همراه با تیم ملی ایران در جام جهانی و امید رویابین‌ها به صعود

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۵ دقیقه
ایران در جام جهانی

از خوزه مورینیو دل خوشی ندارم اما یکی از جملاتش درباره فوتبال را خیلی دوست دارم. در حقیقت بعد از آن جمله مشهور بیل شنکلی که بارها از آن فکت آورده‌ام که «برخی فکر می‌کنند فوتبال مساله مرگ و زندگی است به شما اطمینان می‌دهم که بسیار مهم‌تر از این‌هاست.» جمله مورینیو هم برای یک هوادار فوتبال به اندازه یک بازیکن معنا دارد وقتی می‌گوید: «فوتبال بازی ترکیب هوش و احساسات است.» در آن بخش دومش هواداران هم نقش زیادی دارند.

به وضوح آذرماه سال ۱۳۷۶ را به یاد می‌آورم و جشن ملی صعود ایران به جام جهانی فرانسه برای اولین‌بار بعد از انقلاب. جشنی که مهم نبود متعلق به چه قشر و طبقه‌ای باشی حال خو‌ش‌اش متعلق به همه ما بود. مثل روز آزادی خرمشهر مثلا. مایه غرور و افتخار ملی‌مان. به طرز غریبی کنار هم قرار گرفته بودیم. مدارس زودتر تعطیل شدند که بچه‌ها بتوانند فوتبال را ببینند. آنهایی هم که در مدرسه بودند درس و کلاس تعطیل بود. رادیوهای ادارات و مدارس روشن شدند تا با گل مساوی خداداد عزیزی در نیمه دوم و سیوهای احمدرضا عابدزاده جلوی مهاجمان استرالیا، ایران بعد از ۲۰ سال به جام جهانی راه پیدا کند و بعد از آن شادی‌های خیابانی شروع شد. تنها پیروزی ایران در جام جهانی در همان دوره رقم خورد. آن هم چه پیروزی دلنشینی. مقابل تیم ملی آمریکا که دو کشور خارج از زمین فوتبال همیشه رقابت تند و تیزی با هم داشتند. با ضربه سر حمید استیلی گل اول ایران رقم خورد و در نیمه دوم فرار سریع مهدی مهدوی‌کیا که بازیکنان آمریکا را پشت سر جا گذاشت و توپ را وارد دروازه آمریکا کرد، پیروزی ایران را به ثمر رساند. تیم ایران در آن جام جهانی، تیم ستاره‌ها بود. این مفهوم ستارگی همان چیزی است که مثلا حمیدرضا صدر در کتاب «پیراهن‌های همیشه» در توصیف ریکاردو زامورا، دروازه‌بان اسپانیا می‌نویسد. مردی که اسپانیایی‌ها درباره‌اش می‌گفتند: «فقط دو دروازه‌بان وجود داشته: ریکاردو زامورا روی زمین و پتر مقدس در بهشت». برای ما ایرانی‌ها احمدرضا عابدزاده هم می‌تواند در این جمله قرار بگیرد. حمید استیلی، مهدی مهدوی‌کیا، علی دایی، کریم باقری، رضا شاهرودی، افشین پیروانی و مهرداد میناوند و بقیه استعدادهای فوتبال ایران بودند که کنار هم ظهور کردند. چیزی شبیه آنچه در کلاس ۹۲ برای منچستر یونایتد اتفاق افتاد و اسکولز و بکهام و گیگز و گری و فیل نویل کنار هم منچستر را تبدیل به مهم‌ترین باشگاه دهه نود کردند.

بعد از بازی ایران و آمریکا ما همان حالی را داشتیم که آرژانتینی‌ها بعد از گل دست خدای مارادونا به انگلستان. تیم فوتبال سال ۱۳۷۶ ایران فقط متشکل از یازده بازیکن اصلی و ذخیره‌ها برای بازی فوتبال نبود. یک اتفاق بود که روی جامعه ایران تاثیر گذاشت.

ایران در جام جهانی هیچ‌وقت چندان موفق ظاهر نشده اما از لحاظ تعداد حضور بد عمل نکرده. واقعیت این است که ۱۹۷۴ اولین دوره‌ای بود که ایران برای حضور در جام جهانی اقدام کرد و البته نتوانست به آن راه پیدا کند. جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین برای دومین‌بار تلاش کرد که جزو تیم‌های حاضر در جام‌ جهانی بشود و این‌بار موفق شد. با تیمی که ناصر حجازی دروازه‌بانش بود و بهتاش فریبا، ایرج دانایی‌فرد، غفور جهانی و علی پروین ستاره‌هایش. با پرو و هلند و اسکاتلند هم‌گروه بودیم. از سه بازی یکی را با اسکاتلند مساوی کردیم و دوتای دیگر را باختیم. دقیقه شصت توپ از روی سر غفور جهانی گذشت و جلوی پای ایرج دانایی‌فرد فرود آمد. دانایی‌فرد دریبل زد و از گوش چپ شوت محکمی زد که دروازه اسکاتلند را باز کرد. قبل‌تر گل به خودی دقیقه ۴۳ اسکاتلند به نام آندرانیک اسکندریان ثبت شده بود!آن سال مهاجم خوب فوتبال ایران حسن روشن هم یک گل توانست به پرو بزند در بازی که چهار به یک نتیجه را واگذار کردیم. تیم سال ۱۹۷۸ هم جزو تیم‌های رویایی ایران بود. با اسامی بزرگی که خیلی از آنها بعدها مربی بچه‌هایی شدند که در نهایت بیست سال بعد به جام جهانی ۱۹۹۸ راه پیدا کردند. اما فروغ آن تیم در ماجراهای بزرگ سیاسی ایران در پایان آن سال و پیروزی انقلاب اسلامی گم شد در حالی که با عیش پیروزی جام جهانی ۱۹۹۸ سال‌ها زندگی کردیم.

برانکو ایووانکوویچ سال ۲۰۰۶ ما را به جام جهانی برد. از میان بازیکنان قدیمی‌تر مهدوی‌کیا و علی دایی هنوز حضور داشتند و تیم ترکیبی از تجربه آنها با حضور جوان‌ترهایی مثل فریدون زندی بود اما تیم برانکو شباهتی به آن تیم پرشور جام جهانی ۱۹۹۸ نداشت گرچه خیلی‌ها معتقدند بازی‌های منطقی‌تر و بهتری کردند. تیم برانکو قرار بود شبیه حرفه‌ای‌های جهان فوتبال بازی کند و هیچ‌کدام از بازیکنان حتی علی دایی به معنای هشت سال قبل ستاره نبودند. حریفان ایران پرتغال و آنگولا و مکزیک بودند و فقط در برابر آنگولا امید پیروزی داشتیم که دست آخر با یک مساوی جلوی آنگولا و دو باخت جام جهانی را ترک کردیم. تک گل ایران به آنگولا را سهراب بختیاری‌زاده زد. ۳۴ ساله و مدافع تیم ملی که سانتر از روی نقطه کرنر را با ضربه سر تبدیل به گل کرد. آن سال مدافعان ما مهاجم‌ترین بازیکنان بودند! در بازی با مکزیک هم ضربه یحیی گل‌محمدی وارد دروازه می‌شود. اینجاست که فوتبال تبدیل به یک بازی گروهی عجیب و غریب می‌شود. هیچ‌کس توقع نداشت گل‌محمدی که در آن زمان ۳۶ سال هم داشت و در پست دفاع بازی می‌کرد تنها گل ایران در جام جهانی ۲۰۰۶ را به ثمر برساند.

سرمربی فعلی ایران یک‌بار پیش از این سال ۲۰۱۴ هم ما را به جام جهانی برده است. با آرژانتینی بازی کردیم که لیونل مسی را داشت و علیرضا حقیقی دروازه‌بان ما توانست نود دقیقه دروازه‌اش را بسته نگه دارد و فقط یک گل بخورد. تنها گل ایران در این جام جهانی توسط لژیونری زده شد که تازه تابعیت ایرانی گرفته بود. رضا قوچان‌نژاد که در هلند بازی می‌کرد همان سال به تیم ملی ایران پیوست و دروازه تیم بوسنی را باز کرد.

در هیچ‌کدام از این جام‌ها از مرحله گروهی بالاتر نرفتیم. در هیچ‌کدام از این جام‌ها عملکرد شاهکاری نداشتیم. با این حال ما ملت رومانتیک رویایی هیچ‌وقت امیدمان را به پیروزی از دست ندادیم. حتی اگر قرار باشد جلوی اسپانیا و پرتغال بازی کنیم. حتی اگر روبه‌رویمان یک سال لیونل مسی باشد و یک سال کریستین رونالدو. ما همان‌هایی هستیم که هشت آذر سال ۱۳۷۶ را به نوعی وارد تقویم ملی خاطرات‌مان کردیم. بعد از بیست سال هنوز با آن روز خاطره‌بازی می‌کنیم. ما همان‌هایی هستیم که جلوی تلویزیون‌هایمان دست به دعا برمی‌داریم، فریاد می‌کشیم و ایمان داریم که انرژی‌مان به بازیکنان‌مان داخل زمین می‌رسد. ما رویابین‌های درجه یکی هستیم که همیشه امید به صعود در دلمان روشن است.

راستی این ویدیو را با صدای بلند ببینید. بغض‌تان را می‌شکند. آهنگش را یادتان هست؟همان آهنگی است که ریکی مارتین برای جام جهانی محبوب و تاریخ‌ساز ما خواند: جام جهانی ۱۹۹۸ که شروع دوران تازه فوتبال ایران بود. اسم آهنگ هست: جام زندگی. بخشی از ترانه‌اش می‌گوید:

حالا وقتشه، توقف نکنین

فشارها رو کنار بزنین، باید قوی باشین

فشارها رو کنار بزنین، مستقیم به بالا صعود کنین

حسی که در روح و جان‌تون هست کنترل همه چیز رو به دست می‌گیره

هیچ‌چیزی نمی‌تونه شما رو به عقب برونه اگه واقعا خودتون بخواین

من توی چشم‌هاتون می‌بینم که جام زندگی رو می‌خواین

و حالا روزش رسیده، برین و بگیرین‌اش.

 

 



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

یک دیدگاه
  1. shahabmp

    “مردی که اسپانیایی‌ها درباره‌اش می‌گفتند: «فقط دو دروازه‌بان وجود داشته: ریکاردو زامورا روی زمین و پتر مقدس در بهشت». برای ما ایرانی‌ها احمدرضا عابدزاده هم می‌تواند در این جمله قرار بگیرد.”
    شاید شما نمیدونید ولی ناصر خان حجازی از احمد رضا عابدزاده گلر بزرگتری بود،گلری که به منچستر دعوت شد
    کاش مطالب فوتبالیتون توسط یک “کارشناس تر” نوشته میشد!!!!

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما