نقد فیلم «شرور»؛ از پرفروش‌ترین فیلم‌های موزیکال تاریخ

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۷ دقیقه
نقد فیلم شرور

زمانی سینمای هالیوود بدون موسیقی معنا نداشت. موسیقی بخشی جدانشدنی از سینما بود. نه فقط موسیقی بی‌کلام متن، موسیقی آوازی، ترانه. این را در سینمای بالیوود و ایران پیش از انقلاب هم دیده‌ایم. در این بسترها سینما اساساً عمدتاً موزیکال بود و در بالیوود هنوز هم هست. اما فیلم موزیکال در سینمای هالیوود به‌مرور زمان از ژانر غالب به یکی از ژانرها تبدیل شد و تا امروز همچنان به قوت خود باقی است. اگرچه جهانی که واقعگرایی را رد کرده، به فراواقعگراییی رسیده و بعد وارد پوچی شده و حالا فراپوچی را پشت سر می‌گذارد، فیلم موزیکال برایش دیگر ملموس نیست. نمایش چرا. مخصوصاً اینکه نمایش موزیکال در جهان بسیار قوی و فعال به زیست خود ادامه می‌دهد اما بر پرده سینمای برای مردم سخت است به یکباره شخصیت‌ها را ببینند که حرفی را در قالب آواز بیان می‌کنند. ولی اگر خاصیت فانتزی را برای ژانر موزیکال قائل باشیم و به موسیقی هم علاقه داشته باشیم، تماشای فیلم موزیکال برایمان لذت‌بخش خواهد. این بحث‌ها و زیر سؤال بردن‌ها البته مال همین یک یا دو دهه اخیر است. تا همین بیست سال پیش اسکار بهترین فیلم به یک فیلم موزیکال اقتباسی تعلق می‌گرفت. هالیوود همچنان به طور منظم هر سال یک یا دو فیلم موزیکال مهم و پرسر و صدا تولید می‌کند که هنوز مخاطبان خودشان را دارند. فروش بالای فیلم «شرور» این را ثابت می‌کند. به‌خصوص که اولین بار است فیلمی بر اساس این نمایش موزیکال محبوب برادوی ساخته شده است. نقد فیلم «شرور» را در این مطلب بخوانید.

در نقد فیلم «شرور» خطر لو رفتن داستان وجود دارد!

«شرور» نیاز به پیش‌زمینه دارد. چون در واقع اسپین‌آف فیلم «جادوگر شهر اوز» است که بر اساس مجموعه کتاب‌های «شهر اوز» نوشته ال.فرانک بائوم ساخته شده است. نمایش موزیکال «شرور» برداشتی آزاد از رمانی به نام «شرور: زندگی و زمان جادوگر شرور غرب» نوشته گرگوری مگوایر است که خود از مجموعه داستان‌های «شهر اوز» و فیلم «جادوگر شهر اوز» الهام گرفته است. «شرور» به سال‌های پیش از ورود دوروتی گیل و دوستانش به شهر اوز برمی‌گردد و قصه جادوگری را که دوروتی از پا درمی‌آورد، روایت می‌کند. اگر داستان «جادوگر شهر اوز» را بدانید، دوروتی و دوستانش را می‌شناسید. اگر این اطلاعات را نداشته باشید هم به عنوان مخاطب ژانر موزیکال، فیلم برایتان جالب خواهد بود. فقط شاید در قسمت دوم فیلم که قرار است سال آینده به نمایش درآید، در فهم قصه دچار ابهاماتی شود. تا اینجا شخصیت‌ها هیچ ارتباطی به شخصیت‌های قصه «جادوگر شهر اوز» ندارند و فیلم هم به اندازه کافی قصه‌اش را سرراست روایت می‌کند که مخاطبش را سردرگم نکند. به عنوان یک فیلم دو ساعته آن‌قدر وقت هم دارد که جهان خیالی‌اش را با جزئیات ترسیم کند.

نقد فیلم «شرور»؛ ظاهربین نباشید و خودتان را بپذیرید

نقد فیلم «شرور»

«شرور» داستان الفِبا (سینتیا اریوو) که بعداً تبدیل به جادوگر شرور غرب می‌شود و دوستی‌اش با گلیندا (آریانا گرانده) را که بعدها به فرشته مهربان تبدیل می‌شود، دنبال می‌کند. الفبا نتیجه خیانت مادرش با پوست سبز به دنیا آمده و به همین خاطر، در اجتماع و از سوی پدرش بی‌مهری می‌بیند. او اما توانایی‌های جادویی دارد که وقتی احساساتش به هیجان درمی‌آید، آن‌ها را بروز می‌دهد. همین سرآغاز قصه الفبا و رابطه‌اش با گلیندایی است که دوست دارد صاحب این توانایی‌ها باشد اما قدرت الفبا را ندارد. دست‌کم هنوز ندارد. گلیندا بر خلاف الفبا نماینده شخصیت‌های محبوب است. همان دختران موبلوند و ظریف علاقه‌مند به رنگ صورتی که روی ظاهر خود سرمایه‌گذاری هنگفتی می‌کنند و با مهرورزی مصنوعی آدم‌ها را به خود جذب می‌کنند. همان‌ها که در فیلم‌های نوجوانانه هالیوودی و چرا راه دور برویم، همین «باربی» گرتا گرویگ دیده‌ایم. معمولاً در گذشته این دخترها به شکل اغراق‌شده‌ای در جبهه شر باقی می‌ماندند و آخر قصه، اگر فیلم جدی نبود، به جزای اعمالشان می‌رسیدند. اما امروز دوره اتحاد زن‌هاست، دوره تحول و پذیرش تفاوت‌ها به‌دور از تعصب‌ها و قضاوت‌ها.

درونمایه اصلی فیلم «شرور» همین پذیرش تفاوت‌ها به دور از تعصب‌ها و قضاوت‌هاست. الفبا با پوست سبزش دائماً با قضاوت و تبعیض بی‌رحمانه دیگران مواجه می‌شود. فیلم سعی می‌کند نه همچون «باربی» شعاری، این خرده‌فرهنگ ناپسند را نقد و خطراتش را برجسته شد. در عین حال، روی تبعیض طبقاتی و سرکوب کسانی که در جامعه «متفاوت» تلقی می‌شوند، دست می‌گذارد. این تم آشنایی در سینمای هالیوود است که در سال‌های اخیر همگام با جنبش‌های برابری‌خواهی در سرتاسر جهان به‌خصوص بر دفاع از حقوق زنان تأکید دارد. البته الفبا با رنگ سبز پوستش که نماد طبیعت است نماینده تمام زمین است. بنابراین، به جز دغدغه زنان، دغدغه حیوانات را هم دارد. در واقع، مجموعه آنچه را امروز با عنوان «نزاکت سیاسی» یا فرهنگی از آن یاد می‌شود، در برمی‌گیرد.

۱۲ فیلم موزیکال پرفروش تاریخ سینما که شاید شما را شگفت‌زده کنند

شرور 2

با تمرکز بر رابطه الفبا و گلیندا از پیچیدگی‌های دوستی زنان، با به نمایش گذاشتن سازکار شهر اوز از ابطه میان قدرت و فساد پرد برمی‌دارد. این پرسش را مطرح می‌کند که قدرت چگونه می‌توان در مسیر اهداف خیر و شر مورد استفاده قرار بگیرد. مسئله هویت و خودشناسی را مطرح می‌کند. الفبا به عنوان یک انسان متفاوت، درک‌نشده و به‌حاشیه رانده‌شده، در پذیرش خودش دچار مشکل است. بحران هویتی دارد، بنابراین، یک سفر خودشناسانه را آغاز می‌کند تا یگانگی خودش را بپذیرد و برای باورهایش بجنگد. در نقطه مقابل او، فیلم با شخصیت گلیندا، پیروی کورکورانه از نظام‌های حاکم و تبعیت از قوانین تحمیلی اجتماعی را نقد می‌کند و در نهایت، پتانسیل تغییر و رستگاری را برای همه قائل است. در واقع، به این شکل مخاطبش را به تفکر نقادانه و تردید نسبت به وضعیت موجود دعوت می‌کند. «شرور» معضل ظاهربینی مرسوم فرهنگ عامه را هم به چالش می‌کشد و به زبانی ساده، مخاطبانش را تشویق به فراتر از سطح رفتن می‌کند تا ماهیت واقعی افراد و شرایط را درک کند. فیلم از دوگانگی کلیشه‌ای خیر و شر در قصه‌های پریان هم ساختارزدایی می‌کند. حرفش این است که اخلاق مقوله پیچیده‌ای است و هرکه از ما متفاوت است، لزوماً دشمن ما نیست. الفبا را به عنوان شخصیتی شرور به مردم شهر اوز معرفی می‌کنند اما در نهایت به قهرمان مظلومان تبدیل می‌شود.

مهم‌ترین نکته «شرور» که در دسته فیلم‌های پندآموز قرار می‌گیرد، تلاش برای شعاری نبودن و بیان ساده است. می‌توان گفت که شکل روایی‌اش به دلیل عدم اسنجام ضرباهنگ ضربه می‌خورد و کسل‌کننده می‌شود. به‌خصوص در نیمه میانی. تمرکز بیش از اندازه سازندگان بر جلوه‌های بصری که از همه لحاظ فوق‌العاده است به قصه‌گویی‌اش ضربه زده و از عمق احساسی و آنِ وجه نمایشی‌اش کاسته است. در عوض، طراحی صحنه و لباس فوق‌العاده‌ای دارد که با رقص‌های زنده و آوازهای پرمعنایش و دوربین پویا و رنگ‌های زنده و متنوعش، آن احساس شگفتی بهترین فیلم‌های موزیکال و جهانی خیالی را القا می‌کند. به‌خصوص که خواننده‌ها مشخصاً گرانده و اریوو کارشان را به نحو احسن انجام داده‌اند. یوئن ینگ که به عنوان شخصیت شرور اصلی قصه شخصیت‌پردازی خوبی هم ندارد، در اجرا ضعیف‌ترین است. انگار گزینه مناسبی برای این نقش نیست. البته هر دو شخصیت شرور قصه به اندازه کافی به‌شان پرداخته نشده و به همین خاطر، نیمه سوم و پایانی فیلم شتابزده به نظر می‌رسد. در حالی که در نیمه دوم وقت کافی برای زمینه‌سازی برملا شدن راز بود. بنابراین، وقتی شخصیت‌های شرور اصلی مشخص می‌شوند، تعجب نمی‌کنی. خط سیر قصه پیش‌بینی‌پذیر است.

به طور کلی، هر دو بازیگر بازی قابل قبولی را ارائه کرده‌اند و چندان از هم پیشی نمی‌گیرند. تلاش آریا گرانده برای نزدیک شدن به نقش‌اش قابل تحسین است اما فرسنگ‌ها با بازیگران برادوی و حتی بازیگری مثل ایمی آدامز فاصله دارد. یک کیفیت دیزنی‌واری باید در بازی این نقش‌ها وجود داشته باشد که آریانا ندارد. اما به‌کرات صدای سوپرانوی توانایش را به رخ می‌کشد. صدای متزوسوپرانوی اریوو به‌خصوص در قطعات پایانی شگفت‌زده می‌کند. موسیقی «شرور» به شدت در خدمت ترانه است. بنابراین، چندان ملودی‌محور نیست. جوری ساخته شده است که کلامش بیشتر برجسته باشد. جلوه‌های کامپیوتری فیلم به طور کلی حیرت‌انگیز است، اما در بخش‌هایی مصنوعی بودنش توی ذوق می‌زند. این درباره گریم فیلم هم صدق می‌کند. «شرور» در اقتباس از نسخه صحنه‌ای موفق شده است آن جوهره و روح نمایش را به روی پرده بیاورد و در عین حال، به منبع اصلی وفادار بماند اما ویژگی سینمایی خودش را هم داشته باشد.

شناسنامه فیلم «شرور» (Wicked)

کارگردان: جان ام. چو
بازیگران:، سینتیا اریوو، آریانا گرانده-بوترا، جاناتان بیلی، اتان اسلاتر، بوئن ینگ، ماریسا بود، پیتر دینکلیج، میشل یئو، جف گلدبلوم
محصول: 2024، آمریکا
امتیاز سایت IMDb به فیلم: 7.۸ از ۱۰
امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۸۸٪
خلاصه داستان: زنی سبزپوست با قابلیت‌های جادویی در سرزمین اوز فریب جادوگر اصلی شهر را می‌خورد و به جادوگر شرور تبدیل می‌شود.

نقد فیلم «شرور» دیدگاه شخصی نویسنده است و لزوما موضع دیجی‌کالا مگ نیست

منبع: دیجی‌کالا



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X