عدم ارتباطات اثربخش و تعارض در محیط کار
وجود سازمان، وابسته به ارتباطات است و هر سازمانی بیشترین وقت خود را صرف برقرار کردن ارتباط میکند. عدم ارتباطات در محیط کار میتواند در مقیاس بزرگ بین مدیر و کارکنان و در مقیاس کوچکتر بین کارکنان با هم ایجاد بشود. شکست در ارتباطات موثر معمولا منجر به تعارض و در نتیجه ضرر به سازمان خواهد شد.
عواملی که منجر به تعارض در سازمان خواهند شد شامل:
ایجاد اهداف نامعلوم:
عدم ارتباطات اثربخش میتواند منجر به اهداف نامعلوم و نامشخص شود که در نتیجه به استرس و تعارض بین کارکنان در سازمان منجر خواهد شد. بهعنوان مثال یک کارمند را در نظر بگیرید که فکر میکند تنها با ارایهی درخواست به همکارش تمام کار خود را انجام داده است؛ اما نمیداند همکارش هدف درخواست وی را هنوز متوجه نشده است. در صورت تاخیر در پاسخگویی به درخواست مورد نظر هم شروع به غر زدن و شکایت به مدیر همکارش میشود؛ عملی که تعارض بین این دو همکار را در پی خواهد داشت.
قضاوت کردن:
قضاوت کردن میتواند بهعنوان یک مانع ارتباطی و تعارضی محسوب بشود. بهعنوان مثال موقعی که یک مدیر میگوید: «من نمیتوانم شما را باور کنم»، قضاوتی رخ می دهد و این داوری میتواند در سازمان نقش غیر سازنده ایفا کند.
اشتراکگذاری منابع:
شرکتها با منابع محدود، از قبیل تجهیزات اداری، فضای کاری، اتاق جلسات و… ممکن است منجر به تجربهی اختلاف و تعارض در بین کارکنانی بشوند که ارتباطات موثری هم با هم ندارند.
شیوههای نامناسب برای ارایهی راه حلها:
زمانی که راه حلی درخواست نشده و فقط به زبان تهدید و پست و مقام، پیامها منتقل میشود، یکی دیگر از موانع ارتباطات موثر و تعارضات بروز میکند. بهعنوان مثال دستور دادن به کسی برای انجام کار، یا تهدید فرد به انجام کار، روشهای مشخصی از ارایهی نامناسب راه حلهاست. موعظه کردن هم روشی از ارایهی نادرست راه حل برای مساعدت گرفتن و کمک رساندن است.
کار تیمی ضعیف:
سازمانها معمولا به تیمها برای پروژههای خاص یا حتی برای انجام دادن کارهای تکراری اتکا میکنند. اگر اعضای یک تیم نتوانند بخوبی با هم ارتباط داشته باشد، مسوولیتها و وظایف هم بصورت شفاف برای هر عضو مشخص نخواهد شد. بسیاری از مسوولیتها ممکن است بهصورت کامل با مسوولیتهای دیگر تداخل داشته باشند که اعضای تیم را دچار تعارض و سردرگمی و در نهایت شکست در رسیدن به اهداف و دستاوردها خواهد کرد.
شایعه و بدگویی
شایعه پیامی است که در بین کارکنان رواج پیدا میکند؛ اما واقعیتها آن را تایید نمیکنند. شایعه زمانی رواج پیدا میکند که کارکنان مشتاق خبر باشند، اما نتوانند آن را از منبعی موثق، دریافت کنند. ارتباطات ضعیف میتواند منجر به پخش شدن شایعات، بدگویی و سخن چینی و در نتیجه تنش بین کارکنان بشود. اگر مدیران در انتقال اطلاعات شکست بخورند، شایعات در بین کارکنان رواج پیدا خواهد کرد. افزایش این گونه رفتارها منجر به تشویش روحیهی کارکنان و در نتیجه از دست دادن شغل خواهد شد.
حالا که با عواملی که منجر به تعارض در سازمان میشوند، اشنا شدید بنظر شما بهترین راه برای ایجاد ارتباطات اثربخش در سازمان چیست؟
خوبه ولی طولانیه
یکی از مشکلات بزرگ تو ایران همین کار تیمی هست که متاسفانه جواب نمیده و سر منشا بسیاری از مشکلات بزرگتر هست
اثر پذیر کردن رابطه ی درون سازمانی یا محیطی (بین پرسنل – کارفرمایان )همیشه از بالا به پایین امکانپذیر بوده.متاسفانه کارمندان دون پایه امکان داشتن یک دیالوگ دو طرفه رو نخواهند داشت.در صورتی که داشتن علاقه به شغل, لازمه اش داشتن یک حس خوب به کارفرما ست….عالی و اثرگذار
سلام، خیلی ممنونم از مقاله اتون-اما بنظر من خیلی از این تعارضات درون سازمانی ریشه در عدم ارتباطات موثر در سازمان ها دارد.
همونطور که نویسنده هم اشاره کرده با تقویت ارتباطات موثر در سازمان میتوان تا حدودی از این تعارضات کم کرد.
شرایط جامعه به شکلی در اومده که کارفرما بدون توجه به کارگر فقط به فکر سود خودشه و کارگر هم بدون توجه به ضررو زیان کارفرما فقط میاد که ساعات کاریش رو پر کنه.
یعنی خود کار این وسط بی مفهوم شده.
خود آدمها هستن که به کار مفهوم میدهند نه شرایط .
مفهوم دادن به کار یه بازی برد برد هست .
درود و عرض ادب و احترام خدمت نویسنده
مطلب فوق بسیار عالی و مفید و البته اگر به کارگیری شود سازنده بود
امیدوارم در پناه حق موفق باشید
با سلام
مطالب مفید و ارزشمندی بود .