معرفی مجموعه کتاب «نیکولا کوچولو»؛ راوی جاودان کودکی
مجموعه «کتاب نیکولا کوچولو» شبیه یک شیشهی عمر میماند که دوران کودکی را در درونش جاودان کرده است. خواندن این مجموعه را هم به کودکان و هم به بزرگسالان توصیه میکنم. از دستش ندهید. این را خیلی جدی میگویم. اگر دلتنگ روزهای خالی از دغدغهی کودکی هستید، نیکولا شما را به روزهایی برمیگرداند که بعدازظهرهایی طولانی داشت. از همان بعدازظهرهایی که حوصلهتان را سر میبردند و نمیدانستید با این همه زمان، چه کنید!
نیکولا همیشه میداند چه کند. وقتی هم که نمیداند، میزند زیر گریه و میگوید که حوصلهاش سر رفته و آن موقع است که پدر یا مادر فکری برایش میکنند. مثلاً مادر پیشنهاد میکند که نیکولا از پدر، لوبیا سبز کردن را یاد بگیرد و پدر که اصلا حالوحوصلهی این کارها را ندارد، به ناچار تنها روز تعطیلش را صرف آموزش سبزکردن لوبیا روی پنبهی مرطوب میکند. بگذریم که آخر کار چون سبزشدن لوبیاها خیلی طول میکشد، بازهم حوصلهی نیکولا سر میرود و توی خانه جاروجنجالی برپا میشود اما خب، به هرحال تلاششان را میکنند.
معرفی و بررسی مجموعه کتاب نیکولا کوچولو، بازتابی از خاطرات کودکی ما
این کتابها دربارهی زندگی روزمرهی نیکولاست. پسری بازیگوش و کنجکاو که با روایتش از روزهای کودکی، هم بچهها را مجذوب میکند و هم بزرگسالانی را که دلشان برای کودکی تنگ شده، به آن روزها برمیگرداند. خواندن این مجموعه، سفر به روزهایی است که از قسط و قرض و وام و کرایهخانه و زندگی کارمندی خبری نداشتیم و دغدغهمان چیزی جز بازی و ماجراجویی نبود.
موفقیت مجموعهی نیکولا کوچولو در سبک منحصربهفرد نویسندگی رنه گوسینیِ فرانسوی، نهفتهاست. بهجای آنکه داستان از دیدگاه سومشخص روایت شود، گوسینی قلم را به دست خود نیکولا داده تا پسرک خودش قصههایش را روایت کند. ماجراهای او ترکیبی از شیطنتهای کودکانه، دعواهای دوستانه و اتفاقات بامزهای است که با زبان و دیدگاه معصومانهی یک کودک بیان میشوند.
نیکولا و دوستانش در هر صفحه، راهی را برای آوردن خنده به لبهای شما پیدا میکنند. حتی وقتی فقط میخواهند یک عکس دستهجمعی بگیرند و هر کدام به روشی منحصر به فرد، صحنه را بههم میریزند. روی پیراهن یکی کره و مربا ریخته، دیگری اصرار دارد لباس فضانوردی بپوشد تا همه بدانند چه پدر پولداری دارد، و پسرکی هم زده زیر گریه چرا که بقیه همیشه او را اذیت میکنند (البته توی صورتش مشت نمیزنند چون عینک دارد و عینکش نباید بشکند.)
این تصاویر اگرچه وصف خاطرات کودکان فرانسهای دور به نظر میآیند اما همه و همه یادآور خاطرات کودکی خودمان هستند؛ خاطراتی که شاید ساده باشند، اما هرکدام نمایانگر لحظاتی کوچک و سرشار از شادیاند. شادیهایی که انگار یک روز در کلاس و حیاط و راه مدرسه به خانه گمشان کردیم و دیگر نه در دانشگاه، نه در محل کار و نه در زندگی مستقل خودمان به عنوان یک بزرگسال بالغ، پیدایشان نکردیم.
تصویری از دوستیهای بیقید و شرط کودکی
این کتاب تنها مجموعهای از قصههای کودکانه دربارهی بازی و شیطنت نیست. داستانهای نیکلا کوچولو احساسات مختلف و عشق میان افراد را نیز نشان میدهد. دوستیهای عمیق و کودکانهی نیکولا با آلسست، دوست شکمو و پرخورش، یا سایر دوستانش مانند ژواکیم و اود، دلگرمتان میکند. این دوستیها، فارغ از قضاوت و محدودیت، همان چیزی است که در دنیای بزرگسالی کمتر میتوان یافت. خواننده در هر داستان، به لطف تصویرسازیهای ساده و خودمانی سامپه، خود را در میان این جمع کوچک پرشور میبیند و پابهپای آنها از بازیها و ماجراجوییهایشان لذت میبرد.
سامپه، تمام شخصیتها و صحنهها را به زیبایی به تصویر کشیده است. او با خطوطی ساده، نیکولا و دوستانش را هنگام شیطنتهای کودکانه و در موقعیتهای خندهدارشان نمایش میدهد. بعضی از تصویرسازیهای این کتاب جوری در ذهن من ثبت شدهاند که انگار برای من، خاطرهای زنده و شخصی از دوران کودکی خودم هستند.
مجموعه کتاب نیکولا کوچولو نهتنها برای کودکان لذتبخشند، بلکه بزرگسالان را نیز به گذشتهای بازمیگردانند که خالی از پیچیدگیها و استرسهای دنیای امروز بود. روزهایی که آزادانه هر چیزی را تجربه میکردیم و از محدودیتها و دغدغههای امروزمان بیخبر بودیم. در این داستانها، شاهد دنیایی هستیم که در آن، بچهها بهظاهر خودمختار و مستقل هستند؛ آنها سعی میکنند سیگار بکشند، عاشق میشوند و دعواهای پیچیدهای بر سر مسائل ساده دارند. اما در نهایت، هنوز همان بچههایی هستند که وقتی عینکشان به زمین میافتد، گریه میکنند و وقتی معلمشان را ناراحت میکنند، عذابوجدان میگیرند.
این تعارضات، ترکیبی شیرین از بلوغ و کودکی است که خواننده را به وجد میآورد. درس اخلاقی در کار نیست. هرآنچه میخوانید خاطرات کودکی است که بزرگ نمیشود. نیکولا کوچولو تا ابد لای صفحات این کتابها، کوچولو میماند. او و دوستانش در هر داستان به ما یادآور میشوند که نباید شتابزده از کودکی عبور کرد. همانطور که نیکولا تا همیشه در این کتابها کوچولو باقی میماند، شاید ما نیز بهتر است گاهی دست از عجله برداریم و از لحظات کوتاه و بیدغدغهی زندگی لذت ببریم.
منبع: دیجیکالا مگ