نقد قسمت چهارم سریال هیولا؛ جولان نوکیسه‌گان!

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۳ دقیقه
قسمت چهارم سریال هیولا

در مطلب قبلی از اهمیت  هیولا گفتیم. در قسمت چهارم این سریال خانواده شرافت جهت دادن چک ده میلیونی اجاره به خانه مهرافزون‌ها (چمچاره سابق) می‌روند. فرصتی برای سریال که به جنبه‌ی دیگری از شکافی بپردازد که در جامعه امروز در حال وقوع است.

همانطور که گفته شد هیولا بیش از اینکه بخواهد بامزه باشد، با زبان کنایه سعی می‌کند بحران‌های اجتماعی روز جامعه را به رخ بکشد. اینکه شخصیت شرافت (فرهاد اصلانی) هم کم‌کم در برابر مشکلات هر روز زندگی خود، باید بیشتر شرافت خود را بفروشد و در دام بی‌اخلاقی که تمام جامعه در آن درگیر است، فرو رود.

موقعیت اصلی این اپیزود تقابل دو فامیل با هم است، یکی نوکیسه و ثروتمند و دیگری اصیل اما فقیر. مهرافزون‌ها نه تنها اسمشان که روایتشان از حقیقت (مثل ماجرای خواستگاری غضنفر و مینا که از عدس پاک کردن به زیر کوه عشق ترکیه تغییر مکان می‌دهد) را هم تغییر داده‌اند. وجه کمیک ماجرا در جایی است که نوکیسگی حقیقی مهرافزون‌ها ناخواسته دائما از درونشان بیرون می‌زند. سکانس گیتار زدن مهیار (یا همان غضنفر) با آن اجرای ناشی‌گرانه و اشتباه خواندن شعر، با اجرای بامزه محمد بحرانی یکی از معدود سکانس‌های بامزه این اپیزود بود. لحظه‌ای که علاوه بر آوردن خنده بر لبان مخاطب، او را هم به تفکر فرومی‌برد.

خانواده مهرافزون، نماد بحرانی بزرگ در هویت فردی ایرانیان در چند سال اخیر است. در حالی که در یک نظام اقتصادی عادلانه، هوش و بصیرت یا سختکوشی شما را ثروتمند می‌کند، در ایران به دلیل اعوجاج نظام اقتصادی و پولی کشور، افرادی مثل مهیار مهرافزون توانسته‌اند به طبقه ثروتمند جامعه راه پیدا کنند. ریشه بسیاری از شوخی‌هایی که با خانواده مهرافزون می‌شود، درآمدی هست که بدون داشتن بستر فرهنگی مناسب، به درون جیب این طبقه ریخته شده. مهرافزون‌ها حتی ماه‌های میلادی را هم درست نمی‌توانند بگویند اما از سفر چندباره به اروپا و سیستم آموزشی غربی برای تربیت فرزندشان صحبت می‌کنند. هرچند تصویر ارائه شده از مهرافزون‌ها برای بامزه‌کردن قضیه کمی افراطی شده، اما کافیست در همین روزهای اوج بحران اقتصادی نگاهی به آمار سفرهای خارجی، تورهای اروپا، انواع و اقسام کلاس‌های عجیب و غریب برای کودکان و شهریه‌های چند ده میلیونی مدارس برخی مناطق تهران بیاندازید تا ببینید که تصویر ارائه شده توسط هیولا خیلی از حقیقت دور نیست. اقتصاد بیمار ایران که در آن دلالی بسیار سودمندتر از تولید هرگونه ارزشی است، پول بی‌حسابی را به درون حلقه‌های دلالی زنجیره ارزش برده تا اینکه آن را به دست تولیدکنندگان اصلی برساند.  مهرافزون که یک دلال خودرو است (یکی از بحرانی‌ترین بازارهای کشور) شاید اصلی‌ترین مثال چنین افرادی باشد.  و نکته دردناک اینجاست که خانواده شرافت حالا باید به منت‌کشی کسانی بپردازند در همه صفات از آن‌ها پایین‌تر هستند و تنها پول بیشتر باعث شده بتوانند خود را بالاتر از شرافت‌ها ببینند.

در این اپیزود اما اتفاق دراماتیک دیگری را هم شاهد هستیم، در قسمت قبل شرافت برای تامین پول پیش اضافه شده خانه‌اش، دست به دریافت رشوه و عوض کردن برگه هوشمند کامروا کرد. اما حالا وقتی چک را تحویل داد و طعم فساد را چشید، انگار اولین قدم را در سقوط اخلاقی خود برداشت. در این اپیزود شاهدیم که او این بار برای دریافت پول به نزد کامروا (مهران مدیری) می‌رود تا پرایدی از مهرافزون بخرد. و سپس با آن خودرو خانواده را به شمال می‌برد، غافل از اینکه ترافیک شدید جاده شمال مانع رسیدن آن‌ها به مقصد می‌شود و قرار است تمام روز را در ترافیک بمانند. و با مردمی روبرو شوند که با این وضعیت افتضاح جاده کنار آمده‌اند.

با اینکه هنوز هیولا مشکلات زیادی در ریتم و شوخی‌هایش دارد. اما لحن تلخ و گزنده‌ای که در بستر اثر جاری است تقریبا توانسته خود را تثبیت کند. درگیری دو عنصر عُرضه داشتن و شرافت در مرکز مسئله اخلاقی هیولا است: اینکه اگر بی‌اخلاق و بی‌شرف نباشی، نمی‌توانی زندگیت را بچرخانی. در دنیای هیولا در حالی که در گذشته (فلاش‌بک‌های مهدی قلی خان جد شرافت) داشتن اخلاق و شرافت شما را در دنیا بالا می‌برد و بی‌اخلاقی (مثل جد بزرگ چمچاره‌ها) شما را به زندان می‌انداخت، در ایران امروز نه تنها افراد دزد و خبیث مجازات نمی‌شوند، بلکه فشار بی‌اخلاقی به قدری شدید است که افراد شرافتمند هم یا باید به آن تن در دهند و یا اینکه زیر فشار اقتصادی نابود شوند.

حال باید دید در ادامه شرافت که حالا متوجه شده با اندکی رشوه نمی‌تواند به دنیای آرمانی خودش و فرزندانش برسد، چقدر حاضر می‌شود برای بهتر کردن زندگی خانواده‌اش شرافت، اخلاق و اصول انسانی را زیرپابگذارد و این اصول را با پول بیشتر معامله کند.



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

یک دیدگاه
  1. فرهاد

    این که نشان می دهند ادم شریف باید احمق باشد به طور ناگواری بد و بی اخلاقی است.
    ادم شریف با ادم احمق متفاوت. دوم این فیلم دارد به طور بدی اختلاص را عادی نشان می دهد و مصخره می کند . گریه کردن الکی و بزرگ نمایی دوربین چنین میخواهد نشان بدهد حالا هر فیلمی میاد از مال باختگان زود احساساتی نشید.
    متاسفم مهرام مدیری بیشتر از اینکه مردمی باشد حکومتی

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما