ساندار پیچای؛ زاغهنشینی که امپراتور گوگل شد!
در سال ۲۰۱۵، لری پیج (Larry Page) با تاسیس شرکت آلفابت، ساندار پیچای (Sundar Pichai) را برای جانشینی خود به عنوان مدیر عامل شرکت گوگل معرفی کرد. هیات مدیره هم ۱۸۳ میلیون دلار از سهام شرکت را به او داد؛ به نقل از بلومبرگ این بیشترین مبلغ ثبتشدهای است که گوگل تاکنون به یک مدیر پرداخته. لری پیج تا ماه دسامبر سال ۲۰۱۹ خود در سطحی بالاتر بر امور نظارت میکرد و همهی آنچه در قالب گوگل عرضه میشد مستقیما تحت نظر ساندار پیچای، دست راست او قرار داشت. در ماه جولای سال ۲۰۱۷ پیچای برای بهتر شدن ارتباط میان گوگل و آلفابت به هیات مدیرهی آلفابت پیوست. مؤسسان گوگل، لری پیج و سرگی برین، بهقدری از عملکرد پیچای در طی دو سال پس از آن راضی بودند که سرانجام در آخرین ماه سال ۲۰۱۹ اعلام کردند مدیر عاملی آلفابت را هم به او واگذار خواهند کرد. در ادامه با دیجیکالا مگ همراه باشید تا بیشتر با ساندار پیچای مدیر عامل شرکت معظم گوگل آشنا شوید.
کودکی ساندار پیچای
«پیچای سانداراراجان» (Pichai Sundararajan) که به نام ساندار پیچای مشهور شده است، در دوازدهم جولای ۱۹۷۲ میلادی در شهر مادورای ایالت تامیل در هند به دنیا آمد. خانوادهاش از نظر مالی نسبتا ضعیف بودند؛ تلویزیون و خودروی شخصی مواردی نبود که پیچای در کودکی تجربه کرده باشد.
پدرش راگوناث پیچای مهندس برق بود و در شرکت جنرال الکتریک واقع در شهر چنای هند کار میکرد؛ این شد که خانواده هم به این شهر مهاجرت کردند. در کنار کار در شرکت، پدرش مدیر کارگاهی هم بود که وسایل برقی تولید میکرد. سختکوشی و مشکلات کاریِ پدر، به پیچای جوان انگیزه میداد.
مادرش، لاکشمی، پیش از دنیا آمدن فرزندان، استگانوگرافر (نهاننگار) بود ولی بعدا برای مراقبت از بچهها خانهدار شد.
ساندار یک برادر کوچکتر هم دارد. وقتی دوازده سالش بود خط تلفن به منزلشان رسید و این نخستین برخورد او با فناوری بود.
ساندار توانایی خارقالعادهای در از برکردن شمارهها داشت. این موضوع وقتی معلوم شد که خانواده متوجه شدند ساندار همهی شمارههایی که با دستگاه تلفن گرفته را حفظ کرده و میتواند دوباره بگیرد. اما استعداد ساندار فقط در زمینهی اعداد نبود؛ در بازی ملی هندیها، کریکت هم تبحر داشت و کاپیتان تیم دبیرستان بود.
تحصیلات
کلاس دهم را در مدرسهی «جواهر ویدیلایا» گذراند و برای کلاس دوازده به دبیرستان «وانا وانی» در همان شهر چنای رفت. به رایانه علاقهی زیادی داشت؛ اولین نرمافزاری که نوشت یک بازی شطرنج بود.
با این حال، به دلیل مشکلاتی که مانند کشور ما در هند هم بهعنوان یک کشور جهان سوم وجود دارد بهناچار لیسانس را در دانشگاه صنعتی «خراگپور» (Kharagpur)، متالورژی خواند. اما خوشبختانه به دلیل روابط خوب دانشگاهی هند با دیگر مراکز علمی تراز اول جهان، خوب درس خواندن او باعث شد بورسیه بگیرد و برای تحصیلات تکمیلی به دانشگاه استعدادپرور «استنفورد» (Standford) برود.
آنجا مهندسی علم مواد را ادامه داد. آنطور که خودش تعریف میکند آن اوایل از گرانی اجناس در آمریکا شوکه شده بوده ولی کمکم با درآمد بیشتر به قیمتها عادت کرده. بعد از گرفتن فوق لیسانس برای گذراندن دورهی MBA به آموزشکده «وارتون» (Wharton) در دانشگاه پنسیلوانیا رفت و خود را برای حضور در عرصهی مدیریت آمادهتر کرد.
دوران پیش از گوگل
پس از اتمام تحصیل، ساندار پیچای در شرکت «مکنزی و شرکا» (McKinsey & Company) در واحد مشاوره مشغول به کار شد. چندی بعد با توجه به تخصصش در متالورژی به شرکت «اپلاید متریالز» (Applied Materials) رفت. در آنجا مدیر تولید بود تا این که سرانجام برای شغلی هیجانانگیز راهیِ گوگلِ جوانِ آن روزها شد.
ساندار در مصاحبهای گفت: «همیشه عاشق فناوری بودم و با رویای درهی سیلیکون (منطقهای در ایالت کالیفرنیای آمریکا که دفتر اصلی بسیاری از شرکتهای پیشروی فناوری در آنجاست و به نوعی نماد فناوری نوین است) بزرگ شدم. در موردش مطالعه میکردم؛ عمویم هم زیاد دربارهاش برایم تعریف میکرد.»
دوران گوگل
نهایتا در آوریل ۲۰۰۴ برای مصاحبه به گوگل پلکس (مقر شرکت گوگل) رفت؛ درست همان زمانی که این شرکت از سرویس جیمیل (Gmail) رونمایی کرد. در آن موقع خیلیها آیندهی خوشی برای جیمیل متصور نبودند.
پیچای پذیرفته شد و به عنوان اولین اقدام روی نوار ابزار جستوجوی گوگل کار کرد. در آن دوران اینترنت اکسپلورر بر وب حکم میراند و خبری هم از مرورگر گوگل کروم نبود.
چندی بعد در سال ۲۰۰۶ این پروژه اهمیت بیشتری یافت، چرا که مایکروسافت تصمیم گرفته بود بینگ را جستوجوگر پیشفرض اینترنت اکسپلورر کند.
پیچای توانست با رایزنیهای زیاد سرانجام تولیدکنندگان را مجاب کند نوار ابزار گوگل را به طور پیشفرض روی دستگاههای خود نصب کنند؛ به این شکل مایکروسافت تقریبا از رسیدن به نیت خود باز ماند.
در سال ۲۰۰۴ گوگل به مسؤولیت ساندار تیمی تشکیل داد تا روی یک مرورگر جدید کار کنند. او تلاش زیادی برای جلب موافقت لری پیج (Larry Page) و سرگی برین (Sergey Brin) کرد و به آنها قبولاند گوگل به یک مرورگر برای خود نیاز دارد. اما «اریک اشمیت» (ٍEric Schmidt) مدیر عامل وقت گوگل همچنان موافق نبود و اعتقاد داشت شرکت نوپایی مثل گوگل نباید وارد جنگ بیپایان مرورگرها شود.
به هر حال موفقیت پیچای در نوار ابزار و افزایش آمار جستوجوها باعث شده بود هیات مدیره روی حرفهایش حساب کند. اریک اشمیت در جایی گفته وقتی نهایتا دموی کار را نشانم دادند آنقدر خوب بود که نتوانستم با آن مخالفت کنم.
ساندار پیچای همزمان با این که پروژههای مرورگر گوگل کروم و سیستم عامل کروم را هدایت میکرد مدیریت تولیدات گوگل را هم بر عهده داشت. در سال ۲۰۰۸ معاون مدیر عامل شد و همان سال مرورگر گوگل کروم را به دنیا معرفی کرد.
تنها یک سال بعد در ۲۰۰۹ میلادی سیستم عامل کروم (Chrome OS) را هم عرضه کرد. ساندار از ۲۰۰۸ و معرفی گوگل کروم به بعد بیشتر در انظار ظاهر و بهمرور، به یکی از چهرههای شرکت گوگل تبدیل شد.
اما در سال ۲۰۱۳ اتفاقی افتاد که مسیر رشد پیچای را سریعتر کرد؛ «اندی رابین» (Andy Rubin) خالق و گردانندهی امور اندرویدِ گوگل، بعد از یک دهه از سمَت خود کناره گرفت.
کرسی خالی به اتفاق آرا به ساندار پیچای رسید تا او تقریبا همهی بخشهای مهم گوگل از خدمات ایمیل، ابری، گوگل کروم، سیستم عامل کروم گرفته تا واحد تولید و در آخر سیستم عامل اندروید را مدیریت کند.
ساندار پیچای یک مدیر نتیجهگرا است و همواره هدف نهایی را مدنظر دارد؛ وقتی در سال ۲۰۱۳ مانند اندروید که دنیای دستگاههای همراه را فتح کرد، تقریبا همهی بخشهای گوگل را زیر سلطهی خود درآورد، این روحیه را در تمام بخشها اشاعه داد.
پروژهی «اندروید وان» (Android One) از پیشنهادهای او بود که تلاش داشت از هم گسیختگی سیستم عامل اندروید در میان دستگاهها و سازندگان مختلف را تا حدی کم کند. بهعلاوه او بود که از ابتدا اعتقاد داشت اندروید باید یکی از بخشهای مستقیم گوگل شود و نباید به طور مجزا توسعه پیدا کند.
یکی دیگر از اقدامهایی که ظاهرا در پشت پرده او باعث و بانی آن بوده، خرید شرکت «نست» (Nest) است. گوگل در سال ۲۰۱۴ شرکت نست را به مبلغ ۳٫۲ میلیارد دلار خرید و رسما وارد عرصهی خانههای هوشمند شد.
مدیریت گوگل در عصر آلفابت
روند صعودی ساندار ادامه داشت تا سرانجام در سال ۲۰۱۵ و بعد از تاسیس شرکت هلدینگ آلفابت (Alphabet)، او مدیریت عامل کل شرکت معظم گوگل را عهدهدار شد و به عنوان دست راست و جانشین لری پیج، سکان امور را به دست گرفت.
جالب است بدانید علیرغم کار کردن در شرکت رقیب، او یکی از گزینههای مدیر عاملی شرکت مایکروسافت پس از استیو بالمر بوده است. اما همانطور که میدانید درنهایت [با اعمال نظر بیل گیتس]، ساتیا نادلا (Satya Nadella)، یک هندی موفق دیگر برای این پست انتخاب شد. حتی توییتر هم به او پیشنهادهای خوبی داد ولی ساندار یک گوگلی وفادار باقی ماند.
پس از اعلام انتخاب ساندار پیچای از سوی لری پیج، هموطنش ساتیا نادلا در توییتی معنادار انتخاب شایستهی او را تبریک گفت.
صعود تا سکانداری آلفابت
حدوداً دو سال پیش بود که پیچای به عضویت هیات مدیرهی آلفابت درآمد تا مسیر ارتباطی گوگل به عنوان مهمترین زیرمجموعهی شرکت بهتر شود. این تصمیم لری پیج و سرگی برین بهقدری رضایتبخش بود که سرانجام مؤسسان گوگل و آلفابت، که پیشتر هدایت گوگل را به او سپرده بودند، متقاعد شدند در دسامبر ۲۰۱۹ مدیر عاملی آلفابت را هم به پیچای بسپارند.
پیج و برین، مدیر عامل و رئیس هیات مدیرهی وقت آلفابت، اعلام کردند هردو از سمَت خود کناره میگیرند ولی همچنان در مسیر رشد شرکت متبوعشان هر کمکی از آنها بر بیاید انجام خواهند داد.
این انتصاب مهمترین اتفاق سالهای اخیر آلفابت است و بابد دید سهامداران به این موضوع چه واکنشی نشان خواهند داد.
زندگی شخصی ساندار پیچای
ساندار پیچای با همکلاسی دانشگاهش «انجلی پیچای» (Anjali Pichai) ازدواج کرد. حاصل ازدواجشان تاکنون یک دختر و یک پسر است. آنها در نیویورک آمریکا در خانهای به ارزش ۶٫۸ میلیون دلار زندگی میکنند.
به ساندار پیچای شهروندی ایالات متحده آمریکا هم اعطا شده و او یک هندی-آمریکایی محسوب میشود.
پیچای خیلی کم در شبکههای اجتماعی حضور دارد اما در ابراز عقیدهی خود بسیار صریح است. او در جریان اردوکشیهای انتخاباتی آمریکا بهصراحت به ترامپ پاسخ داد و گفت: «نگذاریم ترس بر ارزشهایمان غلبه کند. ما باید از مسلمانان و دیگر اقلیتهای اجتماعی در آمریکا و سایر نقاط جهان حمایت کنیم.»
«نلسون ماندلا» رهبر فقید آفریقای جنوبی از شخصیتهای مورد علاقهی ساندار پیچای است. او کریکت را دوست دارد و بین بازیهای موبایل «فلپی برد» (Flappy Bird) را ترجیح میدهد. پیچای در کشورش یک قهرمان بهحساب میآید و این باعث شده سیاستمداران تلاش کنند برای جلب نظر مردم با او ارتباط داشته باشند.
ساندار در یکی از سخنرانیهایش گفته: «خیلی خوب است که همیشه با کسانی کار کنی که تو را به چالش میکشند و یک لحظه از رقابت جدا نشوی. اینطوری مدام بیشتر تلاش میکنی و بر محدودیتهای خود غلبه میکنی تا پیشرفت کنی.»
چند دستاورد دیگر
گفته میشود این ساندار پیچای بوده که مشکلات گوگل با شرکای قدرتمندی چون سامسونگ را حلوفصل کرده. بهعلاوه، او اندروید را به یکی از محصولات زیرمجموعهی گوگل تبدیل کرد.
پیچای همچنین از اعضای هیات مشاوران در شرکت روبا (Ruba) است و از آوریل ۲۰۱۱ تا ۳۰ جولای ۲۰۱۳ هدایت Jive Software را بر عهده داشته.
گوگل او را در روز ۱۰ آگوست ۲۰۱۵ به عنوان مدیر عامل انتخاب کرد. او پیشتر ریاست بخش محصولات این شرکت را برعهده داشت. پیچای در سال ۲۰۱۵ بالغ بر ۱۰۰٫۵ میلیون دلار درآمد داشته است.
به نظر شما چه راههایی برای فراهم کردن بستر برای رشد و تعالی استعدادها فارق از نژاد و ملیت در یک کشور وجود دارد؟ شما ترجیح میدهید سیاستمداران با استعدادها و نخبگان عکس بگیرند و آنها را به همایشهای مختلف دعوت کنند یا مشغول برداشتن موانع از سر راه آنها باشند و فرصت مصافحه با نخبگان را نداشته باشند؟
لذت بردم از متن عالی بود همچنین دیدگاهش در مورد رقابت و پیشرفت
سلام
نکته جالب اینکه که فارغ التحصیل ارشد متالوژی از استنفورد هست و آنوقت استعداد برتر رشته برنامه نویسی در شرکت گوگل میشه و به خوبی مسیر راه گوگل را تعیین می کند در صورتی که خبری از فارغ التحصیلان دکتری برنامه نویسی استنفورد در میان نیست و اینکه آنها کجایند ؟!…
این موضوع نشان میدهد که هیچ ربطی به استنفورد ندارد، او به شخصه فرد متفاوتی بوده…!
خیلی عالی بود
فقط نفهمیدم چجوری از مهندسی مواد و متالوژی رفت گوگل؟
سلام
بیوگرافی جالب و قابل تاملی بود. خدا قوت
ولی نگارش متن رضایت بخش نبود و از کلمات و و عبارات بهتری می تونستید استفاده کنید.
موفق باشید
نفهمیدم چیجور رفتش گوگل؟برا چه کاری؟ با کدوم تخصص؟
واوو من که به شخصه هندی هارو قبول دارم چون خیلیاشون مغز نابی دارن
دمش گرم
واقعا لذت بردم از خوندن این مطلب
من رشته تحصیلیم کامپیوتر هستش اوایل به برنامه نویسی app علاقه داشتمو ۳ زبانو بلد بودنم اما درحال حاضر تو حوضه شبکه هستم و با تمام موانع این رشته اشنا هستم اعم از ارتباط دانشگاه با صنعت ، سرفصل های دروس ، ارتباط با دانشگاه های داخلی دیگر کشور ها، سیستم غلط دانشجو پروری در اکثریت دانشگاه ها (در حال حاضر)، حق کپی رایت ، تولید تکنولوژی ، وضعیت نخبه پروری در کشور و غیره…
امید وارم روزی واقعا سرلوحه هامون تغییر کنند
ممنون از آقای برادران بابت مطلب خوب و آموزندشون
عالی بود..ممنون
تو ایران با نخبه ها عکسم نمیگیرن :(((