آب را گل نکنیم
متاسفانه اغلب مسافران نوروزی نسبت به موضوع پاکیزگی عرصههای آبی بیتوجه هستند. بسیاری از نهرها و جویها، رودخانهها، راهآبها، دریاها و سواحل هماکنون آلوده هستند. یکی از مهمترین چالشهایی که در این زمان بروز میکند، ایجاد بستر مناسب برای رشد و تکثیر گونههای مهاجم است.
یک گونه مهاجم در اصل یک گونه بیگانه است که خارج از دامنه پراکنش طبیعیاش تکثیر شده و ازدیاد پیدا میکند. در مقابل برخی گونههای بومی هم هستند که به دلیل تغییراتی که انسانها در محیط ایجاد میکنند، در همان گستره خانگی خودشان به طور چشمگیری رشد و نمو کرده و بنابراین درست مثل گونههای مهاجم غیربومی میتوانند سرمنشاء نگرانی باشند.
تهدیدات ناشی از گونههای مهاجم به قدری جدی است که کاهش آنها میبایست مهمترین اولویت تلاشهای حفاظتی باشد. برای حل این معضل بزرگ دولتها میبایست قوانینی را به مرحله اجرا درآورند و در عین حال محدودیتهایی را اعمال کنند که بتواند جابجایی و معرفی گونههای غیربومی را محدود سازد.
گونههای مهاجم در زیستگاههای آبی
جوامع آب شیرین تاحدودی شبیه جزایر اقیانوسی هستند چرا که آنها نیز در اصل زیستگاههایی ایزوله میباشند که پیرامون آنها را گسترههای وسیعی از عوارض زمینی اغلب نامتعارف و غیرقابل سکونت گرفته است. بدیهی است که گونههای غیربومی میتوانند تاثیرات حادی بر جوامع زیستی آسیبپذیر و ایزوله نظامهای آبی جاری داشته باشند.
معرفی گونههای غیربومی تجاری و شیلاتی ماهیان به دریاچهها تاریخچه طولانی دارد؛ به عنوان مثال میتوان به معرفی گونههای غیربومی تیلاپیا و ماهی خاردار نیل به دریاچه ویکتوریا واقع در آفریقای شرقی اشاره کرد که پیامد آن انقراض آشکار صدها گونه ماهی بومی بود. واقعیت این است که آبهای آلوده اغلب محیط مساعدی را برای پرورش و تکثیر گونههای مهاجم فراهم میسازند.
گرچه اکثر معرفیهای گونههای غیربومی حاصل تلاشهای عامدانه و به منظور افزایش صید ماهی بوده اما مواردی هم بوده که در آنها تعمدی در کار نبوده که از آن جمله میتوان به مواردی همچون ساخت آبراههها، حمل آب توازن کشتیها و فرار از استخرهای مخصوص آبزی پروری اشاره کرد.
یک مساله مهم این است که اغلب ماهیان غیربومی از ماهیان بومی بزرگتر و مهاجمتر هستند و در نتیجه میتوانند زمینه را برای انقراض گونه های بومی به راحتی فراهم سازند. بعضی اوقات دیده شده که با حذف این گونههای مهاجم از زیستگاههای آبی، گونههای بومی مجدد احیاء شدهاند.
در چند سال اخیر مناقشات بسیاری میان محیط زیستیها و شیلاتیها بر سر گونههای مختلف ماهیان تیلاپیا جریان داشته، در حالی که شیلاتیها به صرفه اقتصادی و حتی بهداشتی مصرف این ماهی اشاره میکنند، محیط زیستیها دردسرهای ناشی از معرفی آنها را به تعدادی از آبهای داخلی کشور مطرح میسازند.
ورود سرخس آزولا به تالابهای ایران
سرخس آزولا نخست به منظور ارتقاء کیفیت مزارع و از کامبوج واقع در جنوب شرقی آسیا وارد ایران شد. آزولای خشک، مصرف خوراک دامی دارد. این گونه در اثر یک سهلانگاری ساده و در مرحله مطالعات اولیه از استخرهای مخصوص خارج و ابتدا به تالاب انزلی وارد شد.
آزولا هیچ دشمن طبیعی در انزلی نداشت بنابراین خیلی راحت به دردسری بزرگ تبدیل شد و امروز بقای برخی از تالابهای بینالمللی شمال کشور را مورد تهدید جدی قرار داده است. آزولا حد و مرزی از نظر رشد در تالابهای شمال کشور مانند انزلی ندارد به طوری که خیلی راحت در جذب نور، مواد غذایی، حرارت و حتی آب با ساقه برنج رقابت میکند.
اما چرا آزولا در زیستگاه خود چنین فجایعی را رقم نزد؟ دلیل آن خیلی ساده است. آزولا در کامبوج و ویتنام دشمن طبیعی خود را دارد و این دشمنان طبیعی جمعیت آزولا را کنترل میکنند در حالی که آزولا در ایران دشمن طبیعی ندارد.
چالشهای گونههای مهاجم
فراموش نکنید که گونههای غیربومی آبی مهاجم شامل گیاهان و جانوران بیمهره نیز میشوند. یکی از هولناکترین تهاجمها در آمریکای شمالی در نتیجه ورود صدف دو کفهای گورخری به دریاچههای بزرگ (Great Lakes) در سال ۱۹۸۸م. (۱۳۷۷ ه.ش.) اتفاق افتاد. منظور از دریاچههای بزرگ، ۵ دریاچهای است که در مرز ایالات متحده آمریکا و کانادا واقع شدهاند و ایالتهای بزرگی از آمریکا را در برمیگیرند.
طی دو سال، صدفهای گورخری در قسمتهایی از دریاچه اری به تراکم ۷۰۰.۰۰۰ تایی در مترمربع رسیدند و هر سطح سختی را به راحتی پوشاندند و از این طریق حتی گونههای صدف بومی را هم از بین بردند. صدفهای گورخری در حال حاضر کل بخش جنوبی رودخانه میسیسیپی را پوشاندهاند و در عین حال از طریق دریاچههای بزرگ و سایر انشعاب آنها در تمامی جهات گسترش پیدا کردهاند.
فاجعه تلخ
همان طور که اشاره شد، صدف دو کفهای گورخری که بومی دریاچههای روسیه است، به طور اتفاقی در سال ۱۹۸۸م. (۱۳۷۷ه.ش.) وارد دریاچه اری شد. بعدها قشر ضخیمی از هزاران صدف گورخری سطح دریاچه میشیگان پوشاند و آن را عملا فلج کرد، تا این که در نهایت اصلاح و پاکسازی شد.
این نحوه تهاجم، شیوه معمول این نرمتنان کوچک است. آنها در این ضمن حتی گونههای صدف بومی و سایر موجودات زنده را نیز نابود میکنند. برآوردها حاکی از آن است که این خطر نسبی میتواند گریبان سایر جریانهای آبی و رودخانهها را هم بگیرد. پراکنش صدف گورخری اغلب خیلی راحت و از طریق چکمه یا بدنه قایقهای ماهیگیران محلی بیخبر از همه جا و به صورت کاملا غیرعمدی صورت میگیرد.
نباید فراموش کرد که مسایلی از این دست نهتنها باعث وارد آمدن زیانهای اقتصادی هنگفت به صنعت شیلات، سدها، نیروگاهها و تصفیه خانههای آب میشوند بلکه در عین حال خطر نابودی جوامع مختلف آبزیان را هم به محض مواجهه به همراه دارند.
آبزیان آکواریومی را در اکوسیستمهای طبیعی رهاسازی نکنید
گونههای آکواریومی و تزئینی که در سرتاسر جهان معامله میشوند، از جمله بدترین گونههای مهاجم محیطهای آبی هستند. اثرات زیانبار این گونهها را میبایست به عنوان بخشی از هزینه کلی این نوع از تجارت درنظر گرفت. تهاجمها در محیطهای آب شیرین معمولا بیشتر از تهاجمهایی است که در اکوسیستمهای دریایی و مصبها اتفاق میافتد، اما اغلب کمتر جدی گرفته میشوند.
توانایی تبدیل شدن گونهها به مهاجم
سوال اینجاست که چرا بعضی گونههای غیربومی خیلی راحت میتوانند بر زیستگاههای جدید چیره شده و گونههای بومی را برانند؟ یک دلیل این مساله غیبت شکارچیان طبیعی و انگلهای آنهاست. این گونهها در زیستگاههای اصلی خود شکارچیان و انگلهایی دارند که رشد جمعیت آنها را کنترل و مهار میکند، اما چنین مسالهای در زیستگاههای جدید مصداق ندارد.
به عنوان مثال خرگوشهایی که به استرالیا معرفی شدند، به شکل مهارناپذیری در آن جا پراکنده شدند. آنها از گیاهان بومی تا آستانه انقراض تغذیه کردند زیرا در آن زیستگاه هیچ عامل موثری که بتواند جمعیت آنها را کنترل کند، وجود نداشت. جزئی از تلاشهای استرالیاییها برای مهار خرگوشها بر معرفی بیماریهایی که بتوانند جمعیت خرگوشها را کنترل کنند، تمرکز یافته است.
آلودگی نگرانکننده عرصههای آبی
تحقیقات نشان میدهد که ماهیها و سایر جانوران آبزی به راحتی آلایندهها و مواد دارویی را که همراه با روانآبها وارد محیط زندگیشان میشود، میبلعند. اما داروها چگونه وارد آب رودخانهها میشوند؟ جواب این پرسش ساده است.
بسیاری از ما انسانها داروهای تاریخ مصرف گذشتهمان را به جای آن که به سطل آشغال بیندازیم، از طریق مجراهای فاضلاب دور میریزیم. بررسیها نشان داده که حتی دفع پسابهای انسانی نیز میتواند مواد شیمیایی دارویی را وارد فاضلاب کند.
از آن جایی که تصفیه خانههای فاضلاب این ترکیبات شیمیایی را فیلتر نمیکنند در نتیجه داروها و ترکیبات شیمیایی آنها به راحتی وارد آب رودخانهها میشوند. در برهه کنونی سمشناسان، نگران تاثیر داروها خصوصا ترکیبات موجود در داروهای روان درمانی بر روی سایر موجودات زنده هستند چرا که این داروها نیز همانند تاثیری که بر انسانها دارند، مستقیما مغز سایر موجودات را هدف قرار میدهند.
تحقیقات نشان میدهد که قرصهای ضد اضطراب، ماهیان را بیشتر گوشهگیر و در عین حال جسور میکنند. ماهی پرچ یا خاردار اروپایی با نام علمی (Perca fluviatilis) یک گونه غالب است که در اروپا و آسیا مشاهده میشود.
رنگ ماهیهای پرچ اروپایی سبز است اما بالههای تحتانی و زیر دم آنها قرمز میباشد. بر روی بخش فوقانی بدن آنٰها بین ۵ تا ۹ تیغه عمودی وجود دارد که یکی از مشخصات متمایزکننده آنها است.
تحقیقات گستردهای که بر روی این نوع خاص از ماهیان انجام شده، نشان میدهد که آنها در محیطهایی با غلظت بیشتر داروهای ضد اضطراب نه تنها جسورتر و گستاختر شدهاند بلکه حتی فعالیتهایشان و میزان غذایی هم که مصرف میکنند در مقایسه با سایر ماهیهای معمولی بیشتر شده است.
سرعت بالای تغذیه این ماهیها در نهایت سبب بر هم خوردن تعادل زنجیره غذایی میشود. در عین حال تاثیر دارو باعث میشود که این ماهیها رفته رفته انزواطلب شوند و رفتارهای اجتماعی در آنها به شدت کاهش پیدا کند.
محققین باور دارند که تغییرات رفتاری این ماهیان دلیل محکمی برای اثبات این ادعا است که ماهیهایی که در رودخانههای آلوده زیست میکنند، نسبت به سایر ماهیهای آبهای سالم بیشتر در برابر شکارچیها آسیبپذیر هستند.
یک نمونه موردی
آخرین تحقیقی که در این زمینه انجام شده، مشخصا تاثیر داروی اگزازپام که نوعی بنزودیازپین است را بر روی ماهیان خاردار اروپایی مورد بررسی قرار داده است. بنزودیازپینها یکی از شایعترین داروهای ضد اضطراب هستند. به این منظور یک تیم تحقیقاتی از دانشگاه اومئا (University of Umea) سوئد به سرپرستی توماس برودین (Thomas Brodin) میزان غلظت اگزازپام را در یکی از رودخانههای سوئد اندازهگیری کرد.
در این تحقیق جهت برآورد دقیقتر حتی ۵ متر پایینتر از سطح پایاب تصفیههای فاضلاب نیز مورد بررسی قرار گرفت تا در عمل اشکالی بر طرح وارد نباشد. میزان اگزازپام در رودخانه مذکور ۰.۵۸ میکروگرم در لیتر برآورد گردید. ماهیهای خاردار یا پرچ اروپایی که جهت آزمایش از همان رودخانه جمعآوری شدند، دقیقا ۶ برابر بیشتر اگزازپام در ماهیچههای خود داشتند.
میزان غلظت اگزازپام در این ماهیها ۳.۶ میکروگرم به ازای هر کیلوگرم برآورد شد. محققان برای ادامه تحقیقات در آزمایشگاه ماهیان خاردار جوان را به مدت ۷ روز در مخزنهایی با غلظتهای مختلف از اگزازپام قرار دادند. در یک مخزن ۱.۸ میکروگرم در هر لیتر و در مخزن دیگر ۹۱۰ میکروگرم در هر لیتر اگزازپام وجود داشت.
تشریح ماهیها نشان داد که میزان اگزازپام در ماهیچه ماهیهایی که در معرض میزان کمتری از این دارو بودهاند با ماهیهای معمولی رودخانه مشابه است. همه ماهیان خارداری که در مخزنهای گوناگون نگهداری میشدند هم از لحاظ حرکتی سریعتر شنا میکردند و هم مدت زمان بیشتری را در انزوا میگذراندند. میزان تحرک، سرعت تغذیه را افزایش میدهد و به همین دلیل میزان مصرف زئوپلانکتونها یا جانوران میکروسکوپی شناور در آب نیز در این قبیل ماهیها بیشتر است. عکس ۷- بلومهای جلبکی نشان از آلودگی آب دارند. تحقیقات نشان داد که هر چه میزان اگزازپام افزایش پیدا کند به همان نسبت هم ماهیها منزویتر، جسورتر و در عین حال ناآرامتر میشوند.
بر اساس قوانین طبیعی هر چقدر که ماهیها گوشه گیرتر باشند، احتمال شکار شدن آنها نیز بیشتر است. به علاوه ماهیانی که در معرض داروهایی نظیر اگزازپام هستند، با ربودن غذا از سایرین تعادل اکوسیستم و بالاخص زنجیره غذایی را بر هم میزنند.
رفتارشناسی ماهیها در این قبیل موارد معمولا بسیار دشوار است چرا که ماهیان آزاد تنها در معرض یک نوع داروی خاص نیستند بلکه در واقع مجموعهای از ترکیبات شیمیایی بدن آنها را تحت تاثیر قرار میدهد. برخی از ترکیبات دارویی میتوانند با سایر ترکیبات تداخل دارویی پیدا کنند و تشخیص نحوه تاثیر چنین موادی بر یکدیگر کار چندان آسانی نیست.
مشکل اصلی این جاست که هرگونه مداخلهای که انسانها در طبیعت انجام میدهند، تنها یک جنبه ندارد . معادلاتی که انسانها خواسته یا ناخواسته بر طبیعت تحمیل میکنند، گاهی آن قدر پیچیده است که خودشان هم نمیتوانند آنها را حل کنند.
حقایق تلخ و تکاندهنده
دانشمندان پیشتر هم شاهد تاثیرات مخرب اسیدی شدن آب دریاها و اقیانوسها بر موجودات آبزی نظیر صدفهای خوراکی، صدفهای دو کفهای، حلزونهای دریایی و مرجانها بودهاند. در دهه گذشته اسیدی شدن اقیانوسها باعث مرگ لارو هزاران صدف خوراکی و البته کاهش قابل توجه رشد مرجانهای استرالیا شد.
استفاده از سوختهای فسیلی، حیات آبزیان را در سراسر جهان در معرض یک خطر بزرگ و برگشتناپذیر شیمیایی قرار داده است. این در حالی است که در گذشته تغییر در وضعیت اقیانوسها بسیار کندتر از زمان حاضر بود. شرایط کنونی به حدی چالشبرانگیز است که در حدود ۹۵ درصد از گونههای جانوری در معرض نابودی قرار گرفتهاند.
اگر سیر آلودگی اکوسیستمهای آبی با روند کنونی ادامه پیدا کند، سیاره ما به طور قطع شاهد انقراض گستردهای خواهد بود که حتی حیات بشر را هم بر روی کره زمین به مخاطره خواهد انداخت. بدیهی است که انسانها چون به نوعی در راس هرم غذایی اکوسیستمهای آبی قرار دارند، در آینده با تهدیدات جدی در این زمینه مواجه خواهند شد.
منبع: sciencenews britannica livescience The book of Conservation Biology, Written by Richard Primack, 2011, New York
عالی بود… عالی
واقعا چه قدر زیباست نوشته های شما در مورد محیط زیست
مرسی