فیلم «اولین اصلاح شده»؛ سیاه همچون اعماق دل مردم بیایمان
بیش از ۴۰ سال است که پل شریدر فیلمهایی درباره مردان جدی و عمیقی میسازد که میخواهند جهان را به جای بهتری تبدیل کنند. مردانی که محرکهایی باعث به پا خواستنشان میشود. مردانی که ترجیح دادهاند از پلیدیهای جهان فاصله بگیرند و منزوی بشوند و بعدتر دچار تناقضات فلسفی میشوند. احتمالا مهمترینشان تراویس بیکل است. کاراکتری که شریدر در دهه هفتاد آن را خلق کرد و مارتین اسکورسیزی در یکی از بهترین فیلمهایش یعنی «راننده تاکسی» آن را به تصویر کشید. کشیش تالر هم یکی از همان مردان صورت سنگی شریدر است که اینبار در فیلم اولین اصلاح شده (The First Reformed) به مخاطبان معرفی میشود.
ترجمه صحیحتر فیلم البته شاید «اولین پروتستان» باشد چون در طول فیلم بارها به ماجرای لوتر و کلیسای پروتستان و عقایدشان اشاره میشود و اصلا اسم کلیسا هم زیرشاخهای از کلیساهای پروتستان است. به هر حال اینبار تالر حتی بیش از تراویس بیکل انگیزههای روحی و روانی برای اصلاح جهان دارد. اگر بیکل خودش را در مقام یک مصلح اجتماعی میدید، کشیش تالر از دید همگان یک مصلح اجتماعی هست.
کشیش تالر یکی از جذابترین قهرمانان امسال سینماست. «اولین اصلاح شده» یکی از بهترین فیلمهای این یکی دو سال است و حیف که هنوز فیلمهای مستقل جمع و جور آنطور که باید قدر نمیبینند.
«اولین اصلاح شده» نسخهای تلختر از «راننده تاکسی» با محوریت روی شک و ایمان است. اینبار برخلاف بسیاری از فیلمهایی که قهرمانشان کشیش است، تالر درباره خداوند و قدرتش دچار شک نمیشود. شک او به بشریت است که آزارش میدهد. به بشری که دست به تخریب محیط زیست میزند. به ثروتمندانی که برای شوآف به کلیساها کمک میکنند و از طرف دیگر مردم را به بند استثمار میکشند. «اولین اصلاح شده» عمیقتر و جامعتر از بقیه فیلمهای شریدر است. انگار همهی آن قهرمانانی که شریدر در طول دهها به تصویر کشیده بود حالا در قالب تالر تجسم یافتهاند: تلختر، شکاکتر و بسیار تندروتر.
کشیش تالر لایههای روانی تو در توی فراوانی دارد که به لطف بازی درخشان اتان هاوک باورپذیر و همدلیبرانگیز میشود. شخصیتپردازی درخشان او با نوعی نارضایتی پیچیده از جهان همراه است که قاعدتا نباید در مرام یک کشیش تا این حد پررنگ شود. نتیجه همکاری اتان هاوک و پل شریدر بهترین کار هر دو نفر در سالهای اخیر است. تعمقی مجذوبکننده در آشفتگیهای درونی یک مرد.
کشیش تالر قبلا عضو ارتش بوده؛ مثل همه اعضای خانوادهاش که هم در ارتش خدمت کردهاند و هم وقف کلیسا بودهاند. پسرش را در جنگ عراق از دست داده است. درنتیجه به اندازه کافی از لحاظ سیاسی دلیل برای بدبینی نسبت به جهان پیرامونش دارد. او به سرطان مبتلاست. اول کار دردش را نمیداند اما انگار حس میکند که چیزی از عمرش باقی نمانده؛ درنتیجه شروع به نوشتن خاطراتش میکند. شکهایش را آنقدر به وضوح بیان میکند که گویی اعترافات سنت آگوستین است. همانقدر سنتشکنانه و همانقدر رادیکال و شجاعانه. با بحران ایمان نسبت به پروردگار روبهرو نیست؛ با چیزی بدتر از آن دست به گریبان شده: پوچی زندگی و بدبینی نسبت به دنیا و روزگار. این وسط برای بدتر شدن اوضاع یک زن و شوهر جوان هم وارد زندگیاش میشوند.
میزانسنهای انتخابی پل شریدر برای نشان دادن آن حس پوچی و تلخی زندگی کشیش تالر درست عمل میکند. این میزانسنهای خلوت با رنگهای خفه وقتی برایتان معنای بیشتری پیدا میکند که بدانید شریدر بارها از فضای شاعرانه فیلمهای مولفان بزرگی مثل یاسوجیرو ازو، کارل تئودور درایر و روبر برسون صحبت کرده و تحتتاثیرشان است. او از سبک بصری آنها استفاده کرده تا داستان معاصری را درباره گرمای زمین و مردی به ته خط رسیده روایت کند.
تالر در کلیسای قدیمی قرن هجدهمیاش سرش را به تعداد معدود آدمهایی گرم کرده که برای دعا به کلیسا میآیند. در میان آنها زنی به نام مری هست. در مورد فیلم «اولین اصلاح شده» باید بدانید که اصل قصه چندان اهمیتی ندارد. کافی است کمی فیلمبین باشید تا از همان نماهای ابتدایی حدس بزنید که در ادامه قصه چه خواهد شد و کاراکترها چه فرجامی خواهند داشت. نکته مهم روند داستان و آشنایی و همذاتپنداری با شخصیتهاست. کشیش که خودش دچار پوچی است تحت تاثیر حرفهای شوهر مری قرار میگیرد. یک فعال محیط زیست که معتقد است آوردن بچه به این دنیا جرم است چون آدمها با تمام قدرت به نابودی زمین مشغولند. شوهر مری شکها را نسبت به جهان در ذهن کشیش پررنگتر میکند. مرگش باعث میشود کشیش تالر بیشتر به هم بریزد چون حس میکند در مجاب کردن مرد به زیباییهای جهان بیاعتنا بوده اما در عوض پای مری وسط میآید.
طبق معمول حتی برای تلخاندیشترین هنرمندان هم عشق تنها مسیر رستگاری است؛ گیرم که به حیات منجر نشود.
سکانس پایانی فیلم را برایتان تعریف نمیکنم که نفسگیر است. فیلم همه مسیرش را به درستی طی میکند تا به آن نقطه پایانی برسد. به جایی که نشان میدهد شریدر حتی از دهه هفتاد و زمان نوشتن «راننده تاکسی» نسبت به جهان بیاعتمادتر شده اما در عوض یکی از فیلمسازان درجه یک معاصر است که کمتر قدر دیده.
کشیش تالر یکی از جذابترین قهرمانان امسال سینماست. «اولین اصلاح شده» یکی از بهترین فیلمهای این یکی دو سال است و حیف که هنوز فیلمهای مستقل جمع و جور آنطور که باید قدر نمیبینند.
خیلی خوب