درسی که باید از تلگرام گرفت
فقط دو سال از شروع به کار فیسبوک میگذشت و شبکهی اجتماعی «مارک زاکربرگ» بهاندازهی الان محبوب نبود. ایدهی جدیدی در ذهن دو برادر نخبهی اهل روسیه شکل گرفت. «پاول» و «نیکولای» میخواستند شبکهی اجتماعی بومی خودشان را راه بیاندازند؛ شبکهای مخصوص کاربران روسزبان که آنقدر کامل و حرفهای طراحی شده بود که نیاز کاربراناش به استفاده از سایر شبکههای اجتماعی را بهطور کامل برطرف میکرد.
تلاشهای شبانهروزی برادران «دروف» نتیجه داد و در سال ۲۰۰۶ موفق شدند شبکهی اجتماعی خودشان را با نام «ویکی» (VKontakte) راهاندازی کنند؛ شبکهای که خیلی زود بین کاربران غیر روسزبان هم محبوب شد. خیلیها معتقد بودند امکانات ویکی نهتنها دست کمی از فیسبوک ندارد، بلکه در بسیاری از زمینهها کارآمدتر از رقیب غربیاش هم ساخته شده است. پاول بهمدت پنج سال روی گسترش ویکی زمان گذاشت و حتی فارسی را بهعنوان یکی از زبانهای اصلی به گزینههای آن اضافه کرد.
ویکی به رشد چشمگیرش ادامه داد تا اینکه در سال ۲۰۱۱ پاول درخواست دولت روسیه مبنی بر حذف صفحههای شخصی سیاستمداران اپوزیسیون را که در انتخابات بحثبرانگیز مجلس شرکت کرده بودند، رد کرد. از آن زمان بود که دورهی فشارهای دولتی و سیاسی روی ویکی و شخص پاول آغاز شد. این فشارها در سال ۲۰۱۴، زمانی که دولت از پاول خواست تا اطلاعات محرمانهی مخالفان اوکراینی را در اختیار سازمان اطلاعات روسیه قرار بدهد، به اوج خودش رسید.
پاول بهمدت پنج سال روی گسترش ویکی زمان گذاشت و حتی فارسی را بهعنوان یکی از زبانهای اصلی به گزینههای آن اضافه کرد.
فشارها آنقدر زیاد شد که پاول ادامهی فعالیتاش بهعنوان مدیرعامل ویکی را غیرممکن میدید. بههمین خاطر هم از سمتاش استعفا داد و تا زمان برایاش باقی بود به آلمان مهاجرت کرد. پاول در روزهای پایانی کار بهعنوان مدیرعامل ویکی تمام اختیاراتاش را به نیکولای، برادر بزرگترش سپرد تا بتواند از راه دور اوضاع را مدیریت کند.
با توجه به وضعیتی که پیش آمده بود و فشارهای روسیه، نیاز به یک کانال ارتباطی امن که این دو برادر میتوانستند با استفاده از آن تماس و مکاتبه داشته باشند، بهشدت احساس میشد. شاید برایتان جالب باشد که بدانید همین محدودیت ارتباطی باعث شکل گرفتن ایدهی اولیهی شبکهی پیامرسان تلگرام شد. شبکهای که با کدگذاری پیامها در مبدا و مقصد به کاربراناش اطمینان میدهد پیامهایشان در تمام مراحل، امن باقی میمانند و امکان ندارد هیچ نیروی نفوذی به محتوای پیامهای ارسالی دسترسی پیدا کند. برادران دروف، همانهایی که ۹ سال پیش ویکی را راهاندازی کرده بودند، مالکان فعلی تلگرام، برنامهی پیامرسانی با پیش از ۶۲ میلیون کاربر فعال هستند. برنامهای که حتی یک دلار بابت تبلیغاتاش هزینه نکرده است.
بد نیست وقتی به طرح یک ایده فکر میکنیم پیش از هرچیز به نیازهایمان، محدودیتهایمان و بیش از همه ضعفهایمان بیاندیشیم.
تمام این ماجراها، داستان فعالیت حرفهای برادران دروف و نحوهی تولد تلگرام را برایتان تعریف کردیم تا به یک نکتهی طلایی در دنیای دیجیتال امروزی برسیم؛ اینکه موفقیتهای چشمگیر از دل محدودیتها و ضعفهای بزرگتر بیرون آمدهاند و برای اینکه بتوانیم کاری بزرگ در حوزههای مختلف، خصوصا IT و تکنولوژی انجام بدهیم، لزوما نباید همه چیز آماده، مهیا و بینقص باشد. شاید بهخاطر کم آوردن مقابل همین ضعفها و محدودیتها باشد که اکثر استارتآپهای چند سال گذشته نیمه کاره رها شدهاند و جوانترها انگیزه و ارادهی لازم برای تکمیل پروژههایشان را ندارند؛ حالا هرچقدر هم ایدهی اولیهی استارتآپهایشان نو و دست اول باشد.
بد نیست وقتی به طرح یک ایده فکر میکنیم پیش از هرچیز به نیازهایمان، محدودیتهایمان و بیش از همه ضعفهایمان بیاندیشیم. تجربه نشان داده خروجیهای حاصل از این دیدگاه همان چیزهایی هستند که بهشدت مورد استقبال کاربران قرار میگیرند و در زمانی اندک به محبوبیت و شهرتی جهانی دست پیدا میکنند. توجیه این استقبال هم ساده است؛ آنچه برای ما نیاز، ضعف یا محدودیت بهنظر میرسد، قطعا برای تعداد زیادی از افراد جامعه یا حتی فراتر از آن هم همین کیفیت را دارد. پس اگر محصولی تولید کنیم که با توجه به این رویکرد ساخته شده، ریسک شکست آن را به میزان قابل ملاحظهای کاهش میدهیم.
احتمالا خیلی از شما با «جاناتان بلو» آشنایی ندارید. این بازیساز مستقل با Braid که در سال ۲۰۰۸ عرضه شد، دنیای بازیهای رایانهای و ویدیویی را تکان داد. جاناتان جملهی مشهوری دارد که در اکثر مصاحبههایاش از آن استفاده میکند: “در تمام مسایل شخصی نقص و محدودیت دیده میشود؛ نوعی از آسیبپذیری. اگر در کسی احتمال آسیبپذیر بودن را نبینید، نمیتوانید ارتباطی عمیق و شخصی با او برقرار کنید. این چیزی است که در مورد طراحی هم باید درنظر گرفت. من عمیقترین محدودیتها، نقصها و آسیبهای شخصیام را در بازیهایم میگذارم و بعد میبینم نتیجه چه میشود.”
با تشکر از شما به خاطر انتشار این مطلب و ترجمه عالی.
من هم همیشه این جمله را با خودم مرور می کنم : گاهی تلاشهای ما به موفقیت نمی رسن اما ما رو به موفقیت می رسونن…
قطعا تلگرام آینده درخشانی پیش روی خودش داره…
به امید اینکه استارتاپهای ایرانی هم شرط استقامت رو برای رسیدن به هدف جدی تر بگیرن…
–
جالب و الهام دهنده … ممنون از یاد آوری نکات مهم ولی فراموش شده …