شاهینهای ایران به چه قیمتی راهی کشورهای عربی میشوند؟
هفته گذشته مدیرعامل انجمن حفاظت از پرندگان شکاری در مصاحبهای تکاندهنده با خبرگزاری مهر، نهتنها از قوشبازی در ایران دفاع کرد بلکه حتی دوختن پلک پرندگان شکاری را هم راهی بدون درد و سالم یا دستکم به باور خود بهتر از سایر راهها برای نگهداری این پرندگان توصیف کرد! همه این استنتاجها در حالی بیان شده که وضعیت حفاظتی بسیاری از پرندگان شکاری در کشور ما بنا به دلایل متعدد که مهمترین آن همین قوشبازی است، مدتهاست که از خطوط قرمز رد شده. حال پرسش اینجاست که پرندگان شکاری ایران که اعراب در قاچاق میلیاردی آنها تا امروز سودهای کلان و نجومی بردهاند، قرار است که تا کی زخمی چنین باورهای اشتباهی باشند؟
بر تیزپروازهای ایران چه میگذرد؟
شکارچیان بیهمتای آسمانها سالهاست که ربوده میشوند، پلکهایشان با نخ و سوزن دوخته، روزها گرسنه و تشنه نگهداری و در نهایت یا به دست سودجویان میافتند یا به دلایلی چون آسیبدیدگی شاهپرهای اصلی، التهابات حاد پلک سوم، عفونتهای حاد در پاها، انواع بیماریهای تنفسی، آبسه چشم و حتی کوری در دامن طبیعت رها میشوند تا جان دهند. با توجه به قیمتی که قوشبازان در کشورهایی نظیر قطر، کویت، عربستان و امارات برای پرندگانی مانند شاهین باربری یا بحری (Falco pelegrinoides) میپردازند؛ میتوان گفت جریمههای سازمان حفاظت از محیطزیست که تقریباً یکچهارم قیمت پرنده است، در اکثر موارد هیچ نوع کارآیی ندارد و نمیتواند برای بسیاری از متخلفها نقش بازدارنده داشته باشد.
دکتر ایمان معماریان، دامپزشک ارشد کلینیک بازپروری حیاتوحش پردیسان در این زمینه به خبرنگار دیجیکالا مگ میگوید: «به طور کلی قوشبازی به معنای سنتی که نهتنها در گذشته بلکه امروز هم بیشتر در کشورهای عربی و تاحدودی هم متاسفانه در کشور ما وجود داشته و دارد، یکی از دلایل اصلی رو به انقراض رفتن جمعیتهای پرندگان شکاری است. با اینکه تعداد زیادی از کشورهای عربی ادعای تکثیر جمعیت گونههای خاصی مانند بالابان، بحری و شاهین را دارند اما چند مساله را هم نمیتوان نادیده گرفت: نخست اینکه تفکیک حیوانات چه آنهایی که از طبیعت گرفته شدهاند و چه آنهایی که در اسارت تکثیر شدهاند، به هیچوجه کار آسانی نیست و اتفاقاً خیلی وقتها به دلیل قیمتهای خیلی بالای این حیوانات و تکثیر سختشان ترجیح داده میشود که متعاقباً باز هم از طبیعت شکار شوند و همه اینها به ضرر پرندگان شکاری است.»
قوشبازی، بازی دو سر باخت برای پرندگان شکاری
دامپزشک ارشد کلینیک بازپروری حیاتوحش پردیسان معتقد است که قوشبازی در نهایت نهتنها به خود پرندگان شکاری آسیب میزند بلکه به دلیل این که از همین پرندگان برای شکار حیوانات دیگر هم استفاده میشود، جدای از جمعیت پرندگان شکاری به جمعیت سایر طعمهها هم آسیب میزند. معماریان میگوید: «بازار قاچاق پرندگان شکاری و همینطور شکار غیرمجاز سایر حیوانات خیلی راحت راه را برای تخلفهای دیگر باز میکند و این درست مشابه همان اتفاقی است که در دنیای امروز برای شاخ کرگدن یا عاج فیلها افتاده است، بازاری درست شده که با سرعت هرچه تمامتر جمعیت گونههای در معرض خطر را میبلعد. همه این کارهای اشتباه جزو مهمترین دلایل رو به انقراض رفتن بسیاری از جمعیتهای حیاتوحش است.»
نقابهای پرهزینه یا پلکهای دوخته؟
معماریان روشهای خاصی را که قوشبازها مخصوصاً در زمان شکار پرندگان شکاری بکار میبندند، بدین صورت توصیف میکند: «این روشها معمولاً توسط شکارچیهای محلی انجام میشود و طبیعی است که کمترین هزینه را هم باید داشته باشد. نقابهایی که برای پرندگان شکاری جهت مقیدسازی استفاده میشود، اغلب هزینهبر است و جدای از آن ساخت آنها هم میبایست که حرفهای باشد چرا که در غیراینصورت آسیبهای جدی را به همراه خواهد داشت. نقابهایی که خیلی خوب و درست ساخته میشوند، اغلب جنس چرمی داشته و هزینه ساخت هر کدام از آنها بیش از ۲۰۰ یا ۳۰۰ هزار تومان تخمین زده شده. این نقابها در عین حال سایزبندی دارند و برای سر هر پرندهای با پرنده دیگر طبیعتاً فرق میکنند. اما متخلفها اغلب راحتترین کار را برای آرام نگه داشتن حیوان انجام میدهند و آن کار این است که پلکهای پرنده را میدوزند. دوختن پلک بدین معناست که پلک پایین پرنده به پلک پایین طرف مقابل دوخته میشود.»
حال پرسش اینجاست که دوختن پلکها چه آسیبی میتواند به پرنده شکاری بزند؟ تاثیر اولیه اینکار ساده است: پرنده آرام میشود اما تاثیر ثانویه، طیف وسیعی را دربرمیگیرد. یک نکته مهم در مورد شکار این پرندهها توسط متخلفان این است که پرنده شکاری در وهله نخست برای متخلف مذکور ارزش چندانی ندارد، پرندهای برای متخلف مهم است که زنده و سالم از مرز رد شود. همین تاثیرات ثانویه است که از ارزش پرندهها میکاهد، بعنوان مثال پلک پرنده در این کار بدونتردید آسیب میبیند مخصوصاً به این دلیل که نه نخ، استریل است و نه پای چیزی به نام نخ جراحی در میان است. به گفته دامپزشک کلینیک بازپروری پردیسان، چشم کلیه پرندگانی که بدینشکل قاچاق میشوند، عفونت دارد و بعد از باز شدن هم نیازمند دورههای درمانی است. خیلی از متخلفان افراد حرفهای هم نیستند یعنی یک خراش خیلی کوچک چه به وسیله نخ چه بوسیلهی سوزن میتواند خیلی راحت منجر به زخمی مانند خراش قرنیه شود و در نتیجهی آنهم یا پرنده تا ابد کور میشود یا پروسهی درمانی بسیار طولانیمدت را نیاز خواهد داشت.
کشورهای پیشرفته با قوشبازها چکار میکنند؟
در کشورهای پیشرفته قوشبازها یا همان کسانی که به حیوانات شکاری علاقمند هستند، جایگاه دیگری دارند که این جایگاه متاسفانه هنوز در کشورهایی مانند ایران تعریف نشده است. اینکه ما بگوییم «قوشبازی برای اعراب یک سنت است و ما نمیتوانیم با یک فرهنگ خود را دربیندازیم»، باوری ۱۰۰ درصد اشتباه است. همانطور که بسیاری از جمله مدیرعامل انجمن حفاظت از پرندگان شکاری گفتهاند، با کمال تاسف بخش عمده پرندههای اعراب از ایران تأمین میشود. اما اینکه گفته شود: «ما معتقدیم قوشبازی با حفاظت همسو است و اصلاً حفاظت بدون بازداری امکانپذیر نیست.» یا بگوییم: «با اعراب در ارتباط هستیم و میگوییم به سنت شما احترام میگذاریم و در عین حال تخمین میزنیم که سالی سه هزار پرنده از ایران به حاشیه خلیج فارس قاچاق میشود.» تحت هیچ شرایطی قابل قبول نیست چرا که هیچ روش به اصطلاح حفاظت از پرندگان شکاری در دنیا از این طریق، راه به جایی نبرده است.
راهحل کشورهای پیشرفته با قوشبازها اما جالب است، آیا میدانستید که در کشورهای پیشرفته قوشبازها به حفاظت کمک میکنند؟ ایمان معماریان میگوید: «یکسری نسلهای F1 (نسل اول فرزندان) به بعد پرندههای شکاری در مراکز تکثیر و مرکز بازپروری تخصصی حیاتوحش هستند که میتوان آنها را به طبیعت معرفی مجدد یا رهاسازی کرد. این مراکز جایگاههای خاصی دارند که در آنها پرندگان به هیچوجه انسانها را نمیبینند و هدف هم دقیقاً این است که کوچکترین ارتباطی میان انسان و این پرندگان نباشد حتی غذا هم در فضای بسته و از طریق لولههای خاص که بدینمنظور تعبیه شده، به این پرندگان داده میشود. متعاقب زمانی که قرار است این پرندگان آزاد شوند، یک کار مهم ضرورت پیدا میکند و آن هم تمرین به پرواز است. پرنده شکاری در اسارت درست مانند ورزشکاری است که مدت طولانی ورزش نکرده و عضلاتش ضعیف شده است. در نتیجه تمرینهای خاصی برای قدرت پرواز و در عین حال کسب توانایی شکار برای این پرندهها لازم است که در این برهه از قوشبازها استفاده میشود. قوشبازها در طی این فرآیند بجای آنکه پرنده را دستی کنند و پرنده اصطلاحاً مال آنها باشد، پرنده را برای زندگی جدیدش در طبیعت آماده میکنند. در این روش پرنده با قوشباز آشنا نمیشود یا توسط قوشباز دستی نمیشود، بلکه صرفاً تعلیم مهارتهای خاص را میبیند.»
همانطور که از سطور فوق برمیآید، روش قوشبازی در کشورهای پیشرفته به همین سادگی از حالت «بازی» خارج شده و معنایی حفاظتی پیدا کرده است که در علم مدیریت حیاتوحش به آن بازپروری یا Rehabilitation میگویند. قوشبازها بدین شکل تنها در مرحله آخر که همان پر دادن حیوان است با آن در تماس قرار میگیرند یعنی درست برخلاف قوشبازهای سنتی که حیوان را پر میدهند و دوباره میگیرند، آنها حیوان را به طبیعت یعنی جایی که تعلق دارد، بازمیگردانند. قوشبازها در این مدت کوتاه حتی پرنده را از خود میترسانند تا دیگر به انسانها نزدیک نشود در حالی که قوشبازهای سنتی حیوان را برای غذا به خود وابسته میکنند و مجموع این موارد است که بخش حفاظتی را تعریف میکند. هماکنون بسیاری از کلینیکهای تخصصی پرندگان شکاری اعراب به دلیل همین عادتهای اشتباه ایجاد شده و نمیتوان آن را از نظر حفاظتی مثبت قلمداد کرد. سخن آخر اینکه قوشبازی سنتی با شرایط کنونی تحت هیچشرایطی نمیتواند مکمل حفاظت از نسل پرندگان شکاری باشد مگر آنکه هر چه سریعتر راهی برای تغییر این مسیر در ایران اندیشیده شود.
اینجا یه پرنده ی شکاری بخاطر شکار یه کفتر بی ارزش توسط مردم شکار میشه. بازم تو کشورهای عربی بهش ارزش میدن. من الان یه جوجه شاهین زخمی از طبیعت گرفتم حالش خوب شده ولی میترسم به طبیعت برگردونم. نمیدونم چیکارش کنم