محمدعلی اینانلو؛ جدیت، پشتکار، مهربانی
به خانوادهی اینانلو و طرفداران ایشان تسلیت میگویم. شاید بهتر باشد به جای طرفداران، از کلمهی شاگردان ایشان استفاده کنم. ایشان شاگردان بسیاری به خصوص در حوزهی اکوتوریسم تربیت کردند. من خودم را یکی از شاگردان ایشان میدانم. وقتی وارد فضای رسانه شدم، یکی از کسانی که توانستند کمک زیادی به من بکنند جناب آقای اینانلو بودند. در جلسات زیادی که در تلویزیون اتفاق میافتاد، فرصت این را داشتم که خدمت ایشان برسم و در محضرشان تلمذ کنم. نکات کلیدی که ایشان میگفتند خیلی کمک کننده بود. به لطف شبکههای اجتماعی، همیشه میتوانستم از او چیزهای بشنوم و یاد بگیرم.
من همیشه جرئت و جسارتی حقیقی در شخصیت ایشان میدیدم. ایشان جلال و جبروت خاصی داشتند و همیشه محکم و جدی بودند. در عین حال کاملا مهربان و دلسوز هم بودند. این دلسوزی ایشان دربارهی زمین و محیطزیست به صورت ویژه بود. امیدوارم خداوند روح ایشان را قرین رحمت کنند. او به فکر زمین و به فکر انسانها بود.
متاسفانه فرصت همکاری نزدیک با ایشان را نداشتم و بیشتر همنشینیها به صورت شخصی و دوستانه بود. چیزی که در رابطه با مرحوم اینانلو خیلی برای من ارزشمند بود، تلاش، پشتکار و جدیت ایشان نه تنها در رسانه و کار، بلکه در بخشهای مختلف زندگی بود. جالب است میبینیم یک انسان اینقدر نسبت به چیزی که میخواهد و هدفی که دارد پایبند است. او تحت شرایط زمان و چیزهایی که میتوانست او را از مسیر اصلی خارج کند قرار نمیگرفت و کار خودش را انجام میداد. ایستادن روی آرمانها چیز خیلی ارزشمندی است. این پایبندی در آقای اینانلو، چه در فیلمهایی که ساختند و چه برنامههایی که اجرا کردند، همیشه قابل ستایش بوده است.
دربارهی صحبتها و شایعاتی که این اواخر دربارهی ایشان بوجود آمد، باید گفت که اصولا نه فقط ما ایرانیها، بلکه بیشتر مردم دنیا حرف زدن دربارهی سوژههای خاص را دوست داریم؛ برای همین همیشه غیبت میکنیم. حالا با عوض شدن شکل رسانه و باب شدن شبکههای اجتماعی مجازی، شکل غیبت هم عوض شده است. دنیای شایعات برای ما بهترین جای تفریح است. البته همهی انسانهای روی زمین قطع به یقین در زندگی خود اشتباهاتی کردهاند. این که اشتباهات را ادامه دادهاند یک موضوع است و اینکه از آن برای ادامهی زندگی و اصلاح درس گرفتهاند یک موضوع دیگر است.
واقعا ایشون یه چیز دیگه بودن
به برنامه های ایشون نگاه میکردید اول صبحی که توی برنامه های صبح بخیر ایران میاوردنش اصلا صدای ایشون یه انرژی خاصی به ادم میداد
دقیقا اون برنامه یادمه که ببر دستشونو گاز گرفته بود و با چه حسی مرحوم اینانلو در مورد محیط زیست حرف میزد
من تعجب میکنم از اینهمه بی فکری و کوته اندیشی مردم! ساعت ها در فیسبوک و توییتر و… وقت تلف میکنیم به کنار، وقتی یه مطلب مغرضانه میبینیم ، بجای جستجو از صحت مطلب ، سوار موج شده و با بازنشر مکرر یه مطلب اشتباه و قضاوت بی منطق ، کلی احساس روشنفکری هم میکنیم!
شخصا بسیار متاثر شدم از این خبر،درسته که در گذشته دوری ایشون یه زمانی شکار میکرده، خب همه ایل نشینها برای تهیه خوراک و پوشاک شکار میکنن. ولی طبیعت و محیط زیست کشور ما حالا حالاها مدیون همت بلند ایشان است.
ماجرای ترک شکار توسط خود مرحوم در برنامه “دوباره زندگی” یا “باز هم زندگی” (درست خاطرم نیست)، از شبکه ۴ تعریف شده که هر چند حدودی خاطرم هست ، از زبان خودشون مینویسم:
مجری:چی شد که به طبیعت علاقه مند شدید و شکار رو گذاشتید کنار؟
اینانلو:یه روز با یکی از دوستان برای شکار (فکر کنم غزال) رفته بودیم دشت. وقتی خوب جا گرفتیم نزدیک گله، تفنگ رو برداشتم و یکی از حیوونها رو هدف گرفتم. از دوربین تفنگ داشتم نگاه که میکردم دیدم حیوونها توی علفزار و بادی که موج میزد به علف ها، منو خیلی تحت تاثیر قرارداد. دلم نیومد شلیک کنم، کمی بالاتر از حیوونها رو هدف گرفتم تا تیرم خطا بره. شلیک کردم و حیوونها فرار کردن… رفیقم زد رو شونه ام گفت محمد علی!
تو دیگه شکارچی بشو نیستی….