همسفر با یک عکاس حیاتوحش
تا همین چند سال پیش اهمیت عکاسی حیاتوحش در ایران آنطور که شاید و باید شناخته نشده بود. اما خوشبختانه ظرف چند سال اخیر گویی خونی تازه در رگهای حیاتوحش ایران دمیده شده است. عکاسان حیاتوحش ایرانی آنچنان مناظر و حیوانات بینظیری را به قاب تصویر کشیدهاند که در هر کدام میتوان داستان و روایتی بینظیر را شاهد بود. در حقیقت عکسهای حیاتوحش، داستانهایی را با خود دارند که شاید افراد عادی هیچگاه مجال تجربه و لمس آنها را در طبیعت نداشته باشند اما به لطف همین عکاسان حیاتوحش و ساعتها تلاش خستگیناپذیر آنهاست که میتوان از زیبایی یک پلنگ، یک عقاب طلایی، یک کورکور سیاه، یک هما، یک گکوی پلنگی، یک بزمجه خزری، یک زاغبور، یک گرزهمار و هزاران حیوان بینظیر دیگر در زیستگاه طبیعی و دامان طبیعت، نهایت لذت را برد.
برای لمس این تجارب بینظیر با یک عکاس جوان ایرانی همسفر میشویم و روایت تصویرهای کمنظیری را که به تصویر کشیده، از خود وی خواهیم شنید. هادی انصاری متولد فروردین ۱۳۶۲ در دشتستان استان بوشهر یکی از عکاسانی است که با عکسهایش توانسته پویایی و شور زندگی در حیاتوحش ایران را به تصویر بکشد. این عکاس جوان که دو سال پیش مقام اول عکاسی حرفهای دومین جشنواره فیلم و عکس محیطزیست در آموزههای رضوی را کسب کرده از جمله کسانی است که در پروژه تهیه اطلس پرندگان ایران نیز حضوری فعال داشته است. آقای انصاری در پاسخ به این پرسش که چگونه و چطور به عکاسی حیاتوحش علاقهمند شده، میگوید: «تا جایی که بخاطر دارم، از سنین کودکی همواره به نوعی در طبیعت حضور داشتهام. حضور مستمر در طبیعت و لمس زیباییهای آن در واقع باعث شد تا صحنههایی را شاهد باشم که دیگر نظیر آنها را شاید هیچگاه نتوانم ببینم. اما افسوس که ثبتی از آن لحظات وجود ندارد که بتوانم دیگران را هم در لذت آنها سهیم کنم. در دوران نوجوانیام، هنوز تکنولوژی دوربینهای دیجیتال به پیشرفت و تجاریسازی مناسب نرسیده بود و به اجبار باید از دوربینهای آنالوگ برای ثبت تصاویر استفاده میکردیم. نداشتن لنز مناسب و همچنین دانش کافی در مورد تکنیکهای عکاسی حیاتوحش باعث میشد که فقط به ثبت مناظر طبیعی بسنده کنم و کمتر از گونههای جانوری عکاسی کنم.»
حیوانات در قاب تصویر
انصاری در ادامه سخنان خود با اشتیاق میافزاید: «جدای از مساله عکاسی، همواره این حیوانات بودند که در طبیعت مورد توجهم قرار میگرفتند و البته نسبت به رفتار آنها اغلب بسیار کنجکاو بودم. کمکم با ظهور تکنولوژی دیجیتال و ارائه لنزهای مناسب عکاسی حیاتوحش و همچنین در دسترس بودن اینترنت و امکان دسترسی به منابع مختلف آموزشی این حس در من تقویت شد که به سمت عکاسی از طبیعت تغییر مسیر دهم و به همین خاطر با تهیه دوربین و لنز مناسب مشغول عکاسی از مناظر طبیعی شدم اما رفتهرفته به این جمعبندی رسیدم که ثبت مناظر طبیعی آن لذتی را که باید برای شخص من به ارمغان نمیآورد. خوشبختانه بعد از مدتی به سبک عکاسی از حیوانات یا عکاسی حیاتوحش علاقمند شدم. این سبک به سرعت تاثیر ماندگاری در من گذاشت چنانچه اکنون نیز بهترین اوقات زندگی من، زمانهایی است که در طبیعت و در جستجوی ثبت تصویری از یک گونه حیاتوحش هستم. دقیقاً از همان زمان بود که تجهیزات عکاسی خودم را متناسب با عکاسی حیاتوحش تغییر دادم و بصورت جدی به این سبک مشغول شدم. خوشبختانه اکنون که قریب چندین سال از آن زمان میگذرد حتی اندک خللی در اشتیاق وصفناشدنی من ایجاد نشده.»
تفاوت عکاسی حیاتوحش با سایر سبکها
لابد شما نیز بارها شنیدهاید که هر سبک خاص عکاسی با سبک دیگر فرق دارد اما به راستی چه تفاوتها و ویژگیهای خاصی در سبک منحصربفرد عکاسی از حیاتوحش است که آن را از سایر ژانرها متمایز میسازد؟ پاسخ به این سوال را از زبان هادی انصاری بشنوید: «اولین چیزی که این سبک را از بقیه سبکهای عکاسی جدا میکند، نیاز مبرم آن به دانشاندوزی است چرا که شما به عنوان عکاس نه تنها باید رفتار حیوانات بلکه حتی مکانهای حضور آنها را هم بشناسید. به صراحت میگویم که این ویژگی را به هیچ وجه در هیچ ژانری نمیتوانید پیدا کنید. بعنوان مثال برای موفقیت در عکاسی از منظره نیازی نیست که شما یک اقلیمشناس حرفهای باشید و یا در عکاسی ماکرو و یا حتی برای عکاسی از حشرات لازم نیست که حتماً یک حشرهشناس حرفهای باشید. اگرچه داشتن این علوم به همان عکاسها (منظره وماکرو) بسیار کمک میکند ولی نداشتن آنها و یا حداقل داشتن دانش اندک هم میتواند جوابگو باشد ولی در عکاسی حیاتوحش و بطور اخص عکاسی از پرندگان برای موفقیت در ثبت تصاویر عالی باید حتماً یک پرندهشناس خوب باشید. در این سبک خاص، برای یافتن سوژهها باید حتماً دانش خوبی از مسایل آب وهوایی و اقلیمی داشت و اگرنه جز ثبت تصاویری ابتدایی و خستگی و سرخوردگی چیزی عاید انسان نمیشود. دومین عامل به نظر من پویایی وارتباط بسیار جالبی است که میان عکاس و سوژه برقرار میشود و در نهایت این موفقیت در ثبت تصاویر خوب است که انرژی بسیار باارزشی را برای عکاس به همراه میآورد.»
تنوعزیستی جنوب کشور خارقالعاده است
مهمترین عنصر حیاتبخش بسیاری از تصاویر ثبتشده این عکاس حیاتوحش را میتوان زیستگاههای خارقالعاده آثار وی عنوان کرد چرا که حضور حیوانات در بسیاری از آنها به نوعی معجزه شبیه است. انصاری دلیل این توجه خاص را اینطور عنوان میکند: «به نظرم بهترین دلیلش این است که من زاده جنوب هستم و طبیعتاً با این قسمت از طبیعت ایران و مردمان و حیوانات آن بیشتر آشنایی دارم.»
عکاسی در قالب پروژه
هادی انصاری عکسهای خود را بیشتر پروژهای توصیف میکند: «عکاسی برای من بیشتر به صورت پروژه هست و در هر زمان با توجه به شرایط دسترسی به سوژهها روی گونههای خاصی کار میکنم. برای عکاسی ابتدا گونه یا گونههای مورد نظر را انتخاب و سپس شرایط آنها را در نظر میگیرم و بعد با توجه به آن شرایط، روش جذب سوژه و یا نزدیک شدن به آن و تجهیزات مناسب را انتخاب میکنم. اما همیشه تحقیقاتی هم در مورد بافت فرهنگی مردم منطقه و چگونگی ایجاد یک رابطه صحیح با مردم محلی انجام میدهم چرا که این فاکتورها در موفقیت ثبت یک اثر بسیار تاثیرگذار است. از سوی دیگر لازم است که حتماً شرایط آب وهوایی منطقه شناسایی شود. تنها پس از طی کلیه این مراحل است که کولهبارم را میبندم و عازم منطقه میشوم تا عکاسی را آغاز کنم.» انصاری در پاسخ به این سوال که یک عکاس حیاتوحش چگونه میتواند بر ذهنیت بیننده خود تاثیر بگذارد، میگوید: «به نظرم یکی از اصلیترین وظایف هر عکاس حیاتوحش، شناساندن صحیح گونههای مختلف جانوری به مخاطب عام است. مخاطبی که شاید هیچگاه فرصت حضور در طبیعت و امکان مشاهده مستقیم حیوانات را نداشته باشد. ایجاد ذهنیت مثبت در راستای حفاظت از حیوانات یکی از اصلیترین وظایف عکاس حیاتوحش است. یک عکاس حیاتوحش با ارائه یک کار زیبا، جذاب و ماندگار میتواند ذهن مخاطب را در اختیار بگیرد و آن را در راستای حفاظت از حیوانات و نه صد البته آزار آنها هدایت کند. اجازه دهید تا در این مورد به یک تجربه شخصی اشاره کنم، من وقتی عکسهای خودم را برای اولین بار به جوانی که حیوانات را شکار میکرد، نشان دادم براستی از عکسالعملش متعجب شدم. این فرد باورش نمیشد که این همه زیبایی در همین حیواناتی که آنها را شکار میکند، وجود داشته باشد. خاطرم هست که سخت پشیمان شد و این امیدی است که من دوست دارم تا با گرفتن عکسهایم در دل هزاران نفر مشابه او بپرورانم. ما بعنوان عکاس حیاتوحش باید به مخاطب عام نشان دهیم که حیوانات به غیر از خوردن کارآییهای دیگری هم دارند.»
مهمترین ویژگیهای یک عکاس خوب حیاتوحش
همانطور که میدانید، اولین ویژگی در هر انسانی اخلاق است. انسانی که اخلاق ندارد، هیچچیز ندارد. به گفته انصاری بیاخلاقی در این سبک خاص نیز باعث میشود که عکاس برای رسیدن به خواستهاش هر بلایی را سر سوژه بیاورد. عکاس حیاتوحش به هیچوجه اجازه تغییر در زیستگاه یا آزار رساندن به یک حیوان را ندارد. حتی عکاسی از گونههای نادر و در معرض خطر نباید این انگیزه را در هیچ عکاس حیاتوحشی بیدار کند که به نوعی استرسی مضاعف بر حیوان وارد کند. خصوصاً اهمیت این مساله در فصل زادآوری حیاتوحش و جوجهآوری پرندگان چند برابر میشود. یک عکاس حیاتوحش اجازه تخریب لانه پرندگان را ندارد. هر عکاس حیاتوحش باید حریم لانه و آشیانه حیوانات را حفظ کند. بدیهی است که پس از رعایت کلیه این موازین اخلاقی، تنها انگیزه و پشتکار و داشتن هدف مناسب فردی است که میتواند باعث پیشرفت و ترقی عکاس شود. دانش و تکنیک کافی، ذوق و سلیقه در ثبت صحنهها نیز در حقیقت همان شاهکلیدهایی هستند که یک عکاس را خوب و دیگری را فاقد تاثیرگذاری لازم میسازند. انصاری در توصیف یک عکاس خوب حیاتوحش میگوید: «خوشبختانه با رشد تکنولوژی دیجیتال و همچنین امکان ارتباط بین انسانها در هر نقطه از این کره خاکی، هنر هم از مرزکشورها خارج شده و امروزه اغلب افراد به استانداردهای روز هنری واقف هستند. از نظر من هر عکسی باید حاوی پیامی باشد و این پیام زیبا، رسا و در عین حال با رعایت مسایل تکنیکی به صورتی ساده به مخاطب منتقل شود. تنها در این صورت است که هر مخاطبی با هر سطح دانشی میتواند با آن ارتباط برقرار کند. رعایت زمان مناسب، نورسنجی صحیح، کادربندی اصولی و در نهایت انجام یک ویرایش صحیح از ویژگیهای اولیه یک عکس خوب بشمار میرود.»
طبیعت تاریخ انقضاء ندارد
انصاری در پاسخ به آخرین پرسش که سعی دارد در عکسهایش چه مطلبی را با مخاطب در میان بگذارد، گفت: «تاحدودی جواب این سوال شما را در پاسخهای پیشین دادم. اما هدف من به طور کلی آشتی مردم با طبیعت و لذت بردن از دیدن حیوانات است. از سوی دیگر امیدوارم که بتوانم با عکسهایم نهتنها حیوانات را به مخاطب عام معرفی کنم بلکه با معرفی زیباییهای آنها ذهنیت حفاظت را نیز هرچه بیشتر تقویت کنم. خاطرمان باشد که هرکس با دیدگاه خودش به موضوع نگاه میکند یعنی هر کس با افکار خودش و با احساسات خاص خودش. طبیعی است که افکار انسانها با هم متفاوت است. هادی انصاری همیشه سعی میکند تا در صورت امکان از یک سوژه در تمامی حالاتش عکس بگیرد و عکسی را در میان عکسها برای نمایش انتخاب کند که مخاطب قبلا آن را ندیده باشد و به نوعی کاملاً برایش تازگی داشته باشد. من بهترین خاطرات عکاسی خود را در جزیره نخیلو داشتم. اولین باری که قرار بود برای عکاسی به جزیره نخیلو بروم، دریا بسیار طوفانی بود. وقتی به ساحل رسیدیم، دو دستگی جالبی در میان بچهها بر سر رفتن و نرفتن ایجاد شد. بالاخره پس از مشورت با یک ناخدای محلی و حضور او در قایق به سمت جزیره حرکت کردیم. دریا بسیار طوفانی بود و خورشید کمکم غروب میکرد که به جزیره رسیدیم. باورم نمیشد که این همه پرنده میتواند در یکجا جمع شود. وقتی به ساحل جزیره رسیدیم، خورشید هنوز غروب نکرده بود و اگر عجله میکردم، میتوانستم عکاسی کنم. دوربینم را برداشتم و به سمت پرندگان حرکت کردم. اینقدر زیاد بودند که نمیدانستم از کدامشان عکاسی کنم. بالاخره زمانی که خورشید غروب کرد، من موفق به عکاسی از پرستویهای پشت تیره شدم. پس از غروب خورشید از خستگی اندکی نشستم و کمی هم از هیجانم کاسته شده بود. ناگهان حس کردم که کف پایم میسوزد و تازه آن وقت بود که متوجه شدم از سر عجله و هیجان با پایهای برهنه سوار قایق شدهام و در طول این مدت هم به همین شکل از این طرف بدان طرف رفتهام. در حقیقت در زمان سوار شدن به قایق که کفشهایم را کنده بودم، آنقدر عجله کرده بودم که یادم رفته بود حتی آنها را از زمین بردارم و این برای من همیشه یکی از بهترین خاطرات عکاسی است. دوست دارم که در آخر به این نکته اشاره کنم که همه ما بهتر است لحظهای به این فکر کنیم که طبیعت تاریخ انقضا ندارد و تا انسان زنده است، طبیعت هم باید زنده باشد. هر کسی به هر مقداری میتواند در حفظ طبیعت کوشا باشد پس از انجام وظیفه خود در راستای حفظ طبیعت دریغ نکنیم.»
سلام
ممنون بابت گزارشتون
عکاس ذکر شده دوست و همکار هستش و خیلی هم کارشون درسته در سایر زمینه ها
باز هم درست نیست؛ الان با منقرض شدن چند گونه برای آشتی دیگر دیر است،گونه ای که دیگر از بین رفته با آشتی ما و گرفتن ژست های محیط زیستی، مجددا خلق نخواهند شد!
واقعا خسته نباشید. دمشون گرم.
البته با تیتر طبیعت تاریخ انقضا ندارد مخالفم، یه سری به روزنامه های کشور که نه!!! به شبکه های احتماعی مردمی بزنید ببینید چقدر در طبیعت زباله ریخته میشه، چقدر خبر کشتار و شکار هست و بعضا عکس افتخاری هم میگیرند، شیر و ببر ایران و خیلی حیوانات دیگه منقرض شد. تاریخشون منقضی شد.
از دیجیکالا خواهش دارم بعنوان یکی از بزرگترین رسانه های با انصاف مردمی، مقالات و خبر های بیشتری در جهت ایجاد فرهنگ حفاظت از محیط زیست و حیاط وحش ایران منتشر کنه.
سپاس از توجتون
بله دقیقاً درست میفرمایید اما بیشتر منظورم صلح با طبیعت بود و اینکه اگه ما هر زمان به سمت آشتی با طبیعت برگردیم باز هم دیر نیست البته اگر بازگردیم 🙂
بینهایت زیبا و مفید
از آقای انصاری به خاطر عکس های کم نظیر شون و خانم حیدری به خاطر انتخاب و درمیان گذاشتن این پست بسیار سپاسگزارم.
سپاس از توجه شما
در این متن موضوع مهمی را مورد توجه قرار داده بودید که پرداختن بیشتر به آن توجه عمومی را به اهمیت حفظ ظرفیت ها و سرمایه های موجود در محیط زیست و حیات وحش ایران را در پی خواهد داشت. در ضمن عکس های بالا این نکته را در ذهن مخاطب تداعی می کند که با وجود خسارات بی شماری که محیط زیست و به تبع آن حیات وحش ایران با آن دست به گریبان است هنوز داشته های ارزشمندی وجود دارد که بایستی در حفظ آنها کوشید. با تشکر از شما
عالی و زیبا
فقط دوربینش پول یه ماشینه