راز افرادی که در شرایط سخت زندگی هم خوشحالند چیست؟
چگونه میتوان در مواجه شدن با مشکلات زندگی منعطف بود؟ اتفاقهای بد، هم در زندگی شخصی رخ میدهند و هم در زندگی حرفهای. رابطهها به هم میخورند، افراد مهم زندگی مریض میشوند یا میمیرند، ترفیعها به همکاران دیگر داده میشوند، مشتریان ناپدید میشوند، شرکتها تعدیل نیرو میکنند و غیره. در واکنش به این اتفاقات بعضی افراد از هم میپاشند و کنترل خود را از دست میدهند، درحالی که برخی دیگر راهی برای کنار آمدن و حل مشکلات زندگی و حرکت به جلو پیدا میکنند. قطعا راههایی وجود دارد!
اول، باید این را مشخص کنیم که منعطف بودن به معنی نادیده گرفتن احساسات منفی که در مواقع سخت به سراغمان میآید، نیست. از دست دادن چیزی یا شخصی چه در زنگی خصوصی و چه در زندگی حرفهای، باعث احساس غم و ناامیدی میشود. اینکه ما برای از دست دادن چیزی غصه بخوریم طبیعی است و باید به خودتان کمی زمان و فضا بدهید تا این غم را پشت سر بگذارید. نکته اینجاست که نباید قبل از اینکه بپذیرید چه اتفاقی برای شما افتاده است، از غمگین و عصبانی بودن خودتان احساس گناه کنید.
دوم، به نظر میرسد افراد برای خوشحالی یک نقطه بازگشت دارند. به زبان ساده شما در هفتهها و ماههای بعد از یک اتفاق خوشایند یا ناخوشایند بزرگ، تمایل دارید که تقریبا به همان سطح از خوشحالی برگردید که پیش از آن واقعه داشتید. این به این معنی نیست که آن اتفاق تاثیر درازمدتی روی خوشبختی شما ندارد، اما میتوان حدس زد که میزان شاد بون شما چند ماه پس از این اتفاق بزرگ، در واقع همان است که قبل از این اتفاق تجربه میکردید.
سوم، زمانهایی وجود دارد که احساسات منفی بهترین راه برای گذراندن لحظههای بد است. به طور مشخص، استرس و اضطراب عکسالعملهای طبیعی نسبت به شرایط مرتبط هستند. اگر واقعا فاجعهای اتفاق افتاده است و شما سعی میکنید از هرگونه آسیبی به خودتان جلوگیری کنید، اضطراب و استرس میتواند واکنش صحیحی باشد.
یکی از کارهایی که وقتی شما استرس دارید انجام میدهید، عمیق فکر کردن در مورد علت استرس و تنشی است که به شما وارد شده. عمیق اندیشیدن درواقع سیکلی از تکرار افکار و مجدد اندیشی است. اگر چارهای وجود داشته باشد، خوب فکر کردن به آن میتواند به شما کمک کند تا نقشهای طرح کنید و بتوانید شرایط را به دست بگیرید. شاید تجربه این میزان از استرس اصلا خوشایند نباشد اما میتواند کاربردی باشد.
به این طریق کارهای زیادی است که شما میتوانید انجام دهید تا از عهده مشکلات زندگی بربیایید.
درک کنید که چه چیزی را میتوانید کنترل کنید و چه چیزی را نمیتوانید
ابتدا باید برایتان شفاف شود که چه عواملی تحت کنترل هستند. تحقیقات نشان داده است که در شرایط بد، وقتی افراد روی کارهایی که میتوانند برای بهبود مشکلات زندگی یا کاری انجام دهند تمرکز میکنند انعطافپذیری بیشتری در مقایسه با زمانی دارند که همه تمرکز فکرشان بر این است که چطور تقدیر آنها را در این بند انداخته است.
تمرکز روی کارهایی که از دستتان برمیآید باعث میشود شرایط برای شما بهتر شود. همین که شروع به انجام این کارها میکنید، متوجه میشوید که احساس بهتری پیدا کردید و عملکرد مفیدتری دارید.
دور خودتان را با آدمها شلوغ کنید، حتی اگر تمایلی به جمع ندارید
قدم بعدی این است که با مردم در ارتباط باشید. وقتی که غمگین و مضطرب هستید اغلب تمایلی به اینکه در جمع باشید ندارید؛ اما فواید زیادی در روابط اجتماعی وجود دارد. وقتی که شما در مورد اینکه چه چیزی شما را غمگین یا مضطرب کرده است صحبت میکنید، رفته رفته متوجه این میشوید که افراد دیگر هم تجربیات مشترکی دارند که با شما به اشتراک بگذارند. غم و ناراحتی باعث میشود فکر کنید که شرایط شما خاص و منحصربهفرد است؛ به همین دلیل دانستن اینکه شما تنها کسی نیستید که این مشکلات زندگی یا کاری را دارد، میتواند ارزشمند باشد. همچنین، روابط اجتماعی انگیزهبخش است و میتواند به شما کمک کند تا روی کارهایی که باید انجام دهید تمرکز کنید.
به دنبال یک برد ساده باشید
وقتی که شما در یکی از ابعاد زندگی خود چیزی را از دست میدهید، این تجربه باعث میشود که حواس شما روی تمام عناصر منفی زندگیتان متمرکز شود و این زمان اصلا زمان خوبی برای شما نیست که بخواهید پروژهای به بزرگی زندگیتان را بردارید! در عوض سعی کنید چیزی در زندگی کاری خود پیدا کنید که بتوانید سریع و کامل به پایان برسانید. با این کار به خودتان یادآوری میکنید که آن شکست قبلی به این معنی نیست که شما نفرین شده و ناتوان هستید.
تعبیر خوبی از رفتار دیگران داشته باشید
در نهایت، تعبیر خوبی از کارهای دیگران داشته باشید. وقتی که شما از موضوعی در کار خود عصبانی هستید، ناخودآگاه به دنبال این دلیل هستید که بدانید چرا افراد دیگر سر راه موفقیت شما قرار گرفتهاند. این مشخصا زمانی رخ میدهد که شما به آنچه که میخواستید نرسیده باشید؛ آنوقت است که احساس میکنید اکثر کسانی که با آنها کار میکنید علیه شما باهم همدست شدهاند. اینکه یک نفر چیزی که شما میخواستید را به شما نداده است به این معنی نیست که همه قصد جان شما را دارند!
وقتی شما در مورد افراد دیگر منفی فکر میکنید، ممکن است شروع به پیشگویی و قضاوت کنید. افکار منفی شما روی تعبیری که از کار افراد دیگر دارید تاثیر میگذارد و باعث عصبانیت و عدم اعتماد در شما میشود. آنها هم به زودی متوجه رفتار شما میشوند و با شما همانطور برخورد میکنند. مشابه همین موضوع، وقتی که شما تعبیر مثبتی از کار دیگران داشته باشید، مشخصا ارتباط بهتری با دیگران برقرار خواهید کرد.
این استراتژیها به شما کمک میکنند که تاثیر اتفاقات بد در زندگیتان را به حداقل برسانید. همچنین به شما کمک میکنند که احساس بهتری داشته باشید، چرا که هر موفقیتی که داشته باشید نگرش شما را به آینده بهتر خواهد کرد.
بیشتر بخوانید: ۹ روش طبیعی برای افزایش اندورفین؛ عامل شادی و رضایت
منبع: Fast Company
مهمترین راز خوشحالی اینه که ما عقب مونده بشیم و از جهان چندین و چند سال عقبتر باشیم و عقلمون نرسه و شعورهم نداشته باشیم و هیچ چیزی هم برامون مهم نباشه حتی اگه بمیریمم مهم نباشه و به دنیا بیایم برای این که تولید مثل کنیم و بمیریم،،،،،،،،،،،،،،
البته که مطالب شماهم شاید درست باشه، به نظر من باید همه نظرشون رو بگن
با سلام
از انتشار مقاله بالا تشکر می کنم و خواستم دیدگاه ام به زندگی را بیان کنم:
موفقیت در استعداد و هوش نیست بلکه در راه شناخت درست زندگی و مهارت های آن است. زندگی دنیای بزرگ احتمالات است که در هر انتخاب و مسیر درصدی به شکست اختصاص دارد. برای رسیدن به پیروزی باید در ابتدا زندگی و مسیر را شناخت تا بدانیم شکست امری طبیعی است و باید دوباره امتحان کنیم و نیز با شناخت مسیرها و احتمال پیروزی در هر مسیر، بهترین مسیر را در ادامه برگزینیم.
زندگی یگانه بی همتایی است که من در آن جریان دارم و فقط یکبار حل و طی اش می کنم. بخشی از زندگی همین الان است…