نظریه همهچیز؛ زندگی استیون هاوکینگ روی پرده سینما
استیون هاوکینگ فیزیکدان و کیهانشناس برجسته بریتانیایی صبح امروز در سن ۷۶ سالگی درگذشت. هاوکینگ یکی از ستارههای درخشان جهان علم بود؛ درباره نظریات و زندگی شخصیاش نوشتههای بسیاری موجود است اما در کنار آثار مکتوب در سال ۲۰۱۴ فیلم «تئوری همه چیز» براساس زندگی این دانشمند ساخته شد. گرچه فیلم مانند بسیاری از آثار سینماییِ زندگینامهای به نفع عناصر دراماتیک بعضی از جزییات تاریخی را پس و پیش میکند اما در نشان دادن شخصیت استیون هاوکینگ آنقدر موفق بوده که خود این فیزیکدان پس از دیدن فیلم ادعا کرده بود گاهی شخصیت اصلی فیلم را به جای خودش اشتباه میگرفته است.
ذهن یک نابغه در بدنی تحلیلرفته
تئوری همه چیز یک درام زندگینامهای است که تلاش میکند لایههای عمیقتری از شخصیت هاوکینگ را بشکافد. فیلم قصد ندارد شرحی باشد بر نظریههای او بلکه سعی میکند مخاطب عام را با مبارزه طولانی و خستگیناپذیر هاوکینگ در زندگی آشنا کند. روایت از روزهایی آغاز میشود که استیون دانشجوی جوان دانشگاه کمبریج در رشته اخترفیزیک است. زندگی تحصیلی و رابطه عاطفی عاشقانه او با جین وایلد همسر آیندهاش، به ناگاه تحت تاثیر یک بیماری سخت، شرایطی پیچیده و دراماتیک پیدا میکند. اسکلروز جانبی آمیوتروفیک، یک بیماری مربوط به نورونهای حرکتی که موجب تخریب غیرقابل ترمیم دستگاه عصبی میشود. سوال استیون از دکتر در مواجهه با این بیماری که به نوعی نگاه کلی فیلم را هم در خود دارد درباره یک موضوع مشخص است: آیا مغز هم در این بیماری آسیب خواهد دید. دکتر پاسخ میدهد توانایی مغز او دستنخورده باقی میماند اما استیون برای زندگی فقط دو سال فرصت دارد. فیلم از همین نقطه تا لحظه پایانی، مبارزهای شگفتانگیز را به نمایش میگذارد. پیچیدگی رابطه عاطفی استیون و جین در شرایطی که هر دو به خوبی میدانند استیون چه سرنوشتی خواهد داشت، مساله زمان به عنوان مسالهای نظری و به عنوان واقعیتی اجتنابناپذیر که نابودی خزنده بدن را در پی دارد و تلاش دوباره و دوباره برای زندهماندن، زندگیکردن، نوشتن و علم را یک قدم دیگر به پیش بردن، همه و همه از جمله مسایلی است که فیلم برای بیانشان تلاش میکند. بد نیست به این هم اشاره کنیم که نام فیلم یعنی نظریه همه چیز مربوط به تئوریهایی است که هاوکینگ در طول زندگی علمیاش مطرح کرده بود. به قول استیون در یکی از دیالوگهای فیلم «یک معادله یکپارچه که همه چیز را در کیهان توضیح میدهد… هنوز کاملا مطمئن نیستم اما قصد دارم بفهمم». پرسشی که محرک یک عمر تلاش علمی بود.
مردی که هاوکینگ را به تحسین واداشت
تئوری همه چیز را جیمز مارش مستندساز موفق بریتانیایی کارگردانی کرده. او بخاطر مستند مردی روی سیم پیش از این اسکار بهترین فیلم مستند سال ۲۰۰۸ را تصاحب کرده بود. گرچه نمیشود از نقش مارش در موفقیت فیلم چشمپوشی کرد اما احتمالا یکی از بزرگترین نقاط قوت تئوری همه چیز، بازی درخشان ادی ردمین در نقش استیون هاوکینگ است.
ردمین بازیگر برتانیایی سینما، تئاتر و دانشآموخته تاریخ هنر است؛ مردی که نشان داده در فیلمهای زندگینامهای خوش میدرخشد. ردمین در سال ۲۰۱۱ با بازی در فیلم «هفتهای که با مریلین گذراندم» خود را به عنوان یک بازیگر مستعد نشان داد. بازی در نقش استیون هاوکینگ در فیلم تئوری همه چیز او را به شهرت و جوایز متعدد از جمله جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد رساند و بازی در فیلم دختر دانمارکی در سال ۲۰۱۵ موفقیتهای او را بیش از پیش کرد. استیون هاوکینگ بعد از دیدن فیلم تئوری همه چیز درباره ادی ردمین نوشت: گمان میکنم ادی ردمین در تئوری همه چیز مرا بسیار خوب به تصویر کشیده. او با متبلایان به بیماری ایالاس زمان گذراند و به همین دلیل توانست باورپذیر باشد. گاهی اوقات فکر میکردم، او خود ِ من است.
تا زندگی هست امید هم هست
بیماری استیون هاوکینگ در اوج جوانی وقتی ۲۱ ساله بود تشخیص داده شد. پزشکان به او گفتند به تدریج تک تک اندامهای حرکتیاش فلج میشوند، نمیتواند حرف بزند و حداکثر ظرف ۲ سال خواهد مرد. هاوکینگ از آن تاریخ تا امروز، ۵۵ سال دیگر هم زنده ماند و تلاش کرد در حالی که نه میتوانست راه برود و نه بدون کمک دستگاه کلمهای سخن بگوید. تئوری همه چیز فیلمی است درباره وجوه مختلف زندگی هاوکینگ اما بیشتر از هر چیز درباره امید شگرفی است که این فیزیکدان به زندگی داشت. شاید بد نباشد این نوشته را با دیالوگهایی از فیلم به پایان ببریم؛ جایی در کنفرانسهای هاوکینگ وقتی یکی از حاضرین از او درباره فلسفهای میپرسد که در زندگی یاریاش کرده است. استیون هاوکینگ اینطور پاسخ میدهد:
«روشن است که ما فقط گونهای پیشرفته از اولیهها هستیم. روی سیارهای کوچک که به دور ستارهای متوسط میگردد. در حومه بیرونی صدها میلیارد کهکشان. اما از زمان طلوع تمدن مردم در طلب یافتن قانون اصلی حاکم بر جهان بودند. باید چیز خیلی خاصی در رابطه با حدود و کرانههای جهان وجود داشته باشد و چه چیزی از این جالبتر که هیچ حد و مرزی وجود ندارد. پس تلاشهای انسان هم نباید مرزی داشته باشد… زندگی هر چقدر هم بد به نظر برسد باز هم کاری هست که بتوانید انجام دهید و در آن موفق باشید. تا وقتی زندگی هست، امید هم هست.»