چه فیلمی ببینیم؛ توصیههای یک فیلمساز ایرانی در دل هالیوود (آبان ۹۸)
فیلمنامهنویس ایرانی نامزد جایزهی اسکار، حسین امینی، (نویسنده فیلمهایی چون «بران (drive)» و «بالهای فاخته») با فیلم «دو چهرهی ژانویه» سال ۲۰۱۴ از مقام یک فیلمنامهنویس به یک کارگردان تغییر درجه داد. تا امروز این تنها فیلم امینی در مقام کارگردان است اما بعد از آن همچنان به نوشتن فیلمنامه ادامه داد.
«دو چهرهی ژانویه» یک اقتباس بیعیب و نقص بود از تریلر دهه شصتی که پاتریشیا های اسمیت نوشته بود و خود امینی از روی این رمان، فیلمنامهی فیلمش را نوشت. این داستانی است که شخصیتهایش دمده نمیشوند. داستان آدمهای حقهباز و شیادی که در کنارهی آفتابسوخته دریای مدیترانه روایت میشود و پیچ و خمهای اخلاقی که میشود از دل آن بیرون کشید. امینی در گفتوگویی با امپایر درباره تاثیرات و الهاماتی صحبت کرده که شاهکارهای دوران قدیم رویش گذاشتهاند و به او کمک کردهاند تا نگاه، سبک و لحن فیلمش را خوب از کار دربیاورد. این ده فیلم را که امینی توصیه کرده حتما باید ببینید.
آفتاب سوزان
عنوان اصلی: Plein Soleil
محصول ۱۹۶۰
اقتباس با سلیقهی رنه کلمان از «آقای ریپلی بااستعداد» که در غایت زیبایی است و ستاره فرانسوی آلن دلون را در نقش یک آدم ولگرد در اوج تصویر میکند. او تام ریپلی است. مردی که حیطهی اخلاقیاتش باعث میشود به انتهای مسیر نرسد. بعدها این نقش توسط دنیس هوپر، مت دیمون و بری پپر بازی شد اما برای امینی نسخه آلن دلون حرف آخر را میزند.
امینی میگوید: «این برای من بهترین اقتباس از روی داستانهای های اسمیت است و فکر میکنم میان آنها بهترین فیلمی است که روح داستان های اسمیت را در خودش حفظ کرده است. فیلم کمی درهم ریخته است چه از نظر روایت داستان و چه کار دوربین اما همان کیفیت خشنی را دارد که بهنظر در کار های اسمیت هم هست. آسمان آبی آفتابی فوقالعاده بهنظر میرسد. آلن دلون و موریس رونه (که نقش دیکی گرینلیف را بازی میکند) احتمالا دو تا از خوشتیپترین بازیگران تاریخ سینما هستند. شاید فیلم به تر و تمیزی و صیقلخوردگی «آقای ریپلی بااستعداد» نباشد اما انرژی واقعی و یکجور ارعاب در خودش دارد. و ریپلی در این یکی فیلم چیزی بیشتر از یک بیمار روانی ساده است. من زمان ساختن «دو چهرهی ژانویه» این فیلم را بارها و بارها دیدم. از جزییاتش چیزهای زیادی برای فیلم خودم قرض گرفتم.»
محلهی چینیها
عنوان اصلی: Chinatown
محصول ۱۹۷۴
نوآری با پایانی تلخ که همزمان در تصویری که از فساد و زوال اخلاقیات ارائه میدهد، هم دمده و هم مدرن بهنظر میرسد. شاهکاری که با همکاری تصاویر جان.ای.آلونزو و موسیقی جری گلداسمیت خلق شد و لایههای جدیدی به فیلمنامهی فوقالعاده رابرت تاونی داد.
امینی دربارهی فیلم اینطور توضیح میدهد: «اولینبار این فیلم را اوایل دههی ۸۰ میلادی دیدم و بعد از «سرگیجه» ساختهی هیچکاک تبدیل به محبوبترین فیلمم شد. یکی از پیچیدهترین و درخشانترین طرحهای سینمایی است که تا امروز خواندهام. معلمان فیلمنامهنویسی آن را به عنوان کاملترین فیلمنامه در مورد آثاری که لایههای مختلف دارند تدریس میکنند اما باز هم چیزی فراتر از این است. این وحشت را ندارد که تحت نظر یک کارگردانی کاملا غیرمرسوم ساخته شود. اگر چه ممکن است فکر کنید این یک نوشتهی کلاسیک است اما شخصیتپردازیها کاملا مدرن هستند. فیلم دمدمی مزاجی و آن حس تلخ کارهای پولانسکی را دارد. بهترین درام جنایی سینماست.»
مخمصه
عنوان اصلی: Heat
محصول ۱۹۹۵
عشق مایکل مان به جدال اپرایی میان دو مرد در سکانس مشهور کافه به اوج خودش میرسد. در یک رویارویی کوتاه، رابرت دنیرو و آل پاچینو، یادمان میآورند که دزد و پلیس دو روی یک سکه هستند.
امینی میگوید: «چیزی اسطورهای در مورد «مخمصه» وجود دارد. شبیه فیلمهای وسترن است: مرد خوب و مرد بد دو روی یک سکه هستند و مجبورند در نهایت یک زورآزمایی با هم داشته باشند. فیلم مرا به دوران کودکیام میبرد وقتی پسر کوچکی بودم و به دنبال این شمایلهای قهرمانانه میگشتم. به عنوان کسی که اولین کار کارگردانیاش است، من به طرز باورنکردنی درمورد استفاده از چند دوربین عصبی بودم. اما تنها سکانسی در فیلم «دو چهرهی ژانویه» که در آن از دو دوربین استفاده کردیم در بازار استانبول بود. برای اینکه جایی خوانده بودم که مایکل مان این کار را در سکانس کافیشاپ و مواجهه «مخمصه» انجام داده بود.شما میخواهید لحظهی حقیقت هر دو بازیگر را در آن سکانس شکار کنید.»
شب و شهر
عنوان اصلی: Night And The City
محصول: ۱۹۵۰
نوآر دست کم گرفته شدهی ژول داسن، استحقاق این را دارد که کنار فیلمهای مانند «خارج از گذشته» قرار بگیرد. ریچارد ویدمارک زیر مهتاب در خیابانهای لندن تحت تعقیب است و این نقطهی ارجاع برای امینی است.
امینی دربارهی تاثیر این فیلم میگوید: «این یکی از بزرگترین فیلمهای نوآر تاریخ است. عاشق این هستم که قهرمان فیلم بازنده است. او همزمان شیطان و قربانی است. درست مثل کاراکتر چستر مک فارلن در فیلم من.صحنه فوقالعاده تعقیب پایانی الهامبخش پایانبندی فیلم من بود. درست مثل این است که این کاراکترها توسط آدمهای واقعی تحت تعقیب قرار نگرفتهاند بلکه توسط اعمال خودشان تعقیب میشوند. ریچارد ویدمارک نمیترسد که نقش آدمهای زشت یا ناامید را بازی کند. بسیاری از بازیگران هستند که میخواهند همیشه عالی بهنظر برسند اما ویدمارک این توانایی را دارد که نقش بازندهها را بازی کند.»
انزجار
عنوان اصلی: Le Mepris
محصول ۱۹۶۳
شاهکار ژان لوک گدار خاکسترهای عشق مردهی میان زن (با بازی بریجیت باردو) و همسر فیلمنامهنویساش (با بازی میشل پیکولی) را به هم میزند. جک پالانس، از غولهای سینما کسی است که این آتش را بیشتر خاکستر میکند. موسیقی تاثیرگذار ژرژ دلرو و صحنههای روی صخرههای کاپری یکی از احساساتیترین فیلمهای گدار را رقم میزنند.
امینی دربارهی «انزجار» گفته است: «چیزی درباره حضور در جو و فضای مدیترانه و احاطه شدن توسط مناظر بیانتها و سخت و سنگی و ترکیب آنها با استایل دههی ۶۰ وجود دارد. این داستان دیگری درباره زوجی است که از هم جدا میشوند با موسیقی که من واقعا عاشقش هستم و لحظات زیادی که بدون دیالوگ ارتباط برقرار میکند. در حقیقت فیلمهایی که من به آنها تمایل دارم، زیاد دیالوگ ندارند که فکر میکنم چنین سلیقهای برای یک فیلمنامهنویس عجیب باشد. البته فیلمنامهنویسی چیزی بیشتر از دیالوگنویسی است. یک نفر زمانی به من گفت: «برای فیلم «بران» (Drive) باید پول خوبی گرفته باشی. تو فقط ۱۵ خط دیالوگ برای آن فیلم نوشتی!» عامهی مردم فکر میکنند فیلمنامهنویسی فقط نوشتن دیالوگهاست.»
ماجرا
عنوان اصلی: L’Avventura
محصول: ۱۹۶۰
سه گانهی عاشقانه میکل آنجلو آنتونیونی، «ماجرا»، «شب» و «کسوف»، احتمالا برای بعضیها آخرین کلمات در سینمای منجمد شدهی هنری هستند اما امینی میگوید که فیلمسازان کمی موفق میشوند به افول رابطهها به خصوص در رابطه با آنهایی که مردهاند دست پیدا کنند. «ماجرا» در غیاب روباتها و بیگانگان و کوسههای قاتل با ریتم آهستهاش موفق میشود از دریچهی نگاه مونیکا ویتی و گابریل فرزتی با جهان پر رمز و راز ارتباط برقرار کند.
امینی میگوید: «وقتی فیلمنامه فیلم «دو چهرهی ژانویه» را مینوشتم برای کاراکتری که کرستن دانست نقشاش را بازی میکند دائم در ذهنم مونیکا ویتی «ماجرا» را داشتم. کرستن البته بازیگر خیلی متفاوتی است اما من این فیلمها را به او دادم تا نگاه کند چون آن حالت معمایی مونیکا ویتی را میخواستم و برای اینکه این سه فیلم آنتونیونی چگونگی از هم پاشیدن رابطهها را فقط با رو برگرداندن یکی از دیگری نشان میدهد. هیچوقت دیالوگها چیزی نمیگویند، همهاش زبان بدن است. اواخر چهلسالگی بودم که واقعا شروع به تحسین آنتونیونی کردم. آنتونیونی استاد اسیر کردن بازیگران در قاب است.»
شمال از شمال غربی
عنوان اصلی: North by Northwest
محصول ۱۹۵۹
بیشترین سرگرمی که میتوانید داشته باشید. امینی هیچکاک را منبع بیانتهایش برای «بهترین فیلمهای جادهای» میداند. در فیلمهایش هواپیماها، قطارها و اتومبیلها وجود دارند. دستورات هیچکاک برای سرعت و تعلیق برای همه تریلرها شبیه یک نقشه پیش ساخته عمل میکند.
امینی میگوید: «میدانم به طرز دیوانهواری جاهطلبانه بهنظر میرسد ولی میخواستم صحنههای تعلیق «دو چهرهی ژانویه» حتی اگر شده کمی هیچکاکی بنظر برسد. فکر میکنم کارگردانانی که اولین فیلمشان را میسازند بیشتر از فیلمسازانی که تحسینشان میکنند ایده میگیرند تا کارگردانانی که مثلا تجربهی بیشتری دارند. من عاشق روشی هستم که هیچکاک بذر شک و تعلیق را در فیلمهایش میکارد و شما را جای کاراکترش قرار میدهد. سکانس دیالوگ گفتن کری گرانت و اوا ماری سنت وقتی در قطار با هم ملاقات میکنند یکی از بهترین سکانسهایی است که دیدهام. احتمالا سرگرمکنندهترین فیلم هیچکاک است. به این معنا که دائم این انرژی را به مخاطبش میدهد که بعد از آن چه خواهد شد. فیلم محبوبم از هیچکاک «سرگیجه» است اما قطعا «شمال از شمال غربی» هم میان پنج فیلم برترم جای دارد.»
آسمان محافظ
عنوان اصلی: Sheltering Sky
محصول: ۱۹۹۰
پل باولس درمورد اقتباس برناردو برتولوچی از رمانش دیوانهوار عمل نکرد. فیلم هنوز هم مکاشفه تاثیرگذاری درباره رابطه یک زوج(دبرا وینگر و جان مالکوویچ) دارد که زیر آفتاب صحرا مشکلاتشان را حل میکنند.
«این فیلم قطعا تاریخ ندارد.اما به طرز باورنکردنی زیباست.این لحظههای نفسگیر میان زوجی که هنوز عاشق هم هستند و با این حال جدا شدهاند، زمانی که رابطه به پایان رسیده است اما هر دو نفر به طرز باورنکردنی هنوز به هم علاقه دارند.نمیدانم چرا ولی برای من همیشه این لحظه در فیلمهای خیلی تاثیرگذار بوده است.در نماهای کرین فیلم هم چیز خاصی وجود دارد. سفر با اتوبوس گرد و خاک گرفته و استفاده از مناظری که بازتاب زندگی احساسی این آدمهاست و ما در سکانسهایی از «دو چهره ژانویه» از آن استفاده کردیم.»
چاقو در آب
عنوان اصلی: Knife in The Water
محصول: ۱۹۶۰
درست مثل «دو چهرهی ژانویه» فیلم تریلر رومن پولانسکی هم درباره قدرتی است که بین دو مرد و یک زن در نوسان است. خشونت فیلم بیشتر روانی است. این فیلم اولین نامزدی اسکار را برای پولانسکی در بخش بهترین فیلم خارجیزبان به همراه آورد.
امینی معتقد است: «این فیلم یکجور حسادتی دارد که ما در فیلم خودمان از آن الهام گرفتیم. و تم اصلی آن مردی است که سعی دارد قدرت خودش را بر مرد دیگری تحمیل کند. درنهایت آنها جلوی چشم مرد به یک دوئل مرگبار تن میدهند. یک چیز پنهانی عجیب و غریب زیر لایهی ظاهری وجود دارد که من آن را در داستان های اسمیت هم تشخیص دادم. ملغمهای از حسادت و رقابت و پارانویا که شما در رابطهها زیاد میبینید.»
کلئو از ۵ تا ۷
عنوان اصلی: CLÉO from 5 to 7
محصول: ۱۹۶۲
فیلم کلاسیک آنیس واردا مربوط به موج نوی سینماست. یک ساعت و خردهای زندگی یک خواننده جوان را به تصویر میکشد که با خبرهای شومی از سوی دکترش مواجه میشود. طراحی لباس و صحنه فیلم برای امینی و طراح لباس فیلمش استیون نوبل منبع الهام شد.
امینی دربارهی این الهامبخشی گفته است: «این فیلم کلید اصلی برای طراحی لباس و موهای بازیگران در فیلم ما بود. همهی آن مدی که در دههی ۶۰ رواج داشت را میشود در آن دید. کرستن عاشق مد است و قبلا این فیلم را دیده بود. اگر فیلمهای موج نوی فرانسه را با همهی آن جامپ کاتها و فیلمسازی تجربی دوست دارید و منبعتان هم قصههای ژان لوک گدار و فرانسوا تروفو است، این فیلم را ببینید. واردا قصهای شخصیتر دربارهی زنی را روایت میکند که از زندگیاش خوشحال نیست. آیا من هم زمانی موج نوی فرانسه را تجربه کردهام؟ خب راستش وقتی ۱۸ ساله بودم همیشه نسخهای از «گلهای شر» بودلر را در جیبم داشتم. به طرز باورنکردنی متظاهرانه بود و دوستانم هنوز بابتش مرا دست میاندازند.»
بیشتر بخوانید:
چه فیلمی ببینم؛ فصل مدارس را مفرح بگذرانیم (مهر ۹۸)
سلام
فکر کنم بزرگترین افتخاری که اقای جهرمی برای فرزندانش در اینده تعریف کنه اینه که باعث قطعی اینترنت و نابودی کلی از مشاغل اینترنتی شده و بگه من ادای وظیفه کردم به همین سادگی اما امیدوارم فرزندان این اقا که خودش رو صاحب نظر در تجارت الکترونیک میدونه با این حرف قانع بشن البته ما هیچ وقت دلایل پدرانمان برای ایجاد وضع موجود قانعمون نکرد (اینجا ایمیلی رو نوشتم که بهش هیچگونه دسترسی ندارم برام با کبوتر پیام بفرستین ممنون)
ایشالا آزادی قسمت همه!!
فعلا که اینترنت کل کشور قطع شده اگرم وصل باشه لینکای دانلود همه سایتای فیلم رو برداشتن ایشالا یروزی فرصت شه ببینیم
مگه اینترنت داریم که این فیلمارو بتونیم ببینیم؟!!!! یه وقت خدایی نکرده خبر قطعی اینترنتو پوشش ندید!!!!!!!
احتمالا دیگه مرزارو هم میبندن و میشیم کره شمالی ولی میتونیم فیلمای حاتمی کیارو ببینیم
به امید خدا اگر تونستیم از کشور خارج بشیم و به اینترنت آزاد دسترسی داشتیم نسخه اینترنتی رو میبینیم و یا دیسک قانونی رو خریداری میکنیم