چرا بلد نیستیم درست فیلم تماشا کنیم؟
تا به حال برایتان پیش آمده که حین دیدن یک فیلم در تلویزیون یا لپتاپ حواستان پرت شود، فیلم را چندبار نگه دارید یا ناتمام رهایش کنید؟ آیا این اتفاقات در سالن سینما هم برایتان میافتد؟ «دیدن» و «تماشاکردن» یک فیلم چه تفاوتی با هم دارند؟ آیا تماشای درست یک فیلم راه و روش خاصی دارد؟
در یک سالن سینما، شما در تسلط کامل فیلم و پردهی بزرگ نقرهای قرار دارید. فیلم در سالن سینما مانند یک شی بزرگ و بدون اینکه قادر باشید کنترل زمان آن را در دست بگیرید، به شما تحمیل میشود تا به یکباره و به طور کامل آن را تماشا کنید. اما ظاهرا در خانه با چنین محدودیتهایی مواجه نیستید و بد نیست بدانید که در واقع شما تا به حال هیچ فیلمی را در خانه «تماشا» نکردهاید، زیرا کاری که شما انجام دادهاید کاملا متفاوت از تماشای یک فیلم در سالن سینما است.
امروزه بیشتر فیلمها به همین شکل دیده میشوند و آنطور که در بیشتر تاریخ سینما به آن پرداخته شده، «تماشا» نمیشوند. آنها تنها در تلویزیون، رایانه، تبلت و گوشیهای هوشمند «دیده» میشوند. با توجه به آماری هم که از سینماها در سال جاری منتشر شده است، شاید هر نفر که واجد شرایط رفتن به سینما باشد، در طول یک سال تنها یک فیلم را در این سالنها تماشا کرده باشد.
حتی عبارت «در سینما فیلم تماشا کردن» که در قرن بیستم رو به افزایش بود، اکنون به نظر میرسد که سیر نزولی خود را طی میکند و با عبارتی که قدمت چندانی ندارد و از زمان رونق فیلمهای ویدئویی جا افتادهاند جایگزین شده است؛ یعنی «در خانه فیلم دیدن»
قرار نیست کسی را به خاطر این پیشرفت و تغییر سرزنش کنیم. در واقع، سعی داریم تعریف مناسبی برای روش درست تماشای فیلم پیدا کنیم. سینماروها (یا سینما دوستها) همچنان با اعتقاد قلبیشان، به سینما مانند عبادتگاهی تاریک نگاه میکنند و کیفیت صدا و تصویر فیلمها را با هیچ پلتفرم خانگی و ممکن دیگری جایگزین نمیکنند. آنها با تاکید بر خود فیلم ادعا میکنند: «این تنها راه برای تماشای یک فیلم است». شاید اینطور باشد، اما این فرض اساسی، که تماشا کردن به نوعی برتر از دیدن است، تعریف دقیقی است و برای بسیاری از ما شاید قابل لمس نباشد.
به معنای تماشا کردن فکر کنید. به نظر میرسد عمل دیدن را فعالتر و در نتیجه ارزشمندتر میکند. تماشا کردن یعنی تمرکز کردن و توجه مداوم به چیزی. در عین حال، دیدن صرفا دیدن است، عملی تقریبا منفعلانه. مطمئنا، تمرکز روی یک فیلم در خانه کار سختی است. گویی که از زمان شروع فیلم همه چیز علیه شما توطئه میکند: دکمهی بازگشت به عقب همیشه وجود دارد، گرسنه میشوید و همیشه درب یخچال به روی شما باز است، آشپزخانه و تلفن هم مدام در حال چشمک زدن و پرت کردن حواس شما هستند.
در کنار تمام اینها شما در حین دیدن فیلم در خانه به اندازهی کافی وقت دارید از خودتان بپرسید آن بازیگر را در چه فیلم دیگری دیده بودم؟ بد نیست در گوگل جستجو کنم! از گریهی بچهها، پارس کردن سگها، جیغ زدن همسایهها و عملکرد نادرست اینترنت یا شارژ لپتاپ هم چیزی نگوییم. در نهایت وقتی بالاخره به یاد میآورید که در حال تماشای فیلم هستید، زمان خواب فرا رسیده است و خود را قانع میکنید که در رزوهای آینده فرصت کافی برای دین ادامهی فیلم دارید.
پس «دیدن» یک فیلم در خانه، اگرچه در تئوری تعامل فعالانه با آن است، اما در عمل نادیده گرفتن آن، یا در بهترین حالت، تجربهی آن به صورت تکه تکه و نیمه جان است. اگر هر یک از پخشکنندهها (چه داخلی مانند نماوا و فیلیمو و چه خارجی مانند نتفلیکس و هولو) دادههایی در این مورد منتشر کنند که تا چه حد بینندگان یک فیلم آن را مانند سالن سینما بدون توقف و به صورت مداوم تماشا میکنند، مطمئن باشید که تمام حدسیات و نظریات ما درست از آب در میآید.
شما کسی را میشناسید که فیلم «لیگ عدالت» (Justice League) به کارگردانی زک اسنایدر را در خانه بدون وقفه تماشا کرده باشد؟ یا فیلم برندهی اسکار «ماشین مرا بران» (Drive My Car) را نه در همان سه ساعت تقریبی فیلم بلکه در طول یک روز به اتمام رسانده باشد؟ اگر نگوییم یک هفته، چند روز حتما برایش وقت گذاشته است، البته اگر ناتمام رهایش نکرده باشد!
البته آن فیلمها هر دو نزدیک به سه ساعت بودند. ممکن است بگویید دیدن فیلمی سه یا چهار ساعته غیر ممکن است و نه از بدن و نه از مغز نمیتوان انتظار داشت که آن را تحمل کند. اما آیا به همان اندازه معتقدید که تماشای چهار ساعت تلویزیون به همان اندازه غیرممکن است؟ نگاهی به هفتهای که گذشت بیاندازید، چند ساعت را پای تلویزیون یا لپتاپ گذراندید؟ چند ساعت را پای شبکههای اجتماعی تلف کردید؟ در سال ۲۰۲۲، چشمانداز تعهد به یک فیلم، حتی برای ۹۰ دقیقه، بسیار منحصر به فرد و طاقتفرسا است. بنابراین شما با چرخی در اینترنت و شبکههای خانگی و اطلاع پیدا کردن از زمان و جزئیات آن، در سطحی آگاهی کسب میکنید که تاب و توان تماشای فیلم را برای مدت زمان طولانی نخواهید داشت.
شاید این موضوع برای شما آزار دهنده نباشد. اما بد نیست بدانید که سینما، هنرِ رو به مرگ است. اما تلویزیون جایش را به خوبی تصاحب میکند! هر چه کمتر فیلم تماشا کنید بیشتر آنها را از دست میدهید. شما کامل بودن یک فیلم را از دست میدهید، داستانی که به طور کامل گفته شده است، چیزی که تلویزیون یا شبکههای اجتماعی تقریبا هرگز ارائه نمیدهند. بالاخره یک فیلم طوری طراحی شده است که به یکباره تماشا شود، ریتم و سرعت آن در خدمت قوس یک سفر احساسی واحد است.
فیلمها همیشه برای تماشا شدن طراحی شدهاند و این منشا ناهماهنگیهای امروزی است. تحلیل کلمات را کمی جلوتر ببریم؛ ما فقط چیزهایی را «تماشا» میکنیم که در جریان و ادامهدار هستند. مثلا در مورد یک مجموعهی تلویزیونی میگویید که آن را میبینید. اما اگر سریال را تمام کرده باشید، به احتمال زیاد میگویید که آن را تماشا کردهاید. بنابراین به این شکل تحلیل میکنید: من چند قسمت از سریال «خاتون» را دیدم، اما «زخم کاری» را تماشا کردم. به عبارت دیگر، تماشای چیزی به معنای درک کل موضوع آن است.
بنابراین شاید وقت این باشد که دوباره این سوال پرسیده شود: آیا در خانه فیلمی را «تماشا» کردهاید؟ آیا میتوان ذهنیت سینمایی را بر تماشای فیلم در خانه اعمال کرد؟ سادهتر بگویم آیا میتوان تمام حواس را به جای متمرکز کردن، تسلیم یک فیلم کرد؟ آیا میتوان آن را «تماشای» فیلم نامید؟
اگر پاسخ سوالها منفی است، بد نیست روشتان را تغییر دهید. این حرف سینمادوستها درست است که میگویند «تماشا کردن» تنها راه تجربهی یک فیلم، و به معنای واقعی، باور به آن است. اما اشتباه است مدعی باشیم که سینما تنها مکان برای انجام این کار است. سینما بهترین مکان است، و احتمالا همیشه خواهد بود، اما بیشتر به این دلیل که شما را در برابر فیلم تا حداکثر ممکن تسلیم میکند. هیچ کس نمیگوید شما نمیتوانید این کار را در خانه انجام دهید.
از اینها گذشته تا به حال تلاش کردهاید که فضایی شبیه به سالن سینما برای تماشای فیلم در خانه محیا کنید؟ مثلا در یک اتاق کوچک، تلویزیونی به دیوار وصل کنید، یک جای راحت (کاناپه یا تشکچه) را در جای مناسبی که به صفحه تسلط داشته باشید قرار دهید و گوشی خود را در حالت بیصدا یا در صورت امکان خاموش بگذارید و با اندک خوراکی کنارتان یک فیلم را تا انتها بدون وقفه تماشا کنید.
چنین تدارکاتی برای تماشای فیلم گاهی اوقات، کار میکند اما نه همیشه. در کنار پیدا کردن سلیقهی سینمایی خود این امکان فراهم میشود که تمام حواس خود را وقف یک فیلم کرده و به درستی تماشایش کنید. «دیدن» یک فیلم، زمانی که تبدیل به «تماشای» آن میشود، نیازی به تلاش ندارد و این همان چیزی است که بسیاری از ما اشتباه میکنیم، زیرا تصورمان این است که فرقی با یکدیگر ندارند.
ما فکر میکنیم که متعهد شدن به یک فیلم، مستلزم گذشتن از خودمان، از زندگی و برنامههای روزمرهمان است، و بنابراین لذت تمام کردن یک فیلم، و رسیدن به یک پایان واقعی را فراموش میکنیم. در حقیقت، «تماشای فیلم» به هیچ تلاشی نیاز ندارد و سادهترین کاری است که انجام میدهیم. تنها چیزی که لازم است خیره شدن، تمرکز و رها کردن خود است. معادل سینماییاش میشود: بنشین، سکوت کن و از فیلم لذت ببر!
منبع: wired