خواب آشفته بعضی باغوحشها در ایران (قسمت دوم: باغوحش وکیلآباد)
در قسمت پیشین این مقاله مختصری در باب اصول و ضوابط باغوحشها در دنیا و ایران سخن گفتیم و پس از آن به صورت موردی وضعیت باغوحش باراجین قزوین را مورد بررسی قرار دادیم. اینک میخواهیم شما را با یک باغوحش دیگر کشور، باغوحش وکیلآباد در شهر مشهد آشنا کنیم. باغوحشی که حرف و حدیثها در مورد آن کم نیست. باغوحشی که به داشتن گونههای هیبرید از جمله ببرشیر یا تایگون افتخار میکند، باغوحشی که گونههای در معرض خطری مانند پلنگ را در قفسهای آهنی غیراستاندارد نگهداری میکند و گوزنهای زرد ایرانیاش به راحتی از بازدیدکنندگان غذا دریافت میکنند، باغوحشی که در آن بیش از حیوانات، میلههای آهنی جلوهگری میکنند.
باغوحشداری یا قفسسازی
در کشور ما مهمترین عامل نابودی حیاتوحش، تخریب زیستگاه است و بسیاری از حیواناتی که بواسطهی تعارض با انسان دچار مشکلات و آسیبهای جدی و جبرانناپذیر میشوند، در نهایت غیر از باغوحشها مامن دیگری ندارند در نتیجه ضرورت ایجاد مکانی تحت عنوان باغوحش آنهم با این مرز از قانونگریزی اشخاص، تعارضات و آسیبهای جدی به حیوانات غیرقابلانکار است. اگر عدهای به ظاهر دوستدار و حامی حقوق حیوانات بر این باور هستند که باغوحشها در ایران باید تعطیل شوند، جمع دیگری از کارشناسان هم هستند که واقعبینی را توصیه میکنند. آیا نباید از خود پرسید حیواناتی که متحمل آسیبهای جدی و برگشتناپذیر میشوند، حیواناتی که از قاچاقچیان حیاتوحش مسترد میشوند و دیگر توان بازگشت به زیستگاه طبیعی را ندارند، در کجا باید تیمار و نگهداری شوند؟ آیا با پاک کردن صورت مساله، حیوانات مجروح و آسیبدیده نیز محو میشوند؟ مرز دنیای خیالی و دنیای حقیقی کجاست؟ حیوانات در کجای این معادلات و جدالهای بیپایان قرار دارند؟
کارشناسان حیاتوحش معتقدند که اصل وجودی باغوحشها در دنیا قابل انکار نیست و در مقابل روشهای غیراصولی نگهداری از حیوانات تنها قانون و نظارت است که میتواند چارهساز باشد. رویکردی که در حال حاضر باید جایگزین تحریم باغوحشها و … شود، پرداختن به رسالت اصلی باغوحشها یعنی رعایت استانداردها و ضوابط است. بدیهی است که در کشور ما این امر راهکاری جز نظارت صحیح و قانونی مرجع ذیصلاح یعنی سازمان حفاظت از محیطزیست ندارد.
از نظر اصولی تنها باغوحشی میتواند توجیهپذیر باشد که استانداردها و ضوابط نگهداری از حیوانات وحشی را رعایت کند. باغوحشهای فعال در زمینه حفاظت، گونههای حیاتوحش را به منظور نگهداری از طبیعت جدا نمیکنند مگر این که به هر دلیلی آن حیوان توان ادامه حیات در محیط طبیعی خود را از دست داده باشد. پس تمامی گونهها در باغ وحشهای مختلف تکثیر شده و بین باغوحشها مبادله میشوند. درست است که حتی باغوحشهای خوب دنیا نیز هنوز در مورد برخی از گونهها مثل پلنگهای برفی، پاندای بزرگ، کرکس کوههای آندز و گوریلهای زمینهای پست به نتایج چندان موفقی نرسیدهاند اما این عدم موفقیتها نه تنها در دنیا بلکه حتی در ایران نمیتواند اصل وجودی باغوحشهای استاندارد را زیر سوال ببرد.
در باغوحشهایی مانند باغوحش وکیلآباد مشهد مرز عدم رعایت سادهترین ضوابط به خوبی مشخص است به عنوان مثال یک بازدید ساده میدانی هر مخاطب ناآشنا با حیاتوحش را به این جمعبندی میرساند که در این مکان هدف صرفا نگهداری است اما در این میان اصول نگهداری و تیمار نادیده گرفته شده است. سوال اینجاست که این مرز از قفس و میله آهنی در باغوحش وکیلآباد دقیقا قرار است حافظ انسان باشد یا نشاندهنده حیواناتی دربند و اسیر که حتی از سادهترین نعمتهای حیات هم بیبهره ماندهاند؟
زادآوری گونههای هیبرید، فرار از ضوابط
بر اساس آمارهایی که منتشر شده، در باغوحش وکیلآباد ۱۲۵ گونه جانوری و در مجموع ۸۱۲ فرد حیوان یافت میشود که در این میان میتوان به حضور تاملبرانگیز گونههای هیبریدی به اسم تایگونها یا شیرببرها اشاره کرد. (رجوع شود به مقاله روز جهانی ببر، تاریخ انتشار ۶ مردادماه) واقعیت این است که تایگونها علیرغم تبلیغات، تنها مرز خروج از ضوابط را نشان میدهند. کنوانسیون جهانی تجارت گونههای گیاهی و جانوری در خطر انقراض (سایتیس) در چنین مواردی به شدت سختگیرانه عمل میکنند. این کنوانسیون نظر به افزایش درخواستهای ورود و خروج (صادرات و واردات) انواع حیوانات وحشی توسط افراد، موسسات و باغوحشها دستورالعملهای خاصی را به کشورها ابلاغ کرده است که میبایست در مواقع لازم دقیقا اجرا شوند. با توجه به اینکه دولت جمهوری اسلامی ایران و تبعا سازمان حفاظت از محیطزیست به عنوان مرجع ملی عضو کنوانسیون تجارت بینالمللی گونههای جانوری و گیاهی در معرض خطر انقراض (سایتیس)، تعهداتی نسبت به این کنوانسیون دارند لذا اعمال کنترلهای لازم در عمل یک وظیفه اجباری است. یکی از مهمترین دستورالعملهای این کنوانسیون اشاره به این مطلب است که خریداران باید مطمئن شوند که اسارت حیوان وارداتی یا صادراتی سبب آسیب به جمعیت وحشی آن موجود نشده است حال سوال اینجاست زمانی که شیر و ببر به عنوان والدین اصلی تایگونها (ببر نر و شیر ماده) یا حتی لایگرها (شیر نر و ببر ماده) هر دو در معرض خطر انقراض هستند، واردات و صادرات آنها چطور میتواند توجیهپذیر باشد؟ جدای از آن دستکاریها و دخالتهای انسانی از این دست نیز مورد تایید مقامات ذیصلاح نیست.
واقعیت این است که در مورد زادآوری هیبریدها، باغوحشهای استاندارد در سرتاسر دنیا موظف به رعایت قواعدی خاص هستند. راب فرنون (Rob Vernon) سخنگوی اتحادیه باغوحشها و آکواریومها در مصاحبهای که در ماه فوریه با نشنالجئوگرافی انجام داد، به طور مشخص بر این مساله تاکید کرد: « از آنجا که گربهسانان هیبرید نهتنها از نظر تنوعژنتیکی کوچکترین کمکی به حفاظت نمیکنند بلکه ارزش حفاظتی آنها عملا صفر است بنابراین نگهداری از آنها در باغوحشها به هیچوجه مورد تایید نیست.» او اضافه کرد: «نظر به اینکه نمایش و تبلیغ این حیوانات به جای تاثیرات مثبت آموزشی در عمل پیغامی مخدوش را به مخاطب ارائه میدهد، بنابراین نمیتوان از آن دفاع کرد.» همه اینها در حالی است که لوک هانتر (Luke Hunter) سرپرست مجموعه حفاظتی گربهسانان وحشی پانترا و دیگر متخصصان نیز در این زمینه مخالفتهای خود را به صورت جدی ابراز داشتهاند.
باغوحشی که در آن آب کیمیاست
بازدید میدانی از باغ وحش وکیلآباد هر بازدیدکنندهای را به این جمعبندی میرساند که آب در این مکان حکم کیمیا را دارد. در عکسهایی که از این مجموعه با شما به اشتراک گذاشتهایم، میتوانید به خوبی شاهد این مساله باشید.
ضوابط و استانداردها به اندازهای در مورد طراحی جایگاههای حیوانات واضح هستند که مشخص نیست چرا مسوولان این مجموعه به آنها کوچکترین توجهی نمیکنند. در بخش ذیل توجه شما را به نمونه سادهای از این استانداردها در مورد ببرها جلب میکنیم:
استانداردهای جایگاه ببر
مهمترین مساله جایگاه ببرها این است که بتوان آنها را از شرایط بد اقلیمی در امان نگه داشت. البته ببرها نوسانات درجه حرارت را معمولا به خوبی تحمل میکنند اما مهم است که در جایگاه آنها هم وسیله گرمکننده و هم استخر آب تعبیه شود (یادآوری: اغلب استخرهای جایگاهها در باغوحش وکیلآباد نهتنها از نظر اندازه کوچک هستند بلکه متاسفانه آب تمیز هم در آنها حکم کیمیا را دارد). ببرهایی که در فضای باز نگهداری میشوند، میبایست مکانی سایهگیر داشته باشند که در اوقات خاصی از روز بتوانند از آنها استفاده کنند. اگر به هر دلیل ببرها به فضای داخلی منتقل میشوند، میبایست از درجه حرارت بالای ۳۰ درجه سلسیوس در امان باشند. (سوال: درجه حرارت این روزهای مشهد تا چه اندازه توجیهکننده شرایط کنونی نگهداری است؟) بهتر این است که جایگاه هم فضای داخلی و هم فضای خارجی داشته باشد و میزان رطوبت جایگاه داخلی بین ۳۰ تا ۵۰ درصد باشد. در جایگاه داخلی ببرها میتوان از لامپهای فلورسنت استفاده کرد اما برای حیواناتی که بیشتر در فضای داخلی میمانند، لامپهای UV هم کاملا ایدهآل است.
ابعاد فضای داخلی جایگاه ببرها کاملا به تعداد ببرها بستگی دارد اما در عین حال وضعیت اقلیمی و برنامههای مدیریتی هم در آن نقش به سزایی دارد. بخش داخلی جایگاه باید فضای کافی را برای قرنطینه یا جدا کردن حیوان داشته باشد. ابعاد حداقلی جایگاه قرنطینه بدین شرح است: ۳.۶ متر طول ضربدر ۳.۶ متر عرض ضربدر ۲.۴ متر ارتفاع. اگر تعداد یک یا دو ببر باشد، کل فضای داخلی میتواند تقریباً ۵۵.۷ مترمربع باشد اما اگر بحث حیوانات زادآور یا ببرهایی که به هر دلیل قرار است مدت زمان بیشتری را در داخل بگذرانند، در میان باشد باید فضای بیشتری را در نظر گرفت. حیوانی که به هر دلیل باید مدت زمان بیشتری را در فضای سرپوشیده باشد، میبایست نور طبیعی روز را دریافت کند و هوای جایی که در آن هست نیز بخوبی سیرکوله شود.
ابعاد کل فضای جایگاه داخلی یعنی جایی که قرار است صرفا حالت سرپناه داشته باشد، برای یک یا دو ببر رقمی در حدود ۱۸۵.۸ مترمکعب است و هرچقدر که جمعیت بیشتر طبیعتا فضا هم باید بزرگتر باشد. فضای خارجی جایگاه باید به اندازهای باشد که در آن بتوان مکانهای استراحت مرتفع تعبیه کرد و بدیهی است که این جایگاههای مرتفع باید با دیوارهها فاصله ایمنی مناسبی در حد دستکم ۴ الی ۵ متر داشته باشند. اگر در جایگاه یک تخته سنگ بزرگ یا یک تخته پهن وجود داشته باشد، مناسبتر است چرا که بالطبع امکان دید بهتری را هم برای بازدیدکنندگان مهیا میسازد. جایگاههای خارجی باید لزوما یک مسیر دسترسی ورودی مناسب داشته باشند که بتوانند تجهیزات سنگین را برای طراحی محیط و منظر از طریق آن مسیر وارد یا خارج کرد. تمامی محوطه نمایش بایستی برای کارکنان قابلدید باشد تا در صورت بروز مشکل سریعا اقدام کنند. بخشهایی از جایگاه هم که جزو نقاط کور هستند، میبایست از طریق دوربینهای مداربسته کنترل شوند. (نکته: در زمان بازدید از باغوحش وکیلآباد مشهد تعداد ۸ ببر و ۶ شیر مشاهده شد و در عکسها فضای نامناسب برای این تعداد قابلرویت است).
مبلمان یا طراحی محیط و منظر جایگاه ببرها میبایست به شکلی باشد که حیوان از طریق آنها نتواند به جایی که تماشاگران هستند، به هر شکل ممکن دسترسی پیدا کند. جایگاه میتواند خندق آب پر یا خالی داشته باشد که پهنای آن میبایست حدود ۷.۶ متر باشد. وسایل تیز میتوانند برای ببرها بشدت مشکلساز باشند. اگر خندق آب حتی خالی هم هست، بایستی دائما چک شود. در ضمن خندق آب پر بایستی جایی هم به شکل رمپ داشته باشد که حیوان در صورت بروز مشکل بتواند از آن برای خروج استفاده کند. قدرت پرش ببرها را هیچوقت نباید دست کم گرفت لذا هر Barrier میبایست با همین دید طراحی شود. جنس Barrier بایستی دقیقا بر اساس وزن بدن حیوان باشد. معمولا کاربرد دیوار خیلی بهتر از فنس است چرا که آنها میتوانند به راحتی از فنس بالا بروند. استفاده از سیمهای فلزی و نردههای فلزی به هیچوجه در جایگاه توصیه نمیشود و صرفا در شرایط خیلی خاص بعنوان تجهیزات مکمل کارآیی دارند. ببرها اگر تحریک شوند، گاه زمین یا حتی اطراف استخرهای آبشان را میکنند لذا در محیط پیرامونی جایگاه بهتر است که از بتون استفاده شود اما فضای داخلی بایستی خاک باشد. ضمنا اطراف استخر را هم باید با بتون محکم کرد. مناسبترین ابعاد سوراخها یا شبکههای تورهای فلزی اگر مورد استفاده قرار گیرند، ۵ در ۵ سانتیمتر است.
اکنون که استانداردهای یک جایگاه استاندارد را مطالعه کردید، بهتر میتوانید در مورد وضعیت باغوحشهایی نظیر وکیلآباد قضاوت کنید. سوال اینجاست که همه این استانداردها از پیش تعریف شدهاند و تنها با یک سرچ ساده اینترنتی و اندکی عزم راسخ میتوان حداقلها را برای حیوانات در باغوحشها تامین کرد، پس چرا این موارد در باغوحشهای بزرگی مانند وکیلآباد نادیده گرفته میشوند؟
جواب پرسش آخرتون بسیار ساده است، یا اینکه ارگان رسمی ذی صلاح یعنی سازمان حفاظت از محیط زیست با بی کفایتی تمام فقط امور روزانه رو در اداره میگذرونن و اصلا توجهی به این مسئله بسیار مهم و جانان ندارند..
و یا اینکه به بازدید از باغ وحش میروند و تذکرات لازم داده میشود و برای پیگیری مجددا برای بازدید میروند اما میبینند که هیچ تغییری صورت نگرفته و وقتی کارشناس مربوطه گزارش رو رد میکنه برای بالادستی خودش بهش میگن شما دیگه تو این موضوع ورود نکنی به نفعتونه و همه چی بعد اون روشنه!!! طرف شیرینیشو میگیره اون ارگان باجشو، اون رئیس زیر میزیشو، و اون یکی دیگه رشوه های بسیار بالاشو…
خوب حالا همه شون با پول دهن هاشون بسته شده و چشماشون بسته شده، جوهر های قلمشون خشک و گزارش های بازدید هم به کلی تغییر کرده و داستان عوض شده..
دیگه کسی به تایگون و لایگر ها فکر نمیکنه، کسی به پلنگ و ببر ها اهمیت نمیده، حتی کسی دلش واسه گربه سانان نمیسوزه و کسی چیکار به این داره که میمون تو قفس با قوطی مچاله آب معدنی آب میخوره…..
واقعا حقیقت هارو گفتم مثل همون هایی که حقیقت حقوق های نجومی رو افشا کردن..
منم مدتهاست که باغ وحش نرفتم تغرییبا از اول راهنمایی چون یک بازدید که در سال سوم ابتدایی از باغ وحش ارم تهران داشتم دچار مشکلات روحی شدم برای چند روز ، بقدری که دلم برای حیوان های اونجا سوخت همیشه هم تو ذهنم فضایی باغ وحش های اروپاییو امریکاییو تو مستند هایی که میدیدم مقایسه میکردم با ایران و میگفتم چرا (البته الان چرا شو میدونم ) مخصوصا حال روحی بد حیونات رو که میدیدم و فضای وحشتناک کم گربه سانان و سگ سانان پرندگان از همچی بدم میومد باغ وحش وکیل ابادم متاسفانه یکبار بزور پدر رفتم که تا دوروز در مسافرت حالم بد بود وضعیت بدی که کفتار اونجا داشت و سواستفاده ای مالی که از فیل پیرو فرتوت اونجا میشد برای مدتها ذهنمو درگیر و روحیمو خراب کرده بود من نمیدونم ولی حتی دیدنش ادمو از زندگی منزجر میکنه چه برسه به اینکه مثله اون حیون های نگون بخت بخوای تو قفس باشی واقعا درک نمیکنم که مدیران دقیقا چجوری فکر میکنن
البته الان دیگه با این سن درک کردم وضع زندگی اونهارو
شما بیاید وضعیت اقتصادی اجتماعی رفاه امید به زندگی و شادی مارو که شهروند این کشور هستیم با بقیه کشورها مقایسه کنید حالا زندگی حیوانات و باغ وحش هاشم هم به همون ترتیب تعمیم بدید حتی مسائل دیگه …
با تشکر از مطلب شما خانم فرناز حیدری
ولی این باغ وحش تعطیل شده و حیواناتش در حال انتقال می باشند
همین چند وقط پیش که بودم مشهد باز بود برادر من….
ایران کشوری است که انسان ها توش تباه و نابود میشن چه برسه حیوانات مظلوم .
باغ وحش در ایران هیچ معنایی جز نابودی و کشتن عمدی و سودجویی از حیوانات ندارد .. البته ایراد گرفتن از حکومت کار سودمندی نیست چون هر حکومتی شبیه و لایق مردمش است …
به نظر من باید همین امروز همه ی باغ وحش های کشور رو ببندن و تعطیل کنند و حیوانات بیچاره رو ببرن همون جایی که ازش اوردن و بیشتر از این باعث نابودی و ذجر دادن و انقراض حیوانات نشن گرچه بعید میدونم همین کار رو هم بتونن درست انجام بدن حتما میرن تو نزدیک ترین بیابون ولش میکنن !! با این حال حیوانات در ایران هم در زیستگاه هاشون نابود میشن هم در باغ وحش !
وقتی میگن انسان به امید زنده است اولین چیزی که دوست دارم بهش امید داشته باشم رشد و بهبود سطح شعور اجتماعی و فرهنگی مردم کشورم است روزی که یاد بگیریم تو خیابون آشغال نریزیم ، تو رانندگی فقط خودمونو نبینیم، کارمون رو مسئولانه انجام بدیم، برای کاهش قیمت کالای بی کیفیت تولید نکنیم، بدونیم لباس دیگران به ما ارتباط نداره و چیزای خیلی ساده ی دیگه اونوقت حتما با حیوانات هم بهتر رفتار می کنیم.
خانم فرناز حیدری خیلی ممنون از شما بابت نوشتن این مطلب.
جای تاسف داره واقعا
این حیوانات تو طبیعت به حالت طبیعی بمیرند خیلی بهتر از این هست که ماشین پولسازی یک عده آدم پول پرست و بیسواد بشن. تا وقتی قانونی برای جلوگیری از حیوان آزاری وضع نشه، این وضعیت ادامه خواهد داشت…
با تشکر از نویسنده ی عزیز. اما وقتی تو ایران یک باغ وحش استاندارد هم نداریم، تحریم باغ وحش ها راه حل بدی نیست.
سر خودمون هم گول نمالیم تو بهترین باغ وحش ایران، ببر از سیبری آوردن بعد از ۱ ماه مرد. چه برسه به حیواناتی که مریض هستند و باید تیمار بشن.
امیدوارم به نوشته هاتون ادامه بدید و مسائل کمک به حیوانات رو از زوایای دیگری بتونید بنویسید.
متاسفانه مشهد از نظر جغرافیایی جوری هست که از سایر کشورها هم بازدیدکننده داره، اون عکسی که زیرش نوشته «جایگاههای گربهسانان در باغوحش وکیلآباد مشهد» من به چشم دیدم که دو تا شیر ( یک نر و یک ماده) درونش گذاشته بودند، و به دلیل نزدیکی که به بازدید کننده ها داره، یک نفر داشت با مونوپادش شیر ها رو میزد! از ظاهر اون شخص هم معلوم بود که در صورت اعتراض دردسر ساز خواهد شد، در کل باغ وحش حتی یک نگهبان هم وجود نداره و فقط در ورودی نشته اند و پول میگیرند، حیوانات بیچاره این باغ وحش تمام عمرشون رو در این زندان میگذرونن و بعد از مردن هم به نمایشگاه تاکسیدرمی که در باغ وحش هست منقل میشه بقایاشون، واقعا جای تأسف داره. باغ وحشی که تایگان یا لایگر دارد باغ وحش نیست، شهر فرنگه!
وای بر ما که ادعای مسلمانی و مهربانی پیغمبر رو فقط بلدیم بگیم
ولی در عمل؟؟؟؟
متاسفم حیوانات زجر کشیده
کاش مسلمون واقعی هم پیدا میشد و دل میسوزوند
این ها هم عین ما حق حیات و استفاده از منابع و طبیعت دارن
از این دست زیاده باغ وحش ها
باغ وحش شهر خودم آمل رو بپرسین چه بر سره حیوان های نازنین آوردن
به حدی بود که بیشتر حیوانات زخم های بزرگ و کرم هایی که به تعداد رو بدنشون بود
الهی خدا نگدره از باعث و بانی عذاب این موجودات مهم و مظلوم
توی این مملکت انسانها هم حقی برای زندگی کردن عادلانه ندارند چه برسه به حیوانات