نقد فیلم یلدا؛ هجو ماه عسل نیست، خودش است
فرض کنید که برنامه «ماه عسل» ماه رمضان را به مدت یکساعت و نیم روی پرده سینما ببینید. از برخی نشانهها مثل مجری برنامه و دیالوگهایی که درباره شب یلدا میگوید به نظر میرسد که مسعود بخشی کم هم قصد هجو برنامههایی شبیه «ماه عسل» را در فیلم یلدا نداشته است اما در اصل نقض غرض میشود و خود فیلم تبدیل به یکی از قسمتهای «ماه عسل» میشود. پر از اشک و آه و کمی هم متظاهرانه و البته خیلی لوستر و بیمزهتر از آن برنامهها.
در ریویوی فیلمهای جشنواره خطر اسپویل شدن داستان وجود دارد.
فیلمساز با اعتماد به نفس فوقالعادهای تصمیم گرفته که بیش از ۹۰ درصد فیلمش در فضای یک استودیو بگذرد. بدون هیچ تمهمیدی در اجرا یا هیچ ریتم درونی در فیلمنامه که بخواهد تماشاگرش را در این مدت روی صندلی نگهدارد.
فیلم البته یک ایده خام دارد که با پرداختی کاملا متفاوت در درام ممکن بود چیز جذابی از کار دربیاید. دختری به نام مریم قرار است در یک برنامه تلویزیونی به نام «لذت عفو» از دختر مردی که به قتل رسانده بخشش بگیرد و اسپانسرهای برنامه پول دیه را تامین کنند. این ایده یک خطی میتوانست منجر به درام با تمپو و ضرباهنگ سریع، دیالوگهای پینگپنگی، فضای ملتهب و حتی اجرایی جسورانه شود و سالها بعد از ساخت فیلم «یک خانواده محترم» برگ برنده بخشی در کارنامهاش باشد اما در حال حاضر فیلم اثری خستهکننده و بیهوده است.
مشکل اول در شخصیتپردازی است. کاراکتر مریم پررو و شاکی است و معلوم نیست که اگر با این شدت به مسیری که طی کرده ایمان داشته چرا اصلا به برنامه آمده که مشمول عفو شود و از قصاصاش بگذرند؟ از کاراکتر مریم بدتر مادرش است. یعنی آن شخصیتهایی که دلمان باید به حال آنها بسوزد یکی از آن یکی اعصاب خردکنتر هستند.
نقطه عطف فیلم با ورود آن شخصیتهای جدید زن و مرد جوان، خیلی دیر اتفاق میافتد. نقطه عطفی که سردستی و مضحک است. انگیزه زن و مرد جوان برای آمدن و معرفی کردن خودشان و اتفاقی که افتاده مشخص نمیشود. بعد معلوم میشود که نصف بیشتر همه اتفاقات از ازدواج مریم تا ماجرای بچهاش تقصیر مادرش است و با این وجود معلوم نیست که چرا انگار از دختر مرد طلبکار است. بهناز جعفری سعی میکند بازی منقبضی از خودش نشان بدهد و فرشته صدرعرفایی هم در تلاش است مادر بدبخت مظلوم باشد اما هر دو عصبیکننده هستند. مشکلی که بیشتر ناشی از شخصیتپردازی آنهاست. مونا به نظر آدم ظالمی میرسد که پدرش برایش مهم نبوده ودنبال پول است و مادر دختر هم که هر آنچه در جهان خرابکاری ممکن بوده انجام داده.
خود مریم هم آنقدر منفعل در مقابل همه این اتفاقات بوده که مخاطب نمیتواند این حجم از بیتفاوتی را از کسی که مرتکب قتل (حالا اصلا از نوع غیرعمد) شده بپذیرد. این وسط حرص مخاطب درمیآید که چرا بازیگری مثل بابک کریمی باید در چنین فیلم بی سر و تهی حضور داشته باشد.
درنهایت «یلدا» یک فیلم هدررفته و بیمزه است. برنامه ماه عسلی که متاسفانه یک احسان علیخانی هم ندارد که بتواند از تماشاگرش گریه بگیرد یا احساساتیاش کند.
برای آگاهی از آخرین اخبار و اطلاعات جشنواره فیلم فجر به صفحه ویژه جشنواره فیلم فجر ۹۷ در دیجیکالا مگ بروید.