چرا کمپانی برادران وارنر دست از تقلید فیلمهای دیزنی برنمیدارد؟
«فلش» (The Flash) ناموفق بود. «آدم سیاه» (Black Adam) هم چندان موفق نبود. و آیا اصلاً کسی «شزم: خشم خدایان» (Shazam: Fury of the Gods) را به یاد دارد؟ استودیو دی سی به چیزی بیش از یک قهرمان نیاز دارد، به یک استراتژی جدید نیاز دارد؛ چیزی متفاوت از حتی طرح تولید بازراهاندازیهایی که اخیراً آن را شروع کرده است. دی سی و شرکت مادرش، برادران وارنر دیسکاوری، با MCU یا دنیای سینمایی مارول رقابت میکنند. فهمیدن دلیل این رقابت آسان است.
فیلمهای MCU، از جمله آنها که دیزنی هنوز اکران نکرده است، از سال ۲۰۰۸ تا به حال بیش از سی میلیارد دلار در سرتاسر دنیا درآمد داشتهاند. دیوید زاسلاو، مدیرعامل برادران وارنر دیسکاوری، جیمز گان و پیتر سافران، مدیرعاملان استودیو دی سی را جذب کرده است تا جهان مشترک خود را با حضور شخصیتهای نمادینی مانند بتمن و سوپرمن بسازند. مشکل این است که برادران وارنر و دی سی در حال حاضر در ادامهی آخرین برنامهی از پیش و البته شکستخوردهی خود در تلاشند کاراکترهای خود را از طریق چندین فیلم و نمایش به هم پیوند دهند. در سینما، لیگ عدالت دی سی نمیتواند با انتقامجویان مارول مقابله کند.
با این حال، پاسخ محتمل به مشکلات برادران وارنر و دی سی درست در مقابل آنهاست: فرنچایزهای مبتنی بر شخصیتی که به دیدگاه یک فیلمساز پایبند هستند، نه اتاق نویسندگان سبک تلویزیونی. برادران وارنر باید اجازه دهد قهرمانان خود به تنهایی پرواز کنند. این برای محصولات دی سی پیش از این و حتی همین اواخر جواب داده است. سهگانهی بتمن کریستوفر نولان، که در سال ۲۰۱۲ به پایان رسید، در باکس آفیس عملکرد خوبی داشت. و با وجود اینکه هر دو به تلاشی در گذشته برای ساختن دنیای سینمایی دی سی ارتباط داشتند، «واندر وومن» (Wonder Woman) محصول ۲۰۱۷ و «آکوامن» (Aquaman) محصول ۲۰۱۸ عمدتاً بر شخصیتهای اصلی خود تمرکز کردند و در این فرآیند پول فراوان و تمجیدهای زیادی به دست آوردند.
اگر بخواهیم دقیقتر این مسئله را باز کنیم، موفقیت مالی و جنجالی «جوکر» (Joker) تاد فیلیپس و «بتمن» (The Batman) مت ریوز را در نظر بگیرید. هیچیک از این فیلمها به جهان گستردهای متصل نیستند. «جوکر» که در سال ۲۰۱۹ اکران شد، علیرغم اینکه درجهی R را به خود اختصاص داده بود، بیش از یک میلیارد دلار در سرتاسر جهان فروخت، در عین حال، برای ستارهی فیلم خواکین فینیکس هم اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را به ارمغان آورد. فیلم «بتمن» سال گذشته با بازی رابرت پتینسون در نقش بتمنی که اوایل دوران حرفهای خود را پشت سر میگذارد، حدود ۷۵۰ میلیون دلار در سطح جهانی فروش داشت. دنبالههای هر دو فیلم در حال حاضر در دست ساخت هستند.
همینطور «بتمن: شجاع و جسور» (Batman: The Brave and the Bold) ساختهی اندی موشیتی کارگردان «فلش» که به گفتهی گان، این بار پتینسون در فیلم بازی نخواهد کرد و فیلم در واقع «معرفی بتمن دی سی یو» خواهد بود. اما مگر یک مخاطب سینما که همین حالا هم از ابرقهرمانان اشباع شده است، به چند بتمن مختلف نیاز دارد؟ به خصوص پس از «فلش» که چهار شوالیهی تاریکی متفاوت از فیلمها و سریالهای قبلی را به نمایش گذاشت.
- ۳ اشتباه فیلمهای DC که برادران وارنر به آنها اعتراف کرده است
- ۸ حقیقت تلخ و کلیشهای دربارهی پرنسسهای دیزنی
سرگرمی در مقابل تکالیف
کتابهای مصور زمانی (برای بچهها) راه فراری از تکالیف مدرسه بودند. حالا برای اینکه از هر آنچه در MCU دیزنی و دنیای عنکبوتی سونی، که با MCU نیز مرتبط است، باخبر شوید، باید تقریباً همه چیزهایی را که پیش از اینها تولید شده و بیرون آمده بود تماشا کنید تا بتوانید از فیلمها سر دربیاورید. این یعنی دهها فیلم و سریال که ریشهی همهشان به «مرد آهنین» (Iron Man) رابرت داونی جونیور بازمیگردد.
این میان، «فلش» احتمالاٌ پیچیدهترین آزمون فیلمهای مبتنی بر کمیک بوکها را به خود اختصاص دهد، حتی با اینکه ردپای دنیای سینمایی دی سی را در همهجای آن بتوان پیدا کرد. این فیلم پر از است حضورهای افتخاری (که بعضیها واقعی و بعضی با از جلوههای ویژهی کامپیوتری تولید شدهاند) از فیلمها و سریالهای قدیمی دی سی که همگی به سوپرمن سیاه و سفید جورج ریوز برمیگردد. (منظور از حضور افتخاری، حضور بازیگران معمولاً معروفی است که نقش شخصیتهای خاصی را در فیلمهای قدیمیتر این فرنچایزها بازی کردهاند.)
اما برای اینکه همهی این ریزهکاریها را متوجه بشوید، باید واقعاً کل فرنچایز را به طور جدی پیگیری کرده باشید. مثلاً تنها در صورتی که از طرفداران پر و پا قرص کوین اسمیت، کارگردان فیلم «کارمندان» (Clerks) باشید -آنقدر که برنامههای استندآپهای او را هم تماشا کرده باشید- یک سکانس «فلش» با نسخهی سوپرمنی که نیکلاس کیج نقشاش را بازی میکند و در آن با یک عنکبوت غولپیکر میجنگد، متوجه میشوید، در غیر این صورت، سر از آن درنخواهید آورد. یا مثلاً آن بخش بامزهی فیلم که در آن جورج کلونی، بیست و شش سال پس از استقبال بد مخاطبان از فیلم «بتمن و رابین» (Batman and Robin)، دوباره در نقش بروس وین ظاهر میشود، به وضوح تنها برای سنبالاهای نسل هزاره (متولدین بین دههی هشتاد و دههی نود میلادی) و نسل ایکس (متولدین بین سالهای ۱۹۶۵ و ۱۹۸۱) قابل فهم است، نه مخاطبان جوان امروزی.
حتی روش کاری MCU هم گاهی جواب نمیدهد. خود باب ایگر، مدیر عامل دیزنی، پس از اینکه چهارمین فیلم «ثور» (Thor) و سومین قسمت «مرد مورچهای» (Ant-Man) در گیشه شکست خورد، اعتراف کرد که این استودیو دیگر زیادی داشت روی بعضی شخصیتها تمرکز میکرد. این باید علامت هشدار دیگری برای استودیو دی سی باشد. گان هم که با دی سی کار میکند، اخیراً اذعان کرد که تعداد فیلمها و سریالهای ابرقهرمانی دیگر «زیاده از حد» است. اگر کسی بتواند راه خلاقانهای برای تغییر این روند مسیر پیدا کند، خود اوست.
گان بعد از همکاری با تروما فیلمز (Troma Films) در اوایل کارش، مسیر حرفهای قدرتمندی را در هالیوود به عنوان نویسنده و کارگردان آغاز کرد، یا در حال تولید فیلمهایی با درجه R مثل کمدی ترسناک علمی تخیلی محصول ۲۰۰۶ «خزیدن» (Slither) بود یا فیلمهایی برای مخاطب عوام مثل فیلمهای «نگهبانان کهکشان» (Guardians of the Galaxy) برای مارول و دیزنی. سومین فیلم این مجموعه دیگر توانست مثل محصولات MCU موفق شود. این فیلم تا کنون دومین فیلم پرفروش سال ۲۰۲۳، پس از «فیلم برادران سوپر ماریو» (The Super Mario Bros. Movie) محصول یونیورسال است.
و او در حال حاضر دو کار محصول دی سی را در رزومهی خود دارد؛ فیلم محصول ۲۰۲۰ «جوخهی انتحار» (The Suicide Squad) و سریالی مرتبط که بعد از آن ساخته شده، «صلحطلب» (Peacemaker) که هر با استقبال گسترده مواجه شدند. گان در حال حاضر در حال نویسندگی و کارگردانی «سوپرمن: میراث» (Superman: Legacy) است که قرار است سال ۲۰۲۵ به پایان برسد. این فیلم قرار است سرآغاز دنیای مشترک جدید دی سی باشد. اما هنوز فرصت دارد تا در رویکرد خود تجدید نظر کند و اجازه دهد «مرد پولادین» (Man of Steel) – و سایر قهرمانان دی سی – به تنهایی فوقالعاده باشند.
منبع: cnbc