کوچهای بیحاصل یا بیا برگردیم فیسبوک !
تا یک دهه پیش، مفهوم شبکهی اجتماعی، به آن شکلی که حالا میان کاربران جا افتاده، مطرح نبود. هر از چند گاهی از دوستان و رفقا میشنیدی یک سایت جدید راه افتاده که میتوانی در آن ثبت نام کنی. بعد هم بگردی دوستان دورهی دبیرستان و دانشگاهات را بههمراه بروبچههای در و همسایه اد کنی و برای خودت امپراتوری رفقا راه بیاندازی. معمولا هم از این شبکههای اجتماعی بیشتر برای گسترش همین امپراتوری استفاده میشد و انتشار و بازنشر رای، سخن و نظر، معنا و مفهومی نداشت.
اما مثل اکثر چیزهایی که در کشورمان مدتی باب میشوند و بعد هم جای خودشان را به تازه واردها میدهند، امپراتوریهای رفقا دل کاربران را زدند. از گوشه و کنار خبر میرسید شبکهای اجتماعی راه افتاده که هم استفاده از آن راحت است و هم کلی ابزار ریز و درشت دارد. باحالتر از همه اینکه میتوانستی در کنار استفاده از این ابزارهای جدید، امپراتوری رفقایت را دوباره از نو بسازی. به این ترتیب فیسبوک از راه رسید و در مدتی کوتاه، کلی طرفدار برای خودش دست و پا کرد. تعدادی هم بودند که فیسبوک را بهخاطر تقلید از «اورکات» تحریم کرده بودند؛ اما همانها هم بعد از مدتی فیس بوکی شدند تا از قافله عقب نمانند.
تعدادی هم بودند که فیسبوک را بهخاطر تقلید از «اورکات» تحریم کرده بودند؛ اما همانها هم بعد از مدتی فیس بوکی شدند تا از قافله عقب نمانند.
باید اعتراف کرد کوچ و اسکان کاربران ایرانی در فیسبوک در نوع خودش رکورددار است. ایرانیها برای حدود نیم دهه سفت و محکم در فیسبوک ماندند و با ابزارهای جدیدی که هر از چند وقت یک بار سروکلهشان پیدا میشد، کلی برای خودشان حال کردند. مدتی نظرسنجی باب شده بود و اینکه مثلا کوبیده محبوبتر است یا چنجه، بحثهای داغ روزمان بودند. ابزار تگ که آمد، ذوق طنز نیمی از کاربران گل کرد. همانهایی که تصویر سبد میوه آپلود میکردند؛ بعد هم نام هر کدام از دوستانشان را روی یکی از میوهها تگ میکردند. مثلا یکی روی سیب تگ میشد و دیگری روی خیار و یکی هم مثلا میشد گلابی! چند وقتی هم فک و فامیل درجه یک پیدا کردن در فیسبوک از میان لیست دوستان، مد شده بود. همان موقع که فیسبوک این امکان را فراهم کرده بود تا کاربران اقوام درجه یکشان را در پروفایلشان، معرفی کنند. از آزمونهای رنگ و وارنگ روانشناسی، چتهای گروهی، پیجهای زرد و میانافزار «کی پروفایلات رو دید میزنه؟!» چیزی نمیگویم. این ابزارها هرچه که بودند بالاخره یک روز دورهشان بهسر رسید و در نهایت حوصلهی کاربران داخلی از فیسبوک هم سررفت. البته در این بین عدهای هم بودند که پیش از رسیدن به مرز سر رفتن حوصلهشان، به توییتر کوچ کردند.
با از راه رسیدن گوشیهای هوشمند، شکل و شمایل شبکههای اجتماعی بهطور کلی تغییر کرد. هر روز یک اپلیکیشن جدید با یک سری ویژگیهای جدید عرضه میشد. تانگو میرفت، لاین از راه میرسید. لاین از مد میافتاد، همه اینستاگرامی میشدند. حتی اپلیکیشنهای پیامرسان هم شکل و شمایل شبکههای اجتماعی پیدا کرده بودند؛ اپلیکیشنهایی مثل وایبر و واتساپ. این اواخر هم که تلگرام.
با از راه رسیدن گوشیهای هوشمند، شکل و شمایل شبکههای اجتماعی بهطور کلی تغییر کرد.
نکتهی جالب و تقریبا مشابه در مورد اکثر این اپلیکیشنها و شبکههای اجتماعی، عدم تواناییشان در پاگیر کردن کاربران ایرانی است. ایرانیها دوست ندارند برای مدت زیادی یکجا بند بشوند و مدام از یک اپ و یک شبکهی اجتماعی به دیگری کوچ میکنند. البته اینکه از محصول جدید استقبال کنی و بهخودت فرصت بدهی تا امکانات جدیدتری را تجربه کنی، ابدا چیز بدی نیست و کار مفرحی هم هست. نکتهی تلخ ماجرا اینجاست که ایرانیها مدل کاربریشان را درسته از یکجا برمیدارند به مقصد بعدی انتقال میدهند. اگر بخواهم سادهتر بگویم یعنی همان کارهایی که دو سال پیش در فیسبوک و توییتر انجام میدادند را الان در تلگرام و اینستاگرام انجام میدهند؛ بدون کمترین تغییر یا نوآوری. حالا نکتهی منفی تمام اینهایی که گفتم چیست؟
شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک و توییتر آنقدر پشتوانه دارند که برای بقا در صنعت هر روز ایدههای جدید و دست اول رو میکنند. ایدههایی که حالا بهمرز پختگی رسیدهاند و مثل ایدهی انتخاب اعضای درجه یک خانواده، خام و دم دستی نیستند. شبکهای مثل فیسبوک حالا آنقدر کارش درست شده که هر سال اپلیکیشناش بهعنوان بهترین اپ سال انتخاب میشود و بر ارزش سهاماش هم روزبه روز افزوده میشود. اما اگر از اکثر ایرانیها بپرسی “در فیسبوک حساب کاربری داری؟” خیلی شیک جواب میدهد “دوره و زمونهی فیسبوک که خیلی وقتِ تموم شده!”
این کوچهای دست جمعی به مقاصد جدید، یک ایراد اساسی دارد. اینکه دوستانات رهایات میکنند و تو تنها میشوی.
این کوچهای دست جمعی به مقاصد جدید، یک ایراد اساسی دارد. اینکه دوستانات رهایات میکنند و تو تنها میشوی. مثلا الان دیگر اهمیتی ندارد فیسبوک چقدر امکانات تمیز و دست اول دارد، یا وایبر چقدر خفنتر از گذشته شده. حتی توییتر هم لطف سابق را ندارد و بههرحال باید به اپهایی مثل اینستاگرام و تلگرام تن بدهی. تمام اینهایی که گفتم فارغ از بحث محدودیتهای اعمال شده بر این شبکههای اجتماعی و اپلیکیشنهاست. چون وقتی فیسبوک بیشترین تعداد کاربران ایرانی را هم داشت، همین محدودیتها بودند و کوچ دست جمعی به وایبر حتی اگر دسترسیها به آن محدود نمیشد هم بالاخره صورت میگرفت.
شاید بد نباشد برگردیم و بهچندتایی از آن شبکههای اجتماعی و اپلیکیشنها که در پس کوچهای پی در پیمان رهایشان کردیم، نگاهی بیاندازیم. شاید جای بهتری برای اتراق شده باشند.
به نظرم نویسنده محترم یک فاکتور خیلی مهم رو نادیده گرفته، علت خیلی از این کوچ ها بین اپ های مختلف فیلتر شدنه، شما تا وقتی این مسئله مهم رو نادیده بگیری تمام منطق و نتیجه گیریت با اشکال خواهد بود
مردم از فیس بخاطر فیلتر بودنش دست کشیدن اگر نه هیچ جا فیس نمیشه . کاش رفع فیلتر میشد. دیگه دوره ی فیلتر برای شبکه های اجتماعی به سر اومده
من خودم همیشه همین حرف شما رو میزدم آقای پولادی، مرسی از این که به این مهم پرداختین.
واقعا جای فکر کردن داره، کاش مردم نکته اصلی رو از این متن دریافت کنن! نه حاشیه هاشو!
دلم سوخت! 🙁 ولی خوشبحال خودم که هنوز پایبند به وبلاگ نویسی هستم! 🙂
در مورد مهاجرت خودم از فیس بوک ۲ تا دلیل کلی دارم. اولیش همون فیلترینگ سنگینه که همه بهش اشاره کردن. ولی نکته ای که کسی اشاره نکرد این بود که تو سالهای اخیر با رشد گوشی های هوشمند میانگین زمانی که برای گشت گذار پای لپتاپ هامون میشینیم کمتر شده و بیشتر تمایل داریم با تبلت ها و گوشی هامون کار کنیم چون در حالت های مختلف میشه ازشون استفاده کرد ( در حال دراز کشیدن و لم دادن به پهلو و… یا حتی تو سرویس بهداشتی ؛-) ) و اینکه بخوای تو این اسمارت دیوایس ها فیلتر شکن مناسب بریزی و با اپ فیس بوک به راحتی و با دست باز مثل لپتاپ کار کنی هم کار رو سختتر کرده… پس نیاز به داشتن اپ های ساده تر کم کم پررنگ تر شد. مثلاً با اینستاگرام تصاویر و عکسایی که دوست داریم رو شیر میکنیم…. با وایبر و تلگرام با دوستان و رفقا چت میکنیم…. در مورد بی تاک که لازم به توضیح نیست… یا برای گردشگری از آوتباند… برای ایده های نو و بکر و جالب پینترست… قبلاً بجای استفاده از همه ی این اپ ها برای فعالیتهایی که بهشون اشاره کردم به صورت متمرکز از فیس بوک بهره میبردیم و این نقاط قوت و ضعف خودشو داشت که توضیحش الآن از حوصله ی خودم و شما خارجه… ایشالا تو یه فرصت بهتر این نقاط رو شرح میدم. فعلاً
این کوچ کردن ها به خاطر خستگی نیست این ها همه به خاطر فیلترینگه. وقتی یک شبکه ی اجتماعی امکانات کاملی رو ارائه می ده دیگه به کوچ کردن نیاز نیست. مشکل ما اینه که وقتی یک شبکه اجتماعی به تکامل میرسه زود فیلتر می شه. مثلا این فیس بوک یا تویتتر خیلی بهتر از تلگرام و اینستاگرام هستن، که فیلتر شدن. تلگرام هم امکاناتش به قدری که دیگه به فیلتر شدن نزدیک شده.
مهم هدف آدم ها در استفاده از شبکه های اجتماعیه، خب اگه استفاده شخصی لاف زدن و کار های بیهوده تو شبکه های اجتماعیه اصلا مهم نیست که تو کدوم شبکه اجتماعی باشه. اما برای فردی که به شخصیت خودش احترام میزاره و به فکر استفاده درست از شبکه های اجتماعیه، بودن در شبکه های اجتماعی معتبر و جهانی مثل فیس بوک یه مزیته.
فیسبوک به خاطر فیلترینگ و کندی سرعت لود شدن کنار گذاشته شده. بدیهیه که اگه این محدودیت برداشته بشه، مردم دوباره رجوع میکنن بهش. در ضمن اون زمانی که شما بهش اشاره کردین که با وجود فیلترینگ مردم ازش استقبال میکردن، علتش اینه که اون موقع به اون صورت شبکه اجتماعی مطرحی که راحت قابل دسترسی باشه وجود نداشت.