در مذمت فیلم بد «جاده قدیم»
چند سال پیش که فیلمها به چند گروه داخلی فیلم ملی، فیلم فاخر، فیلم معناگرا و غیره تقسیم شدند، دائم به در و دیوار میزدیم که این عناوین غلط هستند. ما ژانر داریم که مشخص است و ساختار و محتوای فیلم مشخص میکند متعلق به ژانر کمدی است یا وحشت یا نوآر یا ژانرهایی که به هر حال تعدادشان معلوم است و میدانیم فیلمها در آن قالب قرار میگیرند یا نه. یا درونمایهای که نشان میدهد فیلم اجتماعی است یا سیاسی که تازه این طبقهبندی سینمایی محسوب نمیشود. اما به جز اینها یا فیلم خوب داریم یا فیلم بد. فیلم جاده قدیم منیژه حکمت به همین حکم درام اجتماعی است و فیلم بدی هم به حساب میآید.
از کارگردانی با سابقه مثل منیژه حکمت بعید است که انقدر در چیدن میزانسن و بازی گرفتن از بازیگران بیسلیقگی به خرج دهد. در داستانی که میتوانست تعلیق زیادی داشته باشد دوربین آنقدر حرکت خنثایی دارد و میزانسنها آنقدر بیمعنا هستند که دریغ از یک قاب تاثیرگذار تا قبل از رخ دادن نقطه عطف فیلم!
در این دو سه سال اخیر از وقتی یک سری از موسسات بزرگ سرمایهگذار فیلمها شدند به اسامی که داشتیم دو مدل دیگر هم اضافه شده: فیلم مستقل و فیلم وابسته. فیلمهای وابسته آنهایی هستند که بودجهشان را نهادی دولتی یا وابسته به دولت یا یکی از این موسسات بزرگ مثل سازمان فرهنگی هنری اوج تامین میکند و فیلمهای مستقل آنهایی که تهیهکنندگان و سرمایهگذارانشان خصوصی هستند. مشکل از جایی شروع شد که نهادهای دولتی پولی معادل ساخت چند فیلم را صرف ساختن فیلمهایی تبلیغاتی کردند که آثار بدی بودند. خب این قابل نقد بود. اما تفکر اشتباهی که مقابلش به وجود آمد و همین امروز در مورد فیلم «جاده قدیم» منیژه حکمت هم به چشم میخورد این بود که پس فیلم مستقل حتی اگر بد باشد واجد ارزش است!
اول این که گویا مستقل بودن هم تعریف خودش را گم کرده است. در سینمای هالیوود، وودی آلن فیلمساز مستقل محسوب میشود و پل توماس اندرسون هم. فیلمسازی که خارج از استودیو و قوانین استودیویی فیلم بسازد مستقل است. اینجا هر کس پولش را از نهاد دولتی نگرفته باشد مستقل محسوب میشود. درنتیجه فیلم «جاده قدیم» با وجود این که پشتش تهیهکنندهای مثل منیژه حکمت است و همه بازیگرانش ستارههای سینمای ایران هستند فیلم مستقل محسوب میشود. خب اینجا باید تفاوتی میان مستقل بودن «جاده قدیم» با مثلا «شماره ۱۷ سهیلا» محمود غفاری باشد که فیلم جمع و جوری است و از ساختار گرفته تا شیوه بازی بازیگرانش متعلق به سینمای مستقل است.
حتی اگر فیلم «جاده قدیم» را تمام و کمال مستقل فرض کنیم باز هم باعث نمیشود امتیازی نصیبش شود؛ بس که فیلم بدی است. یکی از بدترین بازیهای مهتاب کرامتی در نقشی که میتواند برای هر بازیگری شاهنقش باشد. البته تقصیر کرامتی هم نیست. هرچقدر موقعیت نقش جای کار دارد، شخصیتپردازی ناقص و ضعیف آن باعث میشود اگر مریل استریپ هم نقش را بازی میکرد چیزی از آن درنیاید. یک مقدمه نسبتا طولانی داریم به سبک فیلمهای تلویزیونی که قرار است نشانمان بدهد چه خانواده کوچک خوشبختی پیش رویمان هستند و زن قصه چه کاراکتر توانایی دارد و چطور همه اعضای خانواده از همسر گرفته تا پسرخواندهاش و پدرشوهرش رویش حساب میکنند.
از کارگردانی با سابقه مثل منیژه حکمت بعید است که انقدر در چیدن میزانسن و بازی گرفتن از بازیگران بیسلیقگی به خرج دهد. در داستانی که میتوانست تعلیق زیادی داشته باشد دوربین آنقدر حرکت خنثایی دارد و میزانسنها آنقدر بیمعنا هستند که دریغ از یک قاب تاثیرگذار تا قبل از رخ دادن نقطه عطف فیلم!
بعد از یک سوم ابتدایی، نقطه عطف فیلم که تجاوز به زن است رخ میدهد. نگران اسپویل شدن قصه نباشید چون قاعدتا خطر لو رفتن باید در گرهگشایی نقطه عطف وجود داشته باشد و منیژه حکمت در «جاده قدیم» به گرهگشایی اعتقادی ندارد. گمانم تصور فیلمساز بر این بوده که قرار است تعارض روانی قهرمان فیلم را به تصویر بکشد. خب متاسفانه در این کار هم ناموفق بوده. حتی اگر شوکه شدن زن را بر اثر این ماجرا قبول کنیم واکنش زنی به این سن و سال و با آن درجه از کاردانی نسبت به ماجرا کودکانه و احمقانه است. و حتی اگر این را هم بپذیریم که چنین ضربهای هر کسی را ممکن است تبدیل به نوجوان دستپاچه کند باز هم واکنشهای اطرافیان زن بخصوص همسر و پدر شوهرش از فرط انفعال به بلاهت نزدیک میشود.
بدترین بازیهای فیلم متعلق به مهتاب کرامتی، آتیلا پسیانی و پرویز پورحسینی است. بقیه هم چندان بهتر از آنها نیستند؛ فقط چون نقشهای کمرنگتری دارند قابلتحملتر به نظر میرسند.
آنهایی که از فیلم «جاده قدیم» دفاع میکنند لابد به حکم زحماتی است که منیژه حکمت برای سینمای ایران کشیده و در مقام تهیهکننده کم هم نبوده است. اما واقعیت را بپذیریم که منیژه حکمت در مقام کارگردان از سه فیلمی که ساخته فقط در «زندان زنان» موفق به خلق فیلمی با شخصیتهای جذاب و اتمسفر شده است و در «سه زن» و «جاده قدیم» با شکست روبهرو شده. شکستی که شاید از اینجا میآید که فیلمساز بیشتر از فیلم ساختن دغدغه مطرح شدن مصائب زن بودن در جامعه را داشته. دامی که تهمینه میلانی هم بعد از ساخت چند فیلم در آن گرفتار شد.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم تنگه ابوقریب؛ ایدههایی کهنه در لباسی نو
نقد فیلم جاده قدیم, ، ناآگاهی و ناتوانی در پردازش آسیبهای اجتماعی
شعارفیلم :
هرگز سوار ماشین نا آشنا نشوید ، وگرنه شیشه پاک کن میشوید
ناآگاهی در پردازش یک معضل اجتماعی و نگاهی شعاری به مقوله تجاوز
دیگر شیدائی(مانیک) و حالات هیستریانیک (نمایش و خود نمایی) را میتوان براحتی در پا را فراتر گذاشتن کسانی دید که تنها با فاصله زمانی (آنها دورتر و اینها نوع امروزینش) خاله زنک بازهای دم در خانه را مینمایند که به همه جا سرک میکشیدند ،و براحتی در کلیه مسائل خود را صاحب نظر میدانستند و بسادگی نسخه پیچی میکردند ،
بیگمان اگر موارد مورد تحلیل دم دری ، فراتر از روابط منیژه و تهمینه و تینا و نرگس و این اواخر سحر نمیرفت ما را نیز بدان ورودی نبود چرا که چند پرمدعای دم در نشین از روابط پشت پرده بخصوص زنان مظلوم و مردان متجاوز ، داستان میگفتند و جریان یا ختم به خیر میشد و یا با نگاه چپ چپ به مظلوم و ظالم ، زمان سپری میشد .
جاده قدیم بکارگردانی منیژه حکمت و فیلنامه منیژه حکمت و تهیه کنندگی منیژه حکمت ساخته ١٣٩۶ از آن دست (فیلم)هائیست که بقولی آنچنان ذوق زده از پبدا کردن یک مورد سادیستیک ( دگرآزاری) شده که ظاهرآ خود را تنها یل محل میداند ، و بقولی مارادونا را بابد ول کرد و مواظب غضنفر بود .
بتازگی سروکله اش در شبکه سوپرمارکتی پیدا شده در کنار بستنی یخی که شدیدا نیاز است برای تماشاگر که از حرارت بوجود امده از تماشای فیلم و این همه استعداد در فیلمسازی بخصوص (جاده قدیم) آرامش یابد ، کاش داروخانه ها هم این فیلم را عرضه میکردند و در کنار هر سی دی فیلم چند قرص دپاکین هم به خریداران اشانتیون میدادند تا با خوردن ان در زمان فیلم دچار صرع و حمله عصبی نشوند که شاهد اینهمه پس رفت در کارگردانی ،فیلمنامه و بازی های مدعیان ناکاربلد کارگردانی و نا فیلمنامه نویسی و نا بازیگری نباشند . لااقل از این رهگذر اگر مختصر آبرویی هم برای این ویرانه پول در آور برای برخی ، ونابودی هنر هفتم در این سرزمین مانده بود ، دود نمیشد .
و اما ساخت ،مشخصات ،این (فیلم ، جاده قدیم)که فیلنامه آن «بخصوص» در این مورد خاص و چنین موضوعی هرگز نمیتوانست از عهده یک نفر به تنهایی برآید ،به همین دلیل از پنج کارشناس رفتارهای اجتماعی ،روانشناسی، مردم شناسی و کلا الباقی علوم ……. به فیلمنامه نویس مشاوره داده اند وگرنه امکان دیدن چنین شاهکاری برای عاشقان سینما هرگز میسر نمیشد!! ، نشان دهنده خانواده ایست که مرد(پسیان) حدودا ۵۰ تا ۶۰ ساله ، از همسر اولش پسری دارد و از ازدواج دوم با زن (کرامتی) ۴۶ ساله دختری ١٧ ساله ، پسر مرد در دوران پس از عقد قانونی پیش از مراسم عروسی با همسرش ، عروس خانم باردار میشوند و حدودا ٢۵ دقیقه از زمان نخست این (جاده قدیم) صرف این موضوع میشود که چگونه به پدر بزرگوار و پدر بزرگ بزرگوارتر خبر دهند و زودتر مراسم عروسی را برگزار کنند تا بقول خودشان گندش بیشتر در نیاید و شکم دختر باعث آبرو ریزی در فامیل محترم نشود ،و همچنین وجود اشخاصیکه ظاهرآ بودن یا نبودنشان تاثیری در موضوع فیلم ندارد ،.احتمالا اگر عروسی گرفته میشد و یا نفرات سیاهی لشگر فیلم کمی اضافه میشدند کمه کم بیست نفر دیگر به سرمایه گذاران فیلم هم اضافه میشد
بهر رو فیلم بالاخره با سوار شدن زن در یک سواری شخصی به موضوع اصلیش تجاوز میرسد ،و …………
آنچه کارگردان (مسئولیکه) حتی از نام کسانیکه فقط در یک چرخش چند ثانیه ای تصویرشان روی عکس نشان داده میشود ، نمیگذرد و نامشان را در انتهای فیلم بعنوان بازیگر میاورد ، جالبست که اینگونه به شعور مخاطب توهین میکند
شعار گونه بسان ده پانزده سال اخیر تصویر را روی دختری در پیاده رو میگیرد که ویولون میزند با مردی که اکاردئون در دست دارد و جایی دیگر جوانانی که گیتار میزنند ، صحنه های نخ نماییکه گمان ندارم دیگر خریداری داشته باشد .تلفنهای دستی و ثابت دائم زنگ میخورد ،بجای بیصدا کردنشان ،از عمه فلان درخواست میشود زنگ نزند ،حالت ویبره و سایلنت(لرزش و سکوت) ، مفهوم ندارد چرا که باید به تماشاچی القا شود که ،باید دلهره داشته باشد . و زمانیکه مینو (کرامتی) یا زن تجاوز شده پیدا میشود ، نگاه کنید به پلان کلانتری و برخورد پیدا کنندگان مینو ، تو گویی (فیلم) در دهه سی در دهاتهای علی آباد کتول آن زمان البته اگر بوده باشه ، بازی شده ، و دست آخر همسر اوپن مایند مینو ، انگار که خبردار شده تو صحرای آفریقا به زنی تجاوز شده ، چقدر( واقعگرا و ریلکس ) فراموش نکنیم ساعاتی قبل این همان مردیست که با بوسه ای عاشقانه از همسرش خداحافظی میکند!!(البته بازیهای مصنوعی بازیگران!! بماند) آنچنان جالب زیر تابلو جاده قدیم برای پتو میایستد که انگار امروز و در الباقی جهان نه به کسی تجاوزی میشود ،نه کلاه کسی برداشته میشود و همه چیز در امن و امان است . و تنها در جاده قدیم و شاید اتوبانهای امروز ما این وقایع رخ میدهد.
##براستی در مجموع سازنده (جاده قدیم) چه میخواهد بگوید ،جز انکه سوار ماشین غریبه نشوید##
شعار پشت شعار ،زمانیکه مینو را به بیمارستان آورده اند بیماری را میاورند و پزشک ناجوانمرد کشیک قبولش نمیکند ، بستگان بیمار هم براحتی با آن همه دادو بیداد دکتر دکتر، سریع بر میگردند تا آمبولانس نرود ، انگار دنبال اتوبوس یا مترو میدوند و فوری هم راضی میشوند، که بروند، اقا دکتره هم برمیگرده پیش نیملیبریتی فیلم و یهویی ادم خوبی میشه، به همین راحتی البته یادش میره یه سلفی هم با او بگیرد!!، راستی خانم کارگردان خودت فهمیدی چی ساختی؟
نگاه کنید به صحنه آدم فضولهای خانواده که جمع شده اند و برخوردهایشان بخصوص بازیگیری سازنده از مادر مینو (البته در همه جا) و حتی دیگران،نگاه کنید به سکانس امدن عمه فلان با دوستش و بازی مسخره او که احتمالا برای پر کردن زمان (فیلم) انجاست ،مطمئنی زندان زنان که آن هم مالی نبود اما باز چیزی برای گفتن داشت ، همسایه خیابان بغلی نساخته؟
در (جاده فدیم) تنها چند عکس العمل مینو غیر طبیعی نیست ،فریادهای گهگاهش ، انکار تجاوز ،فلاش بک حادثه ، و فرار از دیگران حتی شوهرش و اقدام به خودکشی ، که البته این حالات پس از تعرض یا تجاوز غیر عادی نیست ،نه بازی اسفبار (سلبریتی) ما ، مینو خانم ،(میگویم مینو ،چرا که مهتاب کرامتی را بازیگری با ارزش میدانم و مینو را بازی گرفتن سازنده این (فیلم). نگاه کنید به بازی پسیانی زمانبکه بازپرس از مینو سوال میکند ،و انگار او تازه فهمیده به زنش تجاوز شده ، الحق گلی به جمال سیاهی لشگرهای ، فیلم سرخپوستهای غلامحسین لطفی گمانم ساخت ۱۳۵۷ است ، البته با پوزش از آنها .
نگاه کنید به گفتگوی زن و شوهر در باره تست اچ آی وی ، معلوم نیست مینو تست به گمانم rpr یا همان تست سفلیس ،و غیره را کی انجام داده؟ نگارنده به دنبال عربده کشیدن شوهر و فحاشی او نیست اما آیا واقعا ذهن باز !! تا این حد؟
صحبتهای پدر بزرگ و فصولیهایش روی بلند گو و بزور متلاشی کردن مینو ، از شاهکارهای خانم کارگردان است ،شیشه پاک کردن های ممتد و آبسیشن و وسواس مینو . دست آخر سوپر وومن شدن مینو برای نجات جنینی که در شرف سقط است ، قهرمان ملی شدن و رفتن به بانک و نجات کشور ، آنقدر این ویرانه پرت و پلا دارد که تا همینجا کافیست . کاش بجای این همه زحمت و هزینه کردن چند سرمایه گذار و نبوغ فیلمنامه نویس و بخصوص مشاورانش یک پلاکارد سر در پارک دانشجو نصب میکرد که ( مواظب خودتون باشید بهتون تجاوز نکنن) و چقدر زیبا ظرف دو سه هفته این ماجرا تمام میشود و براحتی مینو نزد به گمانم پزشک میرود و میگوید به او تجاوز شده ،البته اینگونه سریع بخود باوری رسیدن بعد از تجاوز تنها از دست فیلمسازانی چون بانو حکمت و دستیارانشان برمیاید ، جای بحث پزشکی نبود ،امیدوارم بزودی در مقاله ای جدا گانه به مبحث تجاوز و پیامدهای آن نکاتی را مرور کنیم. اما آخرین نکته با بانو حکمت جان رفیق یا برادر مهرداد ، کمی بیاموز و از روی چندتا علایم که در ویکی پدیا و اینترنت در باره مطلبی مینویسن ،وقت دیگران رانگیر .ما که هر چه گشتیم نکته مثبتی ندیدیم لطفا عزیزان اگر دیدند ما را هم خبر کنند . البته سریع موضوع را جمع کردم چون تا اینجا هم بیشتر از ارزشش وقت گذاشته شد ، اما یه تعریف هم بنمایم ،پا روی حق نگذارم آقا رحیم بازی قابل قبولی داشت !!
سامان سامانی
بسیار عالی.لطفا درمورد فیلم های سینمایی بیشتر مقاله بذارید ممنون.