بهترین فیلمهای ژانر تاریخی جهان
این بار قصد داریم بهترین فیلمهای ژانر تاریخی را به شما معرفی کنیم. انتخاب بهترین فیلمهای تاریخی جهان در مقایسه با ژانرهای دیگر دشوارتر است، چون فیلمهای بیشتری در این ژانر قرار میگیرند. حتی به نوعی همان فیلم اولیهی برادران لومیر از ورود قطار به ایستگاه را هم میشود فیلم تاریخی دانست.
نکتهی مهم این است که آیا مبنای فیلم تاریخی کاراکترهای تاریخی است یا روایت یک دورهی تاریخی با یک داستان دراماتیک؟ در حقیقت هر فیلمی را که در زمان یا مکان واقعی اتفاق میافتد میشود تاریخی دانست. به همین دلیل انتخاب بهترین فیلمهای تاریخی سینما با اما و اگرهای زیادی همراه است.
ما سعی کردهایم فیلمهایی را انتخاب کنیم که یا مثل آثار دیوید لین بیانگر یک دوره یا اتفاق تاریخی بودهاند (و روایت تاریخی بر درام ماجرا غالب بوده است) یا کاراکترهایشان شخصیتهای تأثیرگذار در تاریخ بودهاند. شاید میشد با انتخاب فیلمهایی که مثلا در بستر رواییاشان اشاراتی به یک واقعهی تاریخی داشتند به فهرست مفصلتری رسید، اما در آن صورت نمیشد انتخابها را محدود کرد.
این فهرست بهترین فیلمهای تاریخی جهان از نگاه دیجیکالا مگ است که البته میتوان به آن آثار دیگری را هم اضافه کرد.
۱. آقای لینکلن جوان
عنوان اصلی: Young Mr. Lincoln
سال اکران: ۱۹۳۹
کارگردان: جان فورد
بازیگران: هنری فوندا، آلیس بردی
فیلم در سال ۱۸۳۲ اتفاق میافتد. خانوادهای با کالسکهشان به ایلینویز میروند و از مغازه خواروبارفروشی آبراهام لینکلن خرید میکنند. تنها چیزی که میتوانند در این معاملهی پایاپای به لینکلن هدیه بدهند یک سری کتاب کهنه است که در میان آنها یک کتاب قانون هم به چشم میخورد. لینکلن عاشق حقوق میشود و در شرایطی که آنقدر فقیر است که حتی نمیتواند یک اسب داشته باشد با یک قاطر خودش را به اسپرینگفیلد میرساند.
آنجا به همراه دوستش جان استوارت شروع به تمرین مفاد قانونی میکنند. در روز استقلال قتلی اتفاق میافتد که در آن لینکلن نشان میدهد برداشتهای قانونی مدرناش چقدر میتواند موثر باشد.
کل داستان فیلم فورد قبل از رییسجمهور شدن آبراهام لینکلن اتفاق میافتد اما نشان میدهد که لینکلن از کجا آمده و با چه طرز فکری رییسجمهوری ایالات متحدهی آمریکا شده است.
منتقدان که در سایت متاکریتیک امتیاز ۹۱ از ۱۰۰ را به فیلم دادهاند معتقدند که این فقط یک بیوگرافی سر راست نیست بلکه فیلمی است با شخصیتپردازیهای ظریف که در آن طبیعت و هنر و بازیگران درجهی یک موفق شدهاند یک تصویر جذاب را به تصویر بکشند. فیلم فورد البته امروز ممکن است کمی شعارزده به نظر برسد.
فیلم با بودجهی یک میلیون و ۵۰۰ هزار دلاری ساخته شده بود.
۲. مردی برای تمام فصول
عنوان اصلی: A Man for All Seasons
سال اکران: ۱۹۶۶
کارگردان: فرد زینهمان
بازیگران: پل اسکافیلد، رابرت شا، وندی هیلر
سر توماس مور: اگر مردی وجدانش را در برابر تمام دنیا بدهد هم نفعی نبرده، چه برسد به ولز!
اول این که اگر میخواهید این فیلم را ببینید چه بهتر که سراغ نسخهی دوبلهاش بروید چون دوبلهی «مردی برای تمام فصول» خودش یک شاهکار تمام عیار است. خسرو خسروشاهی مدیر دوبلاژ فیلم بوده و حسین عرفانیان و منوچهر اسماعیلی هم به ترتیب نقشهای هنری هشتم و سر توماس مور را میگفتند.
فیلمنامهی فیلم را رابرت بولت براساس متن نمایشنامهای از خودش نوشت. اشاره به تصویری دارد که بولت از مور به عنوان مردی در منتهای وجدان ارائه میدهد که همیشه به اصولش وفادار میماند. خود بولت این عنوان را از رابرت ویتینگتون، زباندان معاصر توماس مور قرض کرده بود.
داستان فیلم در زمان پادشاهی هنری هشتم اتفاق میافتد. هنری هشتم میخواهد خلاف نظر واتیکان از همسرش جدا شود و با آن بولین ازدواج کند. تنها کسی که در شورای سلطنتی جلوی پادشاه میایستد سر توماس مور است. کاردینال ولسی به عنوان رییس شورای سلطنتی او را توبیخ میکند.
مور وقتی به خانه برمیگردد یکی از آشنایان جوانش ریچارد ریچ را میبیند که منتظر اوست و میخواهد لابی کند تا مور شغلی در دادگاه به او بدهد. مور مقاومت میکند و به او میگوید که میتواند به او شغل معلمی را پیشنهاد بدهد.
هنری هشتم مور را به عنوان رییس شورای سلطنتی انتخاب میکند ولی مور در برابر پادشاه از عقایدش کوتاه نمیآید.
پل اسکافیلد در نقش سر توماس مور درخشان است. فیلم برندهی شش جایزهی اسکار در بخشهای اصلی شد و علاوه بر آن در بخش بهترین بازیگر مرد و زن نقش مکمل هم نامزد دریافت جایزه شد.
۳. فهرست شیندلر
عنوان اصلی: Schindler’s List
سال اکران: ۱۹۹۳
کارگردان: استیون اسپیلبرگ
بازیگران: لیام نیسن، رالف فاینس
در فهرست ۲۵۰ فیلم برتر سایت imdb فیلم نوستالژیک استیون اسپیلبرگ رتبهی ششم را دارد. این همان فیلمی است که بیلی وایلدر در گفتوگو با کمرون کرو آرزو کرده بود که کاش خودش آن را ساخته بود. زمان جنگ جهانی دوم در کراکوف لهستان، آلمانها یهودیهای لهستان را مجبور میکنند که در گتوهای شلوغ ساکن بشوند. اسکار شیندلر در این اوضاع وارد شهر میشود و امیدوار است که ثروتی به هم بزند. شیندلر که از اعضای حزب نازی است یک کارخانه میزند و به صورت مخفیانه با یهودیان شریک میشود. شیندلر کارگران یهودی استخدام میکند که ارزانتر هستند.
آلمانها به شکست که نزدیک میشوند ماشین آدمکشیشان سرعت میگیرد. به دلیل روابط خوب شیندلر با نازیها حالا کار در کارخانهی او تنها راه فرار از آشویتس است. اسکار شیندلر هم کمکم در رابطهاش با یهودیان دچار تغییر و تحول میشود و سعی میکند تعداد بیشتری از آنها را نجات بدهد.
فیلم برندهی هفت جایزهی اسکار اصلی شد و لیام نیسن و رالف فاینس برای بازی در نقشهای اول و مکمل نامزد دریافت اسکار شدند. فیلم در بخشهای صدا، چهرهپردازی و طراحی لباس هم نامزد اسکار شد.
منتقدان هم عاشق این فیلم سیاه و سفید شدند و به آن امتیاز ۹۳ از ۱۰۰ را دادند. فیلمی که احساسبرانگیز و تلخ و در عین حال با رگههای امیدواری به انسانیت است. نکتهی حیرتانگیز توانایی اسپیلبرگ در تصویر کردن آن وحشت است. به گفتهی منتقد شیکاگو تریبون، دوربین در این فیلم با خشم یک فیلمبردار صحنههای مبارزه درون گود مسابقه حرکت میکند.
۴. دکتر ژیواگو
عنوان اصلی: Doctor Zhivago
سال اکران: ۱۹۶۵
کارگردان: دیوید لین
بازیگران: عمر شریف، جولی کریستی
برخلاف فیلمهایی که تا الان نوشتیم «دکتر ژیواگو» را بیشتر به عنوان یک درام رومانتیک حماسی میشناسند اما حقیقت این است که فیلم دیوید لین بیشتر از هر اثر دیگری توانسته انقلاب اکتبر روسیه و تاثیراتش را زنده و شفاف به تصویر بکشد.
فیلم سه ساعتهی دیوید لین روسیه را در سالهای پیش از جنگ جهانی اول، دوران جنگ جهان و انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه به تصویر میکشد. فیلمی که از روی رمان درخشان بوریس پاسترناک اقتباس شده است.
قهرمان فیلم یوری ژیواگوست. مردی که در قلبش شاعر است اما رشتهی تحصیلیاش پزشکی است. همزمان با داستان یوری داستان لارا هم روایت میشود. دختری تنها که اول با مردی مسن در ارتباط است و بعد طی یک سری اتفاقات همراه یکی از طرفداران جنبش چپ به نام پاشا میشود و با او ازدواج میکند. در طول جنگ جهانی اول لارا به عنوان پرستار به جبهه میرود و یوری هم پزشک است. بعد انقلاب اکتبر اتفاق میافتد و رابطهی عاشقانهای میانشان شکل میگیرد. اما یوری که ازدواج کرده به همسرش وفادار میماند.
بعید است با این خلاصهی داستان چیز زیادی از این فیلم بزرگ رمانتیک دستگیرتان بشود. مثل این است که کسی بخواهد «جنگ و صلح» را در چند جمله خلاصه کند. فیلم دیوید لین برندهی پنج جایزهی اسکار شد. فیلمی که از آن جا که پر از استعاره بود (خیلیها لارا را نماد ملت روسیه میدیدند) منتقدان چپ تحویلش نگرفتند.
۵. تولد یک ملت
عنوان اصلی: The Birth of a Nation
سال اکران: ۱۹۱۵
کارگردان: دی. دبلیو گریفیث
بازیگران: لیلیان گیش، هنری بی. والتهال
سال ۲۰۱۶ اقتباس جدیدی از این فیلم کلاسیک مهم توسط نیت پارکر ساخته شد که بیشتر به مسائل سیاهپوستان و بردهداری میپرداخت و فیلم خوبی هم از کار درنیامد. ولی فیلم خود گریفیث بعد از این همه سال هنوز اثری دیدنی است. دوستی خانوادهی استونمن با کامرونها تحتتاثیر جنگ داخلی آمریکا قرار میگیرد. دو خانواده در دو ارتش متخاصم قرار میگیرند.
با جلو رفتن جنگ و ترور لینکلن و به وجود آمدن فرقهی کوکلوکس کلان تاثیر این اتفاقات روی این دو خانواده بیشتر مشخص میشود.
فیلم از اولین درامهای تاریخی است که به صورت صامت هم ساخته شد. جزو اولین فیلمهایی که بعد از ساخته شدن در کاخ سفید اکران شد.
تا زمان اکران فیلم «بربادرفته» در سال ۱۹۳۹ «تولد یک ملت» پرفروشترین فیلم سینماها بود. فیلم روی جنبشهای اجتماعی و وقایع آن سالها تاثیرات زیادی داشت. فیلمی که هم تاریخی است و هم تاریخسازی کرد.
۶. سانشوی مباشر
عنوان اصلی: Sansho the Bailiff
سال اکران: ۱۹۵۴
کارگردان: کنزو میزوگوچی
بازیگران: کینویو تاناکا، کیوکو کاگاوا
این فیلم تاریخی در دوران فئودالیته در ژاپن اتفاق میافتد. قرن یازدهم است و یک حاکم پرهیزگار توسط یکی از لردهای فئودال از ایالت تبعید میشود. همسر و بچههایش را هم میفرستند تا با برادر زن زندگی کنند. چند سال بعد زن و بچهها به تبعیدگاه مرد سفر میکنند. آنها در راه توسط کاهنهای خائن ربوده میشوند و بچهها را به عنوان برده میفروشند تا در ایالتی که سانشو نامی مباشر آن است کار کنند. پسر سانشو که نفر دوم ایالت است ارباب مهربانتری محسوب میشود.
سالها میگذرد و بچهها متوجه میشوند که مادرشان زنده است و میخواهند به او ملحق شوند.
داستانی سراسر رنج و محنت از دورانی از ژاپن که اربابان بیرحم فئودال بردهداری میکردند. فیلم میزوگوچی برندهی شیر نقرهای بهترین کارگردانی از جشنوارهی ونیز شد. منتقدان غربی فیلم را بسیار ستایش کردند.
۷. کاگه موشا
عنوان اصلی: Kagemusha
سال اکران: ۱۹۸۰
کارگردان: آکیرا کوروساوا
بازیگران: تاتسویا ناکادایی، تسوتومو یامازاکی
باز هم یک درام جنگی تاریخی دیگر که در ژاپن روایت میشود. در دوران فئودالیتهی ژاپن تاکدا شینگن با برادرش نوبوکادو و یک دزد بینام ملاقات میکند. دزد شباهت زیادی به تاکدا دارد و دو برادر تصمیم میگیرند که به عنوان بدل او را استخدام کنند. دزد در حقیقت یک طعمهی سیاسی میشود که اصطلاحا به او کاگهموشا میگفتند. قلعهی شینگن در جنگ محاصره میشود و یک تک تیرانداز او را میکشد. حالا کاگهموشا باید به جای او ارتش را یکپارچه نگهدارد تا قلعه سقوط نکند.
بعد از تمام شدن جنگ و بازگشت به خانه کاگهموشا موفق میشود ملزمان سابق شینگن را فریب بدهد. او شروع به تقلید رفتارها و حتی شیوهی سخن گفتن شینگن میکند.
فیلم نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم خارجیزبان شد. در گیشه ی سینماهای ژاپن توانست رتبهی اول را کسب کند. راجر ایبرت در توصیف فیلم میگوید: «ساده، صریح و خشن و بسیار رنگارنگ و به غایت تفکربرانگیز.»
۸. توهم بزرگ
عنوان اصلی: La Grande Illusion
سال اکران: ۱۹۳۷
کارگردان: ژان رنوار
بازیگران: ژان گابن، دیتا پارلو
شاهکار نفسگیر ژان رنوار که در دوران جنگ جهانی اول اتفاق میافتد. دو هوانورد فرانسوی که یکی از آنها اشرافزاده است و دیگری از طبقهی کارگر اسیر آلمانها میشوند. در کمپ با گروهی دیگر از فرانسویها از طبقات مختلف آشنا میشوند. روفنشتاین افسر اشرافزادهی آلمانی رییس کمپ است. در کمپ، رزنتال یک دو رگهی یهودی ثروتمند هم اسیر است که غذایش را با بقیهی اسرا در کمال محبت تقسیم میکند.
روفنشتاین با نجیبزادهی فرانسوی رابطهای غریبی دارد. آنها به یکدیگر احترام میگذارند. افسر فرانسوی داوطلب میشود خودش را به خطر بیاندازد تا رزنتال و بقیه بتوانند فرار کنند.
فیلم علاوه بر ماجراهای جنگ جهانی اول به فاصلههای طبقاتی اجتماعی هم میپردازد.
ژوزف گوبلز گفته بود که فیلم «توهم بزرگ» دشمن شمارهی یک نازیهای آلمانی است. فیلم «توهم بزرگ» روی خیلی از فیلمهای بعد از خودش از لحاظ فرمی تاثیر گذاشت. راجر ایبرت اشاره میکند که صحنهی تونل زدن فیلم در فیلم «فرار بزرگ» هم تکرار میشود.
فیلم به اذعان بسیاری از فهرستها و منتقدان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینماست.
۹. مصائب ژاندارک
عنوان اصلی: The Passion of Joan of Arc
سال اکران: ۱۹۲۸
کارگردان: کارل تئودور درایر
بازیگران: ماریا فالکونتی، اوژن سیلوین
یک فیلم تاریخی صامت دیگر که برمبنای محاکمات واقعی ژاندارک ساخته شده است. این فیلم را نقطهی تحولی برای تاریخ سینما میدانند. به خصوص که از لحاظ تولید و کارگردانی فیلم ویژهای محسوب میشد. «مصائب ژاندارک» را یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما میدانند.
سال ۱۴۳۱ بعد از جنگهای متعدد میان انگلستان و فرانسه، ژاندارک را دستگیر میکنند و به نورماندی میفرستند تا به جرم ارتداد توسط روحانیون فرانسوی وفادار به انگلستان محاکمه شود. قاضیان دادگاه سعی میکنند که در دادگاه ژاندارک را قانع کنند تا خلاف عقایدش حرف بزند. اما ژاندارک محکم و استوار سر حرفش میماند.
یکی دو نفر از قاضیان فکر میکنند که شاید او واقعا یک فرد مقدس باشد و از او پشتیبانی میکنند. بقیه سعی میکنند ژاندارک را با نامهای از طرف شاه شارل هفتم فرانسه فریب بدهند اما موفق نمیشوند. در نهایت ژاندارک با شعلههای آتش به مرگ محکوم میشود.
بازی فالکونتی تا همین امروز هم اعجاببرانگیز است.
۱۰. اسپارتاکوس
عنوان اصلی: Spartacus
سال اکران: ۱۹۶۰
کارگردان: استنلی کوبریک
بازیگران: کرک داگلاس، لارنس الیویه، جین سیمونز
دالتون ترومبو فیلمنامهاش را از روی کتابی به همین نام نوشتهی هاوارد فاست اقتباس کرد. خود کتاب با نگاهی به زندگی واقعی اسپارتاکوس، رهبر انقلاب بردهها در دوران عتیق نوشته شده بود. یک قرن پیش از ظهور مسیح امپراطوری روم کاملا فاسد شده بود. پستترین کارها را برعهدهی بردهها گذاشته بودند.
یکی از این بردهها مردی مغرور و بااستعداد به نام اسپارتاکوس بود. اسپارتاکوس در کارهای پست مشارکت نمیکرد و کار به جایی کشید که او را به مرگ آن هم با گرسنگی محکوم کردند. اما یه تاجر رومی تحتتاثیر قدرت بدنی اسپارتاکوس قرار میگیرد و او را برای مدرسهی گلادیاتوریاش میخرد. آن جا اسپارتاکوس زیر نظر استادی به نام مارسلوس تعلیم میبیند.
اسپارتاکوس در مدرسهی گلادیاتوری هم حقارتهای زیادی را تحمل میکند و سرانجام او و بقیهای بردهها موفق به مبارزه و فرار میشوند. بردههای گلادیاتور که نیرویشان زیاد شده حالا میخواهند به رهبری اسپارتاکوس با امپراطوری فاسد روم مقابله کنند.
فیلم در بخشهای فنی نامزد چندین جایزهی اسکار شد و چهار جایزه را هم به خانه برد از جمله بهترین بازیگر نقش مکمل مرد.
۱۱. آخرین امپراطور
عنوان اصلی: The Last Emperor
سال اکران: ۱۹۸۷
کارگردان: برناردو برتولوچی
بازیگران: جان لون، جوآن چن، پیتر اوتول
این درام بیوگرافیک حماسی داستان پسری به نام پویی است که آخرین امپراطور چین به شمار میرود. سال ۱۹۵۰ پویی برای پنج سال در قرنطینه نگهداری میشود. ارتش سرخ چین در جنگ اقیانوس آرام سال ۱۹۴۵ او را اسیر کردهاند. پویی را به عنوان یک زندانی سیاسی و جنایتکار جنگی به زندان میبرند. پویی تلاش میکند خودش را بکشد اما زنده میماند و حالا باید در دادگاه شهادت بدهد.
۴۲ سال قبل در سال ۱۹۰۸ پویی را که پسربچهی نوپایی است به شهر ممنوعه میبرند تا به او آموزش بدهند که امپراطور بعدی شود.
فیلم در فلاشبک و زمان حال روایت میشود. در فلاشبک پویی را میبینیم که بعد از نشستن روی تخت اصلاحاتی در شهر ممنوعه انجام میدهد. در زمان حال هم کمونیستها مشغول برنامهی آموزش مجدد شهروندان هستند.
با فیلمبرداری درخشان ویتوریو استرارو و کارگردانی برناردو برتولوچی، «آخرین امپراطور» تبدیل به یکی از موفقترین فیلمهای آن سال شد و نه جایزهی اسکار گرفت. یعنی در هر رشتهای که نامزد دریافت جایزه شده بود توانست آن را به خانه ببرد.
۱۲. لورنس عربستان
عنوان اصلی: Lawrence of Arabia
سال اکران: ۱۹۶۲
کارگردان: دیوید لین
بازیگران: پیتر اوتول، الک گینس، آنتونی کویین
توماس ادوارد لورنس، افسر ارتش انگلستان، باستانشناس، دیپلمات و نویسنده بود. او را به خاطر نقش مهمی که در انقلاب عرب علیه عثمانی در جنگ جهانی اول داشت، میشناسند و این فیلم هم روایت زندگی اوست.
فیلم سال ۱۹۳۵ آغاز میشود. وقتی که لورنس در یک تصادف موتور کشته میشود. در مراسم خاکسپاریاش یک گزارشگر تلاش میکند تا به بینش جدیدی از این مرد برجسته برسد.
بعد فلاشبک داریم به جنگ جهانی اول. جایی که لورنس یک سروان نیروی بریتانیاست که به خاطر تحصیلات و جسارت و غرورش، وصلهی ناجوری کنار بقیه محسوب میشود. هر چه قصه جلوتر میرود میبینیم که چه طور لورنس پیشرفت میکند و در نهایت موفق میشود تبدیل به یک افسر عالیرتبه شود. او قبایل مختلف عرب را با هم متحد میکند تا با عثمانی بجنگند.
فیلم دیوید لین، چشمنواز و از لحاظ بصری حیرتانگیز است. در میان ۲۵۰ فیلم برتر imdb رتبهی نودم را دارد و برندهی هفت اسکار شده است. امتیاز منتقدان در سایت متاکریتیک ۱۰۰ از ۱۰۰ است. منتقد کریستین ساینس مونیتور نوشت: «دیگر فیلمی شبیه این ساخته نمیشود. دیدن این فیلم مثل سفر در ماشین زمان است. زمانی که فیلمها به نوعی خامتر اما در عینحال پیچیدهتر و جاهطلبانهتر بودند.»
۱۳. سقوط
عنوان اصلی: Downfall
سال اکران: ۲۰۰۴
کارگردان: الیور هرشبیگل
بازیگران: برونو گانز، اولریچ ماتس
نوامبر سال ۱۹۴۲ ترودل یونگ به عنوان منشی شخصی آدولف هیتلر رهبر حزب نازی انتخاب میشود. سه سال بعد نیروهای ارتش سرخ شوروی آلمانها را عقب راندهاند و برلین را محاصره کردهاند.
در پنجاه و ششمین تولد هیتلر، ارتش سرخ شروع به بمباران برلین میکند. دوستان و مشاوران هیتلر سعی میکنند او را وادار کنند از برلین خارج شود اما هیتلر قبول نمیکند. هیتلر میگوید که در برلین یا میبرد یا میمیرد. داستان این فیلم روایتی است که ترودل یونگ از آخرین روزهای زندگی دیکتاتور بزرگ ارائه میدهد.
بعد از به نمایش درآمدن فیلم برخی با آن مخالفت کردند چون معتقد بودند که چهرهی دیکتاتور بزرگ در این فیلم بیش از اندازه انسانی به نمایش درآمده است اما به همین دلیل دقیقا خیلیها فیلم را ستایش کردند.
فیلم در حقیقت به جز کاراکتر هیتلر نمایشی از جامعهی آلمانی هم ارائه میدهد که چه طور ترسها و نژادپرستیها باعث به وجود آمدن نازیسم در آلمان میشود. بازی برونو گانز در نقش هیتلر حیرتانگیز است.
۱۴. جی.اف.کی
عنوان اصلی: J.F.K
سال اکران: ۱۹۹۱
کارگردان: الیور استون
بازیگران: کوین کاستنر، گری اولدمن
فیلم الیور استون یک تریلر سیاسی است. فیلمی که با تصاویر آرشیوی شروع میشود. آیزنهاور سخنرانی اتمام دورهی ریاست جمهوریاش را ادا میکند و نسبت به پیچیدگی اتحاد بین ارتش و وزارت دفاع هشدار میدهد. به دنبال این تصاویر شاهد سالهایی از دورهی ریاستجمهوری جان.اف.کندی هستیم.
البته فیلم روی وقایع پیش آمده طبق تئوریهای خود الیور استون تاکید میکند. اتفاقاتی که منجر به ترور کندی میشود. جیم گریسون وکیل ایالت نیواورلئان در سال ۱۹۶۸ بعد از خواندن یک سری مدارک احساس میکند که در میان مقامات رسمی اتفاقات بیشتری در مورد ترور جان اف.کندی در جریان بوده است و بازپرسیها دوباره آغاز میشود.
فیلم در همهی بخشهای اصلی نامزد جایزهی اسکار شد و دو اسکار فنی را هم به خانه برد اما این که از لحاظ تاریخی چقدر فیلم دقیقی باشد نمیشود دربارهاش نظر داد. به خصوص که هنوز هم پروندهی مرگ کندی کاملا بسته نشده است. اما به لحاظ یک فیلم سیاسی با اشارات تاریخی «جی.اف.کی» قطعا بهترین فیلم کارنامهی استون و یکی از بهترین تریلرهای سیاسی تاریخ سینماست.
۱۵. ۱۹۰۰
عنوان اصلی: –
سال اکران: ۱۹۷۶
کارگردان: برناردو برتولوچی
بازیگران: رابرت دنیرو، ژرار دوپاردیو
۲۶ آوریل ۱۹۴۵ روزی بود که ایتالیا از چنگال موسولینی و فاشیسم خلاص شد. فیلم برتولوچی دقیقا آن تاریخ را به نمایش میکشد. اما روایت فلاشبک میخورد و به ابتدای قرن بیستم میرویم. ۲۷ ژانویهی ۱۹۰۱ روزی که آهنگساز مشهور ایتالیایی جوزپه وردی از دنیا میرود، دو مرد از دو طبقهی اجتماعی متفاوت به دنیا میآیند.
خانوادهی آلفردو مالک هستند در حالی که اولمو فرزند نامشروع است. این دو نفر علیرغم اختلاف طبقاتیشان، در کودکی با هم رفیق میشوند. اولمو سال ۱۹۱۷ در جریان جنگ جهانی اول به ارتش ایتالیا میپیوندد. آلفردو میماند تا زمینهای بزرگ خانوادهاش را اداره کند.
فیلم تا سال ۱۹۴۵ یک دایرهی کامل را طی میکند که در آن به وضعیت سیاسی و تاریخی و اجتماعی و آشفتگیهای ایتالیا اشاره میکند.
۱۶. مونیخ
عنوان اصلی: Munich
سال اکران: ۲۰۰۵
کارگردان: استیون اسپیلبرگ
بازیگران: اریک بانا، دنیل کریگ
فیلم درجه یک دیگری از استیون اسپیلبرگ که روایتگر اتفاقی است که در المپیک مونیخ سال ۱۹۷۲ رخ داد. سازمان جاسوسی رژیم اشغالگر یک نفر از کارکنان رده پایین موساد را مامور به قتل رساندن اعضای گروه سپتامبر سیاه میکند.
فیلم تلخ و سیاهی است که دو طرف مخاصمه را با جزییات و ظرافت به تصویر میکشد و شاید به همین دلیل هم در شرایطی که نامزد پنج جایزهی اسکار شد حتی یک جایزه هم به خانه نبرد.
علاوه بر یک روایت تاریخی، تریلری به شدت جذاب و خوشساخت است که از ژنو تا رم، از پاریس تا بیروت و از آتن تا بروکلین قصهاش را میبرد. اسپیلبرگ در این فیلم یکجور رویکرد هیچکاکوار دارد و به کمک مدیر فیلمبرداری درخشاناش، یانوش کامینسکی صحنههای حیرتانگیزی خلق میکند.
۱۷. لینکلن
- عنوان اصلی: Lincoln
- سال اکران: ۲۰۱۲
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: دنیل دیلوییس، سالی فیلد
یک فیلم درجه یک با بازیهای درخشان و کارگردانی حیرتانگیز استیون اسپیلبرگ که کارنامهاش نشان میدهد در به تصویر کشیدن اتفاقات تاریخی چه توانایی خارقالعادهای دارد. این فیلم در حقیقت ادای احترامی به آبراهام لینکلن است. فیلم البته برخلاف «لینکلن» جان فورد که به سالهای اول زندگی لینکلن میپردازد چهار ماه آخر زندگی او را به تصویر میکشد.
ژانویهی سال ۱۸۵۶ آبراهام لینکلن، رییسجمهور ایالات متحدهی آمریکا میخواهد به جنگ داخلی پایان بدهد. او نگران است با پایان جنگ قانون بردهداری همچنان ادامه پیدا کند در نتیجه میخواهد متممهایی را به قانون لغو بردهداری اضافه کند. اما مجلس که متشکل از دموکراتها و جمهوریخواهان محافظهکار است باید به این طرح رای بدهد و نمایندگان در این زمینه خیلی محتاط عمل میکنند.
از طرف دیگر طرح لینکلن آنقدر جسورانه است که همسرش نگران است مبادا به جان او سوءقصد شود. با تنش بسیار و کمک یک سری نمایندهها بالاخره طرح لینکلن تصویب میشود. چند روز بعد خبر میرسد که لینکلن گلوله خورده و کشته شده.
فیلمنامهی پر جزییات تونی کوشنر، فیلمبرداری نفسگیر یانوش کامینسکی و بازی خارقالعادهی دنیل دیلوییس همه از فیلم «لینکلن» یک اثر به یادماندنی میسازند. این فیلمی روشنفکرانه و پیچیده است که مخاطبش را به تفکر در تاریخ وامیدارد.
۱۸. گاندی
عنوان اصلی: Gandhi
سال اکران: ۱۹۸۲
کارگردان: ریچارد آتنبورو
بازیگران: بن کینگزلی، جان گیلگاد
محبوبترین فیلم ریچارد آتنبورو در ژانویهی ۱۹۴۸ اتفاق میافتد. بعد از نیایش شامگاهی گاندی به کمک دوستانش برای قدم زدن بیرون میآید تا با خیل دوستداران و تحسینکنندگانش ملاقات کند. یک نفر هفت تیری بیرون میکشد و مستقیم به سینهی او شلیک میکند. گاندی با گفتن «اوه خدای من» به زمین میافتد.
بقیهی فیلم فلاشبک است. اول به سال ۱۸۹۳ میرویم. زمانی که گاندی ۲۳ سال دارد و به خاطر این که هندی است او را از بخش درجهی یک قطار بیرون میاندازند. گاندی که متوجه میشود قوانین علیه هندیها وضع شده تصمیم میگیرد که یک کمپین اعتراضآمیز برای حقوق هندیها در جنوب آفریقا به راه بیاندازد. بارها گاندی را دستگیر میکنند ولی سرانجام موفق میشود تا جایی اعتراضاتش را به ثمر برساند.
کمپین گاندی با توجه زیادی روبهرو میشود و ارتش بریتانیا خودش را در موقعیتی میبیند که مجبور است با او مقابله کند. فیلم با ستایش زیادی روبهرو شد و توانست هشت جایزهی اسکار را به خانه ببرد. بن کینگزلی بعد از بازی در این فیلم مورد توجه قرار گرفت و کمی بعد لقب «سر» را دریافت کرد.
۱۹. سخنرانی پادشاه
عنوان اصلی: The King’s speech
سال اکران: ۲۰۱۰
کارگردان: تام هوپر
بازیگران: کالین فرث، جئوفری راش، هلنا بونهام کارتر
شاه جورج ششم پدر ملکه الیزابت بود. دوران سلطنت او یک دورهی مهم و بحرانی برای بریتانیا به شمار میرفت چون همزمان با جنگ جهانی دوم شده بود. شاه جورج پنجم یک مشکل بزرگ هم داشت. او دچار لکنت زبان بود که موقع سخنرانیهای مهم لکنتش بیشتر میشد. در شرایطی که مردم انگلستان نیاز داشتند تهییج بشوند طبعا پادشاه نمیتوانست با کلمات بریده با آنها سخن بگوید.
همسرش الیزابت دکتر گفتاردرمانی پیدا میکند. لیونل لوگ اهل اتریش است و بدون دارو در خیابان هارلی کسانی را که مشکل گفتاری دارند درمان میکند. شاه انتظار دارد که لیونل به دربار بیاید اما پزشک مصرانه شاه را به مطب خودش میکشاند. کمی طول میکشد تا یخ میان شاه و دکتر آب شود اما بعد دکتر کمک میکند تا شاه بر اضطرابهایش مسلط شود و تکلمش هم بهبود پیدا کند.
بالاخره تعلیمات دکتر نتیجه میدهد و جورج ششم از حضور بریتانیا در جنگ در رادیوی بی.بی.سی حرف میزند. سخنرانی که مردم را به شور میآورد.
در سالی که فیلم رقبای قدری مثل «شبکه اجتماعی» فینچر و «ترو گریت» برادران کوئن داشت توانست جایزهی بهترین بازیگر مرد برای کالین فرث و بهترین فیلم و فیلمنامه و کارگردانی را از اسکار به خانه ببرد. این فیلمی هوشمندانه است که علاوه بر روایت تاریخی، تصویری انسانی از رابطهی دو مرد را به تصویر میکشد.
۲۰. همهی مردان رییسجمهور
عنوان اصلی: All the president’s men
سال اکران: ۱۹۷۶
کارگردان: آلن جی. پاکولا
بازیگران: داستین هافمن، رابرت ردفورد، جیسون روباردز
احتمالا در طبقهبندی باید آن را بیشتر یک تریلر سیاسی به حساب آورد تا یک فیلم تاریخی اما به هر حال داستانش یک واقعهی تاریخی را با شخصیتهای واقعی بازگو میکند. در روزنامهی واشنگتن پست به سردبیری بن بردلی، کارل برنستاین و باب وودوارد سرنخهایی پیدا میکنند از این که نیکسون، رییسجمهور آمریکا در یک جریان فاسد مالی شرکت داشته است.
این جریان که به رسوایی واترگیت مشهور میشود طبعا روزنامه را تحتفشار میگذارد اما بن بردلی برای پخش داستان به خبرنگارانش چراغ سبز میدهد. آنها فقط باید منابع معتبر را پیدا کنند.
فیلمی هیجانانگیز با بازیهای درخشان داستین هافمن و رابرت ردفورد. فیلمی که در آن ماشین تحریر نقش اسلحه را دارد و در تیتراژ ابتدای اصلا صدای کلیدهای ماشین تحریر جوری به گوش میرسد که شبیه شلیک مسلسل است. فیلمی در ستایش روزنامهنگاری و مردانی که دنبال حقیقت هستند و در مذمت سیاستمداران ریاکار.
آلن جی. پاکولا موفق میشود مخاطبش را کاملا درگیر داستان کند و البته تاثیر فیلمنامهی درجه یک ویلیام گلدمن را نباید نادیده گرفت. فیلمی تهییجکننده است که دربارهی سیاست و روزنامهنگاری آن هم با جزییات تاریخی اطلاعات دست اول و درستی به شما میدهد.
JFK عالیه