زاگرس چگونه به حفظ منابع آبی ایران کمک میکند؟
کارون، زاینده رود، کرخه، دز، کشکان، سیمره، سزار، سیروان و… همهی این رودها و رودخانهها میشوند زاگرس. صدها چشمه و آبشار را هم میتوان پشت تعداد بسیاری رودخانه که اسم آنها در این گزارش آمده و نیامده، قطار کرد تا بخشی دیگری از زاگرس را با کلمات تصویر کرد اما نه همهی زاگرس را. منابع آبی زاگرس درواقع برای کل ایران اهمیت دارند.
زاگرس آنقدر بزرگ است و آنقدر رودخانههایش پر آوازهاند که هر ایرانی از رودی، رودخانهای، چشمهای یا آبشاری از آن چیزی شنیده، حتی اگر نداند جان هر ایرانی به زاگرس و البرز وابسته است؛ چون کوهها بزرگترین ذخیرهگاههای آب شیرین هستند. مگر میشود بدون آب زیست؟ برای شنیدن صدای زاگرس کافی است خوزستان را تصور کنی تا کرخه و کارون و دز و زهره و بهمن شیر در ذهنت جاری شوند، یا به لرستان بروی تا آبشار افرینه، بیشه، نوژیان و کاکاشرف در چشمهایت به رقص دربیایند. کشکان و سزار در بن نگاهت خروش بگیرند. سیمره را در همسایگی لرستان و ایلام از بر کنی، تصویر را به عقب برگردانی به سرشاخه های سیمره برگردی. به نقطهای که رودخانه گاماسیاب در نهاوند همدان و رودخانه قرهسو در کرمانشاه، یکی میشوند و نام سیمره میگیرند، همگام با سیمره از ایلام و لرستان بگذاری. در جنوب لرستان به رود زال بپیوندی و در خوزستان نام کرخه بگیری. آنجا که کارون نام بزرگترین رودخانهی کشور است که روزگاری قابل کشتیرانی بود. آه از نهادت بلند شود که چرا حالا خبری از آن رود خروشان نیست.
داستان یکی شدن رودها و رودخانهها در زاگرس طولانیتر از این مطلب است اما جان کلام آنکه صخرههای زاگرس، منبع تامین ۴۵ تا ۵۵ درصد آب شیرین کشورند. کوهستانها در تعریف زمینشناسان و جغرافیدانان منبع زندگیاند. همین مساله هم باعث شده است تا کارشناسان به زاگرس و البرز نام «برج آب» بدهند. برج آب شیرین؛ اصطلاحی جهانی برای تعریف و یادآوری اهمیت کوهستانها در نگهداشت آب، در سه دهه گذشته است. اصطلاحی که در اروپا جان گرفت و به زبانهای زندهی دیگر جهان تکرار شد.
جریان زندگی
آب در صخرههای سترگ زاگرس به پای بلوط ها می خزد، که شناسنامه زاگرس بزرگ اند، ریشه افرها را سیرآب می کند، کیمکم ها را سبزی می بخشد، ارغوان ها را رنگ می دهد و بعد کم کم در خاک نفوذ می کند و شولایی سبز در بهار و تابستان و زرد و نارنجی در پاییز به تن این رشته کوه عظیم می پوشاند. این بازی رنگارنگ زاگرس با ۷ رودخانه بزرگ کشور است. بخش عمده آب دو حوزه آبریز کلان کشور (خلیجفارس- دریای عمان و فلات مرکزی ایران) از زاگرس مرکزی است. در اصل این کوهستان محل تأمین رودخانههای پرآب زایندهرود، کارون بزرگ، کر، سمیرم، خراسان، جراحی، دالکی و غیره و منشأ تالابهای مهم بینالمللی چون بختگان، پریشان، مهارلو، گندمان، چغاخور و گاوخونی است. آب میبخشد و زندگی میدهد.
هر هکتار جنگل زاگرس تامینکنندهی هزار مترمکعب آب
آمارهای سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری که متولی حفاظت از پهنههای جنگلی کشور است میگوید: هر هکتار جنگل زاگرس، در حال حاضر، این توان را دارد که بطور متوسط یکهزار مترمکعب آب را در خود ذخیره و بهتدریج آن را آزاد کند. این روند بخش زیادی از آن کمبود آبهای زیرزمینی کشور را جبران خواهد کرد. جنگلهای زاگرس در یک سال ۶ میلیارد متر مکعب آب را در خود ذخیره و طی سال به تدریج آزاد میکنند. جنگلهای شمال کشور نیز سه میلیارد و ۶۰۰ میلیون مترمکعب آب را در خود ذخیره میکنند که تولیدات کشاورزی بخشی از استانهای شمالی از جمله گلستان، مازندران، خراسان شمالی، جنوب البرز و بخشی از تهران، زنجان، اردبیل و قزوین از این طریق تامین میشود.
با استناد به آمار سازمان متولی، بیش از دو پنجم جمعیت ساکن در این خطه، مدیون جنگلهای زاگرس هستند. کارشناسان این سازمان هم آمار میدهند که اگر سالانه ۵۰ میلیارد مترمکعب آب به مراتع این جنگل تزریق شود، ایران سه ساله میتواند بدهی آبی خود را به طبیعت برگرداند. هرچند سازمان منابع طبیعی هرگز آنقدر اعتبار و پول دریافت نمیکند که بتواند برنامههای آبخیزداری و آبخوانداری را به موقع اجرا کند و حیف از زاگرس که در بی پولی از دست میرود.
بزرگترین پهنهی جنگلی کشور
زاگرس ۶ میلیون هکتار جنگل دارد. رویشگاههای جنگلی همانند یک کاتالیزور عمل کرده و باعث میشوند پس از بارندگی قطرات به آرامی به سطح خاک وارد شود. ریشهی آن وظیفهی جذب و نگهداشت آب را در خاک دارد. بررسیها هم نشان میدهد جنگلهای زاگرس با کنترل ۴۰ درصد نزولات جوی، ۳۵ درصد از آبهای جاری با قدرت نفوذ ۵۰ -۶۰ میلیارد مترمکعب آب و وجود ۴۲ سد مخزنی با حجم ذخیرهی ۳۴ میلیارد مترمکعب نقش بسزایی در تنظیم اصلیترین رودخانههای ایران از جمله کارون، دز، کرخه، مارون، سیروان، زاب، زایندهرود دارند.
زاگرس جاری در جان هر ایرانی
بنابراین این رودخانههای بزرگ فقط در رگ جاری زاگرس نیستند، فقط به بلوط و بنه و افرا و بادام و… زندگی نمیدهند. رگ حیات ایران و ایرانیاند. هر ایرانی که آب شرب خانهاش را از کارون در خوزستان میگیرد یا از سیروان در کردستان، زندگیاش را مدیون زاگرس است.
آبهای جاری در رگ زاگرس در رگ هر ایرانی که محصولات کشاورزی دشت خوزستان را سر سفرهاش می برد یا سفرهاش از محصولات استانهایی چون ایلام و کرمانشاه و فارس رنگ میگیرد، جاری است.
هر شهروندی که پروتئنین مصرفیاش را از دامهای زاگرس میگیرد، زایندهرود در اصفهان و پریشان در فارس را همان اندازه در رگهای خود دارد که زاگرس. ارس در آذربایجان غربی همان اندازه به یک ایرانی زندگی میدهد که به بلوطها و بنهها و و افراهای زاگرس. مارون در کهگیلویه و بویراحمد همان اندازه به زبانگنجشکها جان می دهد که به ساکنان شهرها و روستاهای زاگرنشین.
همین آب است که زاگرس را خاستگاه نخستین تمدنهای بشری میکند. همین آبی که باید در سرزمینی خشک و نیمه خشک ایران که ۳۰۰ روز آفتابی دارد؛ قدرش را چون طلا دانست.
باید به داد زاگرس رسید
حالا آیا با وصف زیباییهای زاگرس باید گفت که حال منابع آبی کشور در زاگرس خوب است؟ همه چیز در این پهنهی کوهستانی بزرگ سر جایش است؟ نه اصلا حال زاگرس خوب نیست. اگر دولت اعتبار کلان را برای آبخیزداری و آبخوانداری زاگرس نگذارد سرزمین از بین میرود، منابع آبی هرز میشوند. آبخیزداری، به اعتقاد کارشناسان، برنامهریزی مستمر و اجرای اقدامهای لازم برای مدیریت منابع حوزههای آبخیز اعم از طبیعی، کشاورزی، اقتصادی و انسانی بدون ایجاد اثرات منفی در منابع آب و خاک است که میتواند به صورت مکانیکی یا بیولوژیکی باشد.
طرحهای آبخیزداری با کاهش میزان فرسایش خاک، زمینه را برای نفوذ آب در خاک فراهم کرده و آن را تبدیل به منبع آبی برای پاییندست حوضه خود میکند. برای آنکه تشنه نمانیم باید به کمک زاگرس رفت و پایانی بر بهرهبرداری بی رویه از آن نوشت. اگر پایانی بر سد و بندسازیها و انتقال آبهایی که مبدا را تخریب و مقصد را آباد نمیکند در زاگرس نگذاریم، حیات در این نقطه از کشور لطمهی جدی خواهد خورد. برای نگهداشت این سرمایه تجدیدناپذیر اگر همین امروز هم اقدام کنیم، دیر است. شاهد آن هم بی آبی برخی از روستانشینان در استانهای زاگرس نشینی چون چهار محال و بختیاری و لرستان. تشنگی شهروندان خوزستانی در کنار سد کرخه.