زمانهای مرده خود را زنده کنید!
این روزها با گسترش کتاب های صوتی میتوانیم از وقت تلف شده خود در ترافیک، هنگام رانندگی، در مسیر رفت و آمد، هنگام انجام کارهای منزل و… به بهترین شکل ممکن استفاده کنیم. کتابهای صوتی به تمرکز زیادی احتیاج ندارند و نیازی نیست در یکجا بشینید و بر روی مطالعه تمرکز کنید. میتوانید به راحتی با گوش سپردن به کتابهای صوتی میزان اطلاعات خود را بالا ببرید و از شنیدن داستانهای جذاب لذت ببرید. در این مطلب ما سه کتاب صوتی در موضوعات متلف را به شما معرفی میکنیم تا از شنیدن آن ها لذت ببرید.
قدر امروز را بدانید
هر روز صبح که از خواب بیدار میشویم فرصت زیادی داریم تا روزمان را به بهترین شکل سپری کنیم. بهتر است با ناراحتی و تلخی روزمان را خراب نکنیم. همه ما در طول روز با موانع و مشکلات بسیاری برمیخوریم اما وقتی به این فکر میکنیم که امروز دیگر برنمیگردد به آن روزمان به چشم یک هدیه الهی نگاه میکنیم و سعی میکنیم روزمان را هدر ندهیم. همه ما جمله «در حال زندگی کن» را هنگام سختیها و مشکلات بارها شنیدهایم. بهتر است روی همان روزمان سرمایه گذاری کنید و به دنبال اهداف خود بروید و عمگین بودن و نا امید بودن را کنار بگذارید. این کتاب به شما کمک میکند چطور روز خود را تلف نکنید و به درستی از آن استفاده کنید.
من از گورانیها میترسم
کتاب من از «گورانیها میترسم» درباره پیرزنی نوشته شده که سعی میکند با ترسهای دوران میانسالی روبرو شود. زنی به نام «فرنگیس» که زمان حال و گذشته را روایت میکند و دلیل ترسهای او مشکلات و ناآرامیهای روانی اوست که به دلیل شرایط اجتماعی به وجود آمدهاست. در این میان مخاطب را با خود همراه میکند و به سوالات فسلفیای که برای خوانندههای کتاب به وجود میآید پاسخ میدهد.
برشی از کتاب «چهقدر خوب که آیفون خانهی پدری خراب است و چهقدر بد که قلب من در پنجاهسالگی چنان میزند که نگران میشوم. چه خوب که مهربانو یا ناهید اینجا نیستند تا از وضعیت تراژیک هستی آدمی حرف بزنند و چه بد که رنگین نیست تا پذیرایی کند و من نقش بانوی خانه را بازی کنم. تمام هفته منتظر بودم. میدانستم میآید…»
هفت روز آخر
کتاب هفت روز روایتی جذاب از فردی است که در هفت روز آخر جنگ ایران و عراق در جبهه حضور داشته است. در ابتدای این کتاب از رشادتها و دلاوریهای رزمندگان ایرانی روایت میشود سپس به نبرد و جنگ تن به تن با دشمن میپردازد که علاوه بر گلوله و آتش آب را هم به روی مبارزان ایرانی بسته بودند. از شکستها و ناامیدیها هنگام پیادهروی در بیابانهای منطقه جنگی گفته شده و از مواجهه با نیروهای عراقی در روزهای پایانی جنگ ایران و عراق به صورت ملموس خاطرات نفسگیر و پر هیجان را بیان کرده است.