پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل چهارم/بخش دوم)
سه و نیم دهه بعد، در ماه سپتامبر سال ۲۰۰۶، چهار ماه پیش از آنکه استیو جابز از آیفون رونمایی کند و آن را به همهی جهانیان نشان بدهد، مدیر عامل اپل با عجله و هولوولا، دواندوان وارد دفتر مرکزی شرکت اپل شد.
جابز وقتی به یکی از مدیران اجرایی میانردهی شرکت رسید، نمونهی آیفون خود را بالا گرفت و گفت: «اینجا را ببین.» روی صفحهی تلفن همراهش پر بود از خطوخش. خطوخشهایی که صفحهی تلفن از کلیدهای توی جیبِ استیو برداشته بود. جابز گفت: «اینجا را ببین. چه بلایی سر صفحهاش آمده؟»
مدیر میانرده گفت: «استیو، نمونهی شیشهای دستگاه را هم ساختهایم، اما کار نمیکند. وقتی از ارتفاع یک متری رهایش میکنیم، میشکند. از هر صد دانه دستگاهی که از آن ارتفاع رها کردهایم، هر صد تایشان شکستهاند…»
جابز پرید توی حرف مدیر میانرده و گفت: «از این حرفها تحویلم نده. فقط بگو کاری خواهید کرد که این دستگاه صحیحوسالم کار کند و هیچ مشکلی هم برایش بهوجود نیاید.»
این صحبت جابز را میتوان بهنوعی غایت مدیریت جابزی دانست، اما همین جمله بود که تأثیری فوری بر روند طراحی دستگاه گذاشت.
تونی فدل[۱] مدیر تیم اولیهای مهندسانی بود که آیفون را طراحی کردند. فدل میگوید: «درست در دقایق آخر طراحی و ساخت دستگاه بودیم که جنس صفحهی نمایشگر را از پلاستیک به شیشه تغییر دادیم. از آن تغییر مسیرهای ناگهانی و فوری بود.» بعد میزند زیر خنده و ادامه میدهد: «در روند ساخت دستگاه، تا دلتان بخواهد از این تغییر مسیرها داشتیم.»
برنامهی اولیه این بود که اپل، صفحهی نمایش آیفون را نیز درست مانند آیپاد، از جنس پلکسیگلس بسازد.
برنامهی اولیه این بود که اپل، صفحهی نمایش آیفون را نیز درست مانند آیپاد، از جنس پلکسیگلس بسازد. اما جابز در آخرین ماههای پیش از عرضهی دستگاه، نظر خود را ۱۸۰ درجه تغییر داد. برای همین تیم سازندهی آیفون مجبور شدند در طی زمانی کمتر از یک سال، جایگزینی برای صفحهی نمایشگر آیفون پیدا کنند که آزمون سقوط از ارتفاع را با موفقیت پشت سر بگذارد. اما مشکلی مهم بر سر راهشان قرار داشت. انواعواقسام شیشههایی که در بازار موجود بودند، هیچکدام با نیازهای تیم تولیدکنندهی آیفون تناسبی نداشتند. شیشهها یا زیادی شکننده و نازک بودند، یا زیادی ضخیم و زمخت که ضخامتشان بهشدت از جذابیتشان میکاست. این شد که مهندسهای شرکت اپل، ابتدا تصمیم گرفتند در همان شرکت خودشان دست به تقویت شیشه بزنند و استحکام آن را بهشیوهی خودشان بالا ببرند. دقیقاً مشخص نیست که مهندسهای شرکت اپل چه مدت و با چه جدیتی بهدنبال اجرای این فکر افتادند. در اواسط دههی اول قرن بیست و یکم، بخشی از شرکت اپل که به دانش مواد میپرداخت، هنوز چندان رشد نکرده بود. اما دیری نپایید که مهندسها اندیشهی استحکامبخشی شیشه در خود شرکت اپل را برای همیشه کنار گذاشتند.
یکی از دوستان جابز به او پیشنهاد کرد که به دیدار وندل ویکس[۲] برود. ویکس مدیرعامل اجرایی یکی از شرکتهای شیشهسازی مستقر در نیویورک بود. شرکتی که از قضا کورنینگ نام داشت. شرکت کورنینگ مدتها پیش ظروفی سرامیکی تولید میکرد که میشد بهراحتی آن را در مایکروویو قرار داد و بیدغدغه از آن استفاده کرد. کورنینگ هنوز هم داشت به نوآوری در ساخت شیشه ادامه میداد. بعد از ساخت پایروکریم محققان شرکت توانسته بودند در سال ۱۹۷۰ نوعی فیبر نوری بهینه تولید کنند. بهکمک همین فیبر نوری بود که توانستند بعدها اینترنت را به نقاطی بسیار متنوع بکشانند. وقتی در سال ۲۰۰۵، تلفنهای همراه تاشو نظیر ریزر[۳] بهشدت نزد همگان محبوب شده بودند، شرکت کورنینگ دوباره پروژهی کمکر را پیش کشید. کورنینگ در پی آن بود که ببیند آیا شرکتهای سازندهی تلفن همراه تمایلی دارند که برای ساخت محصولات خود، از شیشههایی محکم، مقرونبهصرفه و ضدخش استفاده کنند یا نه. شرکت کورنینگ نام این پروژه را گوریلا گلس گذاشت، چرا که از نظرشان گوریل، این موجود بدوی، «سرسختی و زیبایی» را یکجا دارد.
ویکس، مدیر شرکت کورنینگ، بهتازگی پروژهای تحقیقاتی را که نیمقرن قدمت داشت، دوباره به راه انداخته بود و نیروهای شرکت تماممدت و با تمام قوا، مشغول کار بر روی آن بودند. در همین زمان بود که مدیرعامل شرکت اپل برای دیدار مدیر شرکت کورنینگ به دفتر اصلی این شرکت واقع در شمال ایالت نیویورک سری زد. جابز برای ویکس توضیح داد که دقیقاً بهدنبال چهجور شیشهای میگردند و ویکس نیز کمی راجعبه گوریلا گلس با جابز صحبت کرد.
والتر آیزاکسن[۴]، نویسندهی زندگینامهی استیو جابز، در کتاب خود که استیو جابز نام دارد، این جلسه و تبادل نظر میان دو مدیرعامل را شرح داده است. بهنوشتهی آیزاکسن، جابز به ویکس میگوید که شک دارد گوریلا گلس بتواند در حد انتظارات شرکت اپل ظاهر شود. بعد هم برای مدیرعامل بزرگترین شرکت تولید شیشهی تمام ایالات متحدهی آمریکا سخنرانی میکند و موبهمو برایش توضیح میدهد که روند ساخت شیشه چطوری است. ویکس میپرد توی حرف جابز و میگوید: «میشود خفهخون بگیری و بگذاری کمی مسائل علمی ساخت شیشه را برایت بشکافم؟» این یکی از معدود دفعاتی است که جابز در چنین جلسهای قرار دارد و حقیقتاً مجاب میشود و سکوت میکند. ویکس میرود سراغ تختهسفید کنار دیوار و با رسم شکل به جابز توضیح میدهد که چرا شیشهی ساخت کارخانهی او، از هر لحاظ کالایی است مرغوب. جابز توضیحات ویکس را میپذیرد و دوباره طی یکی از آن دستورات جابزی و طوفانی خود، تمام مقدار تولیدی شرکت کورنینگ را طی چندماه آینده سفارش میدهد.
ویکس به جابز جواب داده: «ظرفیت تولیدی ما اینقدر نیست. هیچکدام از کارخانههایمان دیگر از این شیشه تولید نمیکنند.» مدیرعامل شرکت کورنینگ به جابز میگوید که امکان ندارد مقدار شیشهی سفارشدادهشده را طی زمان مقرر آماده کرده و به اپل تحویل بدهند.
جابز در جواب این حرف، به ویکس گفته: «نگران نباش. توی ذهن خودت موضوع را سبکوسنگین و کار را یکسره کن. میتوانی از پسش بر بیایی.» بهنوشتهی آیزاکسن، ویکس وقتی داشته موضوع ساخت شیشه را برای جابز بازگو میکرده، سرش را با نهایت تحیر و شگفتی تکان داده و گفته است که «طی شش ماه از پس انجام کار برآمدیم. برای اولین بار شیشهای ساختیم که تا پیش از آن اصلاً وجود نداشت.»
جابز به ویکس میگوید که شک دارد گوریلا گلس بتواند در حد انتظارات شرکت اپل ظاهر شود.
شرکت کورنینگ پنجاه سال پیش نمونهی اولیهی آن شیشه را تولید کرده، اما کِمکُر را هرگز به تولید انبوه نرسانده بود. اما طی چند سال پس از این جلسه، شیشهی کِمکُر روی تقریباً تمام تلفنهای همراه هوشمند دنیا قرار گرفت و در دست همگان دیده شد.
گوریلا گلس با روندی بهنام گداخت کششی ساخته میشود. بنا به توضیحات ارائهشده از سوی شرکت کورنینگ، «شیشهی گداخته در مجرایی بهنام «ایزوپایپ» قرار میگیرد و مجرای ایزوپایپ آنقدر پُر میشود که شیشهی مذاب، از هر دو سوی آن به یک اندازه و با یک سرعت بیرون بزند. بعد از خروج شیشهی گداخته از مجرای ایزوپایپ، این مادهی مذاب دوباره با یکدیگر ترکیب میشود یا گداخت میکند و نهایتاً بهشکل صفحهای شیشهای و بسیار بسیار نازک بهضخامت تنها چند میکرون، از سوی دیگر خارج میشود.» ابعاد این صفحهی شیشهای، بهاندازهی تکهای فویل آلومینیمی است. بعد بازوهای روباتیک سطح آن را صاف میکنند و شیشه را در محلول پتاسیم میخوابانند تا تبادل یونی انجام شود و استحکام و مقاومت شیشه بالا برود.
کارخانهی تولید گوریلا گلس، متعلق به شرکت کورنینگ، جایی در نزدیکی شهر هاردوسبرگ[۵]، واقع در ایالت کنتاکی[۶] قرار دارد. جمعیت این شهر کوچک تنها ۸ هزار نفر است. در یکسوی این کارخانه مزارع تنباکو گسترده شدهاند و در سوی دیگر آن، مزارع دامداری. صدها نفر کارگران عضو اتحادیهی کارگری در این کارخانه مشغول به کار هستند و همچنین حدود صد نفر مهندس نیز در آنجا استخدام شدهاند.
زک ایپسن[۷]، مزرعهداری است اهل همین منطقه. وی در مصاحبهای با انپیآر[۸] یا همان رادیوی ملی عمومی آمریکا در سال ۲۰۱۳ گفته است: «شرکتهایی مانند کورنینگ تنها به یک دلیل کسبوکار خودشان را میآورند و توی چنین مناطقی مشغول به کار میشوند. چون میخواهند کسانی را استخدام کنند که سر زمین و توی مزرعه بزرگ شدهاند. این آدمها حسابی کاری هستند و راهوروش کارکردن را میدانند.» یکی از اصلیترین اجزای تشکیلدهندهی پرفروشترین محصول دنیا، درست در همینجا ساخته میشود. در کنار مزارعی بسیار وسیع که بهخاطر بار پرثمر و فراوان تنباکو شهرت دارند. درست داخل کارخانهای که با جدیدترین تجهیزات دنیا به تولید شیشه میپردازد. گوریلا گلس یکی از معدود اجزای سازندهی آیفون است که در داخل خاک ایالات متحده تولید میشود. شان مارکم[۹] مهندسی است که در این کارخانه کار میکند. او گفته: «وقتی به مردم میگویم که کارم چیست و کجای آمریکا زندگی میکنم، همه تعجب میکنند که آمدهایم و در میان مزارع درندشت به تولید شیشه میپردازیم. مزارع درندشتی که پیش همهی مردم به پرورش اسب و کشت تنباکو شهرت دارد.»
آیفون باعث شد تکنولوژی قدیمی شرکت کورنینگ دوباره پا به عرصهی وجود بگذارد.
گوریلا گلس امروزه بدل به یکی از مهمترین مواد مصرفی در صنعت تکنولوژی شده. همین گوریلا گلس است که صفحهی نمایشگر تلفنهای همراه و تبلتهایمان را پوشانده و شاید در آیندهی نزدیک، تمام نمایشگرهای دیگری را که میشناسیم نیز، بپوشاند. شرکت کورنینگ برای آینده نقشههای بلندپروازانهای در سر دارد؛ بهدنبال ساخت صفحههای نمایش هوشمندی است که صدالبته از گوریلا گلس ساخته شده باشند و تمام سطوح خانههای مردم را بپوشانند و محیط خانه را روزبهروز هوشمندتر از پیش کنند. حالا که پنجاه سال از ساخت و عرضه و شکست مفتضحانهی کِمکُر در بازار میگذرد، شاید بالاخره گوریلا گلس بتواند راه خود را به شیشهی جلوی خودروها باز کند.
نهاییکردن آن قرارداد میان شرکت کورنینگ و شرکت اپل، باعث رشد و بالندگی کورنینگ شد. این رشد تنها مدیون استقبال بینظیر بازار از آیفون نبود. بلکه با استقبال از آیفون، سامسونگ، موتورولا، الجی و تقریباً تمام شرکتهای بزرگ و کوچک دیگری که در این حوزه فعالیت داشتند، به ساخت تلفنهای همراه هوشمند رو آوردند و همگی مشتری شرکت کورنینگ شدند.
آیفون باعث شد تکنولوژی قدیمی شرکت کورنینگ دوباره پا به عرصهی وجود بگذارد، اما پیش از اینکه اپل بهسراغ کورنینگ بیاید و سفارش تولید شیشه بدهد، چند دهه میشد که پروژهی شیشهی قدرتمند در آزمایشگاههای بستهشده و تعطیل، در خواب زمستانی بهسر میبرد آماده بود تا بالاخره روزی بیرون بیاید و لایهای شیشهی ضدخش بر روی جهان مدرن بکشد.
آن هم جهانی که هر روز بیشتر از دیروز به صفحههای لمسی وابسته میشود.
[۱] Tony Fadell
[۲] Wendell Weeks
[۳] RAZR
[۴] Walter Isaacson
[۵] Harrodsburg
[۶] Kentucky
[۷] Zack Ipson
[۸] NPR
[۹] Shawn Marcum
قسمتهای گذشته:
پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (مقدمه/بخش اول)
پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (مقدمه/بخش دوم)
پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل اول/بخش اول)
پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل اول/بخش دوم)
پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل اول/بخش سوم)
پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل دوم/بخش اول)
پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل دوم/بخش دوم)
پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل دوم/بخش سوم)
پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل دوم/بخش چهارم)
پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل سوم/بخش اول)
پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل سوم/بخش دوم)
پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل سوم/بخش سوم)
پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل سوم/بخش چهارم)
پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل چهارم/بخش اول)