چرا کسلوانیا سمفونی شب پس از گذشت بیش از ۲۵ سال همچنان یک شاهکار است؟
بازی «کسلوانیا: سمفونی شب» (Castlevania: Symphony of the Night) یک تغییر بزرگ نسبت به گیمپلی خطی و چالشبرانگیز نسخههای قبلی خود داشت. داستان این بازی که پنج سال پس از Castlevania: Rondo of Blood اتفاق میافتد، با درگیری ریچر بلمونت (Richter Belmont) با کنت دراکولا (Count Dracula) در پایان آن بازی آغاز میشود. پس از اینکه ریچر دراکولا را میکشد، بازیکنان با یک ماجراجویی گسترده در یک سری بازی روبرو میشوند که عمدتا از پیشرفت خطی پیروی میکند. تاثیر این بازی غیرقابل اندازهگیری است و همچنین الهامبخش بازیهای بیشماری شده است تا طراحی دنیایی از درون پیوسته، مکانیکهای سبک نقشآفرینی و تاکید بر عاملیت بازیکن را اتخاذ کنند. جانشین معنوی آن ساختهی سال ۲۰۱۹، یعنی بازی Bloodstained: Ritual of the Night بدون موفقیت این بازی وجود نداشت. همچنین اغراق نیست اگر گفته شود که چشمانداز صنعت بازی بدون تاثیر انقلابی سمفونی شب بسیار متفاوت میشد.
این اثر یکی از بهترین و دوستداشتنیترین آثار در این سری بازی ساختهی کونامی (Konami) است و به دلیل معرفی عناصر مترویدوانیایی در این سری شناخته شده، زیرا شبیه به بازیهای متروید نینتندو بود. از آن زمان تاکنون، بازیهای ویدیویی متعددی در این سبک عرضه شده است، اما مولد این زیرژانر یعنی این بازی، بهترین اثر در میان این دسته بازیها باقی مانده است.
یک قلعهی غیرخطی زیبا و عناصر نقشآفرینی ترند مترویدوانیا را آغاز کرد
جلوههای بصری این بازی از جمله عناصر ستایششدهی آن است. محیطهای آن بهشدت از معماری و هنر گوتیک و رنسانس، با مجسمههای بسیاری در حالتها و طرحهای مختلف، نشأت میگیرد. هر منطقه از قلعهی دراکولا در این بازی به طرز شگفتانگیزی با سایر نقاط متمایز است، برای مثال آزمایشگاه کیمیاگری پر از آزمایشهای ناجور است، کتابخانهی بزرگ پر از کتابهایی است که خود به خود از قفسهها بیرون میروند، کلیسای کوچک سلطنتی پر از شیشههای رنگی است و پنجرهها و تالارهای کشیدهای که در تضاد با حضور شیطانی قلعه و غیره هستند. بسیاری از این مناطق از تکنیکهای گرافیکی استفاده میکنند که در سال ۱۹۹۷ بسیار چشمگیر بودند، مانند پیمایش آب یا گدازه و چندضلعیهای سهبعدی که توهمی از تغییر زاویههای دید را ایجاد میکردند. از آنجایی که میتوان قلعهی این بازی را به طور کامل کاوش کرد، عناصر قبلی کسلوانیا مانند سکوهای متحرک و چالههای بدون ته حذف شدند. در این اثر بسیاری از دشواریهای این مجموعه کاهش مییابد تا اطمینان حاصل شود که عنصر بازگشت به عقب در دسترس است. مناطق بیشتری برای نشان دادن تاکید این بازی بر اکتشاف وجود دارند مثلا پلها میتوانند فرو بریزند، چرخ دندهها گیر میکنند و چندین دیوار جعلی را میتوان برای کشف اتاقهای مخفی تخریب کرد. نقاط ذخیرهی بسیاری در قلعه وجود دارد که هر کدام شامل یک بیستوجهی متحرکی است که وقتی بازیکن بازی خود را ذخیره میکند به تابوتی برای آلوکارد (Alucard) تبدیل میشود تا در آن استراحت کند. توسعهدهنده این سری بازی یعنی کونامی از هیچ هزینهای برای ساخت جزئیات بازی تا حد امکان دریغ نکرده است.
در حالی که برخی از دشمنان با بهروزرسانی گرافیکی از بازی Castlevania: Rondo of Blood به این بازی آورده شدهاند، هر دشمنی فوقالعاده متمایز است. یک همر (Hammer) اسلحهی خود را به سمت زمین میچرخاند، سپس پس از بیرون کشیدن آن به عقب برمیگردد. یک جادوگر سیلم (Salem) قبل از اینکه جادوی خود را به اجرا کند، در طول انجام طلسم دستهای خود را تکان میدهد. تفنگدارهای استخوانی بین شلیکها ریلود میکنند و در واقع انیمیشنها جزئیات بالایی داشته و حتی مرگ دشمنان بهتر و به همان اندازه تماشایی هستند. به عنوان مثال نگهبانها قبل از اینکه در آتش جهنم بیفتند به زانو در میآیند، در حالی که گرگینهها قبل از اینکه بمیرند به شکل انسانی خود بازمیگردند. همچنین چندین باس جسمی بزرگتر از حد معمول دارند که با کل صفحه نمایش سازگاری ندارد. علاوه بر کاهش خطرات مرگ فوری، سمفونی شب اولین بازی کسلوانیا از زمان Castlevania II: Simon’s Quest است که از مکانیکهای نقشآفرینی استفاده میکند. آلوکارد از کشتن دشمنان امتیازات تجربه (XP) کسب میکند و هر بار که به یک لول بالاتر میرود، ویژگیهایش بهبود مییابند. بازیکنان همچنین میتوانند آلوکارد را با زرهها، سلاحها و لوازم مختلفی را که در سرتاسر قلعه یافت میشوند مجهز کنند تا قدرت او را افزایش دهند و مقاومت یا مصونیت او را در برابر برخی عناصر خاص افزایش دهند و یا حتی کمبوهایی را کشف کنند که میزان سختی بازی را حتی کمتر کنند. علاوه بر این، آیتمهای Life Vessels و Heart Vessels آیتمهای خاصی هستند که در سرتاسر قلعه پراکنده شدهاند که به ترتیب حداکثر میزان سلامتی و قلبهای آلوکارد را افزایش میدهند.
آلوکارد در میان سایر پروتاگونیستهای کسلوانیا برجسته است
آدرین فارنهایت (Adrian Fahrenheit) که با نام دیگرش یعنی آلوکارد شناخته میشود، یکی از محبوبترین شخصیتهای این مجموعه و پروتاگونیست بازی سمفونی شب است. آدرین که با پیوند کنت دراکولا و مادر انسانیاش یعنی لیزا (Lisa) متولد شد، یک دامپیر (dhampir) است. زمانی که مادرش قرار بود به اشتباه در جریان محاکمههای جادوگران سیلم اعدام شود، آدرین سعی کرد مداخله کند، اما مادرش به او گفت که کنار بایستد و تنها تماشا کند. علی رغم اینکه چگونه خشم دراکولا علیه بشریت با مرگ ناعادلانهی لیزا جرقه زده شد، آدرین آخرین سخنان او را به دل گرفت و در مقابل پدرش ایستاد و نام آلوکارد که برعکس دراکولا است را برای نشان دادن مخالفت با ارادهی پدرش انتخاب کرد. برخلاف اکثر پروتاگونیستهای کسلوانیا، آلوکارد برای کشتن دراکولا و گروههایش نیازی به شلاق کشندهی خونآشام ندارد و اصلا هیچ شلاقی ندارد. هنگامی که او اولین حضور خود را در Castlevania III: Dracula’s Curse انجام داد، سلاح اصلی او حملهی جهنمی بود، یک طلسم جادویی که حداکثر سه توپ آتشین را در یک مسیر مستقیم فرا میخواند. البته ظاهر او در آن زمان بیشتر شبیه یک خونآشام با موهای کوتاه مشکی بود.
سمفونی شب اثری است که ظاهر متمایز آلوکارد را به تصویر میکشد چون ایامی کوجیما (Ayami Kojima) او را با موهای بلند سفید و یک تونیک تیرهرنگ شیک طراحی کرده است. طرح کنترل سمفونی شب بسیار روانتر از بازیهای قبلی است. آلوکارد میتواند با یک دکمه به عقب برود، مسیر خود را در هوا کنترل کند و حتی پس از بدست آوردن سنگ جهش با یک ضربه رو به پایین حمله کند. مانند یک بازی مبارزهای، هشت طلسم جادویی او با زدن دکمههای خاصی فعال میشوند و در هر زمان نیز قابل دسترسی هستند. آلوکارد در حین حرکت طیف گستردهای از انیمیشنها از جمله مجموعهای از اسپرایتهای آبی شفاف که وقتی او به سرعت حرکت میکند پشت سر او قرار میگیرند را نمایش میدهد. همهی اینها به بازیکنان این حس را میدهد که در طول گیمپلی بالاتر از محدودیتهای یک فرد فانی هستند. در این مورد، آلوکارد بازی را با مجموعهای از تجهیزات درجه یک شروع میکند که میتوانند گرگهای غولپیکر را با یک ضربه آتش بزنند، اگرچه مردن به سرعت این تجهیزات و دیگر قدرتهای فانتزی بازیکن را با آن از بین میبرد. همچنین آلوکارد چیزهایی بیشتر از ترکیب شمشیر و سپر استفاده میکند یعنی او میتواند خود را با خنجر، سلاحهای دو دستی، چماق، بمب و سایر پرتابهها نیز مجهز کند. علاوه بر این، او میتواند مانند بازیهای قبلی کسلوانیا، با استفاده کردن از rgf، هر یک از سلاحهای فرعی را در سراسر قلعه به کار گیرد. با پیشرفت بازیکنان، آلوکارد همچنین میتواند به سه شکل مه، گرگ و خفاش نیز تبدیل شود که آنها در سمفونی شب بسیار مفید هستند.
همچنین آلوکارد میتواند یکی از پنج مورد Faerie ،Demon ،Ghost ،Bat و Sword را برای کمک به خود استخدام کند و همچنینی میتواند روی صندلی بنشیند. این هیچ اثری روی گیمپلی خارج از بخش اعتراف در کلیسای سلطنتی ندارد، اما اگر آلوکارد برای مدت طولانی بنشیند، خوابش میبرد. این فقط یک ویژگی جزئی است که اتمسفر بازی را بهتر میکند و نشان میدهد که چقدر جزئیات در طراحی و اسپرایتهای آلوکارد گنجانده شده است. بیشتر صداپیشگیهای این بازی در بهترین حالت خوشایند هستند، اما رابرت بلگراد (Robert Belgrade) صدای بسیار جذابی به آلوکارد داده که باورپذیر بودن این شخصیت را تقویت میکند. آلوکارد مردی سرد و کمحرف است، هرگز از وحشت کسلوانیا مضطرب نمیشود و همیشه به آن پاسخ میدهد و تمام تلاشش را برای پایان دادن به تهدید دراکولا انجام میدهد. بازیکنان به طور خلاصه جنبهی آسیبپذیرتر این شخصیت را در طول توهم Succubus میبینند، جایی که او دوباره شاهد مرگ مادرش است. درست است که فریاد مرگ Succubus پس از سفید شدن صفحه نمایش، درام را خراب میکند، اما به راحتی میتوان خشم آلوکارد را نسبت به شیطانی که جرعت کرد خودش را شبیه مادر عزیزش کند، دید. صدای بلگراد آنقدر متمایز است که Bloodstained: Ritual of the Night به او نقش مکملی با نام O.D داد؛ نوعی از آلوکارد از بازی سمفونی شب ددر پلی استیشن ۱.
قلعهی وارونه نحوهی نگاه بازیکنان به پایان بازی را تغییر میدهد
اکثر پایانهای این مجموعه با بالا رفتن پروتاگونیست از پلههای طولانی برای رویارویی با دراکولا در اتاق خود آغاز میشود و این تا حدودی نیز در مورد بازی سمفونی شب صدق میکند، زیرا اعتقاد بر این است که ریچر بلمونت مغز متفکر بازگشت دراکولا است و در آنجا منتظر آلوکارد است. اگر بازیکن او را شکست دهد، بازی زودتر از موعد بدون نبردی مناسب با دراکولا به پایان میرسد. با این حال، اگر بازیکن برای کشف قلعه و بدست آوردن حلقههای طلا و نقره وقت بگذارد، میتواند آنها را برای باز کردن یک منطقه مخفی در برج ساعت یعنی مرکز قلعه استفاده کند. در اینجا، آلوکارد ماریا (Maria) را در یک اتاق کوچک مییابد (البته چگونه ماریا قبل از آلوکارد به آنجا رفته هرگز توضیح داده نمیشود) که این تایید میکند که ریچر توسط یک نیروی شیطانی کنترل میشود. ماریا به آلوکارد التماس میکند که ریچر را نجات دهد و عینک مقدس را به او میدهد که به بازیکن اجازه میدهد گوی شناوری که او را کنترل میکند را ببیند. در نسخههای بازی روی کنسولهای سگا ساترن (Sega Saturn) و پلیاستیشن پرتابل (Sony PlayStation Portable)، ماریا همچنین آلوکارد را در یک باس فایت ساختگی به چالش میکشد. خود اتاقک به وضوح وارونه است و اشارهای کوچک به آنچه در آینده رخ خواهد داد، میکند.
هنگامی که ریچر از این گوی شناور آزاد میشود، یک کاتسین کوتاه پخش میشود و به دنبال آن قلعهی وارونهی بازی ظاهر میشود. بازیکنان قلعهای که در آن حضور داشتند را فقط وارونه میبینند. در ابتدا ممکن است به نظر برسد که خود قلعه وارونه شده است، اما دشمنان در این قلعهی وارونه بسیار قویتر هستند. هنگامی که بازیکن منطقه را ترک کرد و بلافاصله بعد از آن خفاش Darkwing را به قتل رساند، میتواند حلقهی ولاد را به دست آورد که یکی از پنج آیتم ضروری برای دسترسی به باس نهایی اصلی و یک اشاره به ماموریت جانبی Simon است. در این لحظه، بازیکنان برای اولین بار با موسیقی Finale Toccata آشنا میشوند که دلیلی غیرقابل انکار از این است که هر چیزی که بازیکن قبل از آن فتح کرده، فقط نیمهی اول بازی بوده است. با موجود بودن همهی گزینههای حرکتی، بازیکنان میتوانند آزادانه قلعهی وارونه را هر طور که میخواهند کاوش کنند و با دشمنان قویتر و رنگهایی متفاوت با قلعهی معمولی که به آن عادت کردهاند مبارزه کنند. قلعهی وارونه این احساس را برمی انگیزد که آلوکارد در حال کاوش در یک بعد متفاوت و شیطانی است تا به قلب شر یعنی مرکز قلعهی معکوس و همان اتاقکی که ماریا در آن قرار داشت، برسد و آنجا جایی است که نبرد نهایی اصلی این بازی نهفته است.
وضعیت فعلی بازیهای متروید (Metroid) و کسلوانیا
مجموعه بازی متروید که با اولین بازیاش در سال ۱۹۸۶ شروع به کار کرد، تقریبا همیشه یکی از برندهای متفاوت در بین آثار نینتندو بوده است و در حالی که دارای عناصر پلتفرمری مشابه با بازیهایی مثل برادران سوپر ماریو (Super Mario Bros) و کاوش در همان مسیر سری بازی افسانهی زلدا (The Legend of Zelda) است اما در عین حال بسیار متفاوت است. این سری بازی به دلیل اتمسفر متفاوتی که دارد در مقایسه با آثار خانواده پسند و کارتونی نینتندو، لحن تاریکتری دارد و این به ویژه در مورد بازیهای متروید پرایم صادق بود که به دلیل اولشخص بودن، تا حد زیادی با مجموعه بازیهای ویدیویی هیلو (Halo) مقایسه میشدند. علی رغم محبوبیت این بازیها، آنها کمتر در دههی ۲۰۱۰ دیده شدند که باعث جنجال و حیرت طرفداران شد.
سرانجام در اواخر دههی ۲۰۱۰ با انتشار بازی Metroid: Samus Returns همه چیز تغییر کرد چون که این اثر یکی از آخرین بازیهای بزرگ Nintendo 3DS و بازسازی بسیار پیشرفتهای از بازی کلاسیک کنسول گیم بوی یعنی Metroid II: The Return of Samus بود. این بازی به سرعت با Metroid Dread، اثری روی نینتندو سوییچ که مدتها پیش به شکل اصلی خود لغو شده بود، دنبال شد. اکنون طرفداران میتوانند در نهایت مشتاقانه منتظر بازی Metroid Prime 4: Beyond، دنبالهی بازی Prime 3: Corruption که مدتها منتظرش بودند باشند. اولین تریلر اصلی بازی در ژوئن ۲۰۲۴ نمایش داده شد و اکنون تاریخ انتشار آن سال ۲۰۲۵ است. این ممکن است در نهایت این بازی را به یکی از آخرین بازیهای مهم نینتندو سوییچ قبل از رونمایی و عرضهی رسمی جایگزین این کنسول تبدیل کند.
تمرکز کسلوانیا روی عرضهی نسخههای قبلی در قالب مجموعه
نام کسلوانیا به اندازهی متروید قدمت دارد و در واقع بیش از یک دهه از عمر آن میگذشت که سبک مترویدوانیا را با بازی کسلوانیا: سمفونی شب اختراع کرد و یک مجموعهی معروف و کلاسیک باقی مانده است. اگرچه این سری شرایط وخیمی نسبت به متروید دارد زیرا سری بازی متروید حداقل در حال دریافت آثار جدید چه بازسازی شده و چه نسخههای کاملا جدید است. از سوی دیگر، آخرین بازی مهم کسلوانیا بازی Castlevania: Lords of Shadow 2 در سال ۲۰۱۴ بود که دنبالهی اثری بود که به عنوان ریبوت این سری بازی عمل کرد. با این حال، نقدهای ضد و نقیضی دریافت کرد و به همین دلیل است که نتوانسته دنبالههای زیادی دریافت کند. همچنین این واقعیت وجود دارد که کونامی به طور کلی تا حد زیادی به ساخت بازیهای ویدیویی معمولی برای موبایل روی آورده است.
البته کراساورهایی با مجموعه بازیهایی مانند سری بازیهای مبارزهای Super Smash Bros و بازی ترس و بقای Dead by Daylight وجود داشته است. با این حال، فراتر از این و انیمهی کسلوانیای ساختهی نتفلیکس، این مجموعه عمدتا در قالب مجموعه به جلو حرکت کرده است. این مجموعهها بازیهای قدیمیتر را گرفته و روی کنسولهای مدرن قرار دادهاند و به نسل جدیدی از بازیکنان اجازه دادند که از آثار ساید اسکرولر کلاسیک لذت ببرند. جدیدترین آنها Castlevania Dominus است که شامل Castlevania: Dawn of Sorrow ،Castlevania: Portrait of Ruin و Castlevania: Order of Ecclesia میشود. در حال حاضر دقیقا مشخص نیست که آیندهی این مجموعه به کجا ختم میشود اما حداقل دارندگان پلیاستیشن ۴ همچنان میتوانند سمفونی شب را به عنوان بخشی از مجموعهی Castlevania Requiem تجربه کنند.
منبع: CBR