نقد فیلم او (elle)؛ قدم زدن طولانی ایزابل هوپر در راه رستگاری
در نقد فیلم او ساختهی ورهوفن خطر لو رفتن داستان وجود دارد.
بعد از چهارسال دوری از سینما سال ۲۰۱۶ پل ورهوفن با یک فیلم رعبانگیز برگشت. فیلمی که یادآور دوران طلایی او در ابتدای دههی نود بود.
این که کارگردان برگ مهم فیلمش و شوک بزرگ را همان اول فیلم رو میکند جرات و جسارت زیادی میطلبد چون بعد از آن باید به این فکر کند که چطور تماشاگرش را همچنان حفظ کند و فیلمش از نفس نیفتد. خب باید اعتراف کرد که ورهوفن به تنهایی از پس این کار برنیامده.
نقش ایزابل هوپر در فیلم «او» چیزی بیش از یک بازیگر است. او به فیلم فضا و اتمسفر میدهد. کاری که بازیگران کمی از پساش برمیآیند. در حقیقت ما بیشتر مرعوب کاراکتر و بازی ایزابل هوپر هستیم تا هر چیز دیگری در فیلم. یکجور حس سادیستی و در عین حال خونسردی قائم به ذاتی دارد که نه میشود دوستش داشت و نه میشود ستایشاش نکرد.
از آنجا که فعلا سینماها تعطیل است و همه هم دنبال فیلمهای جذاب میگردند بد نیست سری به آرشیو فیلمهای قدیمیتر چند سال اخیر سینمای ایران و جهان بزنیم. در این سری مطالب فیلمهایی را معرفی میکنیم که بعضی از آنها شاید مهم هم نباشند اما در کل ارزش دیده شدن دارند و در این روزهای قرنطینه سرگرمتان میکنند.
نکتهی جالب این که «فروشنده» و «او» هر دو در یک سال به اسکار معرفی شدند. گرچه دو فیلم به جز جریان تجاوز و این که در هر دو مورد کاراکترها ترجیح میدهند به پلیس خبری ندهند مشابهت دیگری نداشتند. فیلم فرهادی دربارهی قضاوت بود و قهرمانش شوهر زن ولی ورهوفن فیلم خشنتری ساخته بود که قهرمانش خود زنی بود که مورد تجاوز قرار گرفت.
دغدغهی فیلم «او» ارتباطی است که میان قربانی و مهاجم صورت میگیرد. پیچیده و ترسناک.
خرده داستانکهایی که ورهوفن در دل داستان قرار داده مثل ماجرای زندگی پسر زن یا ارتباطش با دوست نزدیکش، خیلی خوب گریزگاههایی برای تماشاگر ایجاد میکند که گاهی نفسی تازه کند و در عین حال فیلمنامهاش را پرملاط میکند.
شاید تا اواسط فیلم متوجه اهمیت حضور کاراکتر پسر نشوید ولی در انتها برای تماشاگر کارکرد دراماتیک پسر مشخص میشود. علاوه بر رفتار مادر با او مدل سلطهجویانه میشل را نشان میدهد.
در مورد مهاجم چیزی زیادی نمیدانیم و تا آخر هم نمیفهمیم. این که چرا دست به این کار زده و چطور آدمی است مشخص نمیشود آنطور که در فیلم رقیبش در اسکار یعنی «فروشنده» با کلمهی «وسوسه» و دیدن خانواده پیرمرد قرار است متوجه یک سری نکات درباره او شویم.
«او» فقط و فقط دربارهی قربانی است که حتی شیوهی انتقامش متفاوت است. بقیهی شخصیتپردازیها به جز قهرمانمان هم کاملا به اندازه و درست است. مثلا دوست میشل و همسرش و رابطهشان با میشل کاملا در خدمت برجستهتر کردن قهرمانمان است.
اگر قرار بود به جز «او» اسم دیگری برای فیلم انتخاب شود قطعا باید نامش را «میشل» یا «ایزابل هوپر» میگذاشتند. زن که بهنظر میرسد تمام زندگیاش اسیر مسائل روانی خودش و گذشته پدرش بوده، در پایان به روشی عجیب رستگار میشود. حضور دوستش کنارش در قبرستان و آن صحنهی سرخوشانه خندیدنشان با هم پایانی درخشان برای فیلمی ترسناک و گاهی آزاردهنده از فرط واقعگرایی است.
ژانر: درام، تریلر
کارگردان: پل ورهوفن
فیلمنامهنویس: فیلیپ دیجان براساس رمانی از دیوید بیرک
بازیگران: ایزابل هوپر، لارن لافیت، آن کانسینی
امتیاز در متاکریتیک: 88 از ۱۰۰
امتیاز IMDb فیلم: 7.۳ از ۱۰
خلاصهی داستان: میشل لوبلان زنی موفق در کسب و کار و مسلط به خودش است که احتمالا تنها مشکل بزرگ زندگیاش پسرش است که با دختری ازدواج کرده که میشل رابطهی خوبی با او ندارد. یک روز که در خانه نشسته، یک نفر به زور وارد خانه میشود و به میشل تجاوز میکند. میشل این راز را با کسی در میان نمیگذارد و به جایش وسایلی برای محافظت از خودش میخرد. فرد متجاوز دائم جلوی چشمش چیزهایی میگذارد که میشل را به ترس وادار کند اما میشل راه دیگری را انتخاب میکند.