چرا خواندن کتابهای کلاسیک ضروری است؟
گاهی هنگام خواندن جمله به جملهی یک کتاب، دنیایی در اطراف شما ساخته میشود و شما را بیشتر در اعماق دنیای ادبیات فرو میبرد. برخی این تجربه را بهعنوان «سفر» توصیف میکنند؛ چرا که هر کتاب شما را یک قد جلو میبرد، مثل یک شهر جدید یا جاذبهی گردشگری که باید کشف شود.
اگر اینگونه باشد، آثار بزرگ ادبیات کلاسیک معادل برج ایفل، انگکور وات یا تاجمحل در سفرهای واقعی هستند. این آثار با زیبایی، اهمیت تاریخی و توانایی الهامبخش حس ارتباط با دیگر انسانها، جایگاه خود را در طول زمان حفظ کردهاند. در ادامه به پنج دلیل برای ضروری بودن خواندن کتابهای کلاسیک اشاره میکنیم:
۱- همچنان به دنیای امروز مرتبط است
داستانهای این آثار کلاسیک قرنهاست که مورد توجه قرار گرفته و بهطور مداوم در قالبهای جدید رسانهای اقتباس میشوند. آنها حاوی درسهای بیزمان و موضوعاتی ابدی هستند که با ذات انسانها و تجربیات زندگیشان در هم تنیدهاند.
برای مثال یکی از شباهتهای قابل توجه بین فضای اجتماعی کنونی و ادبیات کلاسیک، شخصیت شرور در اتللو، اثر شکسپیر است که باور دارد ناتوانی در استفاده از امتیازات خود به عنوان قدرت، نوعی ستم است. حتی یکی از قدیمیترین آثار کلاسیک که به دوران یونان باستان برمیگردد، با مضامینی چون سفر و خودشناسی، همچنان با دنیای امروز مرتبط است.
اثر کلاسیک سیلویا پلات نیز میتوانست امروزه نوشته شده باشد، اگر سبک خاص نگارش آن نبود. با مضامینی چون تبعیض جنسیتی، افسردگی و اضطراب، این کتاب به مسائلی میپردازد که در زمان پلات عمدتا به آنها پرداخته نمیشد. اکنون، با درک بیشتر و روشنگریهای جدید، میتوانیم از اهمیت پیشگامانهی این کتاب، بیشتر قدردانی کنیم.
۲- اهمیت تاریخی
کتابهای کلاسیک هر یک در دوران خاص خود نوشته شدهاند و به ما دیدگاهی زنده و رنگی از آن دوران میدهند. درحالیکه اغلب عادت داریم تاریخ را از طریق حقایق و ارقام بخوانیم، این آثار ما را به درون زندگی مردم آن زمان میبرند و نشان میدهند که چگونه در آن دوره زندگی میکردند. بدون این کتابها، دسترسی به ظرافتهای زندگی روزمره، تعاملات، نگرانیها و چگونگی پیمایش آنها در جامعهای که در اطرافشان بود، دشوار میبود.
مشاهدهی دورههای زمانی مختلف از این منظر، دیدگاه جدیدی به ما میدهد تا بتوانیم جایگاه خود را بهتر در جهان ارزیابی کنیم. همچنین به ما این امکان را میدهد که دربارهی چگونگی نگرش آینده به ما و اینکه کتابهای معاصرمان چه چیزی به نسلهای بعدی خواهند گفت، تأمل کنیم.
۳- باعث میشوند عاشق خواندن شوید
از آنجاییکه ادبیات عمیقا با تاریخ درهمآمیخته است، میتوان دورههای زمانی را از طریق سبکهای مختلف ادبی ردیابی کرد. اگر به اندازهی کافی کتابهای کلاسیک بخوانید، به زودی قادر خواهید بود بر اساس موضوعات مورد توجه شخصیتها، محیط اطرافشان، اصطلاحات و بسیاری از نشانههای دیگر، دورهی زمانی انتشار یک کتاب را حدس بزنید.
کتابهای کلاسیک به این دلیل که بازتابدهندهی زمان خود یا سبکهای ادبی آن دوران هستند، به عنوان کلاسیک شناخته میشوند. با خواندن تعداد زیادی از این آثار، قادر خواهید بود ارتباطات بین کتابهای قدیمی و جدید را شناسایی کنید، به درک عمیقتری از تاریخ جهان و تاریخ ادبیات دست یابید و قدردانی شما از تمامی کتابها بیشتر خواهد شد؛ چرا که خواهید فهمید ریشه و منشأ آنها کجاست.
۴- ارجاعات را متوجه خواهید شد
کتابهای کلاسیک به دلیل موضوعات جاودانه و بیپایان خود، بارها در قالبهای مختلف بازآفرینی شدهاند. این آثار، داستانهایی را روایت میکنند که حتی با تغییرات محیطی و زبانی، همچنان امکان وقوع در دنیای امروز را دارند و به همین دلیل است که مخاطبان به تماشای فیلمهای اقتباسی همچون «بینوایان» اثر ویکتور هوگو و رمانهای جین آستن که به فیلمهای موفقی تبدیل شدهاند، روی میآورند. جوهرهی این داستانها با وجود گذر زمان، دستنخورده باقی میماند.
اینکه فیلم شیر شاه بر اساس «هملت» ساخته شده و خاطرات بریجت جونز از «غرور و تعصب» الهام گرفته است، به روشنی نشان میدهد که آثار کلاسیک همچنان در فرهنگ عامه نقش پررنگی دارند و به رسانههای امروزی ما خط داستانی میدهند. حتی مقایسههایی بین «گرگ و میش» و «بلندیهای بادگیر» اثر امیلی برونته صورت گرفته است.
همچنین با اشاره به آثار کلاسیک در مکالمات یا نوشتههای خود، نهتنها تجربهی شما از رسانهها غنیتر خواهد شد، بلکه احساس فرهیختگی و دانش بیشتری نیز خواهید کرد.
۵- یک چالش است
بیشتر کتابهای کلاسیک به سادگی قابل خواندن نیستند، آنها حجیم و چالشبرانگیزند، اما در نهایت، ارزشش را دارند. لذت خواندن یک کتاب کلاسیک در جملات طولانی و تفکربرانگیز آن و همچنین واژگان گستردهای است که در نوشتن آن استفاده شده است.
هر چه بیشتر روی مهارتهای خواندن خود کار کنید، پیشرفت چشمگیرتری خواهید داشت و بهزودی خواهید دید که از یک کتاب کلاسیک به کتاب کلاسیک دیگری میپردازید و از واژگان بینظیر و شگفتانگیز آنها لذت میبرید. توانایی خواندن و پردازش اطلاعات از یک کتاب کلاسیک پیچیده، به جنبههای دیگر زندگی شما نیز کمک شایانی خواهد کرد. وقتیکه تعداد زیادی اثر کلاسیک خوانده باشید، دیگر کتابهای دانشگاهی و درسی در مقابل ذهن تیزبین و آمادهی شما شانسی نخواهند داشت. توانایی شما در درک سریع، پردازش و تفکر در اطلاعات، به سطحی بینظیر خواهد رسید.
خواندن یک کتاب کلاسیک، متفاوت از خواندن یک کتاب معمولی است؛ آنها به دلیلی کلاسیک نامیده میشوند. این کار زمان و تفکر زیادی میطلبد، اما در پایان، پاداشی فراتر از انتظار در انتظارتان خواهد بود. احساس موفقیت و بهبود تواناییهای شناختی، شما را به دنبال خواندن آثار کلاسیک بیشتری سوق میدهد.
خواندن آثار کلاسیک را از کجا شروع کنیم؟
همانطور که میدانید، انتخاب یک کتاب خوب برای خواندن کار بغرنجی است. محدود کردن گزیههای خود به آثار کلاسیک، بدون شک تعداد زیادی از انتخابها را حذف میکند، اما همچنان تعداد زیادی از همین آثار کلاسیک باقی میمانند. معمولا کتابهای کلاسیک به عنوان آثار برگزیدهای شناخته میشوند که گمان میرود از قوانین مشابهی پیروی میکنند؛ اما واقعیت این است که کتابهای کلاسیک یک گروه متنوع و چندوجهی هستند. با انجام تحقیق لازم، انتخاب یک کتاب مناسب از میان آنها چندان دشوار نخواهد بود.
برای صرفهجویی در وقت شما، در این مقاله لیست کوتاهی از انواع مختلف کتابهای کلاسیک مناسب برای کسانی که می خواهند برای اولین بار وارد دنیای بزرگ ادبیات کلاسیک شوند، تهیه کردهایم:
۱- «گتسبی بزرگ» اثر «اسکات فیتزجرالد» (The Great Gatsby)
- سال انتشار: ۱۹۲۵
- امتیاز گودریدز: ۳.۹۳ از ۵
زرقوبرق و درخشش دههی ۱۹۲۰ به شکلی ماندگار در این شاهکار ادبی حک شده است. لذتطلبی خالص و آزادی دنیایی که هنوز از فلاکت دوران رکود بزرگ بیخبر است، در این کتاب به تصویر کشیده شده است. این اثر در قلب میلیونها نفر حک شده و دلایل زیادی برای محبوبیت آن وجود دارد. «گتسبی بزرگ» به شما درسهایی حیاتی دربارهی صداقت و تمرکز میآموزد. حتی اگر فیلمهای معروفی که از این کتاب اقتباس شدهاند، مانند فیلم با بازی لئوناردو دیکاپریو یا نسخهی ساخته شده در سال ۱۹۷۴ با بازی رابرت ردفورد در نقش گتسبی را دیده باشید؛ اما باز هم خواندن کتاب اصلی تجربهای بینظیر خواهد بود.
در بخشی از کتاب «گتسبی بزرگ» میخوانیم:
گتسبی به آن نور سبز ایمان داشت، به آیندهی طربناکی که سال به سال خودش را از ما عقب میکشاند. این آینده از ما فرار میکند، اما مهم نیست. فردا ما تندتر میدویم، دستهایمان را بیشتر دراز میکنیم تا سرانجام… در یک صبح زیبا…
و این چنین است که ما کشتینشستگان برخلاف جریان آب پارو به سینهی دریا میکوبیم و با این بیدقتیمان است که یک سر به سمت گذشته رانده میشویم.
۲- «دنیای قشنگ نو» اثر «آلدوس هاکسلی» (Brave New World)
- سال انتشار: ۱۹۳۲
- امتیاز گودریدز: ۳.۹۹ از ۵
آلدوس هاکسلی این داستان آرمانشهری را که در آینده اتفاق میافتد، با تمرکز بر ایدهی آزادی نوشته است. این کتاب در سال ۱۹۳۲ و درست پیش از جنگ جهانی دوم نوشته شد، زمانیکه دنیا به چنین کتابی نیاز داشت. «دنیای قشنگ نو» با نشان دادن معایب چشمپوشی از آزادی بهخاطر آسایش، ترس و فاشیسم و اینکه چقدر آسان میتوان این وحشتها را به عنوان یک جامعهی آرمانشهری به تصویر کشید، در ژانر خود برجسته است. هنوز هم هنگام بحث دربارهی حریم خصوصی و آزادی، اغلب به این کتاب اشاره میشود.
در بخشی از کتاب «دنیای قشنگ نو» میخوانیم:
«کارش رو خیلی خوب انجام میده.»
«میدانم. اما همین بهترین دلیل برای سختگیری است. برتری ذهنیش برایش بههمان نسبت مسئولیتهای اخلاقی بهبار آورده. هرچه استعدادهای آدم بیشتر باشد، قدرتش در گمراه کردن زیادتر است. یک نفر رنج بکشد بهتر است تا عدهی زیادی فاسد بشوند. آقای فاستر، اگر منصفانه قضاوت کنید میبینید هیچ اهانتی شنیعتر از داشتن رفتار غیرمتعارف نیست.»
۳- «سرگذشت ندیمه» اثر «مارگارت اتوود» (The Handmaid’s Tale)
- سال انتشار: ۱۹۸۵
- امتیاز گودریدز: ۴.۱۴ از ۵
این کتاب به دلیل فضای اجتماعی پیرامون حقوق زنان و اقتباس سریالی معروف نتفلیکس، امروزه بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. اما آیا واقعاً از نیت پشت این کتاب آگاهیم؟ این اثر پیچیده و لایهلایه را نمیتوان تنها با تماشای سریال یا خواندن خلاصهای از آن درک کرد؛ باید آن را با تمام شکوهش خواند و دربارهی آن اندیشید تا بتوان به معنای حقیقی آن پی برد.
در بخشی از کتاب «سرگذشت ندیمه» میخوانیم:
«شرمآوره، چطور تونستن وادارت کنن این همه روبالشی سَرِت بذاری، اونم تو این هوا!»
۴- «جین ایر» اثر «شارلت برونته» (Jane Eyre)
- سال انتشار: ۱۸۴۷
- امتیاز گودریدز: ۴.۱۵ از ۵
«جین ایر» به عنوان یک رمان ویکتوریایی، کودکی سخت و غمانگیز دختری یتیم و مصمم را نشان میدهد که به زنی با انواع مشکلات تبدیل میشود و باید با الزامات اجتماعی که در آن زمان بر زنان تحمیل میشد، کنار بیاید. «جین ایر» داستانی عمیق و جذاب است، سرشار از سبکی تاریک اما غنی که اغلب به خواهران برونته نسبت داده میشود.
در بخشی از کتاب «جین ایر» میخوانیم:
زندگی، اما، هنوز با تمام نیازها، رنجها و تعهدهایش در اختیارم بود. بایست بار به مقصد رسانده میشد، نیازها برآورده میشد، رنج تحمل میشد و تعهد به انجام میرسید.
۵- «تصویر دوریان گری» اثر «اسکار وایلد» (The Picture of Dorian Gray)
- سال انتشار: ۱۸۹۰
- امتیاز گودریدز: ۴.۱۳ از ۵
اسکار وایلد، نویسندهای که زمانی به دلیل گرایش جنسیاش زندانی شد، مردی بود که میتوانست در دوران ما شکوفا شود. کتابهای او نیز بهطور موقت ممنوع شدند، اما داستانهایش جاودانهاند. «تصویر دوریان گری» داستانی پیچیده و مسموم از مردی است که شیفتهی جوانی است و راهی پیدا میکند تا برای همیشه جوان بماند. این کتاب پر از حکمت و درسهای اخلاقی است که در زندگی به شما کمک خواهد کرد.
در بخشی از کتاب «تصویر دوریان گری» میخوانیم:
هنرمند خوب فقط برای آفرینش هنری خوبه و بس، وجود خودش چیز جذاب و تو دل برویی نیست. شاعران بزرگ، شاعران واقعاً بزرگ در زندگی عادی غیرشاعرانهترین موجوداتند. اما شاعرهای فرودست در جذابیت نظیر ندارند. هرچه شعرشان عیب و ایراد بیشتری داشته باشه در صحبتهای عادیشان نقشهای زیبای شاعرانه میبینی. این عین واقعیته که اگر کسی یک کتاب غزل دست دوم به چاپ برسونه، در دنیای اشعاری زندگی میکنه که هرگز نمیتونه اونها رو بنویسه. عدهای شعرهایی مینویسند که نمیتونند زیبایی آنها رو به زندگیشان منتقل کنند.
۶- «آنا کارنینا» اثر «لئو تولستوی» (Anna Karenina)
- سال انتشار: ۱۸۷۸
- امتیاز گودریدز: ۴.۰۹ از ۵
اگر از کتابهای حجیم نمیترسید و برای یک چالش آمادهاید، میتوانید به سراغ این کتاب بروید. «آنا کارنینا» از سوی بسیاری به عنوان بزرگترین رمان جهان شناخته شده است و به وضوح کتابی ضروری برای خواندن است. این داستان دربارهی زن جوان و برازندهای است که در زندگیاش به دنبال چیزی بیش از آنچه همسرش میتواند ارائه دهد، میگردد. این کتاب با نگاهی به سبک زندگی طبقهی اشراف در روسیهی قرن نوزدهم، شما را از پایینترین نقاط ناامیدی به اوجهای پرشور خود خواهد برد.
در بخشی از کتاب «آنا کارنینا» میخوانیم:
خانوادههای شاد همانند یکدیگرند، درحالیکه هر خانواده غمگینی دلایل متفاوتی برای غمگین بودن دارند.
منبع: On Book Street