سایه سنگین انقراض بر سر گونه‌های در معرض خطر ایران

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۱ دقیقه

اصطلاح انقراض در زیست‌شناسی حفاظت چند نکته مهم و ظریف دارد و معنی آن بسته به محتوی و مفهوم می‌تواند تاحدی تغییر کند. زمانی که یک گونه اعم از جانوری یا گیاهی، هیچ عضو زنده‌ای در هیچ جای جهان نداشته باشد، اصطلاحا منقرض شده است. به عنوان مثال، ببر مازندران منقرض‌شده است چرا که حتی یک فرد از آن نه‌تنها در طبیعت بلکه حتی در هیچ باغ‌وحشی زنده باقی نمانده است.

ببر مازندران، مطالعات ژنتیکی نشان می‌دهد که ببرهای مازندران یک جمعیت از ببرهای سیبری بوده‌اند

اگر افرادی از یک گونه، تنها در اسارت یا در شرایط کنترل‌شده و زیر نظر انسان زنده بمانند، به این گونه منقرض‌شده در طبیعت گفته می‌شود. به عنوان مثال درخت فرانکلین یک گونه گیاهی است که در طبیعت منقرض‌شده اما تحت کشت به خوبی رشد می‌کند. در این میان اتفاقات دیگری هم ممکن است که رخ دهد، فرضا گونه‌ای که دیگر در هیچ جای جهان زیست نمی‌کند، از نظر جهانی منقرض‌شده محسوب می‌شود یاگونه‌ای که در ناحیه‌ای خاص روزگاری زیست می‌کرده و دیگر در آن ناحیه یافت نمی‌شود اما در جاهای دیگر به صورت وحشی همچنان حضور دارد؛ اصطلاحا به صورت محلی منقرض شده است. به عنوان مثال گرگ خاکستری روزگاری در سرتاسر آمریکای شمالی یافت می‌شد اما اکنون در ایالت ماساچوست به صورت محلی منقرض شده است.

شیر ایرانی در سال ۱۹۸۷ به عنوان یک زیرگونه منحصر به فرد توسط اوبرایان معرفی شد. پراکنش تاریخی شیر ایرانی زمانی جنوب‌غربی آسیا از جمله ایران را شامل می‌شد اما در حال حاضر جمعیت آن‌ها تنها به جنگل‌های گیر واقع در هندوستان محدود شده است.

گاهی اوقات یک گونه از نظر اکولوژیکی منقرض‌شده عنوان می‌شود و این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که آن گونه علیرغم تعداد اندک و تاثیر ناچیز بر سایر گونه‌ها کماکان اصرار بر بقا داشته باشد. به عنوان مثال ببرها در بخش اعظم دامنه پراکنش‌شان از نظر بوم‌شناختی منقرض شده‌اند چرا که تنها تعداد معدودی از آن‌ها در طبیعت باقی مانده و اثر این تعداد معدود بر جمعیت طعمه‌ها عملا ناچیز است. گاهی تشخیص این که یک گونه به راستی منقرض شده  یا نه، کار دشواری است. به عنوان مثال در سال ۲۰۰۴میلادی (۱۳۸۳ ه.ش.) پرنده‌شناسان در آمریکای شمالی اعلام کردند که دارکوب نوک‌عاجی را در جنگل‌های باتلاقی ایالت آرکانزاس مشاهده کرده‌اند، در حالی که دهه‌ها تصور می‌شد این گونه منقرض شده است. از آن  پس، تلاش‌های زیادی برای یافتن و شناسایی افراد این گونه انجام شده که البته موفقیت‌آمیز هم نبوده است.

نمونه مشابه این اتفاق در ایران برای گوزن‌های زرد ایرانی رخ داد. شناسایی گوزن‌های زرد دز و کرخه در سال ۱۳۳۵ تب حفاظت از آن‌ها را بالا برد در حالی که پیش از این تاریخ تصور می‌شد که گوزن‌های زرد در ایران منقرض شده‌اند. در سال ۱۳۳۷ دو راس از آن‌ها با شرط عدم محدودیت زمانی و تحویل مجدد تعدادی از بازماندگان، به باغ‌وحش موسوم به اپل کرونبرگ منتقل شدند. مرگ نخستین گوزن نر در آلمان و اختلاط جنس ماده با سایر گوزن‌های زرد اروپایی، تولد هیبریدها را به دنبال داشت که به گفته دامپزشک آن‌زمان باغ‌وحش کلیه هیبریدها بعدا یا به باغ‌وحش‌های دیگر منتقل شده یا از نمونه‌های اصلی جدا شدند. در سال ۱۳۵۲ نخستین گوزن ماده منتقل‌شده به آلمان به همراه ۳ الی ۴ فرزندش به ایران عودت داده شد.

از سال ۱۳۴۲ با انتقال ۶ راس گوزن زرد ایرانی یافت‌شده در منطقه دز و کرخه به دشت ناز ساری پروژه‌ای تحت عنوان تکثیر در اسارت گوزن زرد ایرانی در کشور ما آغاز به کار کرد.

انقراض ابدی است

برآوردها نشان می‌دهد که درحدود ۷۹ گونه پستاندار و ۱۳۶ گونه پرنده از سال ۱۶۰۰ میلادی تاکنون منقرض شده‌اند. گرچه این تعداد شاید هشداردهنده به نظر نیاید، اما واقعیت این است که سرعت انقراض در حال افزایش است و بخش اعظم انقراض‌ها نیز در طی ۲۰۰ سال اخیر روی داده است. نرخ انقراض پرندگان و پستانداران طی دوره زمانی ۱۶۰۰ میلادی تا ۱۷۰۰میلادی معادل یک گونه در هر یک دهه بوده اما طی دوره ۱۸۵۰میلادی تا ۱۹۵۰میلادی این رقم افزایشی قابل‌ملاحظه داشته و به یک گونه در یک‌سال رسیده است. کارشناسان هشدار می‌دهند که این افزایش نرخ انقراض بیان‌کننده تهدید جدی تنوع‌زیستی است.

دو‌سوم گونه‌های جانوری تنها در ظرف ۵۰ سال اخیر منقرض شده‌اند و این نرخ انقراض از زمان دایناسورها تاکنون بی‌سابقه بوده.

یک گونه تنها زمانی منقرض‌شده اعلام می‌شود که دهه‌ها بگذرد و دیگر کوچک‌ترین نشانه‌ای از آن یافت نشود. بر این اساس باید انتظار داشت که در سال‌های آتی، انقراض گونه‌های بیشماری اعلام شود. در دهه گذشته، تعدادی از گونه‌ها علیرغم جستجوهای فراوان در فهرست گونه‌های منقرض‌شده جای گرفتند که از این میان می‌توان به وزغ طلایی مونته‌ورده کاستاریکا و کلاغ هاوایی اشاره کرد. گونه‌های بسیاری هم هستند که فعالیت‌های انسانی تلفات زیادی را بر جمعیت آن‌ها وارد کرد و تنها تعداد خیلی معدودی از آن‌ها باقی ماندند اما تاکنون تحت عنوان منقرض‌شده، ثبت نشده‌اند و برخی از آن‌ها حتی هنوز مستند هم نشده‌اند. ناتوانی ما در تعیین جمعیت‌های برجای مانده بسیاری از گونه‌های نادر، شاهدی بر این ادعا است که انقراض روندی پرشتاب دارد. در بریتانیا، کشوری که از منظر زیست‌شناسی به خوبی شناخته‌شده، نرخ‌های انقراض برای گروه‌های عمده گونه‌ها به طور متوسط ۱ الی ۵ درصد در هر قرن عنوان شده اما پیش‌بینی‌ها حاکی از آن است که در قرن حاضر این نرخ افزایش خواهد یافت.

چهار گونه جانوری که دیگر هیچ‌گاه آن‌ها را نخواهیم دید.

نرخ‌های باورنکردنی انقراض

در قرن حاضر نرخ‌های انقراض همچنان بالا باقی خواهند ماند زیرا تعداد گونه‌های مورد تهدید خیلی زیاد است. حدود ۲۱ درصد از گونه‌های باقیمانده پرندگان جهان، در معرض خطر نابودی هستند. سایر گروه‌های بزرگ جانوری نیز در معرض خطر هستند به عنوان مثال ۲۷ درصد از گونه‌های پستاندار و ۳۶ درصد از گونه‌های دوزیست هم‌اکنون در معرض خطر انقراض هستند. سطوح پایین‌تری از تهدید نیز متوجه گروه‌های خاصی از گونه‌ها مانند ماهیان (۷ درصد) و خزندگان (۱۱ درصد) است. نرخ‌های انقراض احتمالا در مورد گونه‌هایی که کم‌تر شناخته شده‌اند، بیش‌تر است لذا سطح تهدید آن‌ها می‌بایست به شکل اصولی مورد ارزیابی قرار گیرد. گروه‌های جانوری خاصی اعم از لاک‌پشت‌ها، گاوهای دریایی یا دوگونگ‌ها، کرگدن‌ها و پنگوئن‌ها با تهدیدات جدی‌ مواجه هستند. برخی گونه‌های گیاهی نیز مانند گونه‌های جانوری در معرض خطر قرار دارند که از میان آن‌ها نخل‌ها بالاخص آسیب‌پذیرتر هستند. اغلب گونه‌های گیاهی، قارچ‌ها، ماهیان و حشرات کم‌تر شناخته شده‌اند و خطر انقراض آن‌ها هنوز به طور دقیق مشخص نشده است.

در جدول ذیل که توسط اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آی‌یو‌سی‌ان) تهیه شده، وضعیت گروه‌های به شدت در معرض خطر، در معرض خطر، آسیب‌پذیر و در معرض تهدید قابل‌مشاهده است. شاید این جدول بتواند عمق فاجعه‌ای را که در حال رخنمایی است، بهتر به تصویر بکشد.

تعداد گونه‌های در معرض تهدید انقراض گروه‌های عمده جانوری و گیاهی
گروه تعداد تقریبی گونه‌ها تعداد گونه‌های در معرض خطر انقراض درصد گونه‌های در معرض خطر انقراض
جانوران مهره‌دار
ماهی‌ها ۲۸.۰۰۰ ۲.۰۸۴ ۷الف
دوزیستان ۶.۳۳۸ ۲.۳۰۳ ۳۶
خزندگان ۹.۴۰۰ ۱.۰۱۸ ۱۱الف
کروکودیل‌ها ۲۳ ۱۰ ۴۳
لاک‌پشت‌ها ۲۲۸ ۱۷۰ ۷۵
پرندگان ۱۰.۰۵۲ ۲.۰۹۷ ۲۱
پنگوئن‌ها ۱۸ ۱۱ ۶۱
پستانداران ۵.۴۹۹ ۱.۴۶۲ ۲۷
نخستی‌سانان ۴۱۸ ۲۲۷ ۵۴
گاوهای دریایی، دوگونگ‌ها ۵ ۴ ۸۰
اسب‌ها، تاپیرها و کرگدن‌ها ۱۶ ۱۴ ۸۸
گیاهان
بازدانگان ۱۸.۰۰۰ ۵۲۱ ۳الف
گیاهان گل‌دار ۲۶۰.۰۰۰ ۹.۶۱۴ ۴الف
نخل‌ها ۳۶۱ ۲۷۵ ۸۲
قارچ‌ها ۱۰۰.۰۰۰ ۳ ۰الف

الفدرصدهای پایین نشان‌دهنده داده‌های نامناسب به واسطه‌ی تعداد اندک گونه‌های ارزیابی‌شده است. به عنوان مثال ۱۱ درصد خزندگان هم‌اکنون در رده در معرض خطر هستند اما تنها یک‌سوم از گونه‌های آن‌ها ارزیابی دقیق شده یا ۳۱ درصد از گونه‌های خزنده‌ای که ارزیابی شده‌اند، در معرض خطر قرار دارند.

آسیب‌پذیری از کجا آغاز می‌شود؟

زمانی که اکوسیستم‌ها به واسطه‌ی فعالیت‌های انسانی آسیب می‌بینند، دامنه و ابعاد جمعیت بسیاری از گونه‌ها هم بالطبع کاهش می‌یابد و برخی گونه‌ها به سمت انقراض پیش می‌روند. به منظور پیشگیری از این‌ دست انقراض‌ها، گونه‌های نادر و کم‌یاب می‌بایست به دقت مورد پایش قرار گرفته و با بکارگیری روش‌های مناسب حفاظتی مدیریت شوند.

بوم‌شناسان به این جمع‌بندی رسیده‌اند که گونه‌هایی با پراکنش جغرافیایی بسیار محدود، گونه‌هایی با تنها یک و یا چند جمعیت‌ و گونه‌هایی که ابعاد جمعیت آن‌ها کوچک است و گونه‌هایی که تعداد آن‌ها به تنها چند نفر کاهش یافته؛ بیش‌ترین آسیب‌پذیری را در برابر انقراض دارند.

یوزپلنگ آسیایی شاخص‌ترین گونه به شدت در خطر ایران

تحقیقات نشان داده که گونه‌هایی که ابعاد جمعیتی‌شان روندی نزولی را طی می‌کند، احتمالا منقرض می‌شوند مگر آن که دلایل کاهش جمعیت آن گونه شناسایی و در طرح‌های مدیریت حفاظتی مدنظر قرار گیرد. زیرگونه یوزپلنگ آسیایی با نام علمی (Acinonyx jubatus venaticus) یکی از نادرترین گربه‌سانان جهان است که زمانی در اکثر مناطق دشتی غرب آسیا زیست می‌کرد، اما امروز بیش از ۳۰  سال است که ایران آخرین پناهگاه این زیرگونه منحصربه فرد در دنیا به شمار می‌رود. اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آی‌یو‌سی‌ان) یوزهای آسیایی را در طبقه به شدت در خطر انقراض جای داده است. در گذشته یوزپلنگ‌ها را جزء زیرخانواده (Acinonychinae) طبقه‌بندی می‌کردند اما مطالعات مولکولی امروز آن‌ها را همراه با پوما (شیرکوهی آمریکایی) و جگواروندی (گربه‌سانی کوچک جثه و بومی آمریکای جنوبی و مرکزی) در یک تبار موسوم به (Acinonychini) قرار داده است. واژه (Acynonyx) به معنی ثابت پنجه که در نام علمی این حیوان هم به چشم می‌خورد، اشاره به یک ویژگی کاملا منحصربه فرد یعنی عدم توانایی در جمع کردن ناخن‌ها دارد که سبب می‌شود تا یوزپلنگ در سرعت‌های خیلی بالا (۱۱۰ کیلومتر در ساعت) توانایی مهار را همچنان حفظ کند.

کوشکی و دلبر تنها یوزپلنگ‌های آسیایی در اسارت در کل دنیا، عکاس علی محمدی

یکی از مهم‌ترین مشکلات بقای جمعیت‌های ایزوله نظیر یوز انتقال ناموفق خزانه ژنتیکی است. خزانه ژنتیکی به تمامی ژن‌های افراد درون یک جمعیت اشاره دارد یعنی درست است که هر یوزپلنگ عنصری مهم در جمعیت آسیب‌پذیر خود به حساب می‌آید اما به تنهایی نمی‌تواند تمامی ژن‌های درون خزانه ژنتیکی را به نسل بعد منتقل کند چرا که تنها جزء کوچکی از کل عصاره ژنتیکی آن جمعیت را به همراه دارد. بدیهی است که هرچقدر جمعیت بیش‌تری از یوزپلنگ‌ها حفظ شود، امید به انتقال ژن‌های تاثیرگذار و غالب نیز بیش‌تر می‌شود. مطالعات حاکی از آن است که در حال حاضر واحدهای زیستگاهی بافق– دره‌انجیر – کالمند- بهادران به لحاظ تراکم بالای جوامع انسانی و نیز شبکه جاده‌ای با بیش‌ترین سطح تهدیدات مواجه هستند.

بهشت خیالی فریدون‌کنار

مطالعات نشان می‌دهد گونه‌هایی که شکار می‌شوند و یا بیش از اندازه از آن‌ها بهره‌برداری می‌شوند، اغلب  به سرعت ابعاد جمعیت‌شان کاهش می‌یابد. اگر شکار و برداشت از طریق قانون و یا سنت و عادات محلی کنترل نشود، آن‌گاه گونه مذکور می‌تواند با شتاب به سوی انقراض رانده شود. منطقه شکار ممنوع فریدون‌کنار، ازباران و آب‌بندان‌های سرخ‌رود به مساحت تقریبی ۵.۴۲۷ هکتار بی‌شک یکی از باارزش‌ترین مناطق تالابی کشور ما ایران است که به دلیل حضور گونه‌های مختلف پرندگان واجد ارزش‌های حفاظتی در سطح بین‌المللی است. این محدوده که در برگیرنده زمین‌های پست سواحل جنوبی دریای خزر است، در حال حاضر چندین دام‌گاه عمده را در خود جای داده است. دامگاه‌ها نشاءکاری‌های بهاره و تابستانه هستند که به دلیل ارتفاع پست‌تر نسبت به محیط اطراف در زمستان کاربری شکار پیدا می‌کنند. فریدون‌کنار به عنوان یک ایستگاه بین‌راهی هر ساله پذیرای جمع­کثیری از پرندگان است. حضور این تعداد پرنده در صورت حفظ امنیت می‌تواند به عنوان یکی از جاذبه‌های مهم توریستی این خطه مطرح شود اما متاسفانه شکار بی‌رویه یکی از بازوهای تاثیرگذار اقتصادی را در این منطقه قطع کرده و فعالان محیط‌زیست نیز تاکنون نتوانسته‌اند تعامل لازم را با جوامع محلی برقرار کنند که این مساله تعارض را در نوع خود دوچندان کرده است.

قوهای فریادکش در منطقه شکارممنوع فریدون‌کنار، عکاس علیرضا هاشمی

گاوهای دریایی خلیج‌فارس در گرداب انقراض

حیوانات بزرگ و درشت‌جثه اغلب قلمروهای فردی بزرگ، نیاز غذایی بیش‌تر و نرخ‌های زادآوری کم دارند و در ضمن اغلب هم بوسیله‌‌‌ی انسان‌ها شکار می‌شوند. گوشتخواران راس هرم غذایی، معمولا توسط انسان‌ها شکار یا به دلیل رقابت با انسان بر سر شکار و گاهی نیز به دلیل زیان‌هایی که به دام‌های اهلی وارد می‌کنند، کشته می‌شوند. از بین گونه‌های مختلف، بزرگ‌ترین‌ها به انقراض نزدیک‌ترند. گاوهای دریایی یا دوگونگ‌ها، پستاندارانی آبزی و بزرگ هستند که سابق بر این پراکنش قابل‌توجهی در آب‌های کم‌عمق خلیج‌فارس و دریای عمان داشتند. تخریب سواحل کم‌عمق و غرقابی دریاها تنها یکی از عواملی است که امروزه این گیاه‌خواران را به شدت آسیب‌پذیر کرده. منطقه حفاظت‌شده حرا در تنگه خوران (غرب جزیره قشم) و منطقه حفاظت‌شده مند (بوشهر) و خلیج گواتر دریای عمان از جمله مناطقی در ایران هستند که گاها مشاهداتی از این گونه آبزی را ثبت کرده‌اند. خلیج‌فارس و دریای سرخ در مجموع میزبان بیش‌تر از ۷ هزار دوگونگ یا گاودریایی هستند. بزرگ‌ترین جمعیت دوگونگ‌ها در خارج از آب‌های استرالیا ثبت شده است. برآوردهای پژوهشگران برنامه محیط‌زیست سازمان ملل تعداد دوگونگ‌های خلیج‌فارس را حدودا ۵.۷۰۰ فرد تخمین زده است. نزدیک به ۴۰ درصد از این جمعیت نیز در آب‌های ابوظبی یکی از شیخ‌نشین‌های امارات متحده عربی گزارش شده است. دوگونگ‌ها در کل موجوداتی درشت‌جثه با طول عمر زیاد هستند اما در مقایسه با سایر پستانداران آبزی پروسه زادآوری آن‌ها بسیار کند و آهسته است. مهم‌ترین علت مرگ گاوهای دریایی در آب‌های خلیج‌فارس و دریای عمان ناشی از صید اتفاقی بالاخص در تورهای غیرقانونی و یا حتی تورهایی است که در حال حاضر بلااستفاده باقی مانده‌اند. برخورد با کشتی‌ها و لنج‌ها نیز اغلب پیامدهای جدی به همراه دارد. به علاوه فعالیت‌های ساحلی از جمله لایروبی و خاکریزی که منجر به بر هم زدن شرایط زیستگاه می‌شود نیز تاثیرات به سزایی در افزایش تعداد تلفات این پستانداران آبزی داشته است.

گاوهای دریایی، یکی از مهم‌ترین دلایل آسیب‌پذیری این گونه در خلیج‌فارس و دریای عمان درشتی جثه و در عین حال زادآوری اندکش است.

جمع‌بندی

واقعیت این است که هر چقدر یک جمعیت کوچک‌تر می‌شود، بیش‌تر هم در برابر تاثیرات ترکیبی که باعث زادآوری کم‌تر و افزایش نرخ مرگ و میر می‌شوند؛ آسیب‌پذیر می‌شود لذا کاهش ابعاد جمعیت حتی می‌تواند تا این مرز پیش برود که جمعیت را کلا به سمت انقراض ابدی سوق دهد. این گرایش جمعیت‌های کوچک به کاهش و در نهایت انقراض را زیست‌شناسان دست‌اندرکار امر حفاظت به گرداب تشبیه می‌کنند. گرداب، حجمی چرخان از گاز یا مایع است که به شکل مارپیچ دور خود می‌گردد و یک شیء هرچقدر که به مرکز آن نزدیک‌تر می‌شود، سرعت حرکتش هم افزایش می‌یابد. این اتفاق مشابه اتفاقی است که هم‌اکنون برای جمعیت‌های کوچک رخ می‌دهد. در حقیقت مرکز گرداب انقراض چیزی به جز فراموشی ابدی نیست و گونه‌ای هم که منقرض می‌شود، برای همیشه از دست رفته است.

منبع: telegraph, Essential Environmental Science, Edward Keller, Wiley, 2007, A primer of conservation biology, Penned by Richard B. Primack, printed in China 2012

 



دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

یک دیدگاه
  1. mohammad

    واقعا مسولین باید رسیدگی کنند

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X