موش آزمایشگاهی شرکت‌ها بشویم یا نشویم؟

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۴ دقیقه

چند سال پیش نیکون یک دوربین کامپکت مجهز به سیستم عامل اندروید به نام S800c روانه‌ی بازار کرد. این دوربین از دل ایده‌ای بیرون آمد که سامسونگ پیشتر با دوربین «گلکسی کمرا» (Galaxy Camera) به آن رسیده و بعدها با «گلکسی NX» ادامه‌اش داد. ایده‌ی اصلی، تلفیق سیستم عامل اندروید با دوربین‌ها، جهت هوشمند‌سازی آن‌ها و مقاومت در برابر روند رو به رشد عکاسی با گوشی‌های هوشمند بود. در واقع شرکت‌های سازنده‌ی دوربین‌های دیجیتال، خیلی وقت است به دلیل همه‌گیر شدن گوشی‌های هوشمند مجهز به دوربین‌های با کیفیت، در حال از دست دادن بازار خود هستند. به هر صورت نکته این‌جاست که نیکون S800c، یک فاجعه‌ بود. دوربینی که به دلیل یدک کشیدن سیستم عامل اندروید ۲.۳، تجربه‌ی کاربری واقعا افتضاحی داشت و باعث شد که صاحبانش حسابی از خرید آن پشیمان شوند. از هنگ کردن‌های فراوان دستگاه گرفته تا عمر مفید کم، شارژدهی ضعیف باتری و کارآمد نبودن آن در عمل، مشکلات این دوربین به حساب می‌آمد. در حقیقت می‌توان گفت S800c بر اساس یک ایده‌ی جدید ساخته شده بود، ولی پختگی لازم را نداشت.

سامسونگ گلکسی NX تلاشی برای هوشمند کردن دوربین‌ها بود

سامسونگ گلکسی NX تلاشی برای اندرویدی کردن دوربین‌ها بود؛ ولی با استقبال زیادی مواجه نشد

مثال‌های این‌چنینی زیادی از محصولاتی که سوار بر ایده‌های جدید هستند ولی تجربه‌ی کاربری بدی ارائه‌ می‌دهند، وجود دارد. از آن جمله می‌توان به ساعت‌های هوشمند اشاره کرد. مدل‌های اولیه‌ی آن‌ها که معمولا ساخت سامسونگ و سونی بودند، واقعا عملکرد خوبی نداشتند. آن‌ها نیز شارژدهی کمی داشتند، کاربرد زیادی برایشان تعریف نشده بود و اساسا کار کردن با آن‌ها مشکل بود. بسیاری از کسانی که مدل‌های اولیه‌ی ساعت‌های هوشمند را خریدند، حسابی پشیمان شدند. با این حال اکنون ایده‌ی ساعت هوشمند خوب از آب در آمده و کم‌کم در حال تبدیل شدن به محصولاتی کارآمد هستند؛ به صورتی که اپل محافظه‌کار هم بالاخره مدلی از آن‌ها را روانه‌ی بازار کرده است.

مثال دیگر را می‌توان در تبلت‌های هیبریدی دید. سال‌ها پیش شرکت «ایسوس» دست روی این ایده گذاشت و سعی کرد با تلفیق تبلت با صفحه‌کلید، تبلت‌هایی بسازد که می‌توانند عملکردی شبیه به لپ‌تاپ داشته باشند. تبلت‌های هیبریدی اولیه، تجربه‌ی کاربری خوبی نداشتند؛ ولی به تدریج پخته شدند و می‌بینیم که اپل سخت‌گیر نیز با «آی‌پد پرو»، نشان داد این ایده را پذیرفته است. مثال دیگر، ایده‌ای مثل «ایسوس پدفون» است که تبلت و گوشی را تلفیق می‌کرد. با این حال خیلی موفق از آب در نیامد و دیگر شرکت‌ها هم از آن پیروی نکردند. از جمله ایده‌های دیگر که یا شکست خوردند، یا موفق شدند و یا هنوز به نتیجه‌ی خاصی نرسیده‌اند، می‌توان به گوشی‌های مجهز به نمایشگر خمیده، گوشی‌های مجهز به نمایشگر سه بعدی و گوشی‌هایی که مثل «سامسونگ گلکسی S6 Edge» در دو سوی نمایشگر، شکل خمیده دارند، اشاره کرد.

ایسوس پد‌فون بر اساس یک ایده‌ی خلاقانه ساخته شده بود، ولی تجربه‌ی کاربری خوبی نداشت

مدل‌های مختلف پدفون بر اساس ایده‌ای خلاقانه ساخته شده بودند، ولی تجربه‌ی کاربری خوبی نداشتند

شاید به این مسئله بتوان از این نقطه‌نظر نگریست که شرکت‌های تولید کننده‌ی گجت‌های این‌چنینی، گاهی اوقات محصولاتی را به صورت آزمایشی به بازار می‌فرستند. محصولاتی که احتمالا ساختشان برای شرکت‌ها صرفه‌ی اقتصادی ندارد. شاید آن‌ها صرفا می‌خواهند بازخورد مردم به یک محصول سوار بر ایده‌ای جدید را بسنجند و ببینند آیا آن محصول با اقبال عمومی مواجه می‌شود یا خیر. معمولا اپل از جمله شرکت‌هایی است که این گونه آزمایش‌ها را روی مردم انجام نمی‌دهد و سعی می‌کند از رصد کردن بازخورد مشتریان به محصولات آزمایشی دیگر شرکت‌ها مثل سامسونگ یا ایسوس، به نتیجه‌ برسد. در ضمن احتمالا اپل کارشناسان و متخصصانی دارد که می‌توانند خیلی کاربر محور به ایده‌ها نگاه کنند و تجربه‌ی کاربری آن را از پیش حدس بزنند. البته نمی‌توان از اینکه شرکتی مثل سامسونگ دوست دارد در هر ایده‌ای «اولین» باشد گذشت. در حالی اولین بودن برای سامسونگ اهمیت دارد که برای اپل، «بهترین» بودن (البته طرفدار اپل نیستم) در اولویت است، هرچند که ممکن است این «بهترین» بودن به قیمت ورود دیرهنگام به بازار صورت گیرد. البته گاهی اوقات پیش‌ می‌آید که به دلیل تعلل بیش از حد، دیگر شرکت‌ها در ایده‌ی نوین به پختگی کافی می‌رسند؛ در این صورت احتمالا محصول اپل بهترین هم نیست.

فارغ از اینکه چرا شرکت‌ها محصولاتی با ایده‌های ناپخته روانه‌ی بازار می‌کنند؛ یا اینکه کدام شرکت محصولاتی پخته‌تر می‌فروشد؛ سوال این‌جاست که ما بالاخره محصولات نابالغ را بخریم یا نخریم؟ خود من از جمله افرادی هستم که معمولا صبر می‌کنم یک ایده به پختگی لازم برسد و به محصولی کامل با تجربه‌ی کاربری خوب تبدیل شود؛ سپس آن محصول را می‌خرم. با این حال احتمالا برای شرکت‌ها مشتری مناسبی نیستم، چرا که بازخورد کاربری خاصی نمی‌توانم به آن‌ها بدهم. در عوض، حسابی حواسم به جیبم بوده تا با خرید یک کالای ناپخته، ضرر نکنم و مجبور نشوم با تجربه‌ی کاربری بدی که داشته‌ام، بعد از ۶ ماه آن را عوض کنم و یک مدل دیگر بخرم. ولی آن‌هایی که مشتری ایده‌های نوین در محصولات هستند، به هر صورت محبوب شرکت‌های سازنده به حساب می‌آیند و کمک می‌کنند که بازخورد بیشتری از محصولشان دریافت کنند. این‌ها شاید مشتریان ماجراجویی هستند که از محصولات با ایده‌های جدید استقبال می‌کنند و خیلی سریع می‌توانند مدل‌های جدید مختلف را بخرند. با این حال همیشه برای این تیپ مشتریان، خطر دور ریختن پول وجود دارد.



دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۱۰ دیدگاه
  1. حافظ

    چرا میگید طرفدار آپل نیستید ؟مگه طرفدار اپل بودن جرمه !!! اپل همیشه بهترین بوده ! اولین بودن کالاهیی که دو ماه هم کار نمیکنه چه اهمیتی داره !! وقتی گوشی ۳ جی اس اپل هم مثل روز اولش با تمام قدرت کار میکنه !!!! دوستی فرمودن که اپل بعد از استیو جابز ریسک نمیکنه در جواب ایشون بگم که یه کم تو همین سایت بچرخی میبینی که تمام اتفاقاتی که بشه اسمشو ریسک گذاشت بعد از جابز بوده ! میگن آیفون جدید نو آوری نداره ! نو آوری چیه از نظر شما !! بگید ماهم بدونیم ….

  2. Paeezvash

    ممنون اقای مهدی عالی بود
    لذت بردم?❤️??

  3. امين

    سلام.
    اینکه صبر کنیم تا یه محصول پخته بشه و بعد بخریم، یه اصل منطقی و عقلیه. هیچ اشکالی نداره که از مرز و لبه‌ی تکنولوژی، حدود یک سال عقب باشیم.
    گالکسی S4 رو یادتون هست، شاید بزرگترین و بیشترین تبلیغاتی که تا حالا قبل از اومدن یه گجت توی دنیا ارائه شده، مربوط به همین گوشی بود، از حدود یک سال قبلش. فکر می‌کردیم دیگه آخر تکنولوژیه و بعد از اون دیگه هیچ تحولی در گوشی‌ها رخ نخواهد داد. تا وارد بازار شد، به قیمت ۴ میلیون تومان هم به فروش رفت. اما یک سال نشد، شد اسباب بازی دست بچه‌ها، قیمتش هم به حدود یک تومن رسید. همون اوّل هم همینقدر می‌ارزید. ولی تبلیغات کار خودش رو کرده بود.
    اغلب محصولات الکترونیکی و تقریباً همه‌ی ایده‌های الکترونیکی در ابتدا نپخته هستند و مدتی طول میده تا به شکل بالغ خودشون برسن.
    تلویزیون‌های خمیده و ۴K هم جزء همین دسته‌اند. وجه اشتراک تمام محصولات با ایده‌ی نو اینه که به بهای پیاده سازی اون ایده‌ی جدید، به دلیل تمرکز زیاد سازندگان روی اون ایده، بقیه‌ی قسمت‌های محصول، اون پختگی لازم رو ندارن و معمولاً پس از چند تغییر، به شکل مطلوب خودشون می‌رسند.
    اما متأسفانه جامعه پر است از مشتریانی که همیشه می‌خوان اوّلین محصول یک ایده‌ی نو رو داشته باشن، اونم به هر قیمتی. وقتی اوّلین تلویزیون‌های ۴K یا تلویزیون‌های خمیده که جز خمیده بودنشون هیچ مزیت دیگه‌ای نداشتن با قیمت بالای ۱۵ میلیون تومن وارد بازار شد، خیلیا براش سر و کله میشکوندن. اما الآن یه وسیله‌ی عادی با قیمت بسیار کمتر شدن.
    درسته گوشی همراه داره جای خیلی چیزا مثل رادیو، ساعت زنگ دار، کامپیوتر، لپتاپ، دوربین عکاسی و فیلمبرداری، قطب نما و قبله نما، مکان یاب، دماسنج، فشارسنج و ارتفاع سنج، رطوبت سنج، ترازسنج، دستگاه‌های کنترل سلامتی، ضبط و پخش صدا، سرگرمی و بازی، بارکدخوان، و خیلی چیزای دیگه رو میگیره و حتی میشه به عنوان ریموت کنترل سایر دستگاه‌ها هم ازش استفاده کرد و علاوه بر همه‌ی اینا داره جای کتاب و روزنامه و مجله رو هم میگیره، اما تا دنیا دنیاست، نمی‌تونه جای یه تلویزیون رو اونطور که مطلبوه، بگیره. چون نمی‌تونه بزرگ بشه، در حالیکه تلویزیون باید بزرگ باشه. به همین دلیل، اگه گوشی‌های همراه، قاتل همه‌ی اون چیزایی که گفتم میشه، تلویزیون‌ها خیالشون برای همیشه راحته و همیشه در حال ارتقای تکنولوژیشون هستن.
    پس کل نیازهای الکترونیکیمون رو می‌تونیم با خیال راحت به دو بخش گوشی همراه و تلویزیون تقسیم کنیم. اینطوری بهتر میشه هزینه‌ها رو مدیریت کرد و بابت چیزایی که ضروری نیستن، هزینه نکرد.
    مثلاً دیگه بعیده کسی بره یه رادیو ضبط یک و نیم میلیونی بخره، جز برای دکور. یا فکر کنم دیگه بازار دستگاه‌های GPS کساد کساد شده. رادیو و ساعت زنگ دارد هم که جای خود داره.
    در مورد گوشی که توصیه‌ی من اینه که همیشه آخرین اخبار رو رصد کنید، اما تا گوشیتون خوب کار می‌کنه و احتیاج به تکنولوژی جدیدی ندارید، عوضش نکنید، جز اینکه دوربینش خیلی تغییر کنه، چون ثبت خاطرات، یکی از اصول مهم زندگیه و باید به بهترین کیفیت انجام بشه.
    تازه اگه خواستید گوشی جدید بخرید، بهترین گوشی از لحاظ قیمت و کیفیت، گوشی‌ایه که پارسال (۱۲ تا ۱۸ ماه پیش) معرفی و تولید شده.
    در مورد تلویزیون وضع فرق می‌کنه. قیمتش خیلی بیشتره و تکنولوژیش هم مدام در حال تغییره و به ندرت هم در خونه عوض میشه. لذا باید براش خیلی برنامه ریزی کرد.
    یه چیزی که هنوز تکنولوژی تلویزیون کمبود داره، جدا شدن پنل پخش تصویر (همون صفحه‌ی نمایش) از بخش اصلی و کنترلی و پردازشی دستگاهه. به مرور تلویزیون‌ها دارن بزرگ‌تر میشن و نیاز به نصب در مکان‌های دورتر و بالاتر، بیشتر میشه. اما متأسفانه باید تمام تجهیزاتش هم همراه خودش بره بالای دیوار نصب بشه. چه خوب بود که جعبه‌ی پردازشیش که همه‌ی درگاه‌ها داخلشه و سیم برق و آنتن و … بهش وصله، روی زمین یا داخل طبقه‌ی دکور تلویزیون قرار بگیره و یه صفحه‌ی نمایش خالی که فقط یه سیم نازک برق داره، بره بالای دیوار. ارتباط تصویری بخش پایینی و صفحه‌ی بالایی هم با یه ارباط امن بیسیم پرسرعت اختصاصی که غیر قابل تداخل با سایر امواج هست برقرار بشه.
    اینطوری ضخامت کل صفحه در تمام بخش‌ها به چند میلیمتر و حتی زیر یک میلیمتر هم میتونه برسه. در حالیکه در حال حاضر، بخش کنترلی همه‌ی تلویزیون‌های فوق باریک هم، چند سانت ضخامت داره.
    اگه این تکنولوژی که گفتم به انجام برسه، دیگه سیم ویدیو و رسیور و فلش و کارت حافظه و سایر تجهیزات، همون پایین به دستگاه وصل میشه و یه صفحه‌ی باریک و تمیز بدون هیچ سیم اضافه‌ای، میره بالای دیوار. چقدر قشنگ میشه! دیگه نیازی به سوراخ کردن دیوار و کانال کشی داخل دیوار و استفاده از سیم‌های دراز چند متری هم نخواهد بود.
    اگه صفحه سوخت، صفحه عوض میشه، اگه بخش کنترلی هم سوخت، دیگه نیازی نیست تلویزیون به اون غولی رو ببریم تعمیرگاه. یه جعبه‌ی کوچولو اندازه‌ی کف دست رو میذارید جیبتون می‌برید.
    همین که از شر اون سیمهای دراز خلاص میشید و آزادانه می‌تونید صفحه‌ی تلویزیون رو در هر جایی نصب کنید، بهترین حسن این تکنولوژیه.
    راستی بگم که آینده‌ی تکنولوژی پخش تصویر، سوای از اینکه LCD، LED، OLED، پلاسما یه هر چیز دیگه‌ای باشه، از لحاظ رنگی در دست ترکیب ۷ رنگی خواهد بود، نه سه رنگی RGB یا چهار رنگی RGBW یا RGBY
    RGB: قرمز و سبز و آبی (تصاویر معمولی امروزی)
    RGBW: قرمز و سبز و آبی و سفید (تصاویر روشن‌تر و درخشان‌تر)
    RGBY: قرمز و سبز و آبی و زرد (تصاویر واضح‌تر و طبیعی‌تر)

    تکنولوژی که من میگم هفت رنگ RGBCMYW هست:
    Red: قرمز
    Green: سبز
    Blue: آبی
    Cyan: آسمونی
    Magenta: صورتی
    Yellow: زرد
    White: سفید

    اینو کی گفتم. یادتون باشه. به اسم خودم ثبتش کنید.
    ترکیب این رنگها با یه ساختار خاص در پنل‌های تصویری، کیفیتی رومیده که دیگه هیچ چیز بهتری نیاز نخواهد بود.

    یادآوری می‌کنم، هیچوقت چیز جدید رو همون موقع نخرید، بذارید حدود یک تا یک و نیم سال از تکنولوژیش بگذره. ما از اون دسته آدمایی نیستیم که به سازندگانشون، بازخورد و فیدبک بدیم. پس بذارید محصول، خوب جا بیفته. قیمتش هم متعادل میشه.
    همون تلویزیون‌های ۱۵ میلیون تومانی ۲ سال پیش، الآن ۴ تا ۵ میلیون قیمت دارن.

    خوش باشید.

  4. محمد حسن

    متاسفانه با تنگ نظری دوستان هیچ کدوم از نظرات من تا حالا تایید نشده ولی من بازم می نویسم چون عیب از من نیست عیب از شماست

    اگر بنا باشه همه شرکت ها مثل اپل صبر کنن تا یه محصول پخته بشه هیچ کالایی به بازار عرضه نمیشد

    یک ضرب المثل هست که میگه
    از میان جمعیت فقط کسانی که روی پل قدم گذاشتند امکان رسیدن به مقصد را دارند

    روی پل رفتن ترس داره خطر داره ولی بالاخره باید ءگذر کرد

    سامسونگ همیشه یک موج ایجاد میکنه و بقیه شرکتها روی موج اون سوار می شوند

  5. ShaN

    بعد از استیو جابز، اپل هم اومد تجربه دیگران تو گوشی های بزرگتر از ۴ اینچ رو استفاده کرد و فروش فوق العاده ای رو ثبت کرد.
    اینکه شرکت هایی پیشرو میشند، ریسک و هزینه می کنند و محصولی رو می زنند تا بازخورد بازار رو ببینند، باعث پیشرفت این بازار شده. مثلا اگه تولید دوربین هوشمند سامسونگ موفق نبوده، به جاش فبلت هاش خیلی موفق بوده.
    و اینکه یکی محصول جدید، یا محصولی از یک شرکت جدید میخره، و پولش میره، به خودش بستگی داره، خب نخره تا ببینه نتیجه اش چی میشه. کسی که محصول جدید می خره همه جور ریسکی رو می پذیره. مثل اولین مشتریای هوآوی، یا اولین مشتری های آیپد، یا اولین مشتری های سرفیس و …

  6. IronMaiden

    عالی بود مهدی جان.

  7. قاسم صادقیان

    اینجور مشتری ها همیشه و همه جا هستن
    پولشون هم انقدر هست که مهم نباشه این مبالغ براشون
    اما نظر شخصی من هم مثل خود شما است در حقیقت
    من هم صبر میکنم و همه بازخوردهای دیگران راجب یک کالا رو میخونم و میبینم بعد در نهایت تصمیم میگیرم
    اما بنظر من تکنولوژی ساخت محصولات دیجیتالی بشدت جای پیشرفت دارد و خود تولید کننده ها هم میدونند اما فعلا فروش خوبی دارند پس نیازی نیست چیز جدیدی رو کنند و یکی یکی دارند رو میکنن
    مثلا امروزه تکنولوژی تولید انواع چیپست و ریزپردازنده جوری شده که در یک دستگاه با اندازه یک ساعت مچی میشه قدرت یک لپتاپ i7 رو قرار داد
    اما هنوز یک دستگاه در اندازه تلفن همراه با قابلیت تبدیل به رایانه شخصی ساخته نشده!
    یک تلفن همراه هوشمند که به محض اتصال به یک صفحه نمایش بزرگ تبدیل به یک کامپیوتر شخصی پرقدرت میشه!
    فکر کنید وقتی وارد خونه میشید تلفنتون رو میذارید کنار تلویزیون و تمام
    این دستگاه میتونه تمام وسایل منزل رو کاملا کنترل کنه
    این تکنولوژی سالهاست که وجود داره اما آیا تا امروز محصولی با این قابلیت ها ارائه شده؟
    حتی فراتر از اون میشه بوسیله یک تلفن همراه به دستگاه چای ساز گفت که شروع به کار کنه و حتی بوسیله یک رباط کوچک یک فنجان چای داغ برای شما بفرسته
    این تکنولوژی ها با قیمت خیلی پایینی همین امروز قابل تهیه است اما یجورایی مردم هنوز آماده همچین چیزی نیستن
    بهرحال جا برای پیشرفت زیاده مخصوصا این زمان که ما برای هر کاری از دستگاه های الکتریکی استفاده میکنیم
    یک دستگاه، یک منزل!
    چرا باید هزاران نمونه تکنولوژی جهت برقراری اتصال بیسیم وجود داشته باشه؟ وایرلس وایمکس سلولار و …
    یک زمانی شرکتها خواستن و همه چیز شد USB چرا امروز نمیخوان؟ اکوسیستم زمین و حتی سلامتی سلولهای بدن جانداران به شدت با این همه تکنولوژی به خطر افتاده
    یک روز اون اتفاق خوب میافته
    اللهم عجل لولیک الفرج

  8. رجایی

    عالی

  9. bijan

    عالی بود
    به جرات میتونم جز بهترین مطالبی که امسال خوندمش قرار بدم.

  10. ممد

    بعضی وقت ها دیر کردن اپل به معنای عدم خلاقیت است اپل اصولا بعد از استیو جابز جرات ریسک کردن نداشت جدیدا فقط کار های که دیوایس های اندرویدی کرده بودنو داره انجام میده با تبلیغات فراوان الان آیفون ۶ با ۶ اس چننا تفاوت اساسی داشت واقعا فورس تاچ اونقد مهم بود؟

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X