چه کسی برنده مسابقه اینترنت پر سرعت در خاورمیانه است؟
اکثر صنایع نوین پس از گذران یک دوره رشد سریع، به نقطه عطف یکسانی میرسند. آنان از یک سو با سرزمینها و بازارهایی مواجه خواهند شد که میتوانند محمل استمرار روند افزایشی و سرگیجهآور درآمدها، مشتریان و چه بسا حاشیه سود باشند؛ و در سوی دیگر، با بازارهایی در حال بلوغ که به تدریج از سپری شدن دوران کارآیی مدلهای قدیمی خبر میدهند. این دقیقاً همان دوراهیای است که امروز بر سر راه صنایع مخابراتی خاورمیانه و آفریقا قرار گرفته است؛ بخشی که پس از طی یک دوره موفقیت چشمگیر دهساله، اکنون با نقطه عطفی بسیار مهم و سرنوشتساز روبهرو است. منطقه آفریقا و خاورمیانه که خود میزبان برخی از بزرگترین اپراتورهای مخابراتی در سطح جهان است، با اتکا به نرخ سودآوری و رشد ضریب نفوذی بسیار بالاتر از میانگینهای جهانی، سهمی تقریباً ۲۰درصدی از مجموع جهانی سود اقتصادی این صنعت را به خود اختصاص داده است. در این میان، انتظار میرود ضریب نفوذ گوشیهای هوشمند در این منطقه نیز که پایگاه مشترکین اینترنت همراه و پهنباند آن به بیش از یک میلیارد نفر بالغ میشود، به زودی از مرز ۵۰درصد بگذرد.
اما نتایج مطالعات اخیر مؤسسه مککینسی نشان از آن دارد که فصل آتی صنایع مخابراتی در خاورمیانه و آفریقا بیش از آنکه با افزایش هرچه بیشتر شمار مشترکین تعریف شود، بواسطه نرخ رو به رشد و انفجاری تقاضا برای دادهها رقم خواهد خورد. مسلم است که جمعیت جوان و شهرنشین منطقه که به طور فزایندهای در حال یادگیری مهارتهای شبکههای اجتماعی هستند، هنوز مجال مناسبی برای گسترش شمار مشترکین، آنهم با نرخ رشد سالانه ۵۰درصدی در برخی بازارهای مشخص طی پنج سال آینده است اما بازده سهامداران اخیراً رو به کاهش گذاشته و از نرخ سالانه ۱۴درصدی طی سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۷ به نرخ سالانه ۹درصد در دوران پس از بحران مالی، یعنی سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴ تنزل یافته است؛ افتی که حکایت از ظهور یک عرصه جدید رقابتی در سطح منطقه دارد.
مککینسی بر اساس سرانه تولید ناخالص داخلی و همچنین ضریب نفوذ تلفنهای همراه، ثابت و گوشیهای هوشمند، سه نمونه بازار مخابراتی را در منطقه شناسایی کرده است که عبارتند از بازارهای روبهرشد، قطبی و بالغ.
تحلیلها نشان میدهند که میان این سه نوع بازار تفاوتهای قابل توجهی از نظر اقتصاد کلان، توسعه شهرنشینی، مراحل توسعه بازار و از همه مهمتر، دینامیسمهای رقابتی و فرصتهای رشد پیشارو وجود دارد. بازارهای روبهرشد شامل کشورهای کمدرآمد آفریقایی از جمله تانزانیا است که در واقع معرف بزرگترین فرصتهای باقیمانده برای افزایش ضریب نفوذ هستند. بازارهای بالغ کشورهای پردرآمد منطقه خاورمیانه همچون کویت و عربستان سعودی را در بر میگیرند. اما بازارهای قطبی که برای مثال ایران و برخی اقتصادهای قدرتمندتر آفریقایی مانند مصر، نیجریه و آفریقای جنوبی را شامل شده، به دو بخش متفاوت تقسیم میشوند: جمعیت مرفهتر شهرنشین (بخش بالغ) و روستانشینان کمدرآمدتر (بخش در حال توسعه).
اپراتورهای مخابراتی در بازارهای بالغ کار سادهای در پیش ندارند؛ چرا که جریانهای نقدینگی زیر فشار رکود درآمدی و ضرورت سرمایهگذاریهای فزاینده قرار گرفته و در نهایت همانگونه که امروز شاهد آنیم، به کاهش اشتیاق سرمایهگذاران برای خرید داراییهای مخابراتی در منطقه منجر خواهد شد. به طور کلی، چالش اقتصادی پیشاروی تمامی بازارهای منطقه، از هر سنخ و گروهی، جدی و بحرانی است. به طور مثال، پژوهشها نشان میدهد اپراتورهای منطقه برای حفظ قابلیت رقابتی خود باید به طرز چشمگیری در هزینههایشان صرفهجویی کنند. با این وجود، نه تنها برای کاهش هزینهها، بلکه برای افزایش درآمدها نیز هنوز فرصتهایی عینی و محسوس در دست است. یکی از این فرصتها بهرهگیری از روشهای پیشرفته تحلیل داده است که میتواند با هرچه بالاتر بردن دقت شرکتهای مخابراتی در پیشبینی نرخ ریزش مشترکین، هزینههای سرمایهای این شرکتها را تا ۳۰ درصد کاهش دهد.
از لحاظ کسب درآمد هم به نظر میرسد ویدئو در دسترسترین منبع باشد. عایدی ۵ الی ۶ دلاری شرکتهای مخابراتی خاورمیانه و آفریقا از مصرف ویدئو به ازای هر مشترک به مراتب کمتر از دیگر کشورها و مناطق است که برای مثال در برزیل، چین، هندوستان و روسیه به ۳۰ دلار بالغ میشود. تنها بخشی از این اختلاف فاحش ناشی از مشترکین کمدرآمد است. حتی در کشورهای مرفهتر خاورمیانه و آفریقا هم هنوز از پتانسیل ویدئو به درستی بهرهبرداری نشده است. اپراتورهایی که بتوانند قفل مصرف ویدئو و دیگر محتوای OTT را بشکنند، تبعاً از مزایای فراوانی بهرهمند خواهند شد.
ادغام و دیگر انواع مشارکتهای نوین هم گزینه محتمل دیگری پیشاروی شرکتهای مخابراتی است. سهم بازار، به گواهی تاریخ، همواره بسته به حاشیه سود بوده و گسترش هرچه بیشتر آن، سرمایهگذاری در زیرساختهای اساسی را تسهیل میکند. در عصر دیتا گستره آن نوع بلوکهای فرکانسی که برای اپراتورها جذاب هستند، بسیار کمیاب است که این خود میتواند به ادغام، تشریک داراییها یا هر دوی این موارد بیانجامد.
در شرایطی که اپراتورها باید به دنبال اولویتبندی فرصتهای روبهروی خود باشند، دیجیتالسازی مستمر یک ضرورت ثابت و همگانی است. مدلهای کسبوکار دیجیتالشده به بازیگران منطقهای کمک میکند تا ضمن هرچه بالاتر بردن سطح رضایت مشتریان متناسب با استانداردهای عصر دیتا، هزینههای عملیاتی را هم به طرز چشمگیری کاهش دهند. به بیانی دقیقتر، بکارگیری هوشمندانه فناوری اپراتورها را در برپایی و توسعه یک اکوسیستم دیجیتال یاری میرساند؛ اکوسیستمی که میتواند موتور محرکه تقاضا برای خدمات دادهای بوده و امکان سرمایهگذاری بیشتر در کسبوکار اصلی مخابراتی و اتصالی، اتخاذ یک رویکرد بخشبندیشده و هدفمند در قبال مشتریان و ترویج اشکال ابتکاری و نوین ارتباط با مشتریان را فراهم آورد. حال شاید جزئیات آن بسته به هر شرکتی متفاوت باشد، اما آنچه مسلم است، ترسیم نمای کلی یک مدل کسبوکار دیجیتال و دادهمحور در آیندهای نه چندان دور برای تمامی شرکتهای مخابراتی حائز اهمیت خواهد بود.
منبع: McKinsey Quarterly