فیلم‌های قدرنادیده سال ۲۰۱۸

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۰ دقیقه
فیلم های قدرنادیده 2018

تقریبا سه ماهی از آغاز سال جدید گذشته است و هنوز همه جواهرات کوچک و پنهان سینمای جهان در سال ۲۰۱۸ کشف نشده‌اند و درباره‌شان کامل صحبت نشده. ۲۰۱۸ سال سینمایی فوق‌العاده‌ای برای فیلم‌های بزرگ با محبوبیت زیاد نبود. کافی است نگاهی به جوایز اسکار که هفته پیش اهدا شدند بیاندازیم. به جز چند استثنا فیلم‌هایی که در اسکار امسال جایزه گرفتند لزوما آنهایی نبودند که درباره‌شان حرف زیادی زده شده بود. با این فهرست سعی داریم یک سری از فیلم‌های قدرنادیده سال ۲۰۱۸ را معرفی کنیم که در سایه قرار داشتند و نوری رویشان بیاندازیم. فیلم‌هایی که درباره‌شان صحبت نشده و فکر می‌کنیم شایستگی توجه بیشتر را داشته‌اند.

۱) چیزی که آنها داشتند / what they had

چیزی که آنها داشتند

  • کارگردان: الیزابت چومکو
  • بازیگران: هیلاری سوانک، مایکل شانون
  • امتیاز متاکریتیک: ۶۹ از ۱۰۰

روث مادر بریجیت دچار بیماری آلزایمر شده. بریجیت به شهر زادگاهش برمی‌گردد تا به یاری برادرش بشتابد. آنها می‌خواهند پدرشان را متقاعد کنند که مادر را در یک آسایشگاه بگذارند اما پدر لجباز و سرسخت‌شان قبول نمی‌کند رابطه عاشقانه با همسرش به واسطه بیماری خاتمه پیدا کند.

با یک گروه بازیگران فوق‌العاده و یک داستان احساس برانگیز، این فیلم یکی از بهترین درام‌های خانوادگی بود که سال گذشته دیدیم. «چیزی که آنها داشتند» سال ۲۰۱۸ برای اولین‌بار در جشنواره فیلم ساندنس به نمایش درآمد و اولین فیلم الیزابت چومکو به عنوان کارگردان و فیلمنامه‌نویس بود. مایکل شانون و هیلاری سوانک نقش نیک و بریجیت را بازی می‌کنند. خواهر و برادری که با هم متحد می‌شوند تا پدرشان را متوجه وخامت بیماری مادرشان کنند.

در حالی که نکته خیلی اریجینالی درباره طرح فیلم و حتی میزانسن‌هایش وجود ندارد، اجرای بازیگران نقش‌های اصلی باعث می‌شود که واقعا تحت‌تاثیر قرار بگیریم و جای تاسف دارد که در فصل جوایز به آنها توجه نشده است. فیلم در ۹۸ دقیقه ساخته شده و در همین مدت کوتاه موفق می‌شود زندگی شخصیت‌های این خانواده را باورپذیر و قانع‌کننده دربیاورد طوری که سرنوشت‌شان برایمان مهم باشد و کاری کند که فیلم درست از کار دربیاید.

۲) شب می‌آید/ Night Comes On

شب می آید

  • کارگردان: جوردانو اسپیرو
  • بازیگران: دومینیک فیش‌بک، تاتوم ماریلین هال
  • امتیاز متاکریتیک: ۷۹ از ۱۰۰

اولین فیلم بلند جوردانو اسپیرو داستان دو خواهر را روایت می‌کند که پدرشان، مادرشان را به قتل رسانده اما ترتیبی داده است که به دلیل کافی نبودن مدارک بیرون زندان بماند. انجل (با بازی دومینیک فیش‌بک) خواهر بزرگتر تازه از کانون اصلاح تربیت بزهکاران بیرون آمده و قهرمان چندان کاریزماتیکی نیست. تازه در شرف ۱۸ سالگی است اما به نظر می‌رسد که آن معصومیت کودکی‌اش را از دست داده است. در جهان بیرون او تبدیل به یک زن سرسخت جوان شده و شما می‌توانید انعکاس اندوه را در چشمانش ببینید. مرگ مادرش زندگی‌اش را زیر و رو می‌کند و او تصمیم دارد که انتقام بگیرد. اما این جریان که کسی که باید از او انتقام بگیرد و او را بکشد پدرش است کارش را دشوار می‌کند.

از طرف دیگر خواهر او ابی هنوز بچه است و به نظر می‌رسد متوجه مشکلاتی که در زندگی‌شان وجود دارد نیست. بچه خوشحالی نیست ولی مرگ مادرشان به اندازه خواهر بزرگتر روی او تاثیر نگذاشته است. این فایده کودک بودن است: شما از آنچه واقعا در جهان اطراف‌تان می‌گذرد خبردار نیستید.

بازیگرانی که نقش دو خواهر را بازی می‌کنند کار فوق‌العاده‌ای در به تصویر کشیدن کاراکترهایشان انجام می‌دهند و حسی به مخاطب می‌دهند که انگار که آنها آدم‌های واقعی هستند. با این وجود چسب اصلی کار که همه این‌ها را به هم مربوط می‌کند فیلمنامه ساده و تاثیرگذار آن است که نشان می‌دهد گاهی بهترین روش کم‌گویی و گزیده‌گویی است.

«شب می‌آید» در جشنواره ساندنس سال ۲۰۱۸ به نمایش درآمد و از منتقدان نقدهای مثبتی گرفت. با وجود اینکه فیلم در سایت روتن تومیتوز امتیاز کامل ۱۰۰ را گرفت اما تعداد اندک تماشاگران نشان می‌دهد که فیلم زیاد دیده نشده است. فیلم جسورانه و صمیمانه اسپیرو درباره انتقام و بخشش یکی از تکان‌دهنده‌ترین درام‌های سال گذشته است که دیدنش را توصیه می‌کنیم.

۳) کولت/ Colette

کولت

  • کارگردان: واش وستمورلند
  • بازیگران: کایرا نایتلی، دومینیک وست
  • امتیاز متاکریتیک: ۷۴ از ۱۰۰

کایرا نایتلی در این فیلم در نقش سیدونی گابریل کولت یکی از بهترین بازی‌های کارنامه‌اش را ارائه می‌دهد. کولت یکی از مشهورترین رمان‌نویسان زن فرانسوی اوایل قرن بیستم بود که امروز بیشتر برای نوول «ژی ژی» شناخته می‌شود. رمانی که بعدتر تبدیل به یک فیلم اسکاری و نمایشنامه‌ای موفق در برادوی شد. «کولت» داستان زن را از اوایل دوران جوانی‌اش روایت می‌کند که در روستایی فرانسوی زندگی می‌کرد. آنجا به عنوان یک نویسنده در سایه کارش را آغاز کرد و یک سری رمان با عنوان «کلودین» نوشت.

با طراحی صحنه و لباس خارق‌العاده و موسیقی اوج‌گیرنده توماس آده آهنگساز انگلیسی، کارگردانی عالی واش وستمورلند (که همین جا می‌شود دیدن فیلم سال ۲۰۱۴ او یعنی «هنوز آلیس» را هم پیشنهاد داد که جولین مور در آن نقش زنی را بازی می‌کرد که دچار فراموشی می‌شود) و بالاتر از همه اجرای مرکز نایتلی، «کولت» همه عناصری را که یک درام لباسی نیاز دارد تا عاشقش بشویم، دارد.

۴) ما حیوانات/ We The Animals

ما حیوانات

  • کارگردان: جرمیا زاگار
  • بازیگران: شیلا وند، رائول کاستیلو
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۴ از ۱۰۰

اقتباسی از رمان کوتاه جاستین تورس به همین نام که سال ۲۰۱۱ منتشر شده است، «ما حیوانات» نگاهی گذرا به کودکی جونا، منی و جوئل است. سه برادر که در یک خانواده مشکل‌دار در نیویورک دهه ۸۰ بزرگ می‌شوند.

بازیگران نقش سه برادر سه کودک هستند که برای اولین‌بار جلوی دوربین می‌روند. جرمیا زاگار کار فوق‌العاده‌ای در کارگردانی و بازی گرفتن از سه کودک انجام داده است. پیوند میان این سه نفر آنقدر طبیعی از کار درآمده که کل فیلم انگار شاهد یک وجود هستیم و نه سه فرد جدا از هم.

بعدتر در فیلم، جونا خودش را کم‌کم از گروه کنار می‌کشد و دوربین فیلم روی او به عنوان قهرمان متمرکز می‌شود. ما به روشی رویاگونه می‌بینیم که او چطور جهان را درک و مشاهده می‌کند. می‌بینیم که چطور با نقاشی‌های خام ولی رنگارنگش از واقعیت فرار می‌کند. (نقاشی‌هایی که طی یک سری سکانس‌های انیمیشنی جان می‌گیرند) و شاید بلوغ او هستیم بعد از اینکه با یک پسر بزرگتر از خودش دوست می‌شود که نقش راهنما را برایش بازی می‌کند. پسری که به هوی متال گوش می‌دهد و در زیر زمین خانه‌شان فیلم‌های بزرگسالانه می‌بیند.

همزمان فیلم رابطه خشونت آمیز میان والدین بچه‌ها را به تصویر می‌کشد. رابطه میان آنها به وضوح روی روحیه پسرک تاثیر می‌گذارد. پدر مرد بسیار کاریزماتیکی است که شخصیت بزرگسالی دارد و به نظر می‌رسد که عاشق همسرش است. اما طبیعت پرخاشگر او باعث می‌شود با همسرش جر و بحث‌های زیادی داشته باشد که معمولا دچار برون‌ریزی‌های خشونت‌آمیزی می‌شود.

بقیه فیلم را برایتان اسپویل نمی‌کنیم به جایش می‌گوییم که «ما حیوانات» فیلم مجذوب‌کننده‌ای است که باید دیده شود. جذابیتی که از موسیقی رقیق و لطیف و فیلمبرداری‌اش تا کارگردانی ادامه دارد. فیلمنامه‌ای که خیلی خوب اقتباس شده است و بازی‌های خیلی طبیعی که توسط بازیگرانی انجام می‌شود که ناشناس هستند.

۵) دوربین کلر/ Claire’s Camera

دوربین کلر

  • کارگردان: سانگ سو هونگ
  • بازیگران: ایزابل هوپر، مین هی کیم
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۰ از ۱۰۰

مین هین کیم در «دوربین کلر» نقش دستیار بازاریابی یک فیلم را دارد که به همراه کارگردان فیلم و رییس‌اش در فستیوال کن سال ۲۰۱۶ شرکت کرده‌اند. فیلم با سکانس غیرقابل انتظاری شروع می‌شود که در آن رییس زن او را اخراج می‌کند آن هم برای دلیلی که خیلی مشخص نیست به جز چیزی که «عدم صداقت» گفته می‌شود. زن شروع به گردش در ساحل کن می‌کند در حالی که سرگردان است و نمی‌داند چه کار خطایی انجام داده.

بعدتر در یک سری فلاش‌بک‌ها ما با کارکتر کلر (با بازی ایزابل هوپر که مثل همیشه فوق‌العاده است) آشنا می‌شویم. او یک معلم موسیقی پاریسی و عکاس آماتور است که برای اولین‌بار به کن آمده. در کافه کلر با رییس مین هین و کارگردان دوست می‌شود. موضوع وقتی جالب‌تر می‌شود که او عکس‌هایش را به آنها نشان می‌دهد و در یکی از عکس‌ها آنها متوجه مین هین می‌شوند. و ناگهان همه چیزهایی که تا آن زمان متوجه‌شان نشده بودیم کم‌کم منطق پیدا می‌کنند.

فیلم تولید مشترک کره جنوبی و فرانسه است. «دوربین کلر» اولین‌بار سال ۲۰۱۷ در جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد اما در سال ۲۰۱۸ به صورت گسترده پخش شد. کارگردان سانگ سو هونگ فیلم را زمانی ساخته که در جشنواره کن سال ۲۰۱۶ حضور داشته و همین باعث شده که استعاره‌های فیلم قو‌ی‌تر به نظر برسد. در حالی که کاملا هم نمی‌شود آن را یک فیلم سینمایی بلند دانست (فقط ۶۹ دقیقه است و جوری ساخته شده که انگار سریع‌تر هم تمام می‌شود). از خط روایی غیرخطی آن می‌شود واقعا لذت برد. فیلمبرداری فیلم به گونه‌ای است که همه چیز خیلی طبیعی به نظر می‌رسد و بازی هوپر آنقدر نفس‌گیر است که تمام پرده را احاطه می‌کند.

۶) کاپیتان/  The Captain

کاپیتان

  • کارگردان: رابرت شوانتکه
  • بازیگران: ماکس هوباچر، میلان پشل
  • امتیاز متاکریتیک: ۶۷ از ۱۰۰

این فیلم آلمانی را رابرت شوانتکه کارگردانی کرده است و بازگویی زندگی واقعی ویل هارولد است. یک سرباز جوان جنگ جهانی دوم که در آخرین لحظات جنگ جهانی دوم توسط همقطارهایش در حال تعقیب است. هارولد اتفاقی به یک ماشین رها شده در جنگل برمی‌خورد که در آن یونیفورم یک افسر نازی است. آن را می‌پوشد و حالا می‌خواهد وانمود کند که کاپیتان لوفتوافه است. مدت زیادی نمی‌گذرد که خودش را در حالی می‌بیند که در حال دستور دادن به سربازان است و به تدریج از قدرتی که به دست آورده سوءاستفاده می‌کند.

فیلمی که دقیقا متناسب با قصه و حال و هوایش به شیوه سیاه و سفید فیلمبرداری شده است. وحشت جنگ با لحنی شبیه به کمدی در برخی سکانس‌ها با هم ترکیب شده‌اند. مثل وقتی که کاپیتان داستان مجذوب‌کننده‌ای می‌گوید که آنقدر سورئال است که اگر واقعا اتفاق نیفتاده بود می‌گفتیم تخیل محض است. اگر از مشتاقان دیدن فیلم‌های جنگی هستید و دنبال چیزی می‌گردید که کمی متفاوت باشد، این فیلمی از سال ۲۰۱۸ است که باید آن را ببینید.

۷) دیوها و آدم‌ها/ Monsters and Men

دیوها و آدمها

  • کارگردان: رینالدو مارکوس گرین
  • بازیگران: جان دیوید واشنگتن، آنتونی راموس
  • امتیاز متاکریتیک: ۶۸ از ۱۰۰

بعد از ساخت یک سری فیلم کوتاه، رینالدو مارکوس گرین اولین فیلم بلندش را ساخت و با همین اولین فیلم مورد تحسین و تشویق منتقدان قرار گرفت. فیلم در جشنواره ساندنس ۲۰۱۸ افتتاح شد. منتقدان به دلیل بازی‌های خوب بازیگران و کار تاثیرگذار دوربین آن را ستایش کردند و آن را نویدی برای شروع کارنامه سینمایی مارکوس گرین دانستند.

«دیوها و آدم‌ها» با کاراکتر منی شروع می‌شود. یک مرد از خانواده‌ای لاتین که شاهد تیراندازی به یک مرد بیگناه سیاهپوست در خیابان‌های بروکلین است. بعد از اینکه او این اتفاق را با دوربین‌اش ثبت می‌کند آن را روی فضای مجازی آپلود می‌کند. پلیس از اینکه ماجرا تبدیل به یک ویدیوی پربازدید شده اصلا خوشحال نیست. جان دیوید واشنگتن در فیلم بازی می‌کند (همان کسی که بازی‌اش در فیلم «بلکککلنزمن» هم موردتوجه قرار گرفت). او نقش پلیس سیاهپوستی را دارد که خودش قربانی تبعیض نژادی است و حالا نمی‌داند کدام طرف ماجرا را باید بگیرد. سوژه پرمغز فیلم واقعا تماشاگر را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد.

۸) نیایش قبل از سپیده‌دم/ A Prayer Before Dawn

نیایش قبل سپیده دم

  • کارگردان: ژان استفان ساور
  • بازیگران: جو کول، ویتایا پانسرینگارم
  •  امتیاز متاکریتیک: ۷۶ از ۱۰۰

فیلم اقتباسی از رمان اتوبیوگرافیک بیلی مور به همین نام است. بیلی مور بوکسور انگلیسی است که به یکی از مخوف‌ترین زندان‌های تایلند می‌افتد. جرم او حمل مواد مخدر و اسلحه است. تنها شانس او برای رهایی از آن زندان شرکت در تورنمنت بوکس تایلند است جایی که باید با شیاطین درونی خودش مبارزه کند.

۹) خرگوش سفید/ White Rabbit

خرگوش سفید

  • کارگردان: داریل وین
  • بازیگران: ویوین بنگ، نیکو ایورز سوییندل
  • امتیاز متاکریتیک: ۶۱ از ۱۰۰

یک کمدی دراماتیک درباره یک هنرمند آمریکایی-کره‌ای به نام سوفی که تمام تلاش‌اش را می‌کند تا در لس‌آنجلس مدرن دیده و شنیده شود.

این فیلمی سبکبار است که در لایه‌های زیرینش درباره مسائل جدی حرف می‌زند. درباره سوژه‌های مهمی مثل نژادپرستی و نابرابری نژادی بحث می‌کند که منطبق بر فضای امروز جهان است. بازی هوشمندانه و طعنه‌آمیز ویوین بنگ باعث می‌شود فیلم از چیزی که به نظر می‌رسد بامزه‌تر باشد. زمان فیلم ۷۱ دقیقه است و علیرغم مدت کوتاهش هیچ‌وقت به عجله نمی‌افتد.

۱۰) جن/ Jinn

جن

  • کارگردان: نجلا مومن
  • بازیگران: سیمون میسیک، زو رنه، هشام توفیق
  • امتیاز متاکریتیک: ۷۵ از ۱۰۰

دومین فیلم مومن بعد از «مادر جسیکا» است که سال ۲۰۱۲ آن را ساخته بود. ماجرای یک دختر سیاهپوست ۱۷ ساله که مادرش که هواشناس معتبری است به اسلام گرویده می‌شود و این ماجرا باعث اتفاقاتی در زندگی دختر می‌شود.

فیلم در حقیقت درباره رابطه مادر و دختری است و اینکه چطور بچه‌ها در طول زمان سعی می‌کنند هویت خودشان را پیدا کنند. بازی بازیگران نقش‌های مادر و دختر درخشان است.



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X