چه کسانی به طبیعت ایران حمله میکنند؟
برخی از گونهها اعم از جانوری و گیاهی هستند که به دلیل فعالیتهای انسانی میتوانند جایی خارج از دامنه طبیعی پراکنششان حضور پررنگ پیدا کرده و به چالشی جدی مبدل شوند. درست است که بخش اعظم گونههای بیگانه نمیتوانند در مکانهای جدید جای پای خودشان را محکم کنند و دلیل این امر هم ساده است: ۱) محیطهای جدید از جهت برآورد نیازهای آنها اغلب مساعد نیستند. ۲) تعداد این گونهها معمولاً در محلهای جدید به حد کافی نمیرسد. اما به هر شکل یک درصد مشخصی از گونهها هم هستند که میتوانند راه خودشان را در محیط جدید به راحتی پیدا کنند و همین گونهها هستند که میتوانند مهاجم باشند.
گونه مهاجم چیست؟
گونههای مهاجم، آنهایی هستند که به دلیل رقابت بر سر منابع محیطی محدود، گونههای بومی را از زیستگاه اصلیشان میرانند. بعنوان مثال معرفی ماهی آمور به هامون سبب گردید که ماهیان کپور نقرهای و کپور خالدار که در لابلای نیزارهای این منطقه موسوم به لوئی زیست میکردند، به راحتی کنار زده شوند. تازه واردها زیستگاه میزبانان را گرفته و نتیجه چیزی به جز تخریب کل اکوسیستم در هامون نبود. ماهی آمور که از چین وارد ایران شد، از نظر رژیم غذایی کلاً وابسته به گیاهان است. این ماهی کام و زبانی زبر برای خوردن گیاه دارد. افزایش تعداد آمور و در دسترس بودن منابع غذایی کافی (نی)، نهتنها کپورهای نقره¬ای بلکه حتی نیزارها را هم از بین برد.
در کشورهای مختلف از جمله آمریکا، تحقیقات گستردهای بر روی گونههای مهاجم در جریان است. ۴۲ درصد از خطراتی که گونههای در معرض خطر را در آمریکا تهدید میکند، به گونههای مهاجم بیگانه ربط دارد و در این میان گونههای گیاهی و پرندگان بویژه تاثیرات بیشتر و جدیتری را متحمل شدهاند. آمارهای اقتصادی میگویند که هزاران گونه غیربومی در ایالات متحده هستند که باعث بروز ضرر و زیانهایی قریب به ۱۲۰ میلیارد دلار در سال شدهاند و جالب هم اینجاست که بخش اعظم این خسارتها به کشاورزی، جنگلداری و شیلات وارد شده است.
گونههای مهاجم در ایران
در ایران نیز گونههای مهاجم تاثیرات آشکاری را از خود برجا گذاشتهاند. گونههای مهاجم همان علفهای هرز کشاورزی خطرناکی هستند که نهتنها میتوانند با نابودی محصولات کشاورزی در ظرف یک سال، دهها میلیارد تومان به کشاورزان ضرر بزنند بلکه علاوه بر آن هزینههای کلان دیگری را هم به دلیل کنترل و مهار علفهای هرز اضافی از طریق مصرف علفکشها به کشاورزان تحمیل میکنند. طبق دادههای آماری اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آییوسیان)، بیش از نیمی از کل انقراضهای جانوری اخیر در سرتاسر جهان یا به طور کلی و یا تا حدودی با تاثیرات گونههای مهاجم در ارتباط بوده است.
ورود سرخس آزولا به انزلی
سرخس آزولا ابتدا به منظور بالابردن کیفیت مزارع و از کامبوج واقع در جنوبشرقی آسیا وارد ایران شد. آزولای خشک، مصرف خوراک دامی دارد. این گونه در اثر یک سهلانگاری ساده و در مرحله مطالعات اولیه از استخرهای مخصوص خارج و ابتدا به تالاب انزلی وارد شد. از آنجایی که آزولا هیچ دشمن طبیعی در انزلی نداشت در نتیجه خیلی راحت به دردسری بزرگ تبدیل شد و امروز بقای برخی از تالابهای بینالمللی شمال کشور را مورد تهدید جدی قرار داده است. آزولا حد و مرزی از نظر رشد در تالابهای شمال کشور مانند انزلی ندارد به طوری که خیلی راحت در جذب نور، مواد غذایی، حرارت و حتی آب با ساقه برنج رقابت میکند. اما چرا آزولا در زیستگاه خود چنین فجایعی را رقم نزد؟ دلیل آن خیلی ساده است. آزولا در کامبوج و ویتنام دشمن طبیعی خود را دارد و این دشمنان طبیعی جمعیت آزولا را کنترل میکنند در حالی که آزولا در ایران دشمن طبیعی ندارد.
لاکپشتهای گوش قرمز بلای جان برکهها و رودخانهها
لاکپشت گوش قرمز یا رِد اِسلایدر از خانواده لاکپشتهای برکهای است که اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آییوسیان)، آن را در فهرست ۱۰۰ گونه فوق مهاجم جهان قرار داده است. این گونه در ایران خیلی راحت در برخی مغازههای آکواریومی و یا حتی توسط دستفروشان خرید و فروش میشود. به باور عدهای لاکپشتهای کوچک و به ظاهر دوستداشتنی گوش قرمز، بهترین هدیه برای کودکان یا حتی برای دوستان و آشنایان هستند. اما مساله اینجاست که این هدایای ناشناخته، یا زود میمیرند یا برعکس گاهی هم خیلی سریع رشد میکنند.
لاکپشتهای گوش قرمزی که زنده میمانند، بسیار مقاوم هستند و به سرعت هم رشد میکنند. خریداران از همه جا بیخبر هم پس از مدتی از روی بیتوجهی، آنها را در نزدیکترین مخزن آب یا برکه یا حتی دریاچه طبیعی و مصنوعی رهاسازی میکنند. زنگ خطر برای محیطزیست از همینجا زده میشود. گونهای غیربومی با زادآوری بالا که از دو سالگی و در هر سال حدود دو تا سه بار تخمگذاری میکند، یک بحران جدی برای گونههای بومی است که از ماهی گرفته تا قورباغه و حشرات همهچیز را میخورد و در عین حال بسیار هم تهاجمی است. فراموش نکنید که لاکپشتهای گوش قرمز به واسطه حضور طولانی مدت در آکواریومها میتوانند معرف بسیاری از پاتوژنها یا عوامل بیماریزای ناشناخته به زیستگاههای جدید هم باشند در نتیجه رهاسازی آنها در طبیعت ۱۰۰ درصد اشتباه است.
سنجابهای مهاجم
صید غیرقانونی سنجاب ایرانی از کوههای زاگرس و قاچاق آن به استانهای تهران و البرز و در ادامه آن رهاسازی تعدادی از آنها توسط افراد ناآگاه، چالشی جدید را به دردسرهای محیطزیست ایران اضافه کرد. مناطقی همچون موزه سعدآباد و پارک سرخهحصار (مشرف به اداره کل حفاظت محیط زیست استان تهران)، مهرشهر و کردان کرج از جمله جولانگاههای این گونه تازه وارد هستند. بحثهایی از آسیب به مزارع و خصوصاً باغهای منطقه نیز وجود دارد. مشکل اینجاست که سنجابها با جوندگان، پرندگان و یا گیاهان ارتباط نزدیک دارند. یک سنجاب در محیطی غیر از زیستگاه طبیعیاش میتواند آسیبهای اقتصادی از جمله دستبرد به باغات میوه و در عین حال برهم زدن تعادل اکولوژیکی را به ارمغان بیاورد. در سالهای اخیر سازمان حفاظت محیطزیست تدابیر سختگیرانهتری را برای این گونه در نظر گرفته و با صید و فروش آن مبارزه میکند.
چرا برخی گونهها راحت در محیط جدید تکثیر میشوند؟
شواهد حاکی از آن است که تعداد زیادی از گونههای گیاهی بعنوان گیاهان زینتی، گونههای کشاورزی، گیاهان علوفهای یا حتی تثبیتکننده خاک به مناطق جدید معرفی و در آن مناطق رشد کردهاند. بعضی گونهها هم بصورت غیرعمدی و ناخواسته جابجا میشوند. بعنوان مثال، بذر علفهای هرز اغلب به آسانی و تصادفی همراه با بذرهای تجاری در نواحی جدید کاشته میشوند. دانهها، حشرات و موجودات ذرهبینی کوچک هم روی کفشها، لباسها و چمدانها میتوانند تنها در ظرف کمتر از چند روز یا ساعت با استفاده از هواپیماهای جت در سرتاسر جهان مسافتهای زیاد را طی کنند و همچون مهمانان ناخوانده وارد محیطهای طبیعی شوند.
اما چرا بعضی گونههای غیربومی میتوانند بر زیستگاههای جدید چیره شده و گونههای بومی را برانند؟ یک دلیل این مساله همانطور که گفته شد، غیبت شکارچیان طبیعی و انگلهای آنهاست. این گونهها در زیستگاههای اصلی خود شکارچیان و انگلهایی دارند که رشد جمعیت آنها را کنترل و مهار میکند اما چنین مسالهای در زیستگاههای جدید مصداق ندارد. در عین حال گونههای غیربومی نسبت به گونههای بومی اغلب خیلی بهتر میتوانند از آشفتگیهای زیستگاه مانند تخریبهای ناشی از فعالیتهای انسانی به نفع خودشان استفاده کنند. درواقع، بیشترین تراکم گونههای غیربومی اغلب در زیستگاههایی دیده میشود که بیشترین تغییرات را بواسطهی فعالیتهای انسانی متحمل شدهاند.
مسوولیت ما در برابر طبیعت چیست؟
آیا ما میتوانیم جلوی این تاثیرات منفی را بگیریم؟ پاسخ این سوال مثبت است. البته ۱۰۰ درصد نمیتوان بحران را کنترل کرد چرا که ریشه بحران گاهی کاملاً اتفاقی است اما تهدیدات ناشی از گونههای مهاجم به اندازهای جدی است که کاهش آنها میبایست مهمترین اولویت تلاشهای حفاظتی باشد. وضع قوانین و اجرایی شدن این قوانین جهت محدودسازی این امر هم یک گام بسیار مهم است. اغلب ما از محدودیتها و بازرسیهای مربوط به جابجایی خاک، چوب، گیاهان، جانوران و سایر موارد در مرزهای بینالمللی و حتی ایستهای بازرسی داخل کشورها گله داریم اما اگر منصفانه قضاوت کنید این محدودیتها در اصل بهترین راهکار هستند.
همه ما نیز در این میان وظیفهای خطیر برعهده داریم. بعنوان مثال در حال حاضر با بحرانی مانند حضور سنبل آبی در تالابهای شمالی کشور مواجه هستیم. این گیاه امروز به راحتی در گلفروشیهای پایتخت و شهرهای بزرگ و کوچک خرید و فروش میشود. زیبایی این گیاه مهاجم اصلیترین بعد قضیه است، بارها شنیده شده که مردم عادی از آن بعنوان گیاهی زیبا یاد میکنند اما گیاه سنبل تالابی یک گونه مهاجم غیربومی ایران است که به واسطه ظاهر زیبا به عنوان یک گیاه زینتی وارد کشور شد و به سرعت هم از کنترل خارج شد و اکنون با سرعتی مهارناپذیر در حال پوشاندن سطوح تالابی شمال است.
آسیب جدی به لایههای زیرین تالابی و ازبین رفتن موجودات زنده، مسدود شدن مسیر تردد قایقها و بروز خسارات اقتصادی و آسیب به صنعت گردشگری از مهمترین معضلات کنونی این مهاجم است. هماکنون بخشهای زیادی از تالاب عینک در جوار شهر رشت و بعضی نواحی محدود در تالاب انزلی و تالاب کیاکلایه لنگرود مورد تهاجم این گیاه قرار گرفته است. واقعیت این است که ریشه حل چنین بحرانهایی جدای از اقدامات دولتی، این است که هر کدام از ما از این پس در برابر خرید یا فروش چنین گونههایی مسوولانهتر برخورد کنیم. نه گفتن به خرید و فروش گونههای مهاجم و کسب دانش بیشتر درباره آنها مهمترین و اصلیترین وظیفه تکتک ما در برابر طبیعت ایران زمین است.
خب با یه اطلاع رسانی عمومی میشه کمی جلوی این اتفاقات رو گرفت .
خود ایرانیان
متاسفانه مشکل ما خود مردم هستند
حرفم رو زدم
یادمه تو شهرمون (رشت) افراد عادی سنبل آبی رو از تالاب عینک (که ۵ دقیقه با مرکز شهر فاصله داره) جمع میکرند و تو میدون شهرداری و سبزهمیدون ۴هزار تومن میفروختند. جالب اینجاست که تو گلدون یا محیط خونه به این راحتی ها رشد نمیکنه! خیلی حیف که به محیط زیستمون اهمیت کمی میدیم.
امیدوارم با کمک مجله دیجی کالا یکم آگاهی مردم رشد کنه. البته خودمو هم جز مردم میدونم؛ تا قبل اینکه بدونم سنبل آبی مهاجمه، بیشتر به زیباییش توجه میکردم!