پاورقی دنباله‌دار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل هفتم/بخش چهارم)

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۷ دقیقه

حتی امروزه روز، باتری‌هایی که در سرتاسر دنیا در خطوط تولیدی کارخانه‌ها ساخته و سرهم‌بندی می‌شوند، تفاوت بسیار شگفت‌انگیزی با شیوه‌ی ساخت اولیه‌ی باتری وُلتا ندارند؛ برای مثال باتری به‌کاررفته در تلفن همراه آیفون ۶ پلاس، به‌جای کاتدِ خود، اکسید لیتیم‌کبالت دارد و برای آند هم در آن گرافیت کار گذاشته‌اند و الکترولیت آن را نیز از جنس پلیمر ساخته‌اند. باتری این تلفن همراه را به پردازنده‌ی بسیار کوچکی متصل کرده‌اند و آن پردازنده‌ی کوچک اجازه نمی‌دهد که باتری بیش‌ازحد داغ کند یا اینکه چنان خالی شود که این خالی‌شدن به ناپایدارشدن آن بینجامد.

کایل وینز، مدیرعامل شرکت آی‌فیکس‌ایت می‌گوید: «پشت‌پرده‌ی ساخت و طراحی بسیاری از این قبیل دستگاه‌ها، باتری آن‌ها قرار گرفته است.» وقتی که باتری دستگاهی خیلی زود خالی می‌شود، اعصاب مردم از کل دستگاهی خراب می‌شود که باتری به آن برق می‌رساند. اما اگر حال باتری دستگاه خوب باشد، حال خود دستگاه هم خوب است. همان طور که همه می‌توانند حدس بزنند و پیش‌بینی‌پذیر است، الگوی ساخت باتری لیتیم‌یونی موضوع مناقشه‌ای پیوسته و همواره است؛ ما که در جایگاه کاربر محصول قرار داریم، می‌خواهیم که نرم‌افزارهایی بهتر و بیشتر و سرگرمی‌های گسترده‌تری در اختیارمان باشد و به ویدیوهایی بسیار بیشتر دسترسی داشته باشیم که همواره کیفیت‌شان بالا و بالاتر برود. صدالبته که در عین حال هم خواهان این هستیم تا مدت حفظ باتری دستگاه دائماً بیشتر و بیشتر شود. اما مشخص است که خواسته‌ی اولیه‌ی ما، مانع تحقق خواسته‌ی دوم ما می‌شود و آن را خیلی زود مصرف می‌کند. در همین حال هم اپل، همیشه دلش می‌خواهد که تلفن‌هایش را باریک و باریک‌تر از پیش کند.

تونی فدل، مدیر بخش سخت‌افزاری گروهی که نخستین آیفون را ساختند، می‌گوید:‌ «اگر بتوانیم آیفون را تنها یک میلی‌متر نازک‌تر کنیم، می‌توانیم کاری کنیم که دو برابر زمان فعلی باتری نگه دارد.»

حدوداً دو ساعت بعد از اینکه از بزرگ‌ترین تصفیه‌خانه‌ی لیتیم دنیا بیرون رفتیم، باتری‌های من و جیسن را دزدیدند. البته در جریان این سرقت، دستگاه‌هایی را که از آن باتری‌ها برق می‌گرفتند هم دزدیده شدند. تازه از انجمن شیمیایی و معدنی شیلی بیرون زده بودیم و راننده‌مان ما را در پایانه‌ی اتوبوس‌رانی گذاشته بود که این اتفاق افتاد.

مجتمعی که در آن به سر می‌بریم، شبیه فروشگاه‌های بزرگ و بسیار خلوتی است که رو به ویرانی گذاشته‌اند. هوای داخل آن هم هوایی است بسیار گرفته و سنگین و برزخ‌مانند که همه‌ی پایانه‌های اتوبوس‌رانی مراکز شهرها را پر کرده. داشتم در آن دورواطراف چرخی می‌زدم تا کمی خوراکی پیدا کنم و جیسن هم مانده بود تا مراقب اسباب و وسایل‌مان باشد. در همین زمان پیرمردی به جیسن نزدیک شده و از او پرسیده این اتوبوسی که تازه به پایانه رسیده، قرار است بعد کجا برود. وقتی آن دو نفر مشغول حرف‌زدن بوده‌اند، دستیار پیرمرد رفته سراغ کوله‌پشتی من و بعد هم دوان‌دوان به‌سمت خروجی گریخته. وقتی چند ثانیه بعد برگشتم، تازه فهمیدیم که چه اتفاقی افتاده و هر دو نفرمان، عین دیوانه‌ها دورتادور پایانه را به‌دو طی کردیم و فریاد زدیم: «موچیلا آثول؟[۱]» اما بخت هیچ با ما یار نبود.

در اثر این سرقت دو دستگاه لپ‌تاپ، وسایل مخصوص ضبط صدا و تصویر، یک دستگاه آیفون ۴ اس برای روز مبادا و کتاب‌ها و یادداشت‌های دسته‌بندی‌شده‌مان را از دست دادیم. اما این را، کتابم را، از دست ندادم، چرا که قبلاً سامانه‌ی آی‌کلودم را جوری تنظیم کرده بودم تا به‌صورت خودکار، اسناد و یادداشت‌هایم را ذخیره کند.

وسایلی که از ما دزدیده شد، فوراً در بازار سیاه به فروش می‌رسید.

این شد که مجبور شدم در ادامه‌ی سفرم، برای ضبط و ثبت وقایع و نکات، تنها و تنها به استفاده از آیفون خودم متکی باشم. با همین آیفون صدا ضبط می‌کردم، یادداشت برمی‌داشتم و عکس می‌گرفتم. البته این‌ها هیچ مسئله‌ای ایجاد نکرد و اگر تلفن همراهم فقط کمی ظرفیت حافظه‌ی بیشتری می‌داشت، خیلی هم عالی می‌بود.

در ادامه‌ی سفر، هروقت از مرز کشورهای مختلف می‌گذشتیم یا از مسافرخانه‌ها بیرون می‌زدیم، جیسن همیشه می‌گفت: «تلفن همراه، کیف پول، گذرنامه.» تنها وسایل مهم و باارزشی را که بر می‌شمرد که بعد از ربوده‌شدن لپ‌تاپ‌های‌مان هنوز برای‌مان باقی‌مانده بود. می‌گفت: «تنها چیزهایی که نیاز داریم، همین سه تا هستند.» این حرف او یک‌جورهایی برای‌مان به‌ نوعیِ شعارِ نصفه‌نیمه تبدیل شد؛ بسیاری از وسایل و دارایی‌های ارزشمندمان را با کوله‌پشتی از دست داده بودیم، اما هنوز تمام وسایل و ابزارهایی را لازم بود، در اختیار داشتیم تا به انجام همان کارهایی بپردازیم که پیش از سرقت کوله‌پشتی، مشغول انجام‌شان بودیم.

وقتی برای گزارش سرقت به اداره‌ی پلیس مراجعه کردیم، دیدیم که مأموران پلیس شیلی خیلی مؤدبانه و خوب برخورد کردند، اما به‌صورت غیرمستقیم به ما گفتند که بهتر است بی‌خیال کوله‌مان بشویم… محصولات اپل در شیلی کمیاب و بسیار گران‌قیمت بودند و به‌احتمال بسیار زیاد، وسایلی که از ما دزدیده شد، فوراً در بازار سیاه به فروش می‌رسید.

هرچند که باتری لیتیم‌یونی، باتری بسیار پرمصرف و خوبی است، اما گودیناف عقیده دارد که باتری جدیدتر و بهتری در آستانه‌ی ورود به بازار قرار دارد. در این باتری جدید، به‌جای لیتیم از سدیم استفاده شده. گودیناف می‌گوید: «در آستانه ساخت نوعی باتری دیگر هستیم که می‌تواند جامعه را دستخوش تغییر و تحول کند.» سدیم نسبت به لیتیم هم فعال‌تر است و فرّارتر و هم سنگین‌تر، اما از لیتیم ارزان‌تر هم هست و راحت‌تر هم به‌دست می‌آید. گودیناف می‌گوید: «سدیم از اقیانوس‌ها به‌دست می‌آید که به‌صورت گسترده در دسترس هستند. برای همین هم به‌منظور به‌دست‌آوردن انرژی شیمیایی نهفته در سدیم، هیچ نیازی به ارتش و قدرت دیپلماسی نداریم، اما برخلاف سدیم، برای استفاده از انرژی شیمیایی نهفته در سوخت‌های فسیلی و لیتیم، محتاج لشکر و دیپلماسی هستیم.» احتمالش هست که در آینده آیفونی به دست بگیرید که نیروی باتری آن از نمک تأمین شده باشد.

منتقدان و تحلیلگران دستگاه‌های تکنولوژیک در دنیا راجع به استفاده از نمک در باتری تلفن همراه خواهند گفت که «باشد، بسیار خوب.»، اما آیا استفاده از سدیم در باتری آیفون، عمر آن را بیشتر خواهد کرد؟ مقاومت آن را بالا خواهد برد؟ ویتینگهام فکر می‌کند که چنین خواهد شد. او می‌گوید: «فکر می‌کنم باتری‌ها آن موقع به‌اندازه‌ی دو برابر امروز، ظرفیت داشته باشند. اما سؤال اصلی اینجاست که آیا همه حاضر خواهند بود برای چنین چیزی پول بپردازند؟»

ویتینگهام می‌گوید: «اگر یک دستگاه آیفون را برداری و همه‌ی اجزای آن را از هم جدا کنی، فکر می‌کنم سؤالی برایت پیش می‌آید که دوست داری از شرکت اپل آن را بپرسی. اینکه آیا می‌خواهید از لحاظ تکنولوژیکی، دستگاه بهتری بسازی یا ظرفیت باتری‌ات را بیشتر کنی؟» یعنی اینکه یا می‌توانند ظرفیت حفظ برق باتری را بیشتر کنند، یا اینکه قطعات الکترونیکی دستگاه را جوری بسازند که توان الکتریکی کمتری مصرف کند. تا به امروز اپل غالباً راهکار دوم را اتخاذ کرده است. اما چه کسی از آینده خبر دارد؟ ویتینگهام می‌گوید: «جواب این سؤال را که به ما نمی‌دهند. از آن رازهای دنیای تجارت خودشان است.»

در زمینه‌ی ساخت باتری و برق‌رسانی به دستگاه‌های برقی مصرفی، پیش‌رفت‌های تکنولوژیکی شگرفی رخ داده است. برای مثال ویتینگهام می‌گوید که «هر باتری لیتیمی، تحت حفاظت کامل الکترونیکی است.» یعنی اینکه پردازنده‌ای بر میزان مصرف باتری نظارت دقیق دارد. ویتینگهام می‌گوید که «شرکت اصلاً علاقه ندارد شما تا آخرین ذره‌ی باتری‌تان را مصرف کنید»، چون این‌گونه باتری‌تان خواهد سوخت و آتش خواهد گرفت.

گودیناف دائماً این نکته را تکرار می‌کند که «با سوزاندن سوخت‌های فسیلی، کربن دی‌کسید و دیگر گازهای گلخانه‌ای آزاد می‌شوند و همین گازها مسبب گرمایش جهانی و آلودگی هوای شهرهای بزرگ هستند. ضمناً سوخت‌های فسیلی منبعی محدود هستند و جزو منابع تجدیدپذیر به‌حساب نمی آیند. جامعه‌ای مدرن و پایدار و امروزی باید به آن سمت برود که انرژی خود را از تابش خورشید و وزش باد به‌دست بیاورد. گیاهان از نور خورشید استفاده می‌کنند، اما خود گیاهان برای استفاده‌های خوراکی قطع می‌ؤوند. توربین‌های بادی و سلول‌های فتوولتاییک می‌توانند بدون آلوده‌کردن هوا، برق تولید کنند، اما این برق را باید در جایی ذخیره کرد و بهترین شیوه‌ای که برای ذخیره‌سازی نیروی برق وجود دارد، استفاده از باتری است.»

دقیقاً به همین دلیل است که سرمایه‌گذاران و کارآفرینانی نظیر ایلان ماسک[۲] سرمایه‌های هنگفتی در این زمینه خوابانده‌اند. گیگافکتوریِ ایلن ماسک به‌زودی قرار است در ابعاد و تعدادی باتری لیتیم‌یونی تولید کند که تا پیش از این هیچ سابقه نداشته است. وجود همین کارخانه خود نشانه‌ی واضحی است بر اینکه صنعت خودروسازی و ساخت وسایل الکترونیکی تصمیم گرفته در قرن بیست و یکم به کدام‌سو برود.

باتری لیتیم‌یونی که در یکی از آزمایشگاه‌های شرکت اکسون ساخته شده و کمی بعدتر یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های فعال در حوزه‌ی صنعت، آن را بدل به ابزاری کرده که همه‌چیز را متحول ساخته، بعدها به‌وسیله‌ی شرکت‌های دوربین‌سازی ژاپنی به محصولی تبدیل شد بسیار رایج در بازار. این باتری که مواد اولیه‌ی ساخت آن از خشک‌ترین و گرم‌ترین نقطه‌ی روی زمین استخراج می‌شود، همان موتور محرکه‌ای است که چرخ دستگاه‌های آینده‌ی جهان را می‌چرخاند و هیچ‌کس هم چندان توجهی به آن ندارد.

پدر این تکنولوژی اما تنها امید دارد که ما از قدرتی که این دستگاه در اختیارمان قرار می‌دهد، مسئولانه و با وظیفه‌شناسی استفاده کنیم.

گودیناف می‌گوید: «رواج دستگاه‌های الکترونیکی همراه و قابل حمل، شیوه‌ی تعامل ما با یکدیگر را دستخوش تحول کرده است. خیلی هم خوشحالم که رواج این قبیل دستگاه‌ها، به فقرا نیز همان فرصت‌هایی را داده که در اختیار ثروتمندان گذاشته و به‌صورت کلی بشریت را قابل ساخته تا مَثَل‌ها و حکایت‌های تمثیلی دیگر فرهنگ‌ها را بشناسد و درک کند. اما تکنولوژی در ذات خود پدیده‌ای است خنثی و بی‌طرف. سودرسانی آن در گرو شیوه‌ای است که ما آن را به‌کار می‌بندیم.»

[۱]  عبارتی اسپانیایی به‌معنی «کوله‌پشتی آبی». – م.

[۲] Elon Musk



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما