بدترین فیلمهای برندهی اسکار یک قرن گذشته به تفکیک دهه
بعضی از برندهها خیلی هم خوب نبودهاند. نخستین مراسم جوایز اسکار سال ۱۹۲۹ برگزار شد و از آن زمان، تا به امروز، این جایزه به عنوان مهمترین جایزهی صنعت سینما در نظر گرفته میشود. بزرگترین جایزهی این مراسم احتمالا جایزهی بهترین فیلم است؛ رسیدن به این جایزه آرزوی هر فیلمی میباشد و هر فیلمی که به آن میرسد، باید لایق گرفتن آن هم باشد. با این حال طی سالهایی که مراسم اسکار برگزار شده است، همواره فیلمهایی بودهاند که با وجود بردن اسکار بهترین فیلم، نتوانستهاند در دل مخاطبان جا باز کنند. لقب بدترین فیلمهای برندهی اسکار، برای همین فیلمها کاربرد دارد.
در هر دهه، حداقل یک فیلم وجود دارد که از نظر مخاطبان لایق بردن اسکار بهترین فیلم نبوده است. از فیلم خستهکنندهی «سیمارون» (Cimarron) گرفته که در دههی ۳۰ میلادی با بردن اسکار همه را شگفتزده کرد، تا «آرگو» (Argo) که وقتی طی دههی ۲۰۱۰ میلادی اسکار را به خانه برد، بسیاری هنوز فکر میکردند درگیر یک شوخی بزرگ شدهاند. فیلمهای برندهی اسکار اندکی وجود دارند که شایستگی آنها همواره مورد بحث بوده است و گذشت زمان ثابت کرده که هیج تاثیر مثبتی بر صنعت فیلمسازی نداشتهاند.
۱۱. دههی ۱۹۲۰ میلادی: «نوای برادوی» (The Broadway Melody)
- سال ساخت: ۱۹۲۹
- کارگردان: هری بومونت
- بازیگران: چارلز کینگ، بسی لاو
- امتیاز راتن تومیتوز: ۴۰ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۶۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۶ از ۱۰
اگرچه این فیلم یکی از تنها دو برندهی اسکار این دهه بود، با این حال میتوان آن را یکی از بدترین فیلمهای برندهی اسکار دانست. فیلم دیگری که طی دههی ۲۰ میلادی توانست اسکار بگیرد، فیلم استثنائی و درخشان «بالها» (Wings) بود. «نوای برادوی» اگر در هر دههی دیگری هم اسکار میگرفت، احتمالا بدترین فیلم برندهی اسکار آن دهه میشد. اولین فیلم مصوت برندهی اسکار که موزیکال هم هست داستان عاشقانهی دو خواهر با بازیهای بسی لاو و آنیتا پیج را روایت میکند که سعی دارند در برادوی معروف شوند، اما داستانهای عشقی، مسیر جاهطلبی آنها را تحت تاثیر قرار میدهد.
اگرچه این فیلم از نظر تاریخی جالب است و نشان میدهد که موزیکالهای هالیوود چقدر زود شروع به ساخته شدن کردهاند، با این حال تمام چیزی که این فیلم به مخاطب ارائه میدهد، همین است. این فیلم معمولا در جایگاه نخست لیست بدترین فیلمهای برندهی اسکار قرار میگیرد. «نوای برادوی» داستانی غیرقابل باور دارد، با شخصیتهایی که نمیتوان با آنها ارتباط برقرار کرد. قطعههای موسیقی این فیلم هم با وجود موزیکال بودن خود فیلم، به یادماندنی نیستند. این فیلم در زمان اکران خودش توانست مخاطبان را سرگرم کند، چرا که آنها هرگز چیزی شبیه به آن ندیده بودند، اما مخاطبان امروزی احتمالا به سختی میتوانند تماشای آن را تحمل نمایند.
۱۰. دههی میلادی۱۹۳۰: «سیمارون»
- سال ساخت: ۱۹۳۱
- کارگردان: وسلی راگلز
- بازیگران: ریچارد دیکس، آیرین دان
- امتیاز راتن تومیتوز: ۵۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۸ از ۱۰
دههی ۳۰ میلادی بدترین دهه برای برندگان اسکار بهترین فیلم بود؛ از «سواران» (Cavalcade) خستهکننده گرفته تا «زیگفیلد بزرگ» (The Great Ziegfeld) طولانی، اما وقتی که بخواهیم بدترین را انتخاب کنیم، کار سختی در پیش نخواهیم داشت، چرا که «سیمارون» همیشه آنجا است. اگرچه این فیلم افتخار این را دارد که نخستین فیلم وسترن برندهی اسکار بهترین فیلم تاریخ سینما باشد، با این حال، بهتر است که داستان ویراستار روزنامهای که همراه با همسر بیتفاوتش وارد شهری در اوکلاهاما میشود را به فراموشی بسپاریم؛ همانطور که تاریخ آن را فراموش کرده است.
این فیلم نه تنها نژادپرستانه است، گرایشات خشونتآمیز و غیرانسانی دارد و دیالوگهای آن بسیار مسخره و غیرطبیعی نوشته شدهاند، بلکه به جز یک یا دو صحنه، حتی هیچگونه جذابیت بصریای هم برای مخاطب فراهم نمیکند. درست از لحظهای که تیتراژ پایانی این فیلم آغاز میشود، مخاطبان این فیلم را فراموش میکنند و همین ویژگی است که او را وارد لیست بدترین فیلمهای برندهی اسکار میکند. این فیلم چهارمین فیلم تاریخ است که توانسته اسکار بهترین فیلم را بگیرد و اگرچه میتوان رای دهندگان آکادمی را به دنبال تازهکار بودن بخشید، با این حال باید قبول کرد که در آن سال تصمیم درستی نگرفتند.
۹. دههی ۱۹۴۰ میلادی: «به راه خود میروم» (Going My Way)
- سال ساخت: ۱۹۴۴
- کارگردان: لئو مککری
- بازیگران: بینگ کرازبی، بری فیتزجرالد
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۳ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
در کمدی درام «به راه خود میروم»، کشیش جوانی به نام اومالی با بازی بینگ کرازبی که پیش از پیوستن به کلیسا زندگی عاشقانه و رنگارنگی را پشت سر گذاشته است، بعد از اتمام تحصیلات روحانی با گروهی از کودکان ارتباط برقرار میکند که ناامیدانه نیازمند راهنمایی هستند و او موفق میشود به آرامی جایگاه کشیش مسنتر، با بازی بری فیتزجرالد را بگیرد؛ آیا همین خلاصهی داستان برای این که جایگاه این فیلم در لیست بدترین فیلمهای برندهی اسکار مستحکم شود کافی نیست؟
اگرچه این فیلم در سطح خودش قابل قبول است و فیلمی است شیرین که میتواند انبوه مردم را راضی نگه دارد.، اما بیشک این فیلمی نیست که بتواند مخاطبان حرفهای سینما را انگشت به دهان رها کند. شاید مهمترین تاثیر این فیلم را بتوان در قوانین اسکار دید. آکادمی اسکار بعد از این که بری فیتزجرالد هم نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی مرد و هم نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد و توانست دومی را به دست بیاورد، تصمیم گرفت که دیگر یک بازیگر را برای یک نقشآفرینی در دو رشته نامزد دریافت جایزه نکند. این تنها مرتبه در تاریخ است که یک بازیگر با یک نقشآفرینی در دو رشته نامزد دریافت اسکار شد.
۸. دههی ۱۹۵۰ میلادی: «بزرگترین نمایش روی زمین» (The Greatest Show on Earth)
- سال ساخت: ۱۹۵۲
- کارگردان: سیسیل ب.دومیل
- بازیگران: بتی هاتن، کورنل واید
- امتیاز راتن تومیتوز: ۵۰ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
یکی از فیلمهای برندهی اسکار بهترین فیلم که پایینترین امتیاز را از سایت IMDb گرفته است؛ این فیلم یک درام حماسی است دربارهی زندگیهای هنرمندان دورهگرد. یک دلقک و یک تمریندهندهی فیل، در مقابل عوامل پشت صحنهی یک سیرک. در مجموع فیلمی سرگرمکننده است، اما داستان آن ملودراماتیک است و به اندازهی کافی شخصیتهای جذاب در آن دیده نمیشوند و در کنار اینها، مدت زمان طولانی فیلم باعث میشود «بزرگترین نمایش روی زمین» تبدیل به یکی از بدترین فیلمهای برندهی اسکار گردد.
این فیلم به کلی هم بد نیست؛ بعضی از تصاویر فیلم چشمنواز هستند، همانطور که از هر فیلمی که سیسیل ب.دومیل کارگردان آن است چنین انتظاری میرود. بعضی صحنهها هم بامزه هستند و جیمز استوارت در نقشی بازی میکند که باعث میشود بیش از دو ساعت و نیم او را با لباس دلقک ببینیم. با وجود تمام اینها «بزرگترین نمایش روی زمین» لایق هیچ اسکاری نبود، به خصوص اسکار بهترین فیلم. همه انتظار داشتند که «نیمروز» (High Noon) در آن سال اسکار را بگیرد؛ فیلمی که با گذشت زمان، ماندگاری بیشتری پیدا کرده است.
۷. دههی ۱۹۶۰ میلادی: «تام جونز» (Tom Jones)
- سال ساخت: ۱۹۵۲
- کارگردان: تونی ریچاردسون
- بازیگران: آلبرت فینی، سوزان یورک
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۴ از ۱۰
چه بخواهید دربارهی بهترین فیلمهای برندهی اسکار حرف بزنید یا بدترین فیلمهای برندهی اسکار و یا فیلمهای نه خیلی خوب و نه خیلی بد برندهی اسکار؛ در هر صورت هرگز اسمی از «تام جونز» به میان نخواهد آمد. بیشک، این کمدی بریتانیایی دربارهی ماجراهای مردی رمانتیک و دلاور، با بازی آلبرت فینی، که به دنبال عشقی خارج از طبقهی اجتماعی خودش است، احتمالا یکی از فراموششدنیترین فیلمهای تاریخ اسکار است.
این فیلم بینظم و بینهایت بیمحتوا است و شاید فقط برای افرادی که از کمدیهای عجیب و غریب خوششان میآید جالب باشد. در سالی که فیلمهای کلاسیکی مانند «کلئوپاترا» (Cleopatra) و «آمریکا آمریکا» (America America) هم در بین نامزدهای دریافت اسکار بهترین فیلم بودند و در سالی که فیلم بزرگی مانند «هشت و نیم» (Eight and a Half) حتی نامزد اسکار هم نشد، این حقیقت که فیلمی به غیرمهمی «تام جونز» توانسته اسکار را ببرد باعث غم و اندوه میشود.
۶. دههی ۷۰ میلادی: «پتون» (Patton)
- سال ساخت: ۱۹۷۰
- کارگردان: فرانکلین جی. شافنر
- بازیگران: جرج سی. اسکات، کارل ملدن
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۱ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
هرکسی میتواند ادعا کند که دههی ۷۰ میلادی یکی از قویترین سالهای تاریخ سینمای آمریکا بوده است و لیست فیلمهای برندهی اسکار این دههی اثباتی بر این موضوع است. هر کدام از این فیلمها را میتوان یک شاهکار نامید، اما اگر قرار باشد یکی از آنها را ضعیفترین در نظر بگیریم، آن فیلم احتمالا باید «پتون» فرانکلین جی. شافنر باشد. «یتون» فیلمی درخشان است با نقشآفرینی بینظیر جرج سی. اسکات به عنوان یک ژنرال پیشرو با عملکردی بحث برانگیز، اما «پتون» را به سختی میتوان با فیلمهایی مانند «پدرخوانده» (The Godfather) و «راکی» (Rocky) مقایسه کرد.
به دنبال تصاویر زیبا و تعریف متفاوتی که این فیلم از جنگ ارائه میکند و جهنمی که به مخاطب نشان میدهد، باید «پتون» را یکی از بهترین فیلمهای جنگی دههی ۷۰ میلادی دانست. بعضی معنقدند که این فیلم کمی بیش از اندازه درخشش یک قهرمان را روی ژنرال پتون میاندازد و بعضی دیگر میگویند اگر به دنبال حضور جرج سی. اسکات در نقش پتون نبود، این فیلم هرگز تا این اندازه ماندگار نمیشد. در هر صورت «پتون» یک دستآورد فراموشنشدنی است و تنها دلیل حضور او در بین بدترین فیلمهای برندهی اسکار، اکران شدنش در دههای است که از آن به عنوان عصر طلایی سینمای آمریکا یاد میشود.
۵. دههی ۱۹۸۰ میلادی: «خارج از آفریقا» (Out of Africa)
- سال ساخت: ۱۹۸۵
- کارگردان: سیدنی پولاک
- بازیگران: مریل استریپ، رابرت ردفورد
- امتیاز راتن تومیتوز: ۶۳ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۶۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
اگرچه دههی ۸۰ میلادی دههای درخشان برای سینما بود، با این حال بعضی از فیلمهای برندهی اسکار بهترین فیلم این دهه، نتوانستهاند با گذشت زمان، در یادها بمانند. اگرچه میتوان انتخابهای دیگری داشت، اما احتمالا فراموششدنیترین فیلم برندهی اسکار دههی ۸۰ میلادی، «خارج از آفریقا» است. این فیلم یک حماسهی عاشقانه و تاریخی است دربارهی یک بارونس دانمارکی با بازی مریل استریپ در کنیای قرن بیستم؛ جایی که او در آن یک رابطهی عاشقانهی صمیمی با یک شکارچی با بازی رابرت ردفورد برقرار میکند.
«خارج از آفریقا» فیلم خوبی است که به خوبی کارگردانی شده و دو بازیگر کمنظیر نقشهای اصلی آن را ایفا میکنند، اما همزمان، ضعیفترین فیلم در لیست فیلمهایی که میتوانستند اسکار بهترین فیلم را بگیرند هم هست؛ فیلمهایی مثل «شاهد» (Witness) و «به رنگ ارغوانی» (The Color Purple) از جمله این فیلمها بودند. این فیلم هیچکار اشتباهی انجام نمیدهد، اما هیچکار درخشانی هم انجام نمیدهد. برای بخش زیادی از طول فیلم، مخاطب فقط شاهد تصاویر خستهکننده است و نتیجه، حضور این فیلم در لیست بدترین فیلمهای برندهی اسکار.
۴. دههی ۱۹۹۰ میلادی: «شکسپیر عاشق» (Shakespeare in Love)
- سال ساخت: ۱۹۹۸
- کارگردان: جان مدن
- بازیگران: گوئینت پالترو، جوزف فینز
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
دلیل اصلی فراموششدن این فیلم و منفوربودن آن از نظر مخاطبان، مجسمهی اسکار بهترین فیلم آن است. این فیلم بیشک لایق آن جایزه نبود؛ به خصوص وقتی درمییابیم که شاهکار جنگ جهانی دوم استیون اسپیبرگ، «نجات سرباز رایان» (Saving Private Ryan) هم آن سال نامزد اسکار بهترین فیلم شده بود. در مجموع «شکسپیر عاشق» یکی از قدرنادیدهترین فیلمهای دههی ۹۰ میلادی است و در کمال تعجب یکی از بهترینهای ۱۹۹۸ که داستانی عاشقانه دربارهی ویلیام شکسپیر، با بازی جوزف فینز را روایت میکند که خسته است و بدون ایده، تا این که نیمهی گمشدهی خودش، با بازی گوئینت پالترو را ملاقات میکند و تحت تاثیر او یکی از بهترین آثار زندگیاش را مینویسد.
فیلمنامهی این فیلم، هوشمندانه است و تصاویر آن زیبا هستند. این فیلم احساس آرامش عاشقانهای را از خودش ساطع میکند که این روزها خیلی کم می توان مانند آن را در فیلمهای این ژانر پیدا کرد. «شکسپیر عاشق» از یک کارگردان بزرگ بهره میبرد و بازیگران نقش اصلی آن موفق میشوند ارتباط هنری درخشانی با یکدیگر برقرار کنند. بیشک این فیلم در هیچ زمینهای آنقدر درخشان نیست که بتواند توجیهی برای هفت اسکاری که گرفته است باشد، اما اگر به خاطر این اسکارها نبود و این جوایز باعث نمیشدند تا مخاطبان نگاه سختگیرانهتری را روانهی این فیلم کنند، شاید این فیلم حالا بیشتر مورد احترام قرار میگرفت.
۳. دههی ۲۰۰۰ میلادی: «تصادف» (Crash)
- سال ساخت: ۲۰۰۴
- کارگردان: پل هگیس
- بازیگران: گساندرا بولاک، مت دیلون
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
چیز زیادی برای گفتن دربارهی «تصادف» وجود ندارد. این فیلم بیش از اندازه نصیحت میکند و از نظر احساسی مخاطب را گمرا مینماید و همانطور که خورشید هر روز طلوع میکند، همهی مخاطبان سینمایی و منتقدان این فیلم را بدترین فیلم برندهی اسکار عصر مدرن میدانند. وقایع این فیلم در لس آنجلس پس از حادثهی یازده سپتامبر به وقوع میپیوندند و در آن نگاهی انداخته میشود به تنشی که طی ۳۶ ساعت، زندگی شخصیتهایی که همهی آنها خسته کننده هستند را تحت تاثیر قرار میدهد.
داستان چندروایتی سرنوشتهای در هم گرهخورده، سالها پیش از «تصادف» هم ساخته شده بودند و «تصادف» هیچ چیزی جدید به این معادله اضافه نکرد. پیچیدگیها و جاهطلبی این فیلم قابل ستایش است و میتوان گفت که دو یا سه لحظهی قدرتمند احساسی در فیلم دیده میشود، اما همهی این نقاط قوت توسط فیلمنامهای ضعیف، نقشآفرینیهای فراموششدنی و مضامین درهم و برهم که در بهترین حالت باید از نظر نژادپرستی و متعصبانه بودن مورد سوال قرار بگیرند، بیارزش میشوند. تمام این ویژگیها باعث میشوند «تصادف» یکی از بدترین فیلمهای برندهی اسکار باشد.
۲. دههی ۲۰۱۰ میلادی: «آرگو»
- سال ساخت: ۲۰۱۲
- کارگردان: بن افلک
- بازیگران: بن افلک، جان گودمن
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۷ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
یک فیلم دلهرهآور سیاسی که از نظر دلهرهآور بودن ضعیف است و از نظر سیاسی بودن در قله قرار دارد. «آرگو» دربارهی یک مامور سرویس مخفی ایالات متحده است که باید برای نجات جان شش آمریکایی گروگان گرفتهشده در تهران، راهی یک ماموریت خطرناک شود. او نقش یک تهیهکنندهی هالیوود را ایفا میکند که به دنبال مکانی برای فیلمبرداری است. این فیلم تقریبا پرتنش و زیبا است، اما در سالی که فیلمهایی مانند «عشق» (Amour) و «جنگوی از بندگسیخته» (Django Unchained) در بین نامزدهای اسکار بهترین فیلم بودند، درک این نکته که چگونه به نظر اسکار، «آرگو» بهترین فیلم بود، سخت است.
داستان غیرماندگار، کارگردانی بیدقت و این حقیقت که این فیلم از بسیاری جهات از نظر تاریخی دقیق نیست، باعث شدهاند که این فیلم طرفداران زیادی نداشته باشد و به عنوان یکی از غیرمنتظرهترین برندگان اسکار دههی ۲۰۱۰ میلادی شناخته شود. این فیلم بیشک سرگرمکننده است و ارزش تماشا کردن دارد، اما در آن سال فیلمهای درخشانتری بودند که می توانستند اسکار را به دست بیاورند. «آرگو» در لیست بدترین فیلمهای برندهی اسکار، یکی از لایقترینها است.
۱. دههی ۲۰۲۰ میلادی: «سرزمین آوارهها» (Nomadland)
- سال ساخت: ۲۰۲۰
- کارگردان: کلویی ژائو
- بازیگران: فرانسیس مکدورمند، دیوید استراترن
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۳ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
تا به اینجا تمام فیلمهایی که طی این دهه توانستهاند اسکار بهترین فیلم را بگیرند، فیلمهایی درخشان بودند که لایق این جایزه بودهاند. در بین آنها اما یک فیلم حضور دارد که احتمالا چند سال بعد، مخاطبان آن را فراموش خواهند کرد. «سرزمین آوارهها» یک درام واقعگرایانه دربارهی زنی در دههی ششم زندگیاش است که وقتی همهچیز را در رکود بزرگ از دست میدهد، تصمیم میگیرد در یک ون، زندگیای خانه به دوشانه را تجربه کند.
این فیلم که نویسندگی، کارگردانی و تهیهکنندگی آن را کلویی ژائو برعهده داشت، داستانی زیبا دربارهی جامعه و خانواده است. این فیلم شیرجهای عمیق به درون شرایط انسان میزند و به بررسی آنچه یک خانه را تبدیل به مکانی برای ماندن میکند میپردازد. این فیلم استثنائی است، اما اگر آن را در کنار فیلم پرطرفداری مانند «کدا» (CODA) و یا فیلم حماسی وجودگرایانهی جاهطلبانهی «همهچیز، همهجا به یکباره» (Everything Everywhere All at Once) بگذارید، چیز زیادی برای عرضه کردن ندارد و مخاطبان بینالمللی به اندازهی دو فیلم دیگر از آن لذت نخواهند برد.
منبع: collider