امپراطوری اپ (فصل نهم/ بخش اول)
فصل نهم – بخش اول
پول را به من نشان بده!
از اپهایتان پول در بیاورید
“با پول نمیشود خوشبختی را خرید؛ اما با فقر هم نمیشود.“
«لئو راستن»
وقتی بچه بودم، خیلی زود فهمیدم بیشتر از آنچه بهعنوان دستمزد بهخاطر مرتب کردن تختام میگیرم، به پول احتیاج دارم. مثل تمام ۱۰ سالهها، میخواستم چیزهایی مثل کارتهای بیسبال و آن دوچرخهی قرمز براق خوشگلی که در مجله دیده بودم را بخرم.
مدرسه در تابستان تعطیل بود و از آنجایی که پسر عمویام هم آرزوهایاش شبیه به من بود، به امید درآمد بیشتر تصمیم گرفتیم باهم در پیاده رو، یک دکهی لیموناد فروشی برپا کنیم. ما دو پسربچهی با نمک کوچک بودیم که لیموناد را لیوانی یک دلار میفروختیم و فکر میکردیم حتما پول زیادی به جیب خواهیم زد.
برخلاف انتظار، درآمدمان آنچنان هم نبود. برپا کردن آن دکه و درست کردن آنهمه نوشیدنی کلی زحمت داشت. ما مصمم بودیم و پیش از اینکه بدانیم راههای بهتری برای این کار هست، چند هفته به سختی مشغول به کار شدیم. اگر واقعا میخواستیم آن دوچرخههای بی نظیر را بخریم، باید هرچه زودتر پول در میآوردیم.
در ستایش امپراطوری اپ“میلیونها دلار درآمد داشته باشید در حالیکه در سفر دور دنیا هستید؟ خب، برای این موضوع یک کتاب هست که همین الان در حال خواندن آن هستید. من نتیجهی فوقالعادهی استراتژیهای چاد را در اپ استور دیدهام. فرصت یک کارآفرین برتر شدن را بقاپید و به جمع رو به رشد پولدارها بپیوندید.”
– «تایفون کارادنیز»، رییس شبکهی درآمدزایی «اپ آیفون»
اول فکر کردیم که اگر قیمتها را به لیوانی دو دلار تغییر دهیم، پول بیشتری نصیبمان میشود. اما در واقع درآمدمان کمتر شد؛ چون مردم کمتری از ما خرید کردند. بعد، زمان فروش لیموناد را تغییر دادیم. با این تصور که حوالی ساعت ۵ که مردم از محل کارشان خارج میشوند، فروش بیشتری خواهیم داشت. این کار تعداد مراجعین و فروش ما را بیشتر کرد؛ اما متاسفانه، مشکل هنوز پا برجا بود. فروش لیوانهای لیموناد درآمدی را که تخمین زده بودیم تامین نکرد. چرا که مردم ۱ دلار هزینه میکردند و میرفتند. کارها به کندی پیش میرفتند و ما کاملا احساس خستگی و درماندگی داشتیم. کجای کارمان اشتباه بود؟ آیا به اندازهی کافی با نمک نبودیم؟
یک روز که شغل موقت ما به عنوان کارآفرین لیموناد رو به پایان بود، به نکتهای پی بردیم. ما متوجه شدیم که بیشتر مشتریان ما قبل از اینکه برای خرید شام به سوپرمارکت بروند، از ما خرید میکنند.
به همین خاطر ایدهای به ذهنمان رسید. ما در جذب مردم موفق بودیم. اما به نظر میرسید در این زمینه که آنها را ترغیب به خرج کردن پول بیشتر کنیم، خوب عمل نکردیم. فروش لیموناد بهتنهایی ما را به پول کافی برای خریدن آن دوچرخهها نمیرساند. اگر میتوانستیم کمی از غذایی را که آنها از سوپرمارکت میخرند را هم به آنها بفروشیم، زودتر پول در میآوردیم.
خوشبختانه، خانوادهی ما باغچهای داشت پر از سبزیجات که از میزان مصرف ما بیشتر بودند. بینگو! فورا نقشهی بازی را تغییر دادیم و برای جذب مشتری بیشتر به کسانی که از محصولات باغچهی ما میخریدند یک لیموناد رایگان میدادیم. نتیجه بسیار عالی بود. مردم میآمدند، یک لیموناد رایگان میخوردند و سبزیجات میخریدند. این فوقالعاده بود. همه خوشحال بودند و بگذارید بگویم که، من تمام طول تابستان در فکر دوچرخه سواری بودم.
وقتی به آن روزها فکر میکنم، متوجه میشوم که بعد از چند آزمون و خطا، من و پسر عمویام فهمیدیم که چطور میشود از ترافیکمان حداکثر درآمد را داشته باشیم. مهارتی که این روزها در کسب و کار بسیار مهم و اساسی است. شما چه یک دکهی لیمونادفروشی داشته باشید و چه صاحب یک شرکت بزرگ باشید، باید منعطف باشید و مدام دنبال راههای جدیدی برای درآمدزایی از کسب و کارتان بگردید. این یک سوال مهم است که باید هرروز از خودتان بپرسید: “چه راه دیگری هست که بتوانم از ترافیکام پول بیشتری در بیاورم؟”
۹ ماه پس از راهاندازی کسب و کار اپلیکیشنام، روزانه حدود ۳۰.۰۰۰ دانلود از اپهای پولی و رایگانام داشتم و این به زحمت روزانه ۶۵۰ دلار پول نصیبام میکرد. بعد از پیدا کردن چندین تاکتیک جدید درآمدزایی، تصمیم گرفتم امتحانشان کنم. در نهایت من آن ۳۰.۰۰۰ دانلود را تبدیل به روزی ۲.۲۰۰ دلار درآمد روزانه کردم. این یعنی ۲۳۸ درصد افزایش.
با استفاده از ترافیکی که داشتم، توانستم پول بیشتری در بیاورم؛ چون یاد گرفته بودم با استفاده از چند روش درآمدزایی، اپهایام را بیشتر کنم. چند تکنیک اصلی که استفاده کردم شامل اپهای پولی، بنر تبلیغاتی، بازاریابی مشارکتی، خریدهای درون برنامهای و ترجمه بودند که (در این فصل بیشتر به آنها میپردازم. تمام این تکنیکها، به محض به کار گرفته شدن، درآمد شما را بدون ذرهای کار اضافی افزایش میدهند. این پولی است که که حاضر و آماده روی میز است و شما فقط باید دست دراز کنید و آن را بردارید.
سه الگوی درآمد
در اپاستور، سه الگوی اصلی برای درآمدزایی وجود دارد. آنها شامل مدل رایگان، مدل پریمیوم، و مدل فریمیوم (Freemium) هستند. یک اشتباه رایج میان توسعهدهندگان این است که تصور میکنند فقط از طریق اپهای پولی میتوان درآمد داشت. شما برای درآمدزایی از طریق اپهای رایگان و Freemium هم راههای زیادی دارید و معمولا از این دو مدل آخر راحتتر میشود پول به دست آورد.
اوایل که وارد این حرفه شده بودم، نمیدانستم راههای مختلفی برای پول درآوردن وجود دارد. من از الگوی اپهای پولی استفاده میکردم و قیمت اپهایام را ۹۹ سنت تعیین کرده بودم. همینکه الگوهای درآمدزایی را کشف کردم، آنها را بکار گرفتم و اپهای رایگان و فریمیوم زیادی ساختم. این کاری است که شما هم باید انجام بدهید. فقط روی درآمدزایی از یک الگو تمرکز نکنید؛ بلکه درآمدتان را با استفاده از تمام آنها به حداکثر برسانید. بیایید به جزییات هر سه الگوی درآمدزایی نگاهی بیندازیم.
الگوی رایگان:
زمانیکه اپاستور افتتاح شد، اکثر اپها پولی بودند و وقتی من وارد این حرفه شدم، فکر کردم که ساختن اپ رایگان دیوانگی است. اما حالا، توسعهدهندگان برای اینکه از قافله عقب نمانند باید اپ رایگان داشته باشند.
اپهای رایگان بسیار به دردبخور هستند. اما آنها نسخهی جمع و جورتری از همتایانشان هستند. استراتژی «قبل از خرید امتحاناش کن» یک مفهوم قدیمی در کسب و کار است و بیشتر توسعهدهندگان نسخهی رایگان اپشان را با گزینههای کمتر در اپاستور منتشر میکنند تا فروش نسخهی کاملتر را بالا ببرند.
قبلا در مورد اهمیت اپهای رایگان صحبت کرده بودیم. اما لازم است آنها را دوباره مطرح کنیم تا ملکهی ذهن و استراتژی اصلی برای درآمدزایی از اپهایتان بشوند. اپهای رایگان چندین کاربرد دارند. آنها منبع اصلی ترافیک برای شبکهی ارتباطی اپلیکیشنهایتان هستند. آنها ابزار اصلی همکاری در فروش شما هستند (با استفاده از صفحات تبلیغاتی و Nag Screen) و به راحتی میتوان از طریق بنرهای تبلیغاتی، همکاری در فروش و ترجمهها درآمد پرسودی داشت.
الگوی پریمیوم:
این الگو شامل تمام اپهای پولی در اپاستور میشود و وقتی کاربری اپ شما را میخرد شما درآمد خواهید داشت. برعکس اپهای رایگان، مشتریها باید قبل از امتحان کردناش، خرید کنند. این میتواند مثل یک مانع عمل کند. به همین خاطر ساختن یک نسخهی رایگان و جمع و جور از اپ پولیتان که بتوان در آن تبلیغ کرد، فکر خیلی خوبی است. آن فروشهای ابتدایی تنها راه پول درآوردن از اپهای پولی نیست. شما میتوانید با همکاری در فروش، خرید درون برنامهای و ترجمهها از آنها درآمدزایی کنید. شما حتما باید اپ پولی داشته باشید؛ چرا که قرار است مقادیر زیادی از ترافیک شبکهی ارتباطی بین اپهایتان را به سمت آنها هدایت کنید.
الگوی فریمیوم:
این الگو ترکیبی از اپ رایگان و پریمیوم است. این اپهای رایگان حاوی گزینههایی هستند که کاربر مختار است برای آنها پول بدهد (خریدهای درون برنامهای). آنها از این نظر شبیه اپهای رایگان هستند که کاربر میتواند قبل از خرید، آنها را امتحان کند. اما برخلاف اپهای رایگان، بهجای اینکه کاربرها را برای خواندن نظرها و خرید یک اپ پولی به اپاستور بفرستند، محتوای پریمیوم دارند که میشود در حالت پرداخت درون اپ، آن را خرید. این مدل بسیار کاربردی و خوب است؛ چرا که قدرت ایجاد ترافیک اپهای رایگان و سود فروش اپهای پریمیوم را دارد. یعنی این الگو به شما این امکان را میدهد که با یک تیر چند نشان بزنید.
بنرهای تبلیغی:
همانطور که تعداد مشتریانی که تلفن هوشمند دارند بیشتر میشود، تبلیغکنندهها بیشتری به تبلیغات با موبایل روی میآورند تا مخاطبینشان را افزایش بدهند. شبکههای تبلیغاتی موبایل، مثل واسطهها، کار فروش و جایگاه تبلیغات موبایل را بر عهده دارند. تبلیغکنندهها میتوانند فضای تبلیغات را از شبکههای تبلیغات بخرند و توسعهدهندهها هم از اپهایشان استفاده میکنند تا آن تبلیغ را به نمایش بگذارند. تبلیغکنندهها از فروش حاصل از تبلیغات، و شما بهعنوان توسعهدهنده از درآمد حاصل از فروش فضای تبلیغات نفع میبرید. ۶۰ درصد از درآمد حاصل از این روند به توسعهدهنده، و ۴۰ درصد دیگر به شبکهی تبلیغاتی تعلق دارد.
اگر شما هم گوشی هوشمند داشته باشید، حتما تبلیغات را در پایین یا بالای صفحهی نمایش گوشی وقتی که در حال کار کردن با یک اپ هستید، دیدهاید.هربار که یکی از این تبلیغها نمایش داده میشود یا کلیک میخورد، برای توسعهدهندهی آن اپها درآمدزایی میکنند. شما باید بنرهای تبلیغاتی را جدی بگیرید؛ چرا که میتوانند یک منبع مهم درآمد باشند.
برای مثال، ۱۰ اپ برتر در اپاستور میتوانند روزی ۵۰۰ دلار از نمایش بنرهای تبلیغاتی درآمدزایی کنند. فرض کنید، حتی اگر تمام اپهای شما در این لیست نباشند، اما اگر شما سه اپ داشته باشید و روزی ۵۰ دلار از هر اپ درآمد کسب کنید، پول خیلی خوبی از تبلیغات نصیبتان خواهد شد. یعنی حدودا روزی ۱۵۰ دلار، ماهیانه ۴۵۰۰ دلار یا سالی ۵۴۰۰۰ دلار. این برای واگذاری یک فضای خیلی کوچک از اپلیکیشنتان برای تبلیغات بدون اینکه کار خاصی انجام دهید، معاملهی بسیار خوبی است.
کلمات و اصطلاحاتی که در حوزهی بنرهای تبلیغاتی استفاده میشوند ممکن است شبیه دیگ بزرگی از سوپ الفبا بهنظر برسند. بیایید نگاهی به تعدادی از مصطلحترینهایشان بیندازیم. برای پول درآوردن از تبلیغات مجبور نیستید تمام این اصطلاحات را بدانید. ولی زمانیکه بخواهید درآمدتان را از بنرها بیشتر کنید، دانستنشان به کارتان میآید.
دیده شدن: هرگاه در یکی از اپلیکیشنهایتان تبلیغی به کاربر نشان داده میشود، شما عمل دیده شدن تبلیغاتی را انجام میدهید. دیده شدنها معمولا درآمدزایی آنچنانی ندارند؛ چرا که معلوم نیست کاربرها به آن تبلیغ توجه کنند. این مثل چنگ انداختن به هر طنابی است. چرا که تبلیغکنندهها برای جلب توجه پول زیادی پراخت میکنند و امیدوارند که این تبلیغها کمی توجه کاربران را جلب کنند.
کلیکها: کلیک زمانی رخ میدهد که کاربرها تبلیغی را کلیک (یا لمس) کنند. تبلیغ کنندهها حاضرند که برای هرکلیک مبلغ زیادی پرداخت کنند؛ چرا که این بدان معناست که کاربرها حسابی به تبلیغ آنها علاقمند شدهاند.
میزان دریافت تبلیغات: شبکههای تبلیغات همیشه قادر نیستند که برای توسعهدهندهها تبلیغ داشته باشند. میزان تبلیغات شما در واقع تعداد دفعاتی است که اپلیکیشنتان در ازای درخواستی که به سرور شبکه تبلیغاتی میفرستد، تبلیغ دریافت میکند. بهترین مقدار دریافت تبلیغات ۱۰۰ درصد است.
CPM یا میزان هزینه در ازای هر هزار بازدید: قیمتی که تبلیغکنندهها به شبکهی تبلیغات به ازای هر ۱۰۰۰ بار دیده شدن تبلیغ، پرداخت میکنند.
CTR یا کلیک در ازای میزان دیده شدن: تعداد دفعاتی که مشتریان روی تبلیغی کلیک میکنند، نسبت به تعداد دفعاتی که آن را میبینند (دیده شدنها).
ECPM یا هزینهی سودآوری هر هزار بازدید: در آمدی که اپلیکشین شما در ازای ۱۰۰۰ بار دیده شدن تبلیغ ایجاد میکند که طبق فرمول زیر محاسبه میشود: ] درآمد کل/ تاثیرات[ * ۱۰۰۰
ECPC یا هزینهی موثر به ازای هر کلیک: مثل ECPM است و بجای دیده شدن، کلیک را مد نظر میگیرد. از آنجایی که کلیکها بیشتر از دیده شدنها درآمدزایی میکنند پس رقم ECPC از ECPM بیشتر است.
برخی از شبکههای تبلیغاتی معتبر که این امکان را فراهم میکنند تا شما روی اپهایتان تبلیغات کنید Appl’s Aid, Google’s AdMob و Millennial Media هستند. البته شرکتهای پرتعداد دیگری در این زمینه فعال هستند؛ اما برای شروع این شرکتها خوباند.
پس از کدام باید استفاده کنید؟ از تمامشان. چرا که باعث میشود شما میزان ظرفیتتان را بالا ببرید. همانطور که در مطالب قبل گفتم، شبکهی تبلیغات وقتی که برای یکی از اپهایتان درخواست تبلیغ میدهید همیشه نمیتواند پاسخگو باشد. این یعنی، هربار که اپ شما نمیتواند تبلیغی را نشان یدهد بخشی از درآمدتان کم میشود. هنگامی که تمام درخواستهایتان برای تبلیغ موثر واقع نشود، درصد دریافت تبلیغاتتان کمتر از ۱۰۰ خواهد بود و اگر شما تنها با یک شبکهی تبلیغات کار کنید، برای رفع این مشکل کار خاصی نمیتوانید انجام دهید. هر شبکه تنها به میزان تبلیغات موجود ظرفیت دارد، همین. اما اگر شما از طریق چندین شبکه برای تبلیغات اقدام کنید، هرگاه که تبلیغاتتان از طریق یکی از آنها انجام نشد، میتوانید از طریق یکی دیگر اقدام کنید. این در واقع یک گارانتی برای ظرفیت ۱۰۰ درصدی تبلیغات است و بنابراین به حداکثر رسیدن درآمد حاصل از بنر تبلیغاتی را بههمراه دارد.
هرکدام از این پلتفرمها طوری طراحی شدهاند تا بهطور جداگانه استفاده شوند. اگر بخواهید از همهی آنها استفاده کنید، برنامهنویس شما باید برای هرکدام از آنها راه ارتباطی جداگانه طراحی کند. شما هم ممکن است بتوانید این کار را انجام بدهید، اما این یک کار برنامهنویسی سنگین است.
پس برای اینکه از شبکههای تبلیغاتی مختلف تبلیغ بگیرید چه باید بکنید؟ از AdWhirl استفاده کنید. AdWhirl سرویسی است (متعلق به گوگل) که این امکان را برای شما فراهم میکند تا بتوانید بیش از یک شبکهی تبلیغات را بهطور همزمان به اپلیکشینهایتان متصل کنید. همچنین توزیع درخواستهای تبلیغات شما را مدیریت میکند. هرگاه یکی از اپهای شما که برای گرفتن تبلیغ درخواست داده بود، آن را نگیرد، این سرویس درخواست شما را بر اساس ترجیحتان به یک شبکهی دیگر هدایت میکند. هرگاه شما دو یا سه شبکهی تبلیغات را به اکانت AdWhirl خود متصل کنید، بدون اینکه مجبور باشید کار اضافهای انجام بدهید به سقف ۱۰۰ درصدی تبلیغات میرسید.
در ابتدا من فقط از iAds استفاده میکردم؛ اما اپهای من فقط ۵۰-۱۰ درصد ظرفیت تبلیغات را کامل میکردند. همینکه در مورد AdWhirl و کاربردش آگاه شدم و از آن در تمام اپهایام استفاده کردم، درآمدم از شبکهی تبلیغاتی اپهایام سه برابر شد. اینجاست که شبکهی ارتباطی توسعهدهندههایتان و دوستان خوشفکرتان به دردتان میخورد. آنها کمک میکنند تا تکنیکهای این چنینی را زودتر پیدا کنید.
AdWhirl بسیار کارآمد است؛ چرا که قدرت کنترل کامل همه چیز را به شما میدهد. شما میتوانید درصدهای درخواست تبلیغات را به شبکهی تبلیغاتی ارجاع دهید. ممکن است بخواهید ۵۰ درصد درخواستهایتان به iAd بروند، ۲۵ درصد به AdMob و ۲۵ درصد باقی به Millennial Mwdia. یا حتی میتوانید درخواستها را به طور مساوی بین همهی آنها پخش کنید. انتخاب با شماست.
این خیلی خوب است؛ چرا که شما میتوانید تقاضای تبلیغ بیشتری برای شبکهی تبلیغات بفرستید و این پول بیشتری برایتان دارد. همچنین اگر نخواهید درخواستی به هرکدام از شبکهها بفرستید، میتوانید این قابلیت را خاموش کنید.همچنین میتوانید سطح اهمیت درخواست تبلیغاتتان را انتخاب کنید. این بدان معناست که اگر شبکهی کنونی تبلیغات شما به درخواست شما پاسخی نداد، میتوانید ترتیبی را که Adwhirl باید تبلیغات را از دیگر شبکههای تبلیغاتی دریافت کند، مشخص میکنید. این سطح از کنترل میتواند درآمد شما را از بنرهای تبلیغاتی به حداکثر برساند.
یکی دیگر از گزینههای خیلی خوب AdWhirl این است که شما میتوانید تبلیغات درونی داشته باشید. یعنی، میتوانید در بنرهای تبلیغاتیتان اپلیکیشنهای خودتان را تبلیغ کنید. فقط باید یک بنر تبلیغاتی جذاب طراحی و بارگذاری و لینکی به آن متصل کنید. بعد میتوانید تصمیم بگیرید که چند درصد از اوقات تبلیغ اپتان نمایش داده بشود و همین! تبلیغ شما به همراه تبلیغات شبکههای دیگر به کاربرهایتان نشان داده میشود و کاربرها هم تفاوت آنها را متوجه نمیشوند.
کار دیگری که دوست دارم انجام بدهم این است که AdWhirl را به اپهای پولی هم اضافه کنم. درست مثل Nag Screenها، شما هم حتما میخواهید که بنرهای تبلیغاتی را در این اپها خاموش کنید. اما اگر روزی تصمیم گرفتید که دست به تخفیف FreeAppADay بزنید و اپهایتان را برای مدت محدودی رایگان کنید، میتونید سریعا به AdWhirl بروید و تبلیغاتتان را روشن کنید تا به طور موقت ترافیک رایگانتان را دوباره بالا ببرید. شما باید برای اینکه همیشه از تمام اپهایتان درآمد داشته باشید، انعطاف لازم را بهخرج بدهید.
برای اینکه با AdWhirl به راحتی کنترل اوضاع را به دست بگیرید، درست مثل Nag Screen ها و صفحات تبلیغاتی، برنامهنویسهای شما باید با آن کار کنند و آشنا شوند. مسوولیت سر و کله زدن با جزییات را به آنها بسپارید و قبل از اینکه اپلیکیشنی را به این سرویس معرفی کنید، اجازه دهید آنها همه چیز را چک کنند.
مثل همیشه عالی.
خسته نباشید
مرســـــــــــــــــی