ناگفتههای زیرپوست خرس
سرنوشت دردناک توله خرس پارک ملی گلستان که متاسفانه با حضور و دخالت مستقیم مسوولان اداره محیطزیست گلستان رقم خورد، یک داستان تکراری است که هر از چندگاهی به شکلهای گوناگون در نقاط مختلف کشور تکرار میشود. سوال اینجاست که تا چه اندازه بر روی مسایلی نظیر مدیریت تعارضات حیاتوحش در ایران کار شده و اصولا آیا تجارب موفق هم در این عرصه به راستی موفق بودهاند؟ مدیر کل دفتر حیاتوحش سازمان حفاظت محیطزیست، دکتر مجید خرازیان مقدم در مرداد ماه سال جاری[۱] در حالی از تشکیل و تدوین سند امداد و نجات کشور خبر داد که مشابه این خبر را همین دفتر در دیماه سال ۱۳۹۳ [۲]نیز رسانهای کرده بود. آیا به راستی سازمان حفاظت از محیطزیست و دفاتر تخصصی این سازمان آنطور که باید و شاید در بحث مدیریت تعارضات حیاتوحش در کشور جدی عمل کردهاند؟
دو داستان، یک فصل مشترک
در مورد خرسها درست همانند سایر گوشتخواران درشتجثه نظیر پلنگ، دو داستان است که مکرر در ایران تکرار میشود. بازیگران داستان تلخ اول، معمولا مسوولانی نظیر کارکنان اداره محیطزیست گلستان هستند که به هر دلیل اعم از نداشتن تجهیزات و مهمتر از آن فقدان تخصص، اطلاعات و تبحر کافی از حیاتوحش با روشهای بدوی نظیر چوب و چماق بر سر حیوان بینوا نازل میشوند. اما نقشآفرینان روایت دوم که به ظن بسیاری قهرمانان پایانهای شیرین هستند، نیز مسوولانی میباشند که علیرغم موفقیت در بیهوشی، مقیدسازی و رهاسازی به ظاهر موفق یک بخش مهم ماجرا یعنی تکرار مجدد تعارض را نادیده گرفتهاند. به عنوان مثال این سوال پیش میآید که چه تضمینی وجود دارد که خرس قهوهای بالغی که روز دوشنبه ۱۰ مهرماه، در حاشیه باغات روستای نج از توابع شهرستان بلده مازندران بیهوش و مجدد در زیستگاه طبیعی رهاسازی شد، بار دیگر به مناطق شهری نزدیک نشود و دردسر تازهای ایجاد نشود؟ همه اینها را بگذارید در کنار کاستیهای متعددی که کماکان در بخش آموزش محیطبانان، مالکان و دامداران و حتی در بخش تامین تجهیزات کافی برای مواقع ضروری وجود دارد. عزم دفتر حیاتوحش سازمان حفاظت محیطزیست برای حل این معضلات چقدر جدی است؟
تحقیقات نشان داده که عکسالعمل جوامع بومی و محلی متاثر در صورت تکرار تعارض حیاتوحش، اغلب غیرقابل پیشبینی و حتی منفی است که متاسفانه در چنین شرایطی میتوان انتظار کشتارهای نامعقولانه را هم داشت. اگر تنها چند لحظه عملکرد مثبت و منفی نقشآفرینان این دو داستان (خرس قهوهای گلستان و خرس قهوهای مازندران) را فراموش کنید، در هر دو آنها یک فصل مشترک خواهید یافت که متاسفانه همیشه یا دستکم بارها و بارها توسط مسوولان سازمان حفاظت از محیطزیست و دفاتر تخصصی این سازمان از جمله دفتر حیاتوحش نادیده گرفته شده است و این فصل مشترک چیزی به جز شناخت دلیل تعارض، احتمال وقوع مجدد رویداد مشابه و مهمتر از همه چگونگی مدیریت صحیح چنین رویدادهایی نیست.
بیهوشی و مقیدسازی موفق به معنای عدم تکرار تعارض نیست!
تاکنون عملکرد ادارات و دفاتر تخصصی حیاتوحش سازمان حفاظت محیطزیست نسبت به تعارضات اغلب منفعلانه بوده چنانکه ارزیابی مدیریت تعارض صرفا با معیار موفقیت یا عدم موفقیت در رهاسازی محک خورده است در حالی که نقش مسوولان تنها منحصر به مدیریت لحظه وقوع بحران نیست که البته در این مورد هم همچون مورد خرس گلستان اغلب درست عمل نمیشود اما به هر صورت این مهم فراموش شده که وظیفه مدیران حیاتوحش از خیلی پیشتر از وقوع بحران رقم میخورد. با کمال تاسف شواهد موجود نشان میدهد که نگرانیهای مسوولان اغلب ریشه در ترس از واکنشهای رسانهای و شهروندان خشمگین دارد در صورتی که این روستاییان، دامداران و حتی کشاورزان هستند که باید در صدر برنامههای مدیریت حیاتوحش کشور باشند. سوال اینجاست که وقتی اطلاعات درستی از دلایل تعارضات حیاتوحش با انسان در ایران ارائه نمیشود و ملاک تنها رهاسازی حیوان است، چطور قرار است که با اطمینان از بحثی تحت عنوان مدیریت حیاتوحش صحبت کرد؟
خرسها چرا به انسان نزدیک میشوند؟
در فضای مجازی اینروزها فرضیاتی مطرح شده نظیر اینکه خرس ها به دلیل خشکسالی و بالطبع آن نداشتن مواد غذایی کافی جهت خواب زمستانی به محیطهای روستایی نزدیک شدهاند. اما برای اثبات این مساله کوچکترین دلیل قانعکنندهای ارائه نشده است. ما میتوانیم با یکسری دلایل خیلی کلی نظیر تخریب زیستگاه یا تغییرات اقلیمی حضور حیاتوحش را در نزدیک انسان توجیه کنیم اما حتی برای چنین نتایج کلی هم باید مستندات علمی در اختیار داشت که متاسفانه در برهه کنونی چنین اطلاعاتی در ایران وجود ندارد.
مطالعات متعدد در دنیا نشان میدهد که خرسها ترجیح میدهند که از مناطق شلوغ و پرتردد دوری کنند چرا که حضور انسانها آنها را به شدت آشفته میکند. اما در مناطق خلوت نیز اگر مسیر دسترسیشان به منابع غذایی پرخطر باشد، باز هم ترجیح میدهند که خطر نزدیک شدن به انسان را به جان نخرند. در ایالت مینهسوتا آمریکا یکسری مطالعات بلندمدت انجام شده که نشان داده وقتی سیستم مدیریت پسماند تغییر کند تا چه اندازه میتواند در کاهش تعارضات انسان و خرسها موثر واقع شود. یک مساله بسیار مهم در زمینه تعارضات انسان و خرس تعیین زمانی است که در آن تقابلات به اوج میرسند. به عنوان مثال بررسیها در آمریکا نشان میدهد که آمار تعارضات خرسها با انسانها، در فصل تابستان شدت میگیرد در حالی که در کشور ما این اتفاق اغلب در فصل پاییز و پیش از خواب زمستانی خرسها رخ میدهد. یک نکته مهم دیگر در مدیریت تعارضاتی از این دست، شناسایی مکانهایی است که خرسها بهواسطهی داشتن منابع غذایی قابلاعتماد و البته پرکالری به آنها نزدیک میشوند. زباله، میوههای درختی، باغات سبزیجات و حتی مکانهایی که انسانها به اشتباه در آنها به حیوانات دیگر غذارسانی میکنند از جمله نقاط آسیبپذیری هستند که اغلب احتمال بروز خطر در آنها بیشتر است. در حقیقت فراموش نکنیم که خرسها فرصتطلب هستند و در ظرف چند دقیقه میتوانند خسارات زیادی به مالکان وارد کنند و همین مساله هم خطر واکنشهای نامتعارف انسانی را در فصلهای خاصی از سال افزایش میدهد.
مدیریت تعارضات در دنیا
تازهترین تحقیقات در ایالت کلرادوی آمریکا نشان میدهد که راهکارهای متعددی جهت کاهش این قبیل تعارضات وجود دارد که ریشه همه آنها نیز اغلب در مشارکت جوامع محلی نهفته است. علیرغم اینکه برخی شکار را راهکاری ابتدایی جهت حل تعارض عنوان میکنند اما تحقیقات نشان داده که افزایش سطح برداشت از جمعیت خرسها نمیتواند لزوما تعارضات بین آنها و انسانها را کاهش دهد. دادههای ایالتهای ویرجینیا، پنسیلوانیا، نیویورک آمریکا و اونتاریوی کانادا ثابت میکند که اتفاقا هرچه برداشت از جمعیت خرسها بیشتر شده در مقابل بر میزان تعارضات هم افزوده شده و تحت این شرایط تعداد شکایتها از تجاوز خرسها به حریم زندگی انسانها نیز در عمل سیری صعودی داشته است.
آنالیزهای مشابهی در ایالتهای ویسکانسین، اونتاریو و کشور ژاپن انجام شده که در این آنالیزها ارتباطی بین تعداد خرسهایی که توسط عوامل انسانی حذف شدهاند و تعداد دفعات تعارضاتی که در سالهای آتی پس از آن مشاهده شده، به دست نیامده است. مینهسوتا تنها ایالتی بوده که در آن افزایش شکار خرس در وهله نخست با افزایش تعارضات مقارن شده و پس از آن آمار تعارضات افت کرده است اما در مورد این ایالت خاص، کارشناسان معتقدند که تغییر در سیستم مدیریت پسماندها و مواد زاید بیشتر از سایر فاکتورها تاثیرگذار بوده است.
آیا منع دسترسی همیشه خرسها را دور میکند؟
برای حفاظت از مزارع و دامداریها در سایر کشورها روشهای مختلفی آزموده شده است. حصارکشی یکی از این راهها است که البته روشها و مصالح متعددی هم برای حصارکشی وجود دارد. یکی از موثرترین روشهای مهار خرسها استفاده از حصارهای برقی است. این نوع حصارها در آمریکا و کانادا به شدت طرفدار دارند چرا که در حفاظت از مزارع، درختان میوه، دام و سایر منابع خیلی موثر عمل میکنند و خرسها تنها با یک بار تجربه آنها دیگر حاضر به تجربه مجدد نخواهند بود.
درست است که استفاده از حصار و حتی تلههایی مثل تلههای سیمی گاه مانع ورود خرسها میشود اما این راهکار یک راهکار همیشگی و دایمی نیست و از طرف دیگر مشکلات هزینه را هم بالاخص برای حصارهای مجهز به سیستمهای الکتریکی باید در نظر داشت چرا که هزینهها باعث میشود تا اغلب مالکان و یا حتی شهرداریها و ادارات محیطزیست از استفاده آنها سر باز بزنند.
حواشی و کنار رودخانهها و حتی فضاهای باز از جمله مناطقی هستند که از آنها به عنوان نقاط بحرانی تعارض میان انسان و خرس (Hotspot) یاد میشود. در چنین شرایطی مدیران و کارشناسان حیاتوحش با نظارت دامپزشکان میتوانند از یکسری داروهای خاص نظیر داروهای دافع کرم روده استفاده کنند. مصرف این قبیل داروها به دلیل حس ناخوشایندی که به خرسها میدهد، میتواند جذابیتهای یک منبع غذایی را کلا در نظرشان از بین ببرد. البته نباید از یاد برد که استفاده از این قبیل مواد دافع، صرفا تاثیرات موقتی دارد و همیشگی نیست. از سوی دیگر استفاده غیرصحیح از این نوع دافعها توسط افراد غیرمتخصص میتوانند بالعکس تاثیر منفی داشته باشد و استرس و میزان عصبانیت خرسها را افزایش دهد.
یک روش دیگر دفع خرسها استفاده از موادی است که برای آنها ناخوشایند تلقی میشود به عنوان مثال تحقیقات نشان داده که خرسها اغلب از نئوپان خوششان نمیآید و استفاده از دربهای نئوپانی که روی آنها سطوح زبر خشنی باشد، در دور کردن خرسها نقش موثری دارد. خرسها در کل از سطوح زبر و ناهموار استقبال نمیکنند و اغلب تنها با یکبار دست کشیدن از آنها فاصله میگیرند.
استفاده از ابزارهای غیرسمی یک راهحل دیگر است. این ابزارها میتواند شامل مواد آتشزا، گلولههای رنگی و مشقی، گلولههای پلاستیکی و … باشد اما در اینموارد هم باید دقت کافی داشت چرا که این روشها اغلب تنها در مقیاس کوچک و آنهم زمانی که خرس عصبانی نیست و استرس زیاد ندارد، جواب میدهند. یکی از مضرات این روشها این است که موقت هستند و در عین حال میتوانند باعث شوند که رفتار تهاجمی خرس حتی تشدید شود. گاهی حتی دیده شده که خرسها مجدد به مکانهایی که در آنها ترسانده شدهاند، بازگشتهاند. در کل مواد محترقه یا آتشزا و حتی پروژکتورهای نوری نسبت به سایر راهکارها ترجیح بیشتر و در عین حال کارآیی بیشتری هم دارند.
یکی از ابزارهایی که از سال ۲۰۱۵ در اغلب مناطق حفاظتشده و پارکهای ملی آمریکا از آن استفاده میشود، تپانچههای برقی هستند. این وسیله نوعی شوکر موقت است و برای چند لحظه خرس را ناتوان میکند اما این روش کماکان تحت ارزیابی است و در مورد آن خیلی با قطعیت نمیتوان نظر داد.
در مورد حمله خرسها به دام چند توصیه مهم است که میتواند کارساز باشد: ۱) استفاده کردن از چوپانان ماهر که البته چالاک هم باشند. ۲) نگهداری گله در آغل در شبهنگام ۳) میشها در زمان به دنیا آوردن برهها حتما باید در یک فضای سرپوشیده باشند. ۴) از چرای دام در نزدیکی مرغزارهای انبوه به شدت باید پرهیز کرد. ۵) اجساد دامهای تلف شده باید به سرعت و با روشی معقول حذف شوند. ۶) برای حفاظت از گله باید سگها از ابتدای تولد آموزش ببینند. تحقیقات در پارک ملی گلستان نشان میدهد که افزایش تعداد سگ گله لزوما به معنای امنیت بیشتر نیست بلکه این آموزش سگها از بدو تولد است که بسیار مهم است. از سوی دیگر رابطه سگهای نگهبان گله باید با انسان خیلی کم باشد در حالی که در ایران عملا سگهای گله بیشتر از دام با انسان نزدیک هستند و این اشتباه است. ۷) تلفیق راهکارهای فوقالذکر میتواند به نتیجه مثبت ختم شود و بدیهی است که تنها یک روش برای رفع تعارض کافی نیست.
با وجود همه موارد مذکور نباید فراموش کرد که مدیریت تعارضات تنها برعهده متولی حیاتوحش ایران یعنی سازمان حفاظت از محیطزیست است و این وظیفه اصلیترین و مهمترین وظیفه این سازمان است که تاامروز انطور که باید جدی گرفته نشده.
منابع: leg.colorado.gov،isna، mizanonline
خیلی مقاله خوبی بود. واقعا ممنون