هدیهخریدن سختترین کار دنیاست
روز پدر نزدیک میشود و من به این فکر میکنم که هدیه خریدن سختترین کار دنیاست. گاهی یک ماه یا بیشتر به این فکر میکنم چه هدیهای بگیرم؛ آخرسر هم هدیهی مناسبی پیدا نمیکنم. گاهی چندوقت بعد هدیهای که با ذوق و شوق خریدهام را لای خرت و پرتهای کمدش میبینم. سایز نبودن یا تکراری بودن هدیه هم دردسر دیگر است. کار وقتی سختتر میشود که نمیدانیم طرف مقابل چه چیزی لازم دارد یا به چه چیزی علاقهمند است.
هدیه گرفتن یک جاروبرقی جدید شاید برای کسی سورپرایز هیجانانگیزی نباشد. ولی مدتها کار ما را راحت میکند و هر بار استفاده از آن میتواند لبخندی به لب ما بیاورد. درعینحال یک دستهگل بزرگ پنجاهتایی جلوی در خانه خیلی شگفتانگیز است؛ اما جز یک خاطره چیزی از آن نمیماند.
همین چند وقت پیش مقالهای دیدم که میگفت ما معمولا میخواهیم دوستانمان را در نگاه اول سورپرایز و شگفتزده کنیم. اما هدیه گیرندهها، هدیههای ماندگار را ترجیح میدهند. یعنی هدیههایی که میتوانیم مدتها از آن استفاده کنیم و آنها را لازم داریم، رضایتبخشترند. مثلا هدیه گرفتن یک جاروبرقی جدید شاید برای کسی سورپرایز هیجانانگیزی نباشد. ولی مدتها کار ما را راحت میکند و هر بار استفاده از آن میتواند لبخندی به لب ما بیاورد. درعینحال یک دستهگل بزرگ پنجاهتایی جلوی در خانه خیلی شگفتانگیز است؛ اما جز یک خاطره چیزی از آن نمیماند. پس باید ببینیم مخاطب ما چه چیزی لازم دارد تا اینکه دنبال خریدن چیزی خاص و منحصربهفرد باشیم (بهخصوص برای پدرها!).
بیشتر وقتها در خریدن هدیه به شخصیت طرف مقابل بیشتر از نیازهای او توجه میکنیم. مثلا برای یک فوتبالیست وسایل ورزشی میخریم. درست است که او یک ورزشکار است ولی شاید کمدش پر باشد از این چیزها.
یکی از پیشنهادهای جالب برای انتخاب هدیه، میتواند هدیه دادن یک تجربه باشد. این یعنی برای هر دوتان بلیت کنسرت بگیرید یا او را به یک سفر دعوت کنید. شاید یک روز در کویر یا پیست اسکی یا شام در رستوران گردان هم اتفاق زیبایی باشد. این بستگی به رابطه و سلیقهی شما دارد. وقت گذاشتن برای هم میتواند رابطهی ما و دوستان یا اعضای خانواده را نزدیکتر کند.
یکی از پیشنهادهای جالب برای انتخاب هدیه،میتواند هدیه دادن یک تجربه باشد. این یعنی برای هردوتان بلیت کنسرت بگیرید یا او را به یک سفر دعوت کنید. شاید یک روز در کویر یا پیست اسکی یا شام در رستوران گردان هم اتفاق زیبایی باشد.
با همهی اینها باید بگوییم راحتترین کار این است که انتخاب را به هدیهگیرنده بدهیم. اما شاید با سوال پرسیدن، جواب خوبی از طرف مقابل نگیریم. مثلا چقدر احتمال دارد پدرتان تعارفات پدرانه را کنار بگذارد و بدون مراعات جیب شما، بگوید دقیقا چه چیزی لازم دارد. پول نقد هم معمولا بین خرج و برج زندگی مصرف میشود و کمتر به خرید چیزهای لازم و موردعلاقهی افراد میرسد و بعد خیلی زود فراموش میشود.
شاید «کارت هدیه» انتخاب بهتری باشد. چیزی که به دیگران هم امکان انتخاب میدهد و هم به خریدی لذتبخش یا چیزی که مدتها در ذهنشان بوده، منتهی میشوند. اگر هم لازم باشد، مبلغی روی آن میگذارند تا همان چیزی را که میخواهند بخرند.
یادتان باشد هدیه دادن از هدیه گرفتن شیرین تر است.
بابام واسه پیشگیری رفته یه جین جوراب خریده گذاشته خونه
ولی ما سنت های ملی رو هیچ وقت رها نمیکنیم.
هنوز یه برگ برنده به اسم زیرپوش وجود داره!!!!
شاید هدیه خریدن سختترین کار دنیا باشه ولی نه واسه روزِ پدر!
آخرش میشه همون هدیه همیشگی! ….. جوراب 😐
خیلی جالب و قشنگ نوشتید.فک کنم به خیلی ها کمک کنه.