چرا بازسازی انیمیشن «سفیدبرفی» به شکل لایو اکشن محکوم به شکست است؟
دیزنی بسیاری از انیمیشنهای کلاسیک خود را در یک دههی اخیر بهصورت لایو اکشن بازسازی کرده و این رویکرد تجاری همواره با بازخوردهای ضدونقیضی روبهرو بوده است. بعضیها ایدهی بازآفرینی فیلمهای قدیمی را بهکل رد میکنند یا نسبت به تغییراتی که در این آثار جدید اعمال شده است انتقاد دارند، در سوی دیگر اما برخی از سینمادوستان علاقه دارند تا یک نسخهی مدرن و متفاوت از انیمیشنهای محبوب قدیمی را تماشا کنند. با اینکه همهی این فیلمها عملکرد موفقی در گیشه نداشتهاند یا نقدهای مثبتی دریافت نکردهاند اما دیزنی هرگاه خبر از ساخت یک بازسازی جدید میدهد، پیشبینیهای اولیه این است که آنها در گیشه موفق خواهند شد. این مسئله اما دربارهی بازسازی لایو اکشن «سفیدبرفی» صدق نمیکند، یکی از پروژههای جنجالی دیزنی که به نظر میرسد از هماکنون محکوم به شکست باشد اما چه اتفاقی رخ داد و چرا شرایط برای سفیدبرفی سخت شده است؟
«سفیدبرفی و هفت کوتوله» (۱۹۳۷) جایگاه ویژهای در میان آثار کلاسیک دیزنی دارد زیرا اولین فیلم انیمیشنی بلند این شرکت به حساب میآید. هنگامی که نسخهی لایو اکشن این انیمیشن معرفی شد، طرفداران هیجانزده بودند و برای تماشای آن لحظهشماری میکردند اما ناگهان همهچیز خراب شد، حواشی یکی پس از دیگری از راه رسید و حالا فارغ از کیفیت نهایی فیلم، جو منفی شدیدی پیرامون آن ایجاد شده است که میتواند منجر به شکست این اثر پرهیاهو شود.
حواشی تمامنشدنی بازسازی لایو اکشن سفیدبرفی
اولین حاشیهی بازسازی لایو اکشن سفیدبرفی از همان لحظهای آغاز شد که سازندگان، بازیگر نقش اصلی را معرفی کردند. ریچل زگلر که با «داستان وست ساید» (۲۰۲۱) به شهرت رسیده بود، نقش سفیدبرفی را برعهده گرفت و این انتخاب مطابق میل طرفداران نبود. زگلر که کلمبیاییتبار است، رنگ پوست روشنی ندارد، این در حالی است که در نسخهی برادران گریم، پوست پرنسس قصه «به سفیدی برف» توصیف شده و این شخصیت در انیمیشن اصلی هم سفیدپوست است.
زگلر در مصاحبه با وبسایت ورایتی به این مسئله اشاره کرد و گفت که برای چند روز در توییتر ترند بوده است زیرا طرفداران خشمگین رهایش نمیکردند. او همچنین اضافه کرد که «سفیدبرفی در کشورهای اسپانیاییزبان اهمیت بالایی دارد» و او افتخار میکند که نقش «یک پرنسس لاتین» را بازی میکند. دیزنی پیش از این هم چنین کارهایی انجام داده است و نباید یک فیلم را تنها برای رنگ پوست یک بازیگر نادیده گرفت اما برای فیلمی که نام آن «سفیدبرفی» است، چندان عجیب نیست که طرفداران انتظار داشته باشند یک بازیگر سفیدپوست برای نقش اصلی انتخاب شود.
اگر مشکل فیلم به همین جا ختم میشد، احتمالا سفیدبرفی هم میتوانست همانند «پری دریایی کوچولو» (۲۰۲۳) جان سالم به در ببرد و فروش بالای آن تضمین شود (یک بازسازی لایو اکشن دیگر که آنهم رنگ پوست قهرمان قصهاش را تغییر داد اما عملکرد نسبتا خوبی در گیشه داشت) اما زگلر که ظاهرا نتوانست با بازخوردهای منفی کنار بیاید و دلیل محبوبیت انیمیشن اصلی را هم درک نمیکرد، یکی از کسانی بود که به حواشی دامن زد تا شرایط پیچیدهتر شود.
سفیدبرفی و هفت کوتولهی قدبلند!
احتمالا از نام این بازسازی لایو اکشن هم متوجه شدهاید که خبری از هفت کوتوله نیست و در حقیقت تنها یک شخصیت (و بازیگر) کوتوله در فیلم حضور دارد تا شش کوتولهی دیگر با شخصیتهای عادی از نژادهای مختلف جایگزین شوند. کاملا قابلپیشبینی بود که غیبت کوتولهها نیز با بازخوردهای منفی روبهرو شود، حتی بیشتر از رنگین پوست بودن سفیدبرفی.
پیتر دینکلیج، بازیگر کوتاهقامت مشهوری که احتمالا او را با «بازی تاج و تخت» میشناسید، مدتی قبل به این فیلم و رویکرد دیزنی واکنش نشان داد، او ضمن اشاره به اینکه بازسازی مذکور «یک داستان وارونه» است، گفت: «هنگامی که دیزنی با افتخار یک بازیگر لاتینتبار را برای سفیدبرفی انتخاب کرد، کمی شگفتزده شدم اما شما هنوز هم در حال روایت همان داستان سفیدبرفی و هفت کوتوله هستید».
او در واقع بهصورت غیرمستقیم به دیزنی طعنه زد که آنها نمیتوانند از گذشته فرار کنند و این تغییرات هم اصل قضیه را تغییر نمیدهد، سفیدبرفی، سفید است و هفت کوتوله همان هفت کوتوله باقی خواهند ماند. دیزنی اما سکوت نکرد و به این حرفها واکنش نشان داد. آنها در بیانیهای نوشتند: «برای اجتناب از مشروعیت بخشیدن به تفکر قالبی انیمیشن اصلی، تصمیم گرفتیم تا رویکرد متفاوتی نسبت به این هفت شخصیت [کوتوله] داشته باشیم و از اعضای انجمن کوتاهقامتها در این رابطه مشاوره گرفتهایم».
مشخص نیست دیزنی دقیقا در چه موردی از کوتاهقدها مشاوره خواسته وقتی همهی شخصیتهای کوتاهقامت را از فیلم حذف کرده است! در هر صورت، صحبتهای دینکلیج باعث شد تا بازیگران کوتاهقامتِ دیگر هم مصاحبههای مشابهی انجام دهند و در رابطه با آیندهی شغلی خود ابراز نگرانی کنند که قابل درک است. برای این بازیگران، پروژههای متعددی وجود ندارد و سفیدبرفی و هفت کوتوله از آن آثاری بود که حداقل به هفت هنرپیشهی کوتاهقامت فرصت خودنمایی میداد اما دیزنی این شانس را از آنها گرفت تا به ادعای خودش، حرکتی مثبتی برای آنها انجام دهد.
بازیگر زن کوتاهقامت، کاترینا کمپ هم در یکی از مصاحبههای اخیرش به این مسئله اشاره داشته است: «آنها فرصت ساخت یک فیلم با هفت آدم کوتاهقامت را از دست دادند، آنهم در پروژهای که دقیقا برای چنین انسانهایی طراحی شده است. آدمهای زیادی حاضر بودند این نقشها را با کمال میل بپذیرند و بازی کنند». مصاحبه کمپ هم طعنه به دیزنی است که ادعا کرد این شخصیتها را تغییر داده تا به اصطلاح به جامعهی کوتاهقامتها احترام بگذارد، در حالی که آنها هیچ مشکلی با این ماجرا نداشتند. دربارهی تبدیل شدن هفت کوتولهی انیمیشن اصلی به هفت راهزن یک توضیح دیگر هم وجود دارد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
ریچل زگلر، بازیگری که زیاد حرف میزند
زگلر در سالهای اخیر نشان داده است که برای تبلیغ فیلمهایش علاقهای ندارد که رفتارهای حرفهای و رایج بازیگران مشهور را به نمایش بگذارد. برای مثال او در پاسخ به این سوال که چرا در فیلم «شزم ۲» به ایفای نقش پرداخت گفت چون به شغل نیاز داشته است! مشخص نیست که او در پروسهی تور تبلیغاتی بازسازی لایو اکشن سفیدبرفی چه ایدههایی در ذهن داشته است اما حرفهای نهچندان بامزهی او به یک فاجعهی بزرگ تبدیل شد، بهویژه آنجایی که انیمیشن اصلی را مورد تمسخر قرار داد، انیمیشن محترمی که نسلهای متعددی با آن بزرگ شدهاند.
زگلر هرگز تصور نمیکرد که حرفهایش تا این اندازه در کانون توجه قرار بگیرد اما ما در عصر شبکههای اجتماعی زندگی میکنیم. صحبتهای دخترک بازیگر بهسرعت فراگیر و برداشت شبهفمینیستی سازندگان از انیمیشن اصلی باعث خشم طرفداران شد اما زگلر دقیقا چه حرفهایی زد؟
او در مصاحبه با اینترتیمنت ویکلی گفت که «از نسخهی اصلی میترسیدم» و «آن را فقط یک بار تماشا کردم و هرگز سراغش نرفتم». اینها جملاتی نیست که انتظار داریم از ستارهی نسخهی بازسازی سفیدبرفی بشنویم، کسی که حالات صورتش در این مصاحبه نشان میدهد هیچ وابستگی یا علاقهای به این انیمیشن کلاسیک ندارد. زگلر در مصاحبهی دیگرش با ورایتی هم اضافهکاری کرد و با اشاره به اینکه «ما در سال ۱۹۳۷ نیستیم» گفت: «قرار نیست یک شاهزاده، سفیدبرفی را نجات دهد. و او قرار نیست دربارهی عشق واقعی رویاپردازی کند. او رویای تبدیل شدن به یک رهبر را در سر میپروراند».
و باز هم در یک مصاحبهی دیگر، زگلر شاهزادهی قصه را آدمی توصیف کرد که «مزاحم سفیدبرفی میشود». او همچنین بوسهی مشهور پایانی انیمیشن را «عجیبوغریب» توصیف کرد و گفت که «[در نسخهی جدید] آن را تکرار نکردهاند»، این در حالی است که این سکانس نقشی کلیدی در قصه دارد زیرا قدرت عشق واقعی را نشان میدهد و در واقع شاهزادهی قصه بهواسطهی این بوسه، طلسم ملکهی شیطانی را میشکند.
اگر اینها کافی نیست، زگلر به شوخی گفت که شاید همهی سکانسهای شاهزاده از فیلم حذف شود! او همچنین در دورانی که بازیگران هالیوود اعتصاب کرده بودند (و همچنان ادامه دارد)، گفت که برای پوشیدن لباس سفیدبرفی باید پول بیشتری بگیرد. توجه داشته باشید که این بازیگر ۲۲ ساله، حداقل ۳ میلیون دلار از فیلمهای اخیرش درآمد داشته است، در حالی که بسیاری از بازیگران گمنام و کمبضاعت هالیوودی، در دوران اعتصابات حتی توانایی پرداخت پول اجارهی خانهی خود را ندارند. اما واکنشها به این مصاحبههای سوالبرانگیز ریچل زگلر چه بود؟
تقریبا همه واکنش نشان دادند، از طرفداران قدیمی دیزنی و تولیدکنندگان محتوای آنتی-وُوک تا یوتیوبرها، منتقدان سینمایی مجازی و تیکتاکرها. زگلر «فاجعهی تبلیغاتی دیزنی» لقب گرفت و بعضیها هم او را برای نوع نگاه تحقیرآمیزش نسبت به طرفداران انیمیشن اصلی مورد حمله قرار دادند. تیکتاکر سرشناس، اَنجی در ویدیویی که ۱.۷ میلیون لایک دریافت کرد، کلافگی خود از فمینیسمِ توخالی دیزنی را ابراز کرد و گفت: «همهی زنان رهبر و فرمانده نیستند، همهی زنان نمیخواهند رئیس باشند، همهی زنان تشنهی قدرت نیستند و هیچ ایرادی هم ندارد».
یک تیکتاکر محبوب دیگر هم از این مسئله صحبت کرد که همهی پرنسسهای دیزنی نباید به رئیس تبدیل شوند و اینکه همهی پرنسسها حالا در قالب یک قهرمان اکشن عرضه میشود، خستهکننده شده است. منتقدان دیگر تا این اندازه مهربان نبودند و شخصیتر به فیلم و تیم سازنده حمله کردند. در یکی دیگر از این ویدیوهای انتقادی هم گفته میشود که «دیزنی کسی را برای نقش سفیدبرفی استخدام کرده است که در تور تبلیغاتی فیلم تنها بلد است بگوید من از سفیدبرفی نفرت دارم».
البته کسانی بودهاند که از زگلر دفاع کردهاند و میگویند که بازیگران مرد مشهور نیز گاهی از این حرفها زدهاند اما کسی از آنها انتقاد نکرده است. زگلر اگرچه واکنش مستقیمی به این بازخوردها نداشت اما در شبکهی اجتماعیاش نوشت: «به یاد داشته باشید که مهربان باشید، با یکدیگر با صبوری و درک متقابل رفتار کنید». همانطور که بالاتر هم اشاره شد، زگلر بیگمان انتظار چنین واکنشهایی را نداشت و احتمالا دیزنی به او گفته است که سعی نکند با مخالفان مبارزه کند تا شرایط از این بدتر نشود.
اما چرا حرفهای زگلر تا این اندازه دردسرساز شد؟ زگلر اولین کسی نیست که نسبت به خنثی بودن پرنسسهای دیزنی اعتراض دارد، در حقیقت طی دهههای اخیر منتقدان و سینمادوستان متعددی از این مسئله صحبت کردهاند اما در حال حاضر از آن روزها عبور کردهایم و حتی تحلیلهای تازه از انیمیشنهای کلاسیک نشان میدهد که این پرنسسها چندان خنثی نیستند و تمسخر آنها در عصر مدرن به نتایج مثبتی ختم نمیشود.
با وجود این، دیزنی در سالهای اخیر تلاش کرده است تا پاسخ انتقادات را بدهد و برداشت متفاوتی از این پرنسسها عرضه کند که در مجموع چندان موفقیتآمیز نبوده و دیزنی بابت این برداشتهای تهی و ریاکارانه از زنان، با نقد روبهرو شده است. واقعیت این است که بخش اعظمی از خشمی که روانهی زگلر شد را باید ناشی از وضعیتی بدانیم که خود دیزنی به وجود آورده است و طرفداران اساسا از دیزنی عصبانی هستند که به میراث خود پشت کرده و با انیمیشنهای کلاسیک طوری رفتار میکند که گویی همگی منسوخ شدهاند و نباید برای آنها ارزشی قائل بود.
شاید بعضی از مفاهیم و ایدههای این انیمیشنها منسوخ شده باشد اما سفیدبرفی و هفت کوتوله یکی از آنها نیست. بله، سفیدبرفی بیش از حد مهربان است و مادرانه رفتار میکند، دختر جوانی که با لبخند به نظافت خانه میپردازد و خرابکاریهای کوتولهها را تمیز میکند اما این انیمیشن محصول زمانهاش است، دورانی که چنین شخصیتهایی غیرعادی به حساب نمیآمدند و صنعت انیمیشن هم در ابتدای مسیر قرار داشت.
فیلمنامهی بازسازی لایو اکشن سفیدبرفی توسط گرتا گرویگ نوشته شده است که یک فمینیست میانهرو محسوب میشود و پیش از این نشان داده است که به آن نوع نگاههای افراطگرایانه پیرامون زن قهرمان و قدرتمند اعتقادی ندارد، حتی «باربی» یک فیلم فمینیستی متفاوت است که این عروسک را در قالب یک قهرمان اکشن عرضه نمیکند و تا حد ممکن قصد توهین به مردان را هم ندارد. بنابراین میتوان انتظار داشت که گرویگ اینجا هم رویکرد مشابهی را به کار بگیرد.
زگلر در مصاحبههایش اگرچه از لحن و واژههای درستی استفاده نکرد اما پُربیراه نمیگوید: فیلمهای قدیمی باید تا حدودی بهروزرسانی شوند و همسو با دنیای مدرن و تغییرات فرهنگی باشند. با این حال، چنین تغییراتی باید با احتیاط و بدون خدشهدار کردن میراث نسخهی اصلی اعمال شود. سفیدبرفیِ زگلر، اولین نسخهی این شخصیت نیست که قرار است قدرتمند و فعال ظاهر شود، در فیلم «سفیدبرفی و شکارچی» (۲۰۱۲) هم کریستین استوارت یک نسخهی سرسختتر و جنگجوتر از این پرنسس را به نمایش گذاشت که نتیجهبخش و راضیکننده نبود.
دخلوتصرف همهجانبه در قصهی اصلی
دیوید هَند ۹۱ ساله، فرزندِ دیوید هند فقید (کارگردان انیمیشن اصلی، نام پدر و پسر یکسان است) که سابقهی کار برای شرکت دیزنی بهعنوان طراح را دارد نیز مدتی قبل دربارهی تغییرات ایجاد شده در نسخهی جدید صحبتهایی انجام داد. او به تلگراف گفت که اگر والت دیزنی زنده بود، با دخلوتصرفی که در قصهی اصلی انجام شده است مخالفت میکرد: «آنها قصهها را عوض میکنند، تفکرات شخصیتها را تغییر میدهند، این فیلمها دیگر همان قصهی اصلی نیستند، دیزنی در حال ابداع چیزهای وُوک است و من علاقهای به این چیزها ندارم».
داستان سفیدبرفی البته بارها به شکلهای مختلف روایت شده است و نباید فراموش کنیم که چیزی به نام نسخهی اصلی یک داستان جنوپری (یا همان داستانهای عاشقانهی افسانهای) وجود ندارد زیرا این قصهها طی نسلها، دهانبهدهان چرخیدهاند و بهتدریج متفاوت شدهاند. حتی نسخهای که برادران گریم از سفیدبرفی ارائه دادهاند، چند بار تغییر کرده است تا با عرف جامعه همراستا شود.
در قصهی اصلی برادران گریم، شاهزاده، سفیدبرفیِ خفته را با یک بوسه بیدار نمیکند بلکه یک خدمتکار به پشت او ضربه میزند تا دخترک زهرِ سیب را با سرفه بیرون بریزد و بیدار شود (ایدهی بوسه، نتیجهی خلاقیتهای دیزنی بود). تغییر یک قصهی کلاسیک که منبع موثقی هم ندارد، فینفسه اتفاق بدی نیست اما جرم زگلر این بود که قصهی اصلی را منسوخ و مخرب دانست.
اما همانطور که بالاتر هم اشاره داشتیم، اینجا خبری از هفت کوتوله نیست و با هفت راهزن روبهرو خواهیم شد. حتی شاهزادهی قصه هم اینجا چیزی شبیه به «رابین هود» است، جوانی که از ثروتمندان دزدی میکند و به فقرا پول و غذا میدهد. اگرچه دیزنی بهصورت رسمی در این رابطه صحبت نکرده است اما هفت راهزن، ایدهی جدید و ابداعی آنها نیست. از داستان اصلی سفیدبرفی چندین نسخه وجود دارد که در بعضی از آنها، هفت کوتوله وجود نداشتهاند و جای خود را به هفت راهزن دادهاند.
مشکل اصلی اما این است که طرفداران سرسخت انیمیشن سفیدبرفی، این تغییرات را بههیچوجه نمیپذیرند و برای آنها، این فیلم جدید یک اثر لایو اکشن توهینآمیز است که قصد تخریب میراث نسخهی اصلی را دارد. اینکه هفت کوتوله کنار رفتهاند، سفیدبرفی همهفنحریف و به دنبال رهبری است، خبری از بوسهی پایانی نیست و شاهزاده شمایل رابین هود را دارد، حداقل روی کاغذ، میتواند باعث خشم طرفداران قدیمی شود.
صنعت سینما همیشه سرشار از غافلگیری است و به همین منوال، مخاطبان مدرن نیز غیرقابلپیشبینی هستند. شاید فیلم سفیدبرفی کیفیت کمنظیری داشته باشد، شاید هم افتضاح باشد اما در گیشه بدرخشد اما در حال حاضر به نظر نمیرسد که آیندهی روشنی در انتظار این بازسازی لایو اکشن باشد. اگر تاخیری رخ ندهد، سفیدبرفی در تاریخ «۳ فروردین ۱۴۰۳» (۲۲ مارس ۲۰۲۴) روی پرده میرود و باید دید آیا حرفی برای گفتن دارد یا به فهرست بازسازیهای ضعیف سالهای اخیر اضافه میشود.
منبع: MovieWeb