آیا انسان موفقترین موجود روی زمین است؟
آیا تاکنون از خودتان پرسیدهاید که کدام موجود زنده بیشترین تاثیر را بر روی کره زمین داشته است؟ ما انسانها عادت داریم که فکر کنیم این ما هستیم که بر روی کره زمین فرمانروایی میکنیم. اما آیا این یک واقعیت است؟ ما انسانها در گذر ایام به دلیل کارهایی همچون پیشرفت در ساخت ابزارهای پیشرفته، استفاده از زبان برای برقراری ارتباط، توانایی حل مشکلات، کسب مهارتهای اجتماعی و حتی غلبه بر شکارچیان راس هرم غذایی این باور را در خود پروراندهایم که غالبترین شکل حیات بر روی کره زمین، ما انسانها هستیم. اما آیا این واقعیت دارد؟
کوچکترینها، پرتعدادترینها
روی کره زمین موجوداتی زیست میکنند که تعدادشان بیشمار است و بیشترین سطح ممکن از زمین را هم میپوشانند. آیا تاکنون چیزی درباره بیوماس شنیدهاید؟ بیوماس (Biomass)، مجموع وزن یا جرم موجودات زنده اعم از گیاه یا جانور در واحد سطح یا حجم از بیوسفر است که در زبان فارسی به آن زیست جرم میگوییم. بسیاری از موجودات هستند که نسبت به ما انسانها بیوماس بیشتری دارند. این درست است که ما انسانها تاثیرات آشکاری بر گوشه و کنار کره زمین داشتهایم و حتی زیستگاههای سایر موجودات را هم تخریب کردهایم اما باید بدانیم که جدای از ما، موجودات زنده دیگری هم هستند که تاثیرات بسیار بیشتر و شاخصتری بر روی کره زمین گذاشتهاند.
اگر بحث مقایسه تعداد در میان باشد، باید گفت که تنها تعداد معدودی از موجودات زنده هستند که میتوانند با بزرگترین گروه زیرشاخه ششپایان یعنی دمفنریها (Collembola) رقابت کنند. دمفنریها را زمانی به اشتباه جزو حشرات میدانستند اما مطالعات توالی رشته DNA ثابت کرده که آنها روند تکامل متفاوتی را طی کردهاند. این موجودات کوچک که طول آنها بین ۰٫۲۵ الی ۱۰ میلیمتر متغیر است، معمولاً در هر متر مربع از خاک ۱۰ هزار عدد از آنها و در مواقعی ۲۰۰ هزار عدد از آنها در هر متر مربع دیده میشود.
علت نامگذاری آنها به دم فنری این است که یک اندامک شبیه فنر به نام فورکا (Furca) در زیر ناحیه شکمی دارند که با تکان دادن آن میتوانند بیش از ۱۰ سانتیمتر بپرند و از این طریق از دست شکارچیان فرار کنند. نقش این موجودات کوچک در روی کره زمین این است که به همراه قارچها و کرمها، سرعت تجزیه گیاهان مرده و تبدیل آنها به مواد مغذی را افزایش میدهند. البته میزان تاثیرگذاری آنها به نوع زیستگاه و حضور سایر تجزیهکنندگان مانند کرمها بستگی دارد، اما برآوردها نشان میدهد که در برخی نقاط کره زمین، آنها مسوول بیش از ۲۰ درصد از تجزیه برگهای پاییزی هستند. تاکنون در کل دنیا حدود ۶ هزار گونه دمفنری شناسایی شده و نکته جالب هم اینجاست که آنها توانستهاند، طیف وسیعی از زیستگاهها از کوهستانهای مرتفع گرفته تا سواحل و حتی صخرههای قطب جنوب را اشغال کنند. دکتر پیتر شاو (Peter Shaw) یک جانورشناس از دانشگاه روهامپتون انگلستان (Roehampton University) میگوید که «شاید روی جادههای آسفالته مجبور باشید که چند اینچی زمین را بکنید تا دمفنریها را پیدا کنید اما قول میدهم که در سایر نقاط این کره خاکی نیاز به این قدر تلاش هم نیست، روی هر سطحی که قدم بگذارید، بدونتردید زیر پاهای شما دمفنریها در حال تلاش برای بقا هستند.»
مورچهها هر میلیمتر از سطح زمین را کنترل میکنند
در مسابقه بیشترین تعداد، مورچهها هم با جمعیت جهانی بین ۱۰ هزار تریلیون تا کوآدریلیون (یک میلیون تریلیون)، حرفهای زیادی برای گفتن دارند. از آنجایی که شمارش تعداد مورچهها در عمل ممکن نیست لذا شاید بهتر است که اینطور بگوییم، مورچهها پرتعدادترین حشرات جهان هستند. درست است که دمفنریها از نظر تعداد نسبت به آنها احتمالاً بیشتر هستند اما این را هم نباید فراموش کرد که مورچهها نهتنها بزرگتر هستند بلکه بالطبع تواناییهای بیشتری هم برای تحتتاثیر قرار دادن محیطزیست دارند. تاکنون بیش از ۱۴ هزار گونه مورچه در سرتاسر دنیا شناسایی شده است.
مارک موفت (Mark Moffett) یک حشرهشناس از موسسه اسمیتسونین واشنگتن دیسی(The Smithsonian Institute in Washington DC) و نویسنده کتاب مشهور «ماجراجویی در میان مورچهها» که در سال ۲۰۱۱ میلادی منتشر شد، میگوید: «مورچهها هر میلیمتر از سطح کره زمین یعنی جایی که در آن زیست میکنند را کنترل میکنند. قلمروهای آنها در ابعاد میکرو است اما به شکل تاثیرگذاری این قلمرو را کنترل میکنند، در حقیقت آنها حتی سطوح میکروبی محیطزیستشان را هم تغییر میدهند.»
گیاهان، غالبتر از جانوران
تحقیقات نشان میدهد که اگر باکتریها را کنار بگذاریم، بیومس یا زیست جرم گیاهان هزار بار بیشتر از جانوران است. در حالی که سایر اشکال حیات ممکن است که از نظر تعداد افراد بیشتر باشند اما روشن است که این همه مدعی یا حیوانات متنوع نمیتوانست وجود داشته باشد مگر آنکه گیاهان از طریق فتوسنتز بقای آنها را مثل برهه کنونی تضمین کنند. گیاهان گلدار به تنهایی در حدود ۹۰ درصد از گونههای گیاهی را تشکیل دادهاند. نسبت قابلملاحظه آنها بر روی خشکیهای کره زمین از نظر بیومس بیش از جانوران خشکیزی برآورد میشود، ضمن آنکه آنها ساختار بنیادی اکوسیستمها را نیز تشکیل دادهاند.
سوسکها غالبترین هستند
غنای گونهای سوسکها، در جهان مثالزدنی است. دانشمندان تاکنون نزدیک به ۴۰۰ هزار گونه سوسک را در جهان شناسایی کردهاند و این بدان معناست که آنها بین یکپنجم تا یکسوم اشکال حیات شناساییشده در جهان را تشکیل میدهند. تکامل از سوسکها موجودات موفقی ساخته که توانستهاند نقشهای بسیار مهم و خاصی مانند گردهافشانی یا حتی غذارسانی به سایر گونههای جانوری را ایفاء کنند.
مکس بارکلی(Max Barclay) از موزه تاریخ طبیعی لندن (Natural Museum in London) میگوید: «سوسکها غالبترین و از نظر گونهای، غنیترین موجودات زنده در اکوسیستمهای خشکی هستند. میتوان اینطور گفت که آنها مشاغل حیاتی و حساس روی کره زمین را در میان خودشان تقسیم کردهاند. این تنها قدرت سازگاری و تنوع خارقالعاده سوسکها نیست که آنها را منحصربفرد کرده بلکه این نقشهای محوری آنها در اکوسیستمها و بالاخص رهاسازی مواد غذایی است که سوسکها را غالب ساخته.»
عصر باکتریایی
ولباچیا (Wolbachia) یک جنس از باکتریها است که به گونههای مختلف بندپایان سرایت میکند. آنها مثال خوبی از باکتریهایی هستند که حتی در زیر امواج رادار نیز قادر به زیستن هستند. این باکتریها با سلولهای نزدیک به دوسوم حشرات و سایر بندپایان مانند عنکبوتها و موریانهها همزیستی دارند بنابراین میتوانند به راحتی در بین گونههای مختلف جابجا شوند. البته روش اصلی انتقال آنها از طریق تخمهای میزبانان ماده است. بدون اغراق میتوان گفت که هیچچیز نمیتواند با آنها از نظر غالب بودن، رقابت کند.
ولباچیاها سلطه خودشان را از طرق مختلف اعمال میکنند: گاهی بواسطهی آشفتگی در پروسه زادآوری تقریباً هر حیوانی که به آنها آلوده شده باشد، گاهی به دلیل تغییر جنسیت برخی گونههای جانوری، گاهی از طریق کشتن نرها و گاهی هم از طریق اثرگذاری بر اسپرم آنها. در حقیقت ولباچیاها بقا و تکامل هزاران گونه را تاکنون تحتتاثیر قرار دادهاند و به همین دلیل سلطهشان بر روی کره زمین انکار ناپذیر است.
سیانوباکترها نیز مهمترین و موفقترین میکروارگانیسمهای روی کره زمین هستند. فراموش نکنید که همه اکسیژن زمین را تنها گیاهان نمیسازند. پیش از آنکه سیانوباکترها بعنوان نخستین ارگانیسمهای فتوسنتزکننده تکامل بیش از ۲٫۵ میلیارد سال پیش تکامل پیدا کنند، جو زمین تنها مقادیر ناچیزی اکسیژن داشت. این تغییر بزرگ و تبدیل جو زمین به غنیترین منبع اکسیژن را سیانوباکترها پایهگذاری کردند و همین امر بود که منجر به تنوع زیستی خارقالعاده امروز کره زمین گردید.
سیانوباکترها را میتوان هم در اکوسیستمهای آبی و هم در خشکیها سراغ گرفت. آنها با گلسنگها، گیاهان و جانوران زندگی میکنند حتی میتوانند بلومهای عظیم و قابل رویتی در اقیانوسها تشکیل دهند. جدای از تولید اکسیژن، یکی از نقشهای حیاتی آنها توانایی تبدیل نیتروژن اتمسفری به نیترات ارگانیک یا آمونیاک است که گیاهان برای رشد آن را از خاک میگیرند. مجموع این اعمال حیاتی سبب شده است که برخی دانشمندان سیانوباکترها را مهمترین و موفقترین اشکال حیات بر روی کره زمین بدانند.
بالاخره چه کسی غالب است و چه کسی مغلوب؟
ارائه یک نظریه علمی در پاسخ به این سوال شاید جالب باشد. مارک موفت، حشرهشناس موسسه اسمیتسونین میگوید که اگر شما به دنبال غالب و مغلوب هستید، باید بدانید که میکروبها و انسانها هر کدام در مقیاس خودشان غالب هستند و در این میان مورچهها به نوعی حد وسط قرار میگیرند.
جدای از شمارش تعداد افراد، وزن و سطحی که موجودات زنده اشغال میکنند؛ تعریف غالب بودن در اصل همان تاثیری است که موجودات بر سایر اشکال حیات و محیطزیستشان میگذارند. بر مبنای همین اولویتها میتوان شکل غالب حیات را تعریف کرد. اما بهترین پاسخ به این سوال بستگی دارد به اینکه شما دقیقاً چه سوالی را مطرح کنید. بعنوان مثال مورچهها اگر محصول غلات شما را از بین ببرند، غالب هستند اما همین مورچهها بدون اکسیژنی که گیاهان میسازند، زنده نمیمانند. گیاهان هم قادر به تشکیل چنین کلونیهای عظیمی بر روی کره زمین نبودند، اگر قریب ۴۷۰ میلیون سال پیش قارچی بوجود نمیآمد که امکان فتوسنتز را برای آنها مهیا سازد و در نهایت قارچها هم نمیتوانستند به این نقشهای حیاتی در اکوسیستمهای مختلف دست پیدا کنند، اگر روابط همزیستی با حیوانات، گیاهان و میکروبها نداشتند و به همین ترتیب همه به یکدیگر همچون زنجیر وابستهاند. باور کنید یا نه، همه اشکال حیات به نوعی در هم تنیده هستند و به طور مشخص هیچ شکل غالبی نیست که حیاتش بدون دیگری امکانپذیر باشد.
منبع: BBC Earth
با سلام
diplura ,Collombola,Protura این ها هر سه جز حشرات هستند حشرات یا ۶ پایان که جز حشرات بدون بال طبقه بندی می شوند .این سه تا در رده entognatha قرار دارند چون قطعات دهانی اینها داخل قرار داره برعکس سایر حشرات که قطعات دهانی در بیرون بدن هست که به اصطلاح به آن Ectognatha گفته می شه ولی در کل جز حشرات هستند
عالی بود. ممنون
متن فوق العاده بود و من از شما مترجم عزیز این متن تشکر میکنم که جا برای چنین مطالبی هم در مجله تان می گذارید
در عالم هیچ چیز به طور طبیعی بی شمار یا نامحدود نیست.شما در جمله ی دوم بعد از عنواننوشته اید که .بهتر است بگوییم تعدادشان بسیار زیاد و خارج از تصور است.
در کل مقاله بسیار عالی بود که باعث میشد غرور بیهوده ما انسان ها بشکند