بیرویا؛ فیلمی متفاوت با مایههای داستانهای استیفن کینگ (جشنواره فیلم فجر)
اولین فیلم آرین وزیردفتری اثر کمغلطی است که نکتههای جالب توجه آن بیشتر از نقاط منفیاش است. فیلمی که همین حالا برداشتهای متفاوتی از آن شده. بعضیها آن را فیلمی دربارهی دسیسه چینی و بازی قدرت میدانند و بعضی دیگر به استناد جملات پایانی فیلم در تشریح اسکیزوفرنی ادعا میکنند که کاراکتر اصلی فیلم یعنی رویا بیمار اسکیزوفرنی بوده است. اما به نظرم فیلم نشانههای اولی را ندارد و به وضوح در مورد دوم هم نوشتهها اجباری بوده است. این فیلمی ماورالطبیعی در مایهی آثار استیفن کینگ است که فضایی وهمآلود و گهگاه عناصری از ژانر وحشت در خودش دارد و در این فضا موفق میشود مود و لحن آثار این ژانر را به درستی خلق کند.
مسألهی اصلی فیلم هویت است که اتفاقا در سینمای جهان سوژهی دزدیدن هویت در این ژانر فیلمها آشناست. در سینمای ایران اما پرداختن به این موضوع یک اتفاق محسوب میشود. رویا و بابک میخواهند از ایران مهاجرت کنند. خود مهاجرت به ظرافت در خودش مسألهی هویت را دارد. بابک به رفتن مُصِر است و رویا مردد. اما میخواهد اینبار به حرف بابک گوش کند که با دختری بی نام و نشان مواجه میشود. اسمش را میگذارد زیبا. زیبا اول کار حرف هم نمیزند و به گفتهی خودش هیچ چیز به یاد ندارد. بازی طناز طباطبایی و شادی کرمرودی در نقش رویا و زیبا عالی است و فیلم از همان ابتدا قواعد زیباییشناختی خودش را بنیان میگذارد. صورت مات شادی کرمرودی که شبیه مسخشدههاست و در مقابل میمیکهای طناز طباطبایی که بسیار یادآور بازیگران زن فیلمهای پولانسکی مثل «بچه رزمری» و «مستاجر» است. زنانی که در موقعیتی ناخوشایند و هراسناک گیر میافتند و با وجود مبارزه علیه آنچه قرار است تسخیرشان کند، در نهایت چنان تحتفشار قرار میگیرند که در نهایت مجبور میشوند تن به قواعد بازی بدهند که در آن گیر افتادهاند.
شیوهی نورپردازی و استفاده از رنگها و خلق میزانسنهای ظریف با زاویهی درست دوربین در القای حس اینکه چیزی این وسط درست نیست و با عقل جور در نمیآید درست عمل میکند. بعد کمکم پازل ابهامات گستردهتر میشود. از آرش خبردار میشویم که رفیق دوران دانشگاه رویا بوده و او هم دو ماهی است که گم شده. زیبا کمکم درون زندگی رویا نفوذ میکند و فرو رفتن در قالب رویا با تمهید بصری جذاب زدن عینک او شکل میگیرد در حالی که خود رویا چشمانش را عمل کرده و مجبور است عینک (لنزی که با آن متفاوت به جهان نگاه میکرد) را کنار بگذارد.
نکتهی خوب فیلم «بیرویا» این است که تصور نمیکند به صرف ایجاد یک جهان ترسناک ماورالطبیعه میتواند منطق داستانی را فراموش کند. آفتی که خیلی از فیلمهای هنری این ژانرها در سالهای اخیر نه فقط در ایران در آن میغلتند و تبدیل به آش شله قلمکار درهمی میشوند که انگار چون قصه قرار نیست از منطق این جهانی پیروی کند پس هیچ منطقی را برنمیتابد. «بیرویا» اما از این تله سالم بیرون میجهد و منطق داستانی خودش را بنا میکند. اشاره به کتاب پل استر که در داستانهایش رمز و راز گم شدن و هویت وجود دارد هوشمندانه است.
دیالوگها خوب نوشته شدهاند. آن دیالوگ کلیدی که «آدم اگه گذشتهش رو فراموش کنه همون آدم قبلیه؟» که کلید اولیهی رویا برای کشف ماجرای زیبا میشود دیالوگ مهمی است که در جهان فیلم درست جای میگیرد. هر چند در نهایت قرار نیست دلیل منطقی برای این قصه پیدا کنیم چون اصولا توضیحات منطقی جایی در چنین جهانی ندارند اما روابط میان شخصیتها و تغییرات هر کاراکتری از اصول ژانر پیروی میکند.
یکی دیگر از نکات عالی فیلم موسیقی بامداد افشار است از دو جهت. یکی اینکه به لحاظ موسیقایی واقعا یک سر و گردن از همهی موسیقیهای متن فیلمهای امسال بالاتر است دوم اینکه کارکردش در رمزآلود کردن فضای قصه تحمیلی نیست. سازبندی و استفاده از سازهای زهی درست است و صدای پیانو هم به عنوان ابژهای که در خانه کاراکتر وجود دارد و خودش بخشی از آن فضای تقابل بین رویا و زیبا را شکل میدهد کارکرد درستی دارد.
یکی دو ایراد با این حال به فیلمنامه وارد است. مثلا در قصههای اینچنینی منطق قصه درستتر است اگر پای نهادهای قانونی مثل پلیس یا آدمهای خیلی نزدیک مثل مادر و پدر به داستان باز نشود. همسر قضیهاش فرق میکند چون میتواند وارد بازی فریب شود. خیانت به همسر و فریب تماشاگر و مبهم نگهداشتن قصه. کاری که بابک فیلم خیلی خوب و درست انجامش میدهد.
«بیرویا» از آن فیلمهایی است که باید فازش را بگیرید. آرین وزیردفتری در اولین تجربهی بلند سینماییاش فیلمی ساخته خوشساخت و متفاوت با جریان اصلی سینمای ایران که برخلاف خیلی از فیلمهای متفاوتنما واقعا قصهی جدیدی برای گفتن تعریف کرده و از همه مهمتر اینکه به لحاظ بصری هم توانسته زیباییشناسی مرتبط با این قصه را خلق کند.
امتیاز نویسنده: ۳ از ۵
سعی کنید دیگه نقد ننویسید لطفا !
خوشحالم ایشون منتقد رسمی جشنواره فجر نیستن
فیلم متفاوت و جذابی بود