۱۰ بلاک باستر قدرنادیدهی قرن ۲۱؛ از جنگ ستارگان تا سقوط جانی دپ
در یک دههی گذشته هالیوود بیشتر از هر زمان دیگری در تاریخش به سمت تولید انبوه بلاک باسترهایی با بودجههای عظیم رفت. باد کردن بودجهها و تاکید بیشتر روی فیلمهایی که پیشتر قسمتهای دیگری از آنها ساخته شده بود گفتمان سینما را جلو برد. حالا به نظر میرسد که هر هفته سینما شاهد اکران یک بلاک باستر است (البته اگر دوباره سینماها باز شوند!) و با توجه به حجم بالای این فیلمها که تولید و پخش میشوند عجیب نیست که شاهد بلاک باسترهای قدرنادیدهی قرن ۲۱ باشیم. طبعا امکان بررسی هر فیلم به صورت جداگانه و تمعق در آنها در زمان اکران خودشان وجود ندارد.
در شرایطی که اندیشههای جدی منتقدانه با امتیازات براساس قواعد سایتهایی مثل روتن تومیتوز جایشان عوض شده است یا باکس آفیس هفتگی نشاندهندهی میزان موفقیت فیلمهاست، عجیب نیست که خیلی از فیلمهایی که تصور میشد آثار مهمی هستند حالا از یاد رفته باشند. با توجه به سرعت بالای مخاطبان در دیدن فیلمهای بلاک باستر و تعداد زیاد آنها، فیلمهایی با بودجههای بزرگ که نقدهای منفی رویشان نوشته میشود یا در گیشه شکست میخورند، اغلب فرصت این را پیدا نمیکنند که دربارهشان تفکر و تعمق صورت بگیرد.
به هر حال گاهی اوقات پشت نقاب نقدهای متناقض یا فروشهای متوسط ممکن است جواهرات واقعی پنهان شده باشد. در مقابل بعضی فیلمهایی که قطب بلاکباسترها محسوب میشدند کیفیتشان در طول زمان رنگ باخته است. شاید باید به بلاکباسترهای هزارهی سوم نگاه دوبارهای کرد. این مطلب دربارهی بلاک باسترهای قدرنادیدهی قرن ۲۱ است.
۱. مرز سه گانه
عنوان اصلی: Triple Frontier
کارگردان: جی.سی چاندور
بازیگران: بن افلک، اسکار آیزاک
امتیاز متاکریتیک: ۶۱ از ۱۰۰
محصول ۲۰۱۹
جی.سی چاندور سال ۲۰۱۴ با فیلم «خشنترین سال» با بازی اسکار آیزاک و جسیکا چستین که تریلر خشنی بود مورد توجه قرار گرفت. فیلمنامهی فیلم را چاندور به همراه مارک بوال نوشتهاند. بوال همان کسی است که در نوشتن فیلمنامههای تحسین شدهی «سی دقیقه نیمه شب» و «گنجهی رنج» با کاترین بیگلو همکاری کرد. پیش تولید این فیلم بسیار طولانی بود و سال ۲۰۱۰ با تام هنکس و جانی دپ برای بازی در این فیلم مذاکره شد. قرار بود فیلم نوامبر ۲۰۱۱ فیلمبرداری شود و کارگردانی هم بر عهدهی بیگلو باشد اما او کنار رفت و چاندور جایگزینش شد و دوباره پیشتولید فیلم از سر گرفته شد و با بازیگران دیگری مذاکره شد. این فیلم قرار بود بلاک باستر اصلی شبکهی نتفلیکس باشد. فیلم اتفاقا از آن چیزی که تصورش میرفت اثر تفکربرانگیزتری از کار درآمد. دیالوگهای ارتشی فیلم خیلی دقیق نوشته شده بودند و ریتم فیلم هم سریع بود هر چند به لحاظ شخصیتپردازی اخلاقیات کاراکترها خیلی واضح نبود. اسم فیلم برگرفته از مرز سه گانه میان برزیل و آرژانتین و پاراگوئه است. داستان پنج دوست قدیمی که کهنهسرباز هستند و دوباره به هم میپیوندد تا یکی از اربابان مواد مخدر را در آمریکای جنوبی سر به نیست کنند و طی این عملیات و زنجیرهی عواقب ناخواستهی آن فداکاریشان نسبت به هم دوباره سنجیده میشود.
۲. الیسیوم
عنوان اصلی: Elysium
کارگردان: نیل بلومکمپ
بازیگران: مت دیمون، جودی فاستر
امتیاز متاکریتیک: ۶۱ از۱۰۰
محصول ۲۰۱۳
«الیسیوم» در حقیقت از موفقیت عظیم فیلم «منطقهی ۹» زاده شد. فیلم دیگری که نیل بلومکمپ به عنوان فیلمنامهنویس و کارگردان ساخته بود. اما فیلم «الیسیوم» او را یک گام رو به عقب میدانند. اگر چه فیلم در باکس آفیس به موفقیت نسبی دست پیدا کرد و نقدهای متفاوتی رویش نوشته شد که در میان آنها نوشتههای مثبتی هم وجود داشت. اما در نهایت «الیسیوم» مثل «منطقهی ۹» فیلمی نبود که بازی را تغییر بدهد. «الیسیوم» نگاهی اندیشمندانه به تقسیمبندی طبقاتی دارد و مانیفستش را در جهان علمی-تخیلی ارائه میدهد.
داستان فیلم سال ۲۱۵۴ اتفاق میافتد. شهروندان جهان در فقر زندگی میکنند و مراقبتهای پزشکی هم کافی نیست. آدمهای قدرتمند و ثروتمند در الیسیوم زندگی میکنند. یک سفینهی فضایی غولپیکر که در مدار زمین قرار دارد. الیسیوم به لحاظ تکنولوژی بسیار پیشرفته است. ماکس داکاستا که پیشتر دزد ماشین بوده در خرابههای لسآنجلس زندگی میکند. او در خط اسمبلی شرکتی کار میکند که بنیانگذارش طراح الیسیوم بوده است. یک روز ماکس تحت تاثیر تشعشعات رادیواکتیو قرار میگیرد و به او اطلاع میدهند که پنج روز بیشتر زنده نیست. او و دوستانش که از درمان ناامید شدهاند دنبال کسی میگردند که قاچاقی آنها را به الیسیوم ببرد شاید درمان شود.
اجرای مت دیمون در فیلم حیرتانگیز است. او را همیشه به عنوان یک شخصیت کاریزماتیک دیدهایم و اینجا نقش شخصیتی را بازی میکند که به لحاظ اخلاقی سوالبرانگیز است.
۳. میراث بورن
عنوان اصلی: The Bourne Legacy
کارگردان: تونی گیلروی
بازیگران: جرمی رنر، ریچل وایز، ادوارد نورتون
امتیاز متاکریتیک: ۶۱ از ۱۰۰
محصول ۲۰۱۲
بعد از موفقیت سهگانهی درخشان بورن کمپانی یونیورسال تصمیم گرفت که موفقیتش را تکرار کند و برای ساخته شدن اسپین آفی برای فیلمهای «بورن» چراغ سبز نشان داد. قرار بود «میراث بورن» روی یک آدمکش حرفهای تعلیم یافته به نام آرون کراس (با بازی جرمی رنر) تمرکز کند. کمپانی به جای آن که به فرمول از پیش تعیین شدهاش بچسبد افسانهی این فرنچایز را گسترش داد. از توطئهی بینالمللی دارو حرف زد و مامورهای مشکوک دولتی را زیر سوال برد که آدمکشیها را شستوشوی مغزی میدهند.
داستان فیلم شش هفته بعد از فرار جیسون بورن از مسکو اتفاق میافتد. آرون کراس ماموری است که برای تعلیم دیدن به آلاسکا فرستاده میشود. از آن طرف یک ژنرال بازنشستهی نیروی هوایی یک ویدیوی رسواییبرانگیز در اینترنت کشف میکند که به یک جلسهی ملاقات محرمانه اشاره دارد. ژنرال برای این که از بازجویی توسط سنا پیشگیری کند دستور میدهد که هر کسی در رابطه با این جلسه و برنامههایش بوده کشته شود. آنها معتقدند این آدمها قربانی نسل بعدی خواهند بود. جرمی رنر بازی متفاوتی از مت دیمون در نقش بورن دارد. کراس کاملا از انتخابهایش آگاه است و انتخاب میکند که به روش شیمیایی تواناییهای فیزیکیاش را افزایش دهد.
برخلاف پل گرینگراس که در فیلمهای «بورن» از حرکت و لرزش دوربین استفاده میکرد تونی گیلروی برداشتهای طولانیتر در نماهای وایدتر میگیرد.
۴. حسابدار
عنوان اصلی: The Accountant
کارگردان: گاوین اوکانر
بازیگران: بن افلک، آنا کندریک
امتیاز متاکریتیک: ۵۱ از ۱۰۰
محصول ۲۰۱۶
علیرغم نقدهای متفاوتی که روی این فیلم نوشته شد، «حسابدار» در گیشه فیلم موفقی از کار درآمد. اما سه سال بعد از اکران اولیهی آن هیچ صحبتی از ساخت دنبالهای روی آن در کار نیست. به نظر میرسد این فیلم در افکار عمومی فراموش شده است. «حسابدار» فیلم خیلی غیرمعمولی بود. یکی از کاریزماتیکترین بازیگران امروز سینما نقش کاراکتری را در فیلم بازی میکند که از عامدانه خشک و آرام و ساکت است. اما همانطور که قصه پیش میرود هالهی دور کاراکتر بن افلک به نام کریستین ولف برداشته شده و شخصیتش آشکارتر میشود. «حسابدار» فیلمی است که اغلب اوقات هوشمندانه و به طرز عجیبی احساساتی است.
بن افلک از آن بازیگرانی است که خیلی مورد توجه قرار نگرفته و این جا در نقش شخصیتی که باهوشتر از همهی آدمهایی است که با آنها ارتباط دارد بازی درخشانی انجام میدهد. مردی که باهوش است اما نمیتواند به درستی پاسخگوی احساسات خودش و دیگران باشد.
۵. جک ریچر
عنوان اصلی: Jack Reacher
کارگردان: کریستوفر مککوآری
بازیگران: تام کروز
امتیاز متاکریتیک: ۵۰ از ۱۰۰
محصول ۲۰۱۲
کریستوفر مککوآری و تام کروز با دو قسمت اخیر فیلمهای «ماموریت غیرممکن» ژانر اکشن را احیا کردند. اما همکاری قبلی آنها یعنی «جک ریچر» قطعا استحقاق توجه بیشتر را داشت.
یک اکشن یکدست و باحال و خونسردانه که تام کروز را درست در نقشی قرار میدهد که برازندهاش است. آدمکشی سطح بالا و دور از دسترس که کارهایی انجام میدهد که غالبا قانون نمیتواند به سرانجام برساند. جذابیت تام کروز به عنوان ستارهی فیلم همیشه تواناییاش در انجام دادن کارهایی بوده که دیگران از پس آن برنمیآمدند. مککوآری هم این را درک کرده و به او نقشی را داده که خشن و ترشروست و تام کروز در برخی سکانسهای این فیلم از بهترین بازیهایش را به نمایش میگذارد. جک ریچر غالبا شخصیتی است که باید با سیستم مبارزه کند. ریچر در این فیلم مجبور میشود برای جلوگیری از یک جنایت کارآگاهبازیهای زیادی به خرج بدهد و هوشاش بالاتر از میانگین کاراکترهای قهرمان اکشنهای اینچنینی است. او در پروندهی یک تکتیرانداز ارتش که به نظر میرسد پنج مقتول را به صورت اتفاقی کشته دقیق میشود و شروع به واکاوی اطلاعات و دادهها میکند.
۶. والرین و شهر هزار سیاره
عنوان اصلی: Valerian and the City of a Thousand Planets
کارگردان: لوک بسون
بازیگران: دین دیهان، کلایو اوون
امتیاز متاکریتیک: ۵۱ از ۱۰۰
محصول ۲۰۱۷
اپرای فضایی لوک بسون فیلم جاهطلبانهای بود. فیلمی به لحاظ بصری خیرهکننده و پرزرق و برق و به طرز باورنکردنی پر از جزییات که از همان ابتدا جهان خودش را میساخت. فیلم با بودجهای نزدیک به ۲۰۰ میلیون دلار تولید شد. و حتی اگر با سر هم زمین میخورد باز چند سکانسی دارد که تماشای آن را جذاب میکند. فیلم یک سکانس افتتاحیهی تماشایی و مبهوتکننده دارد که به ترانهای از دیوید بووی مربوط میشود. نگاهی امیدوارکننده به آینده جایی که فرهنگهای متفاوت میتوانند کنار هم زندگی کنند. شاید بازیگران نقش والری و لورلین چندان در بسط و گسترش شخصیتهایشان موفق نبوده باشند اما در تسهیل کار مخاطب برای درک جهان اطرافشان گزینههای مناسبی هستند.
بسون هیچ دو سکانس مشابهی در این فیلم ندارد. هر ماجرایی که دو قهرمان فیلم پشت سر میگذارند در میزانسی متفاوت اتفاق میافتد. میشود فیلمی با همین کاراکترهای عجیب و غریب و گاهی دیالوگهای تخت ساخت اما راستش چیزی که در فیلم بسون وجود دارد و قابل تقلید نیست جاهطلبی آن است. فیلم داستان دو مسوول به نام والرین و لورلین است که در قرن ۲۸ از طرف وزارت دفاع طبق ماموریت آلفا مامور دفاع از محدودهی انسانها هستند. وقتی نیروهای تاریک، شهر پر از دانش و فرهنگ و صلح را تهدید میکنند، والرین و لورلین مسوول مقابله با این نیروها میشوند تا دنیای انسانها از بین نرود.
۷. شاه آرتور: افسانهی شمشیر
عنوان اصلی: King Arthur: Legend of the Sword
کارگردان: گای ریچی
بازیگران: جود لا، چارلی هانام
امتیاز متاکریتیک: ۴۱ از ۱۰۰
محصول ۲۰۱۷
احتمالا تنها افسانهای که از حماسهی قرون وسطایی لوک بسون به جا مانده، شکست مفتضحانهی آن در باکس آفیس باشد. کمپانی برادران وانر ۱۵۰ میلیون دلار سر این فیلم ضرر کرد. فیلم «شاه آرتور: افسانهی شمشیر» این داستان قدیمی را مدرن کرده است و بخش اعظمی از مدرن شدن آن هم بابت سبک خاص کارگردانیاش است. فیلم همان سرعت زیاد و شوخطبعی را دارد که ریچی در فیلمهای دیگرش مثل «قاپ زنی» دارد.
در نسخهی ریچی، آرتور با بازی چارلی هانام، در یک محلهی بدنام بزرگ میشود در حالی که شخصیت شریر ماجرا با بازی جود لا به قلمرویی که حق آرتور است حکومت میکند. اما وقتی آرتور شمشیر افسانهای را از سنگ بیرون میکشد متوجه حق و حقوقش میشود و انقلابی علیه شاه و رژیم فاسد او ترتیب میدهد. شاه آرتور از آن کاراکترهایی است که او را بارها روی پردهی سینما دیدهایم. در نتیجه دیدن یک نسخهی جدید از آن کار جالب و دشواری بوده که ریچی از پس آن برآمده است.
۸. رنجر تنها
عنوان اصلی: The Lone Ranger
کارگردان: گور وربینسکی
بازیگران: جانی دپ
امتیاز متاکریتیک: ۳۷ از ۱۰۰
محصول ۲۰۱۳
به نظر میرسد فیلم «رنجر تنها» ساخته شده که همه را ناامید کند. مرحلهی پیش تولید آن به سختی طی شد و تاریخ اکرانش هم بارها عقب افتاد. بودجهی عظیم ساخت فیلم در اکران برنگشت و کمپانی تهیهکننده متحمل ضرر و خسارت شد. نقدهای روی فیلم هم چندان مهربان نبودند. اگر چه این فیلم طرفداران خودش را داشت که از میان آنها باید به نام کوئنتین تارانتینو اشاره کرد!
فیلم ابتدای مسیر سراشیبی کارنامهی جانی دپ بود. داستان یک سفر قهرمانی که در آن قهرمان فیلم باید با طبیعت پیچیدهی شهرها و مردمان مرزی آمریکا دست و پنجه نرم کند. فیلم سال ۱۹۳۳ با بازار سانفرانسیسکو شروع میشود. پسری که بعدتر رنجر قهرمان ما میشود از زبان یک سرخپوست دربارهی سفرهایش به غرب آمریکا میشنود. تونتوی سرخپوست داستانهای خشن باورنکردنی از مواجهههایش میگوید که باعث میشود شنوندهاش بخواهد تبدیل به الههی عدالت شود. فیلم با بودجهی بیش از ۲۰۰ میلیون دلار ساخته شده بود. البته دو نامزدی اسکار بهترین چهرهپردازی و بهترین جلوههای ویژه را کسب کرد. اکشن فیلم در چنان صحنههای پرآشوبی اتفاق میافتد که گمان میکنید فیلمی از باستر کیتون یا چارلی چاپلین است. صحنهی قطار فیلم «رنجر تنها» یکی از بهترین اکشنهای این دهه محسوب میشود.
۹. پیشتازان فضا؛ به سوی تاریکی
عنوان اصلی: Star Trek Into Darkness
کارگردان: جی.جی آبرامز
بازیگران: کریس پاین، زو سالدانا
امتیاز متاکریتیک: ۷۲ از ۱۰۰
محصول ۲۰۱۳
با وجود این که فروش خوب این فیلم در گیشه و نقدهای مثبتی که رویش نوشته شد باید موفقیت این فیلم را تضمین میکرد واکنشها در چند سال گذشته نسبت به فیلم چندان هم خوب نبوده است. این دوازدهمین فیلم از مجموعهی فیلمهای «پیشتازان فضا» بود. خیلی از طرفداران فیلمهای «پیشتازان فضا» معتقد بودند که این فیلم بیش از حد از روی قسمت دوم این سری فیلمها با نام «خشم خان» کپی کرده است.
اعتراضشان البته پربیراه نیست اما واقعیت این جاست که تمام عناصری که از آن فیلم برداشته شده در این یکی به شیوهای جدید به نمایش درآمده است. بهترین نکتهی این فیلم جدید رابطهی میان کاراکترهایش است.
«پیشتازان فضا؛ به سوی تاریکی» داستان خدمهی یک سفینهی فضایی را تعریف میکند. وقتی که خدمهی سفینهی فضایی به خانه بازمیگردند شاهد انفجاری عظیم میشوند که همه چیز را درهم میریزد. کاپیتان کرک مامور میشود که عامل این خرابی را که گویا یکی از خودیهاست، پیدا کند. طبعا موانع زیادی بر سر راه پیدا کردن خرابکار وجود دارد.
۱۰. سولو؛ داستانی از جنگ ستارگان
عنوان اصلی: Solo: A Star Wars Story
کارگردان: ران هاوارد
بازیگران: وودی هارلسون، امیلیا کلارک
امتیاز متاکریتیک: ۶۲ از ۱۰۰
محصول ۲۰۱۸
یکی دیگر از فیلمهای این فهرست که از مرحلهی تولید با مشکلات زیادی دست به گریبان بود. فیلمی که برای طرفداران «جنگ ستارگان» اثر اقناعکنندهای محسوب نمیشود. این دومین فیلم مستقل «جنگ ستارگان» محسوب میشود که از لحاظ داستانی و وقایع اتفاق افتاده بین قسمت سوم جنگ ستارگان انتقام سیت و قسمت چهارم امیدی تازه قرار دارد و داستان ماجراجویی هان سولو را به همراه دوستش چوباکا و همچنین لندو کالریسیان را روایت میکند.
ژانرهای مختلفی در این فیلم با هم ترکیب شدهاند. فیلم کاراکتر هان را نمیتواند چندان باز کند و نقطه ضعف اصلی آن هم همین است. اما در عوض کاراکترهای انعطافپذیری دارد و رابطهی بین هان و چوباکا هم خیلی ساده اما خوب از کار درآمده است.
جذابترین شخصیتهای سریالها؛ از جویی فرندز تا تیریون گیم آف ترونز
۱۳ سریال برای سرگرم شدن در روزهای کرونا
منبع: TASTEOFCINEMA