چرا «ناطور دشت»، رمان مشهور جی دی سلینجر هرگز به فیلم تبدیل نشد؟

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۷ دقیقه
ناطور دشت

در دهه‌های اخیر، اکثر رمان‌های مشهور جهان به فیلم‌ سینمایی یا مجموعه‌ی تلویزیونی تبدیل شده‌اند، از «کشتن مرغ مقلد» و «به رنگ ارغوان» تا اقتباس‌های اخیر همانند «گتسبی بزرگ»، «اِما» و «زنان کوچک». در این میان، تعدادی اقتباس ناموفق هم داشته‌ایم، مانند «داغ ننگ» و «آتش غرور» که نسخه‌ی سینمایی آن‌ها از نظر تجاری ناموفق بود و با انتقادات شدیدی از سوی منتقدان روبه‌رو شد. اما یکی از رمان‌هایی که هرگز فیلمی براساس آن ساخته نشده، ناطور دشت اثر جی دی سلینجر است. این بدین معنا نیست که کسی برای توسعه‌ی آن تلاش نکرده است؛ برای چندین دهه، بزرگان هالیوود سعی کردند تا این قصه‌ی سلینجر را به پرده‌های سینما بیاورند اما ناموفق بودند.

اگر اهل ادبیات و کتاب‌خوانی هستید، احتمالا این رمان محبوب را خوانده‌اید یا حداقل با آن آشنایی دارید. این کتاب که سال ۱۹۵۱ به چاپ رسید، قصه‌ی نوجوان هفده ساله‌‌ای به نام هولدن کالفیلد را روایت می‌کند که از مدرسه اخراج می‌شود و حالا برای چند روز باید به جامعه‌ای قدم بگذارد که آن را درک نمی‌کند. ورود هولدن به یک دنیای سیاه و پرهرج‌ومرج، از او انسان متفاوتی می‌سازد. این رمان به‌سرعت طرفداران زیادی پیدا کرد، به‌ویژه در میان کسانی که تجربیات مشابهی را از سر گذرانده بودند یا احساس می‌کردند چندان دیده و درک نمی‌شوند. شخصیت هولدن و دغدغه‌های او برای بسیاری از ما ملموس و قابل‌فهم است و سرگذشت او برای تبدیل شدن به یک فیلم تاثیرگذار پتانسیل بالایی دارد اما تعداد کثیری از طرفداران کتاب امیدوارند که نسخه‌ی سینمایی آن هرگز تولید نشود.

شاید عجیب به نظر برسد که طرفداران یک رمان مشهور نمی‌خواهند فیلم‌شدن اثر محبوبشان را ببینند اما اگر این کتاب را خوانده‌اید، درک می‌کنید که چرا آن‌ها چنین دیدگاهی دارند. هولدن کالفیلد در بدو ورود به جامعه، از چیزهای مختلفی متنفر می‌شود و هالیوود یکی از آن‌ها است. او احساس می‌کند که توسط آدم‌های تقلبی محاصره شده است و شاید هیچکس تقلبی‌تر از «بازیگران» نباشد. هولدن آن‌‎قدر از هالیوود بیزار است که در همان صفحه‌های اولیه‌ی کتاب این جمله را می‌گوید: «اگر یک چیز باشد که از آن متنفرم، سینما است. حتی نمی‌خواهم اسمش را بشنوم». او به دنبال یک ارتباط انسانی واقعی است، چیزی که هرچه تقلا می‌کند، نمی‌تواند آن را بیابد.

ناطور دشت یک رمان شخصی برای طرفدارانش است که همانند آینه خود را در آن می‌بینند؛ قصه درباره‌ی تنهایی است، درباره‌ی خودشناسی و تلاش برای اینکه معصومیت دوران کودکی خود را از دست ندهید. اغلب فیلم‌های که به سراغ قصه‌های مشابه می‌روند، محتواها و پیام اصلی کتاب را به‌شکلی نادرست ارائه می‌دهند یا به‌کلی مضامین مهم قصه را کنار می‌گذارند؛ با وجود این، فیلم‌سازان متعددی همواره تلاش کرده‌اند تا ناطور دشت را اقتباس کنند.

همه‌ی تلاش‌های شکست‌خورده

ناطور دشت

تهیه‌کننده‌ی مشهور آمریکایی، ساموئل گلدوین تلاش کرد. برادران واینستین تلاش کردند. جفری کاتزنبرگ و دریم‌ورکس تلاش کردند. حتی استیون اسپیلبرگ، یکی از موفق‌ترین کارگردانان تاریخ سینما تلاش کرد اما سلینجر هیچ‌گاه از این رویدادها مطلع نشد. مدیر برنامه‌های وی می‌دانست که او در هیچ صورتی نمی‌پذیرد که ناطور دشت یا هیچ‌کدام از قصه‌های بلند و کوتاه دیگرش به فیلم تبدیل شود، بنابراین درخواست‌های پرشمار برای دریافت حق امتیاز قصه را با این نویسنده در میان نمی‌گذاشت. فهرست هنرمندانی که برای جلب رضایت وی تلاش کردند طولانی است اما شاید طولانی‌تر از آن، فهرست بازیگرانی باشد که در برهه‌های مختلف، برای حضور در نقش هولدن کالفیلد اعلام آمادگی کردند: جری لوئیس، جک نیکلسون، مارلون براندو و لئوناردو دی کاپریو، همه رویای حضور در این نقش را داشتند اما این رویا به حقیقت تبدیل نشد.

جری لوئیس در کتاب خاطراتش پیرامون فیلم‌سازی (۱۹۷۱) از عطش خود برای اقتباس این رمان صحبت کرده است. او دراین‌باره می‌نویسد: «بارها برای خرید حق امتیاز ناطور دشت تلاش کردم. مشکل چیست؟ جی دی سلینجر! او پول بیشتری نمی‌خواهد. او حتی حاضر نیست درباره‌ی این ماجرا گفتگو کند. من تنها ساکن محله‌ی بورلی هیلز نیستم که می‌خواهد این رمان را بخرد، ده‌ها آدم دیگر هم تلاش کرد‌ه‌اند. این اتفاق هر از گاهی رخ می‌دهد، نویسنده‌ها اغلب به پول و هالیوود پشت می‌کنند زیرا این احتمال وجود دارد که نوشته‌های آن‌ها [پس از تبدیل شدن به فیلم] نابود شود. من به آن‌ها احترام می گذارم! اما چرا این رمان را می‌خواهم؟ زیرا احساس می‌کنم که هولدن کالفیلدِ یهودی هستم و دوست دارم آن را بازی کنم».

جای تعجب ندارد که سلینجر هیچ مقدار پول یا هر پیشنهاد دیگری که به شهرت او کمک می‌کرد را نپذیرفت. یکی از ویژگی‌های شخصیتی او که بر هیچ‌کس پوشیده نیست، گرایش به انزوا و گوشه‌نشینی بود. او از اوایل دهه‌ی ۶۰ میلادی به‌ندرت در فضاهای عمومی حاضر شد و هیچ کتاب دیگری را هم منتشر نکرد. سلینجر هرگز با طرفدارانش گفتگو نمی‌کرد و تنها چند عکس از او، خارج از خانه‌اش در منطقه‌ی کورنیش (واقع در نیوهمپشایر) وجود دارد. سلینجر به یک راز تبدیل شد، حتی در چشمان کسانی که عاشق داستان‌هایش بودند. او تا زمان مرگش در سال ۲۰۱۰، به سکوت ادامه داد.

کتاب زندگینامه سلینجر اثر پاول آلکساندر نشر ثالث

سلینجر نمی‌خواست که فیلمی از «ناطور دشت» ساخته شود

ناطور دشت

سلینجر فردی منزوی بود اما پاسخ منفی او به هالیوود دلایل دیگری هم دارد. برخلاف تصور عموم، او از سینما متنفر نبود. شین سالرنو، سازنده‌ی مستند سلینجر نیز در مصاحبه‌ای با وب‌سایت ورایتی این مسئله را تایید می‌کند: «این شایعه که او از هالیوود و فیلم‌ها نفرت داشته است، حقیقت ندارد. او عاشق فیلم‌ها بود». ظاهرا او در خانه‌اش یک پروژکتور فیلم هم داشته است و حتی یکی از فرزندانش بازیگری می‌کرد اما نفرت و بی‌اعتمادی سلینجر نسبت به هالیوود از تجربه‌ی شخصی‌اش می‌آید.

تنها یک‌بار یکی از قصه‌هایش به فیلم تبدیل شد: «دلِ نادان من» (۱۹۴۹)، اقتباسی از قصه‌ی کوتاه «عمو ویگیلی در کنتیکت» که آن را در مجله‌ی نیویورکر به چاپ رسانده بود. دلِ نادان من از سوی منتقدان «فاجعه» توصیف شد و در حقیقت، داستان اصلی سلینجر کنار گذاشته شده بود و هیچ اثری از آن در فیلم به چشم می‌خورد.  پس از آن، این نویسنده به این نتیجه رسید که باید از هالیوود فاصله بگیرد و هرگز اجازه نداد تا فیلمی براساس داستان‌هایش ساخته شود. تنها بار دیگری که حاضر شد اجازه‌ی یک اقتباس را به کسی بدهد، یک نمایش تئاتر بود، آن‌هم به شرطی که خودش نقش هولدن کالفیلد را بازی کند؛ این پروژه هرگز روی صحنه نرفت.

کتاب نه داستان اثر جی. دی. سلینجر نشر ماهی

اقتباس سینمایی «ناطور دشت» مفاهیم قصه‌ی اصلی را خدشه‌دار می‌کرد

واقعیت این است که بعضی از کتاب‌ها نباید در هیچ صورتی به فیلم تبدیل نشوند. ناطور دشت یک تجربه‌ی شخصی و عمیق برای خوانندگانش است. اگر واقع‌بین باشیم، هیچ فیلم‌سازی نمی‌تواند تفکرات و احساسات نهفته در این رمان را در قالب یک اثر سینمایی به‌درستی بازآفرینی کند. دقیقا به همین دلیل است که تاکنون هیچ فیلمی براساس کمیک‌استریپ‌های محبوب «کالوین و هابز» ساخته نشده است زیرا می‌دانیم که هرگز جواب نمی‌دهد. همانند ناطور دشت، تلاش‌ها برای اقتباس آن داستان‌های مصور نیز از سوی خالق اثر، بیل واترسون سرکوب شد.

هیچ فیلم‌سازی نمی‌توانست درک کند که چرا «ناطور دشت» در چشمان طرفداران یک شاهکار است. همین که یک فیلم‌ساز می‌خواست این رمان را به فیلم تبدیل کند، نشان می‌دهد که آن‌ها آن را درک نکرده‌اند، در غیر این صورت می فهمیدند که چنین قصه‌ای باید از سینما دور باشد و در همان ساختار نوشتاری باقی بماند. و هیچ بازیگری هم نمی‌توانست پرتره‌ی دقیقی از هولدن ارائه دهد، او یک پسرک زیبارو همانند لئوناردو دی کاپریو نبود که دختران عاشقش شوند و یک کمدین ۳۵ ساله همانند جری لوئیس هم نبود.

کتاب جی دی سلینجر آخرین مصاحبه و سایر گفت و گوها اثر جمعی از نویسندگان انتشارات آفتاب کاران

اقتباس‌های غیررسمی

ناطور دشت

اما کسانی هم وجود داشته‌اند که از زوایای مختلف به این رمان نزدیک شده‌اند، همانند فیلم «به دنبال هولدن» (۲۰۰۱) که در آن، دی‌جی کوالز نقش یک نوجوان را بازی می‌کند که می‌خواهد راجع به هولدن کالفیلد بنویسد. در «عبور از دشت» (۲۰۱۵)، الکس وولف نقش نوجوانی را برعهده دارد که می‌خواهد جی دی سالینجر را پیدا کند. «یاغی دشت» (۲۰۱۷) هم یک فیلم زندگی‌نامه‌ای ناموفق و مضحک است که در آن، نیکلاس هولت نقش این نویسنده را ایفا می‌کند. هیچ‌کدام از این آثار نتوانستند به روح سلینجر یا نوشته‌های وی نزدیک شوند و مورد توجه قرار نگرفتند. نزدیک‌ترین فیلم به رمان ناطور دشت، شاید «ایگبی به پایین می‌رود» (۲۰۰۲) باشد که توصیه می‌کنیم آن را تماشا کنید. در این فیلم، کیرن کالکین نقش یک شخصیت نزدیک به هولدن کالفیلد را بازی می‌کند و خوشبختانه این فیلم، یک اثر تقلیدی درجه‌دو نیست.

ناطور دشت و میراث آن باید تنها گذاشته شود. سلینجر در دوران حیات، به دنبال آرامش بود و هیچ‌گاه نمی‌خواست که این رمان یا قصه‌های دیگرش در سینما یا تلویزیون اقتباس شوند. ساخت نسخه‌ی سینمایی آثارش، آن‌هم پس از مرگ وی، یک توهین بزرگ به این نویسنده خواهد بود زیرا می‌دانیم که او هرگز با چنین پروژه‌های موافقت نمی‌کرد. همان‌طور که بالاتر اشاره شد، ضرورتی ندارد که هر قصه‌ی کوتاه یا بلندی یک نسخه‌ی سینمایی داشته باشد، به‌ویژه وقتی به رمان کم‌نظیری همچون ناطور دشت می‌رسیم.

کتاب ناطور دشت اثر جی دی سلینجر نشر نگاه

منبع: Collider

راهنمای خرید کتاب


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۲ دیدگاه
  1. كامران

    سالینجر دو کتاب فوق العاده داره یکی فرنی و زویی و دیگری تیرهای سقف را بلندتر بگذارید نجاران

  2. اکبر

    شاید هم مهم‌ترین عامل بازدارنده در ناخودآگاه سالینجر و تنفر او از هالیوود، تجربه‌ی هولناک ربوده شدن معشوقش «اونا اونیل» توسط یکی از سلاطین هالیوود «چارلی چاپلین» بزرگ باشد، زمانی که سالینجر هزاران کیلومتر دورتر مشغول جنگ بود…

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما