زنانی با چشمان فرا انسانی
خانم «کنچتا آنتیکو» (Concetta Antico) یک نقاش است. او عادت دارد که همیشه به هنگام برگزاری کلاسهای آموزشی، هنرجویان را به پارک ببرد تا چشمانشان به دیدن مناظر زیبای طبیعت عادت کند. او به هنگام قدم زدن در پارک از هنرجویان میپرسد: «بچهها، رنگهای قرمز حاشیهی برگهای سبز را میبینید؟ رنگهای صورتی روی صخرهها خیلی زیبا هستند. به بازتابهای رنگارنگ روی آب دقت کنید که چقدر زیبا میدرخشند.» بچهها نیز معمولا در جواب پرسشهای او، به نشانهی تایید سرشان را تکان میدهند. کنچتا هم از اینکه چنین شاگردان دقیقی دارد حسابی خوشحال میشود. با این حال همین چند سال پیش بود که کنچتا متوجه شد هنرجویان او این رنگها را نمیبینند و فقط به خاطر احترام به معلم خود، سرشان را به نشانهی تایید تکان میدهند. انگار خانم معلم چیزهایی را میدید که شاگردانش نمیتوانستند مشاهده کنند. چشمان کنچتا آنتیکو عادی نبود.
کنچتا اکنون میداند که یک فرد عادی نیست. او جزو نادر افرادی در جهان است که نوعی جهش ژنتیکی در چشمانشان رخ داده و باعث شده که «تتراکرومات» (Tetrachromat) باشند. تتراکروماسی، قابلیت عجیبی است که به افراد اجازه میدهد رنگهای خیلی بیشتری را نسبت به مردم عادی ببینند. بعضی مناظر که ممکن است برای مردم عادی بیرنگ و رو باشند، برای تتراکروماتها حسابی رنگارنگ هستند. کنچتا میگوید: «جالب اینجاست که خیابانهای سنگ فرش برای من نه خاکستری صرف، بلکه دارای رنگهای زرد، سبز، آبی و صورتی هستند. اولین بار که فهمیدم بقیهی مردم مثل من نمیبینند، واقعا شوکه شدم!»
تتراکروماتها خیلی کمیاب هستند، با این حال کنچتا مورد خاصی است. او یک هنرمند است و هنر او میتواند پنجرهای برای کشف دنیایی که او میبیند باشد. «کیمبرلی جیمسون» (Kimberly Jameson) از دانشگاه کالیفرنیا، به طور خاص بر روی کنچتا تحقیق میکند؛ او میگوید: «کارهای هنری او به شکلی است که تحسین همهی ما را بر میانگیزد.»
دلیل این قابلیت کنچتا را باید در شبکیهی چشم او جستجو کرد. ما میدانیم که همهی انسانها بر روی شبکیهی چشم خود دارای سلولهای میلهای و سه نوع سلول مخروطی هستند. سلولهای میلهای، مخصوص دیدن محیط در تاریکی هستند و میتوانند دنیای بیرون را به صورت سیاه و سفید ببینند. ولی سلولهای مخروطی، برای دیدن محیط به صورت رنگی هستند. هرکدام از سه نوع سلول مخروطی برای دریافت طیف خاصی از نور مرئی اختصاص یافته تا ما بتوانیم محیط را به صورت RGB ببینیم. بدینترتیب یکی از سه نوع سلول مخروطی، طول موج قرمز، دیگری سبز و سومی به طول موج آبی حساس است. البته اینها رنگهایی هستند که مغز ما میسازد و در دنیای بیرون، چنین رنگهایی وجود ندارد. ممکن است حساسیت این سلولها در افراد مختلف متفاوت باشد، ولی به طور کلی همهی مردم رنگها را تقریبا به یک شکل تشخیص میدهند.
تتراکروماتها بر اثر نوعی جهش ژنتیکی، به جز سلولهای مخروطی RGB، نوع دیگری سلول هم دارند و بنابراین میتوانند تعداد بیشتری رنگ را ببینند. در حالی که افراد عادی حدود ۱ میلیون رنگ را تشخیص میدهند، تتراکروماتها میتوانند تا ۱۰۰ میلیون رنگ را درک کنند. برای توضیح بیشتر باید گفت که ژن سلولهای مخروطی قرمز و سبز چشم ما، بر روی کروموزوم X قرار دارد. از آنجا که زنها دارای دو کروموزوم X هستند، بالقوه دو نسخه از این ژن را دارند. به همین دلیل، امکان اینکه تتراکروماسی در زنها وجود داشته باشد خیلی بیشتر است. به غیر از انسانها، در بعضی از حیوانات این نوع چهارم سلول مخروطی وجود دارد. مثلا در چشم فنچ راهراه و ماهی قرمز نیز این نوع چهارم سلول مخروطی وجود دارد و باعث میشود که بتوانند تفاوت بین رنگهای نزدیک به هم را تشخیص دهند. جالب اینجاست که افراد کوررنگ معمولا فقط دو نوع سلول مخروطی دارند یا یک نوع از سلولهای مخروطی آنها خوب کار نمیکند. این افراد میتوانند در حدود ۱۰ هزار رنگ را ببینند.
ولی واقعا این رنگهای اضافی چگونه به نظر میرسند؟ یکی از افراد تتراکرومات، «مارین سیبرگ» (Maureen Seaberg) نام دارد و یک ژورنالیست و نویسنده است. او وقتی گزارشی را دربارهی تتراکروماتها شنید، فکر کرد که شاید او نیز این قابلیت را داشته باشد. به همین دلیل نیز به مرکز آزمایشهای ژنتیک مراجعه کرد. او میگوید: «همیشه وقتی دربارهی رنگهای مختلف صحبت میکردم، مردم من را درک نمیکردند.» برای مثال او در فروشگاه لباس فروشی متوجه میشد که لباسهای یکسان، رنگهای متفاوتی دارند، ولی فروشندهی لباس که متوجه این تفاوتها نبود، حسابی تعجب میکرد. حساسیت چشم او به رنگهای مختلف، باعث شده بود که خیلی جاها به مشکل بخورد.
کنچتا نیز داستان مشابهی دارد. او میگوید همیشه به این که چشمانش میتوانند جهانی متفاوت از بقیهی مردم را ببینند معروف بوده است؛ خانوادهی او هم متوجه این قضیه شده بودند. او میگوید: «وقتی که خیلی کوچک بودم، مادرم به من نگاه کرد و گفت که تو در آینده یک هنرمند میشوی.» پیشبینی مادر او اکنون محقق شده و کنچتا در سندیگوی کالیفرنیا گالری نقاشیهای خودش را دارد. او از این استعداد خود برای کشیدن نقاشیهای رنگارنگ استفاده میکند. مثلا نقاشی این درخت اکالیپتوس را نگاه کنید. تصویر زیر مقایسهای بین نقاشی کنچتا و عکس واقعی اکالیپتوس است. او میگوید: «من خیلی دقیق با پالت رنگی کار میکردم که بتوانم همهی آن رنگهای زرد، بنفش و سبزهای لیمویی را بکشم.» وقتی که نقاشی را با عکس واقعی درخت مقایسه میکنیم، میبینیم که او رنگهای خیلی بیشتری را میبیند.
اولین بار یکی از بازدید کنندگان نمایشگاه کنچتا وقتی نقاشیهای او را دید، پیشنهاد کرد که با یکی از پژوهشگران تتراکروماسی تماس بگیرد. آزمایشهای ژنتیک هم این موضوع را تایید کردند. سپس جیمسون و همکارانش یک سری آزمایشها را به همراه «آلیسا وینکلر» (Alissa Winkler) از دانشگاه نوادا بر روی او شروع کردند. جیمسون خیلی سریع فکر کرد که شاید این قابلیت، به کنچتا توانایی دیدن بهتر در شرایط تاریکی را بدهد. او میگوید: «اگر به عکسهای کنچتا نگاه کنید متوجه میشود که حتی در شرایطی که خورشید غروب کرده و نور کمی در محیط وجود دارد، او به خوبی میتواند رنگها را تشخیص دهد.» در شرایط تاریکی، سلولهای مخروطی چشم ما از کار میافتند و وظیفهی دیدن محیط اطراف، بر عهدهی سلولهای میلهای چشم ما قرار میگیرد که میتوانند اطراف را به صورت سیاه و سفید ببینند. ظاهرا که کنچتا میتواند در نور ضعیف هم رنگ را خیلی خوب ببیند.
البته همیشه هم این میزان حساسیت بیشتر مفید نیست. او میگوید: «رفتن به سوپرمارکت یک کابوس است. وقتی وارد جایی میشوید که پر از رنگ است، ممکن است دیوانه کننده باشد.» این حساسیت زیاد نشان میدهد که چرا او در محیطهای معمولا بی رنگ و لعاب زندگی میکند. او میگوید: «مردم معمولا از اینکه چرا من رنگ سفید را زیاد دوست دارم تعجب میکنند. ولی رنگ سفید به من آرامش میدهد و برای چشمان من نوعی استراحت به حساب میآید. همچنان رنگهای زیادی را در یک دیوار سفید میبینم، ولی این میزان رنگ چشمان من را اذیت نمیکند.»
همهی تتراکروماتها مثل هم نیستند و بعضی از آنها قابلیتهای خیلی خارقالعاده ندارند. جیمسون متوجه شد که ادراک رنگی کنچتا به دلیل هنرمند بودن، بیشتر از دیگر تتراکروماتها است. او میگوید: «کنچتا یک مثال عالی در تتراکروماسی است، چرا که به دلیل نقاش بودن و هنرمند بودن، خیلی بیشتر با رنگها کار کرده و نسبت به آنها حساستر است.» کنچتا امیدوار است که بتواند یک سیستم آموزشی راهاندازی کند که بچههای تتراکرومات را آموزش دهد. بدین ترتیب این بچهها میتوانند از این پتانسیل خود استفاده کنند.
اهداف کنچتا از این هم بزرگتر هستند. او میخواهد کمک کند که همهی ما دنیا را متفاوت ببینیم. او میگوید که تعداد کمی از دانشآموزان عادی توانستند با تمرین بعضی از رنگهای اضافی را ببینند. این پردهای است که باید کنار برود. البته که بدون آن ژنها، ما نمیتوانیم به دید کامل یک تتراکرومات برسیم، ولی احتمالا بتوان با تمرین به قسمتی از آن رسید. او میگوید: «چه میشود اگر ما تتراکروماتها بتوانیم رنگها را به افرادی که قابلیتی مثل ما ندارند را نشان دهیم؟ من میخواهم به بقیه نشان دهم که چقدر دنیا زیبا است.»
من یک مورد رو اصلا متوجه نمیشم , یعنی چی که “در دنیای بیرون چنین رنگ هایی وجود ندارد” ؟ یعنی چیزی به اسم رنگ وجود نداره؟ خوب پس چطور دیده میشن اشیا؟ اون نقاشی هم که گفتید چشم بصیرت میخواد؟؟
منظور از دنیای بیرون چیزی هست که همه آن را میبینند.
خلاصه بگویم نور باعث دیدن رنگ میشود ، حالا نور از چه چیزی تشکیل میشود طیف رنگی طیف شامل چه رنگهای میشود؟؟؟(رنگین کمان) .
رنگ وجود دارد ولی با وجود نور .
نقاشی که گفتن هم ، نقاش حرفه اش را به خوبی آموخته است.
مطلب جالبی بود، تشکر از شما
اما اگه نمونه هایی از عکس ها رو هم در مطلب قرار می دادید جالب تر می شد.
.. ممنون از مقاله ی زیباتون.. فقط نقاشی درخت اکالیپتوس رو هم.. اگه ببینیم عالی میشه!!.. ممنون 🙂
اکالیپتوس کو ؟
در متن اشاره شده است “مثلا نقاشی این درخت اکالیپتوس را نگاه کنید. تصویر زیر مقایسهای بین نقاشی کنچتا و عکس واقعی اکالیپتوس است.”. این عکس کجاست،دقیقا کجاست؟
حاجی تو نقاشی درخت رو ببین مگه چسبیده بهش نمیبینی عکس این درخته رو زده
نقاشیِ کو؟ 😐
۱.درختان اکالیپتوس کو؟
۲. آموزش دیدن رنگ های اضافی رو از کجا یاد بگیریم؟ لینکش رو بزارین لطفا
لطفا منبع مطلب رو هم بگذارید
در ضمن نقاشی درخت اکالیپتوس هم که توی مقاله برای مقایسه ذکر شد رو ندیدیم.
جالب بود انسان ها اگر از نظر هوش پایین تر از موجودات دیگه بودند شاید جز موجودات پستی روی کره خاکی به حساب میومدن. چون از نظر فیزیکی در بسیاری از موارد پست ترن
نقاشی درختان اکالیپتوس کو؟!!!
منم همش دنبال همونم :))
پشت سر خانومس
فولو شده معلوم نیس 😀
اسم این خانم رو سرچ کنید به نتیجه میرسید ( Concetta Antico )
ولی من نفهمیدم این خانم مگه رنگ های بیشتری نمیبینه ، خوب تو نقاشی هاشم هم همین رنگها باید ببینه دیگه درسته؟ پس ما باید نتونیم این رنگها رو ببینیم تو نقاشی هاش!
سجاد جان خودت فهمیدی چی چی گفتی ؟؟؟؟؟؟