از باکسآفیس تا کاخ سفید؛ آیا فیلمها میتوانند تغییرات سیاسی ایجاد کنند؟
تا پایان تابستان امسال و بویژه ماه میلادی آگوست شاهد آخرین تلاشهای فیلمهای پربودجه در گیشههای ایالات متحده آمریکا هستیم و از آن پس حرکت به سوی فصل جوایز اسکار آغاز خواهد شد. اما نگاهی به فیلمهایی که در هفتهها و روزها اخیر روی پرده رفتهاند و رنگ و بویی سیاسی دارند بیاندازیم؛ فیلمهای همچون BlacKkKlansman از اسپایک لی با مضامینی درباره نژادپرستی و حقوق مدنی، Sorry to Bother You از بوتس رایلی که یک کمدی سورئالیستی است در نقد سرمایهداری و Blindspotting از کارلوس لوپز استرادا که یک درام اجتماعی است و وجوه سیاسی هم دارد در کنار اثری کاملا متفاوت با آنها مثل Death of a Nation از دینش دسوزا فیلمساز دست راستی که نوعی بازخوانی تاریخ به نفع جریانهای نزدیک به ترامپ است.
وجود این تعداد فیلم با محتوای سیاسی آنقدرها هم اتفاقی نیست؛ در واقع فقط کافی است که به مجموعه گستردهای از فیلمهای سال گذشته نگاه کنید که آنها هم در فصل جوایز به چشم بینندگان آمدند و حاوی مفاهیم سیاسی بودند؛ فیلمهایی که حتی در مراسم اسکار ۲۰۱۸ جوایز گوناگونی را به خود اختصاص دادند. از Get Out که یک فیلم ترسناک با اشارههایی عمیقا سیاسی بود گرفته تا فیلمهایی همچون The Shape of Water و Post.
واکنشهای شدید سیاسی و اجتماعی و اساسا سیاسی و اجتماعیتر شدن سینمای آمریکا در سالهای گذشته صرفا منحصر به خود آثار سینمایی نبوده و مجموعه دستاندرکاران سینما را هم تحت تاثیر قرار داده است
اما واکنشهای شدید سیاسی و اجتماعی و اساسا سیاسی و اجتماعیتر شدن سینمای آمریکا در سالهای گذشته صرفا منحصر به خود آثار سینمایی نبوده و مجموعه دستاندرکاران سینما را هم تحت تاثیر قرار داده است. از جنبشهایی مثل MeToo و TimesUp علیه آزار جنسی گرفته تا واکنشهای بعضی از اهالی سینما نسبت به دولت ترامپ. همچنین نقدهای گستردهای که علیه حضور محدود رنگینپوستان در مراسمهایی شبیه به اسکار مطرح بوده است و با واکنشهایی هم در خود آکادمی همراه بود. در یکی از آخرین نمونهها نیز شاهد واکنش بوتس رایلی کارگردان سیاهپوست آمریکایی به محتوای فیلم بلککنزمن بودیم.
شاید همه این فعالیتها یک سوال اساسی را در ذهنها ایجاد کند. هنرمندان رابطه خود را با سیاست چطور تعریف میکنند؟ آنها گمان میکنند که آثار و واکنشهاشان میتواند به خودی خود در جامعه تاثیرات عینی سیاسی و اجتماعی داشته باشد؟ بعضی از کارگردانهای آمریکایی بوضوح چنین میاندیشند. برای مثال اسپایک لی که در میان این دسته از هنرمندان قرار دارد در گفتوگو با خبرگزاری CNN درباره بلکککنزمن، فیلمی که به نوعی در پاسخ به امواج جدید نژادپرستی پس از رویکار آمدن ترامپ ساخته شده، میگوید امیدوار است فیلمش روی بدنه اجتماع اثر بگذارد و در عمل باعث رای مردم علیه جمهوریخواهها در انتخابات میاندورهای نوامبر شود.
اما اسپایک لی تنها فردی نیست که چنین امیدواریهایی دارد. مایکل مور مستندساز معروف آمریکایی یک نمونه دیگر است. مور به شکل ویژه بخاطر مستندهایی چون Fahrenheit 9/11 و Bowling for Columbine معروف شد، دو فیلم به ترتیب در نقد واکنشهای آمریکا به حملات یازده سپتامبر و دیگری درباره بحث چالشبرانگیز حمل اسلحه. مایکل مور حالا آماده میشود تا با یک فیلم جنجال برانگیز دیگر در ماه سپتامبر به میدان بیاید؛ مستند Fahrenheit 11/9 با اسمی که شباهتی طعنهآمیز با مستند موفقش در سال ۲۰۰۴ دارد. مور که اخیرا در یک برنامه تلویزیونی ظاهر شده در اظهارنظری گفته است قصد دارد فیلمش را به زودی آماده کند و آن را تا قبل از انتخابات میاندورهای اکران کند؛ او گفته دلیل این کار این است که میخواهد میلیونها نفر را قانع کند که باید پای صندوقهای را بروند و علیه جمهوریخواهها رای بدهند.
بیشتر بخوانید: بهترین مستندهای ۲۰۱۸ در جشنواره تورنتو اکران میشوند
جالب اینکه دینش دسوزا هم مستند Death of a Nation را با اهداف سیاسی و البته خلاف جهت مستند مایکل مور ساخته است. هدف مستند دسوزا حمایت از ترامپ و حزب جمهوریخواه بوده. به هر حال گرچه بسیاری از فیلمها با نیات سیاسی ساخته میشوند اما لزوما همه آنها به اهداف خود نمیرسند. مستند معروف مایکل مور Fahrenheit 9/11 تقریبا سه ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا اکران شد اما مانع رای دادن آمریکاییها به جرج بوش نشد. با این حال حتی براساس تحقیقات علمی هم میشود تایید کرد که فیلمهای سینمایی امکان تاثیرگذاری بر سلیقه سیاسی و تغییر موضع سیاسی فرد را دارند. با این وجود در بسیاری از موارد فیلمها در عمل در جهت چنین تغییر یا تغییراتی موفق عمل نمیکنند. باید دید امسال جدال میان فیلمهای سیاسی چطور پیش میرود و در عمل کدام یک از این فیلمها توان تاثیرگذاری بیشتری روی مخاطبهایشان را دارند.