پیرمرد و دریا؛ اثری که باعث شد همینگوی برنده نوبل شود

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۳ دقیقه
ارنست همینگوی

ارنست همینگوی زندگی پرفراز و نشیبی داشت. از رابطه پر شور او با یک دختر ۱۹ ساله ایتالیایی تا برنده شدن جایزه نوبل ادبیات نشان‌دهنده هیجانات زندگی اوست.  همینگوی طبع نویسندگی را در آمریکا تغییر داده است، او از ترکیبات پیچیده در نوشته‌هایش پرهیز کرده و  بیشتر جملاتش ساختار بسیار ساده‌ای دارند. همینگوی در جنگ جهانی اول شرکت کرد و بسیاری از داستان‌هایش برگرفته از تجربیات او در جنگ بوده است. او از حداقل‌ها بیشترین بهره را برده و زبان را با آراستگی مورد استفاده قرار داده است. قالب اصلی داستان‌های او، عشق، جنگ، طبیعت و از دست دادن است. همچنین به مفهوم مرگ توجه ویژه‌ای داشته است.

داستان‌های بسیار زیادی از مجموعه آثار ارنست همینگوی به زبان فارسی ترجمه شده‌اند که مطرح‌ترین آن‌ها: پیرمرد و دریا، زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آیند، وداع با اسلحه، برنده هیچ نمی‌برد و مرگ در بعد از ظهر است.

همچنین از تعدادی از رمان‌های مشهور این نویسنده اقتباس سینمایی شده است.

هنرمندانه‌ترین اثر همینگوی، پیرمرد و دریاست و در واقع به گفته‌ی خود او عصاره‌ی همه‌ی زندگی و هنر اوست، که دلیل اهدای جایزه ادبی نوبل سال ۱۹۵۴ به ارنست همینگوی بوده‌است؛ بنابراین بیش از همه‌ی آثار او نقد نوشته‌اند و به آن تمثیل و نماد نسبت داده‌اند. چرا که این کتاب، چون هر اثر هنری اصیل در عین سادگی و صراحت و ایجاز، عمیق و پرمعنی است و از همین رو می‌توان رمز و نمادهای بسیار از آن بیرون کشید که هیچ یک در جای خود بی‌مورد و بی‌معنی نیست.

این کتاب را همینگوی در سال ۱۹۵۱ زمانی که در کوبا به سر می‌برد، نوشت، اولین بار آن را در یک مجله چاپ کرد و سرانجام در ۱۹۵۲ به صورت یک کتاب به چاپ رساند. در داستان همینگوی، پیرمردی ماهیگیر و فروتن به نام سانتیاگو که هشتاد و چهار روز است ماهی نگرفته ، خسته، رنجور، اما امیدوار هر روز به دریا می‌رود، او به جایی که همه ماهی می‌گیرند، نمی‌رود؛ چرا که به دنبال چیز دیگریست. او دورتر از دیگران می‌رود تا آنچه را که می‌جوید، بیابد. سانتیاگو شاگردی به نام مانولین دارد که والدینش، او را از همراهی کردن با پیرمرد باز می‌دارند، والدین مانولین معتقدند که پیرمرد دچار بد شانسی شده و بهتر است که مانولین شاگرد ماهیگیر خوش‌شانس‌تری بشود؛ با این وجود، مانولین هر شب وقتی که پیرمرد از ماهیگیری باز می‌گردد، به او سر می‌زند، برایش غذا می‌آورد و وسایل ماهیگیریش را تمیز و مرتب می کند. این روزها پیش می‌روند تا اینکه یک روز همه چیز تغییر می‌کند و اتفاقات عجیبی برای پیرمرد رقم می‌خورد.

بخشی از کتاب پیرمرد و دریا که مهم‌ترین اثر همینگوی محسوب می‌شود را با هم می‌خوانیم: «پیش از آنکه کاملاً صبح شود، پیرمرد طعمه‌هایش را در آب انداخته بود و قایق را به دست جریان سپرده بود. یکی از طعمه‌ها هفتاد و دو متر پایین رفته بود. دومی سی و پنج متر و سومی و چهارمی تا صد و هشتاد و دویست و بیست و پنج متر در عمق آبی آب پایین رفته بودند. طعمه‌ها آویزان بودند و میله قلاب توی طعمه ماهی‌ها فرو رفته بود و محکم شده بود و تمامی نوک و خمیدگی سوزن قلاب را ساردین تازه پوشانده بود. سوزن قلاب از یک چشم ساردین‌ها فرو رفته بود و از چشم دیگرشان درآمده بود. چنان‌که روی نوک سوزن فولادین نیم‌تاجی از گل درست شده بود. هیچ جای قلاب نبود که برای یک ماهی بزرگ، خوشبو و خوشمزه نباشد.»

سانتیاگو، شخصیت محوری این داستان به دنبال یک دگرگونی است تا به اطرافیانش نشان دهد که هنوز هم تواناست. نویسنده، دست مخاطب خود را می‌گیرد و پا به ‌پا پیش می‌برد و سرانجام از ماهیگیری ساده، انسانی والا و توانا می‌سازد. جدال دیرپای انسان و طبیعت این بار در شمایلی شکوهمند ترسیم شده است. جدالی که پیروز آن، انسان است؛ موجودی برخاسته از طبیعت و فراتر از آن؛ چنان که همینگوی می‌نویسد: «آدمی می‌میرد، اما شکست نمی‌خورد.» نثر همینگوی در این داستان بسیار دقیق ساده و حساب‌شده است. شخصیت‌های خلق شده نیز از تاثیرگذارترین شخصیت‌هایی هستند که همینگوی در داستان‌هایش خلق کرده است. جالب است بدانید شخصیت سانتیاگو برگرفته از یک ماهیگیر کوبایی به نام «گرگوریو فوئنتس» بوده که همینگوی در دوران اقامتش در کوبا، با او آشنا شده بود. اگر برایتان جذابیت دارد که همینگوی برای چه داستانی جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کرد کتاب پیرمرد و دریا را مطالعه کنید.

دانلود کتاب از فیدیبو
راهنمای خرید کتاب


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما