاکپشتهای برکهای است که این روزها به عنوان گونهای غیربومی و مهاجم بلای جان بسیاری از آبزیان بومی کشور ما شده. این گونه بومی جنوب آمریکا و شمال مکزیک است اما حضور آن در سایر مناطق از جمله تعدادی از برکهها و دریاچههای کشور به واسطه معرفی و رهاسازیهای گسترده توسط عوامل انسانی بالاخص در زمان تعطیلات نوروزی بوده. اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آییوسیان) لاکپشتهای گوش قرمز را در فهرست ۱۰۰ گونه فوق مهاجم جهان قرار داده است. این لاکپشتهای کوچک و ظاهراً دوستداشتنی که در ایام پیش از عید نه تنها کودکان بلکه حتی بزرگسالان را هم تحتتاثیر قرار داده و مشتاق به خریداری میکنند، اغلب زیاد زنده نمیمانند اما آنهایی که به حیات خود ادامه میدهند، مقاومتر هستند و به سرعت نیز رشد میکنند چنانچه پس از مدتی خریداران از همهجا بیخبر به راحتی آنها را در نزدیکترین برکه محل سکونت خود رها میکنند. زنگ خطر برای محیطزیست نیز دقیقاً از همینجا زده میشود. گونهای غیربومی با زادآوری بالا که از دو سالگی و در هر سال حدود دو تا سه بار تخمگذاری میکند، میتواند از بسیاری جهات برای گونههای بومی خطرناک باشد.
این لاکپشتها همهچیز میخورند از ماهی گرفته تا قورباغه و حشرات. حتی گزارشاتی از حمله آنها به اردکها نیز ارائه شده که به طور مشخص تاکیدی است بر خصلت تهاجمی و خجالتی نبودن آنها در مقایسه با گونههای بومی بالاخص در ایران که چنین خصایصی ندارند. تحقیقات نشان میدهد که با توجه به زمان طولانی که از معرفی این گونه در اکثر زیستگاههای جهان (اروپا ، آسیا و استرالیا) گذشته و با توجه به قدرت سازگاری بالای این گونه، متاسفانه اغلب آنها توانستهاند در زیستگاههای جدید، جمعیتهای پایداری تشکیل دهند. این لاکپشتها بسیار جسور و بیباک هستند و رقابت آنها بر سر غذا اغلب منجر به شکست طرف مقابل خواهد شد. علاوه بر اینها لاکپشتهای گوش قرمز به واسطه حضور طولانیمدت در آکواریومها میتوانند معرف بسیاری از پاتوژنها یا عوامل بیماریزای ناشناخته به زیستگاههای جدید باشند.
۲) نمونه موردی، گالاپاگوس
یکی از بارزترین نمونههای تاثیر گردشگری بر محیطهای بکر را میتوان در جزایر گالاپاگوس سراغ گرفت. تحقیقات نشان داده که از زمان کشف گالاپاگوس در سال ۱۵۳۵ میلادی (۹۱۴ ه.ش.) تاکنون گونههای غیربومی بسیاری وارد این جزایر شده که برخی نظیر بز، گربه و تعدادی از میوهها و سبزیجات مشخصاً عمدی بوده و برخی دیگر از جمله انواع جوندگان، حشرات و علفهای هرز به صورت کاملاً اتفاقی به محیط وارد شده. البته خبر خوشحالکننده این است که به علت دوری گالاپاگوس از جوامع بشری کماکان ۹۵ درصد از گونههای مختلف این جزایر، به صورت بومی باقی ماندهاند.
اکوسیستمهایی نظیر گالاپاگوس به دلایل متعدد از جمله ایزوله بودن در برابر عوامل خارجی اغلب بسیار آسیبپذیر هستند. به همین دلیل از دهه ۱۹۹۰ میلادی (۱۳۶۹ الی ۱۳۷۹ ه.ش.) و به منظور مواجهه با خطرات ناشی از ورود گونههای غیربومی، مجموعهای تحت عنوان «قرنطینه و بازرسی گالاپاگوس» تاسیس و شروع به فعالیت کرد. این مجموعه در حال حاضر جدای از بارکشتیها و هواپیماها، کلیه وسایل گردشگران را نیز با استفاده از پیشرفتهترین تجهیزات مورد بازبینی قرار میدهد تا هیچ گونهای اعم از گیاه یا جانور به صورت اتفاقی وارد این محیط بکر نشود.
اصول و راهکارهای دستیابی به گردشگری انسان و محیطزیست محور
سازمان گردشگری جهانی در اجلاس سال ۱۹۹۲ ریو (کنفرانس سازمان ملل دریاره محیطزیست و توسعه) دو پیشنهاد مهم را در این زمینه مطرح ساخت: نخست اینکه آگاهی زیستمحیطی بایستی به واسطه سفر و گردشگری ارتقاء پیدا کند. دوم اینکه گردشگری با مدیریت صحیح لزوماً میبایست دوستدار محیطزیست باشد و نه در مقابل آن.
راهکارها و چهارچوب گردشگری موفق و پایدار بر مبنای ۷ اصل اساسی استوار است: ۱) شناخت مکانهای باارزش اعم از طبیعی، فرهنگی و … ۲) پیگیری و جستجوی مستمر جهت اضافه کردن بر فهرست مکانهای فوقالذکر ۳) توسعه همکاریهای مفید چندجانبه چه در زمینه گردشگری و چه در زمینه مسائل علمی ۴) وارد کردن میراث طبیعی، فرهنگی و گردشگری در برنامههای تجاری و حرفهای ۵) تشویق به سرمایهگذاری و بازاریابی ۶) استفاده از تجربههای ارزشمند گردشگری، علمی و … ۷) احترام به تعهدات، الزامات و حقوق جامعه مقصد.
سازمان محیطزیست و میراث فرهنگی استرالیا چندین گام ساده را برای تحقق این اهداف کلان مطرح کرده که شاید اشاره بر یکی از موارد آن از بحث به دور نباشد: این سازمان یکی از گامهای اساسی برای برنامهریزی در زمینه گردشگری را «تعیین و شناخت تاثیرات زیستمحیطی» میداند و معتقد است که در این مبحث برنامهریزان صنعت گردشگری میبایست حداقل به سوالات ذیل پاسخ دهند: آیا گردشگری در منطقه میتواند به نوعی بر اکوسیستمها یا گونههای جانوری و گیاهی منحصربفرد تاثیرگذار باشد؟ اهرم مثبت گردشگری چگونه میتواند در راستای حفاظت از چنین عرصههایی وارد عمل شود؟ آیا کلیه تاثیرات انسانی بر گیاهان، خاک، آب، حیاتوحش و مصالح ساختمانی قدیمی مورد مطالعه قرار گرفته؟ آیا ارزیابیهای زیستمحیطی و مطالعات باستانشناسی حاکی از تایید گردشگری و پذیرش بازدیدکنندگان است؟ گردشگری چگونه میتواند بر حفظ ذخایر طبیعی از جمله آب و مسائل مهمتری از جمله ترویج فرهنگ بازیافت تاثیر داشته باشد؟
اکنون همه این ریزاندیشیها را مقایسه کنید با عملکرد سازمان حفاظت از محیطزیست که متاسفانه نهتنها دربهای مناطق حفاظتشده را بر روی گردشگران عادی بسته بلکه حتی از پیادهسازی و اجرای راهکارهای کاهش تقابل نیز به دور مانده. بدیهی است که با ادامه این روند مناطق حفاظتشده روز به روز مهجورتر خواهند شد و حربه منافع اقتصادی سایر صنایع بر منابع طبیعی که اتفاقاً واجد منافع کلان اقتصادی هستند، خواهد چربید.