پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل دهم/بخش نهم)
وقتی میخواهیم به سراغ بررسی نرمافزارهای مخصوص تلفن همراه برویم و آن را از نظر اقتصادی نگاهی بیندازیم، واجب است که این مسئله را در ذهن داشته باشیم.
امروزه بیش از دو میلیون عدد نرمافزار متفاوت در اپ استور عرضضه شدهاند. در وبسایت شرکت اپل آمده است که «اپل با رونمایی از اپ استور در سال ۲۰۰۸، انقلاب اپ را بهراه انداخت. بعد از گذشت تنها شش سال، سامانهای آیاواس بیش از ۶۲۷ هزار فرصت شغلی ایجاد کرده است. برنامهنویسانی نیز که در ایالات متحدهی آمریکا ساکن هستند، توانستهاند طی این مدت با فروش برنامههای خود در سطح دنیا و بهکمک اپ استور، مبلغ ۸ میلیارد دلار درآمد کسب کنند.»
در سال ۲۰۱۶ گزارشی منتشر شد که میگفت اقتصاد حول برنامههای مخصوص تلفن همراه، ۵۱ میلیارد دلار ارزش دارد و این مبلغ، تا سال ۲۰۲۰ دوبرابر خواهد شد. در اوایل سال ۲۰۱۷ اپل اعلام کرد که در سال ۲۰۱۶، مبلغ ۲۰ میلیارد دلار به برنامهنویسان پول پرداخته است و فروش اپ استور در روز یک ژانویه، بیشترین آمار فروش کل شرکت اپل در تمام طول تاریخ فعالیت آن بوده است. در آن یک روز، مردم معادل مبلغ ۲۴۰ میلیون دلار نرمافزار مخصوص تلفن همراه از اپ استور دریافت و روی تلفنهای همراه خود نصب کرده بودند. نرمافزار اسنپچت، ابزاری است مخصوص ارتباط ویدیویی. ارزش این نرمافزار ۱۶ میلیارد دلار تخمین زده شده است. ایربیانبی نیز ۲۵ میلیارد دلار قیمت دارد. فیسبوک پنج سال پیش اینستاگرام را به مبلغ ۱ میلیارد دلار خریداری کرد. میگویند امروزه اینستاگرام ۳۵ میلیارد دلار میارزد. اما بزرگترین شرکت نرمافزار دنیا اوبر است. در حال حاضر مبلغ اوبر حدوداً ۶۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار تخمین زده میشود.
ددیو میگوید: «امروزه روز، صنعت ساخت نرمافزار از هالیوود هم بزرگتر شده و بر آن پیشی گرفته است. ولی هیچکس راجع به این صنعت اصلاً صحبت نمیکند و حرف آن هیچکجا نیست.» اپل شرکتی است بسیار بزرگ و موفق. بیشتر عواید فروش و درآمد این شرکت نیز از قِبَل فروش آیفون حاصل میشود. با این اوصاف، بهسادگی از این مسئله صرف نظر میشود که رونمایی از اپ استور، برای خود اپل هم سود سرشار مالی به همراه آورده است. خاطرتان که هست؟ اپل، ۳۰ درصد از فروش هر نسخه نرمافزار را به جیب میزند. چرا؟ چون این بستر را در اختیار برنامهنویسها قرار داده تا برای آن نرمافزار بنویسند و محصول خود را از طریق آن به مشتریها عرضه کنند. ددیو میگوید: «مردم میپرسند که اپل اصلاً خیال ندارد بخش خدماتی به راه بیندازد و از راه ارائهی خدمات هم درآمدی داشته باشد؟ باید به عرضتان برسانم که در کمال تعجب، اپل قبلاً وارد این حوزه شده و بهشدت هم موفق عمل کرده. چرا که امروزه روز، هر ساله از این محل، حدود ۴۰ میلیارد دلار درآمد دارد.» ددیو معتقد است که اپل بهزودی جزو یکی از صد شرکت برتر فورچون میشود، «البته تنها از قِبَل ارائهی خدمات. هنوز درستوحسابی اعداد و ارقام را بالاپایین نکردهام و در جزئیات آنها ریز نشدهام، اما فکر میکنم اپل از راه ارائهی این خدمات، بیشتر از فیسبوک درآمد به جیب میزند. حتی شاید در زمینهی کسب درآمد از طریق ارائهی خدمات، از آمازون نیز پیشی بگیرد.»
اپل تنها با راهاندازی و فعال نگهداشتن اپ استور، میتواند مبلغی بسیار زیاد درآمد کسب کند.
این مسئله واقعاً باورنکردنی است. یعنی اینکه اپل تنها با راهاندازی و فعال نگهداشتن اپ استور، میتواند مبلغی بسیار زیاد درآمد کسب کند. درآمدی چنان هنگفت که حتی از مجموع درآمد دو شرکت برتر دیگر دنیا در حوزهی تکنولوژی نیز پیشی میگیرد.
من که میخواستم ببینم اپ استور از منظر تاریخی چه جایگاهی دارد و اصولاً چطور باید آن را طبقهبندی کرد، به سراغ دیوید ادگرتن[۱] رفتم. ادگرتن تاریخدان حوزهی تکنولوژی است و در دانشگاه آکسفرد فعالیت میکند. او نویسندهی کتاب حیرت باستانیان[۲] است. ادگرتن در این کتاب به تکنولوژیهایی اغلب قدیمی و کهنه میپردازد که هنوز هم که هنوز است، زندگی روزمرهی ما را دستخوش تغییر میکنند و بر تمام ما اثر میگذارند. ادگرتن در یکی از ایمیلهایی که برایم نوشته بود، با اشاره به آیفون و اقتصاد شکلگرفته پیرامون نرمافزارهای مخصوص تلفن همراه، گفت: «یکی از بزرگترین مشکلات این حوزه، این است که در واقع، تمام تغییرات بزرگ و مهم در دهههای گذشته، همه به نحوی مربوط به حوزهی تکنولوژی و فناوری اطلاعات بهحساب میآیند.» بله. او به صراحتاً به آیتی یا همان حوزهی فناوری اطلاعات اشاره کرده است. ادگرتن در همان ایمیل نوشته بود: «در واقع همین حوزه بوده که گاهی خود به تنهایی و بدون هیچ عامل دیگری، موجب تغییر شده. واقعاً مضحک و بیمعنی است.» منظور ادگرتن، تلاش بیوقفه و شبانهروزی و مشتاقانهی تحلیلگران بازارهای مالی و ناظران حوزهی اقتصاد است که میخواستهاند و کماکان میخواهند صنعت تکنولوژی را روزبهروز بزرگ و بزرگتر کنند. از آیفونش گرفته تا اقتصاد مربوط به نرمافزارهای مخصوص تلفنهای همراهش.
ادگرتن در ایمیلش نوشته بود: «یکی از بزرگترین تغییرات جهانی این حوزه، مربوط به آزادسازی بازارهاست و بازارهای کاری نیز بخشی از این بازارهای آزادشده بهحساب میآیند و تأثیر و اهمیت آنها ابداً کم نیست. خیلی فرق هست بین اینکه بیاییم بگوییم که اوبر، برآمده و ماحصل رشد حوزهی فناوری اطلاعات است، با اینکه بیاییم و بگوییم اوبر درواقع برآمده از این میل و اشتیاق فراوان است که کار و تلاش رانندگان تاکسی را تا میتوانیم بالا ببریم و آنها را به تقلایی بیش از قبل وا داریم و همهی رانندگان را وارد رقابتی توقفناپذیر با یکدیگر کنیم. دقت داشته باشید که زمانی، رشد تکنولوژی، ما را به دنیایی میرساند که در آن، هر کس اوقات فراغت بیشتر داشت و بیش از پیش، وقت صرف تفریح و استراحت میکرد؛ اما اینک رشد تکنولوژی منجر به افزایش کار و وظایف افراد میشود.»
این اقتصادی که پیرامون نرمافزارهای مخصوص تلفنهای همراه شکل گرفته، چقدر قدرتمند است و تا چه حد میتواند موجب دگرگونی و تغییر اوضاع شود؟ آیا این گردش مالی عظیم و بازار بزرگ، واقعاً زندگی انسانها را از بیخوبن دگرگون ساخته، یا اینکه مانند نرمافزاری است سرگرمکننده و شبیهساز کشتی تایتانیک پیش از غرقشدن که تنها جای صندلیهای روی عرشه را عوض کرده و هیچ تغییر واقعی و بنیادینی بهوجود نیاورده است؟
برای رسیدن به پاسخ این پرسش، راههایی پیش پایم بود. یکی از این راهها، این بود که تا میتوانستم، باید از حباب سیلیکن ولی و حواشی آن دور میشدم. باید به جایی میرفتم که بومیان و اهالی اصلی آنجا، به قدرت بنیادین و تغییردهنده باور میداشتند. باید به جایی میرفتم که نام سیلیکن ساوانا را یدک میکشید.
اگر سوار هواپیما شوید و به نایروبی، پایتخت کنیا بروید و بعد، همین طور که هواپیمایتان دارد در فرودگاه نایروبی فرود میآید، از پنجره بیرون را نگاه کنید، خواهید دید که دشتی وسیع و بسیار گسترده، از هر طرف تا چشم کار میکند گسترده شده و نایروبی، این شهر آفریقایی را، در دل خود گرفته است. اگر چشمهایتان را باریک کنید و خوب بالا و پایین این دشت وسیع را نگاهی بیندازید، آنوقت شاید حتی بتوانید یک زرافه هم ببینید. فرودگاه نایروبی، تنها چند کیلومتر با پارک ملی نایروبی فاصله دارد. پارک ملی نایروبی، تنها پارک بزرگ و زیستگاه حفاظتشدهای است که در محوطهی کلانشهری بزرگ واقع شده. همان طور که روی صندلیتان داخل هواپیما نشستهاید و بیرون را نگاه میکنید، اگر سرتان را بهسمت شهر بچرخانید، شهری بسیار بزرگ را خواهید دید که انگار دارد مسخ میشود… از آسمانخراش و آپارتمان گرفته تا جاده و هرگونه ساختمان دیگری، همه و همه در حال ساخت هستند و عدهای دارند برای تکمیل آنها تلاش میکنند.
در آن لحظه، کاملاً فرصت دارید که در این منظره خودتان را غرق کنید و محو تماشای آن شوید. نایروبی انگار از بالا تا پایین در ترافیک فرو رفته است. دستفروشهایی که موز و نیشکر میفروشند، کنار هر خیابانی صف بستهاند. یک جا، ده دقیقهای توی ترافیک گیر کرده بودیم و اصلاً جلو نمیرفتیم. آخر راننده حوصلهاش سر رفت، شیشه را پایین داد و یک کیسه نیشکر خرید. در همین زمان میدیدم که اتوبوسهای مدل ماتاتو از کنار ماشینهای ما با فاصلهای اندک رد میشوند و به راه خود میروند. این اتوبوسهای معروف که بهنوعی نماد این شهر به حساب میآیند، با طرحهایی رنگارنگ پوشیده شدهاند. شاید هم تصویر کانیه وست[۳] است که روی آنها کشیدهاند. وقتی شما هم به نایروبی بروید و مانند من به مرکز شهر برسید، یکعالمه بیلبورد و بنر تبلیغاتی خواهید دید. تعداد زیادی از این تبلیغات روی اتوبوسهای شهر نقش بستهاند و وسایل مربوط به تلفنهای همراه و خدمات اینترنتی و موبایلی را تبلیغ میکنند.
من به اینجا سفر کرده بودم تا ببینم که اقتصاد شکلگرفته پیرامون نرمافزارهای مربوط به تلفنهای همراه، چه تأثیری بر کشورهای درحالتوسعه گذاشتهاند. با خودم گفتم شاید کشوری که در تمام قارهی آفریقا، بهعنوان آشناترین کشور به مسائل تکنولوژی اسم در کرده، جایی مناسب باشد که بخواهم برای یافتن پاسخ پرسشهایم به آنجا بروم. این شد که راهی نایروبی، پایتخت کنیا شدم.
[۱] David Edgerton
[۲] The Shock of the old
[۳] Kanye West