چرا انیمهی «پوم پوکو» یک شاهکار قدرنادیده است؟
«پوم پوکو»، انیمهای از استودیو جیبلی است که در سال ۱۹۹۴ اکران شد، تانوکیها (سگ راکونهای ژاپنی) شخصیتهای اصلی آن هستند. این انیمه فضایی تمثیلی دارد و دست روی آن بخش از ادبیات محلی ژاپن میگذارد که درباره همین تانوکیها است. در ادبیات محلی ژاپن، تانوکیها میتوانند یوکای باشند (یوکای از موجودات سطورهای ژاپن است که دارای قدرت ماورائی است) و قادر به اعمال جادوهایی چون ایجاد توهم و تغییر شکل هستند، در فیلم هم از این جادوها زیاد میبینیم.
«پوم پوکو» با وجود اینکه در ژاپن فوقالعاده محبوب است، در سراسر جهان به شهرت چندانی نرسید. طرفداران وقتی میخواهند به اثری از استودیو جیبلی اشاره کنند که خیلی خوب از تمثیلهای محیطی استفاده کرده است، معمولا به سراغ «شاهزاده مونونوکه» میروند. کیفیت، چیزی نیست که در «پوم پوکو» فقدانش را احساس کنید، چرا که هوادارانی که آن را دیدهاند، این انیمه را یکی از جواهرات بااارزش و قدرنادیدهی استودیو جیبلی میبینند که شایستهی توجه بیشتر است. هرچه زمان بیشتری میگذرد، پیام نهفتهی «پوم پوکو» ارتباط ملموستری با واقعیت پیدا میکند. چرا که انسانها بیش از قبل با پیامدهای بیش از حد شهری شدن و بحرانهای آبوهوایی مواجه شدهاند. پس سوالی که پیش میآید این است که چرا این فیلم اینقدر کم مورد توجه قرار گرفته است؟
غریب بودن داستان تانوکیها در فضای خارج از ژاپن
داستانهای محلی زیادی از ژاپن وارد انیمه شدهاند، خیلیهایشان هم مورد توجه مخاطبان غیرژاپنی قرار گرفته و محبوب شدهاند. خیلیهایشان هم با محوریت داستانهای مربوط به یوکایها ساخته شدهاند. با اینحال، بعضی از این داستانها برای فرهنگ بیگانه خیلی عجیب هستند، در حدی که شاید همین غرابت بیشتر از پیام پشت آنها، مورد توجه مخاطب غربی قرار بگیرد.
«پوم پوکو» نمونهی آشکار چنین چیزی است. به عنوان مثال، تانوکیها بیشتر به باروریشان مشهور هستند. به همین دلیل در سراسر فیلم بیضههایشان قابل رویت است. حتی از آنها برای جادو هم استفاده میکنند. اگرچه شاید بعضی از مخاطبان از چنین عنصری خوششان بیاید، ولی خیلیها هم نتوانستند با چنین تمهیدی ارتباط برقرار کنند. همین باعث شده است که «پوم پوکو» در نتفلیکس درجهی سنی بزرگسال داشته باشد. همین باعث میشود که خیلی از مخاطبان با تصور اینکه این انیمه محتوای مخصوص بزرگسال دارد، به سراغش نروند.
جدا از تانوکیها، در مقایسه با دیگر آثار استودیو جیبلی، «پوم پوکو» به شکل غنیتری فرهنگ ژاپن را به نمایش میگذارد. این فرهنگ را میتوان در موسیقی، معبدی که تانوکیها در آن زندگی میکنند، روباهی که با آن صحبت میکنند، اشیائی که به آنها تبدیل میشوند، مشاهده کرد. این ویژگی نقش مهمی در شاهکار بودن این انیمه دارد، و البته همین باعث شده است که این اثر در خارج از ژاپن اینقدر نادیده گرفته شده باشد.
یک داستان محیط زیستی تلخ
یک دلیل دیگر که باعث قدرنادیده بودن «پوم پوکو» شده است این است که پایان خوشی ندارد. دیگر محصولات استودیو جیبلی معمولا به شکل خوشبینانهای به پایان میرسند، ولی «پوم پوکو» از این نظر متمایز است. تانوکیها در نهایت نبرد بر سر ساختوساز انسانها را میبازند. خیلیهایشان میمیرند، آنهایی هم که زنده میمانند مجبورند خود را با دنیای جدید و تغییراتش وفق دهند. برای یک مخاطب معمولی، تماشای چنین تلخی خیلی غمانگیز است، چرا که تانوکیها واقعا شخصیتهای دوستداشتنی هستند. آنها احمق، بازیگوش، معصوم و اهل خوشگذرانی هستند و بیشتر به سیر کردن شکم خود فکر میکنند تا استفاده از مغز. شخصیتهایی هستند که مخاطب دوست دارد پیروزیشان را ببیند، ولی اگر پیروز میشدند، پیام محیط زیستی قدرتمند این انیمه اینقدر تاثیرگذار نمیشد.
برای خیلی از مخاطبان، از جمله طرفداران استودیو جیبلی، پایان «پوم پوکو» یک تجربهی ناخوشایند است. خیلی از مردم دوست ندارند برای درس گرفتن فیلم تماشا کنند، آنها فقط میخواهند سرگرم شوند. بعضی از آثار دیگر جیبلی هم از این درسها در خود دارند، ولی این پیام در سطح متفاوتی از «پوم پوکو» ارائه میشود، چرا که یک پایان خوش دارند و همین باعث میشود اتفاقات تلخ داخل انیمه به فراموشی سپرده شوند. علاوه بر غریب بودن این داستان محلی برای مخاطب غیرژاپنی، پایان تلخ هم یک عامل مهم دیگر بود که باعث نادیده گرفتن این فیلم شد.
چرا «پوم پوکو» یک شاهکار است؟
«پوم پوکو» با وجود اینکه نزدیک به سی سال از اکرانش میگذرد، هیچگاه به اندازه الان موضوعش با جامعه داخل و خارج ژاپن همسویی نداشته است. این انیمه کلی انتخاب تجربی و پرریسک دارد. استودیو جیبلی در آثار دیگری چون «مدفن کرمهای شبتاب» هم به سراغ پایان تلخ رفته بود، ویژگی «پوم پوکو» این است که پیشتر کلی اتفاق پر از شادی و خوشحالی را نشان میدهد. یک انتخاب چالشبرانگیز دیگر این انیمه این است که تانوکیها را قهرمان اصلی داستان میکند. تانوکیها در انیمههای زیادی شخصیت فرعی بودهاند، ولی کم پیش آمده که قهرمان اصلی باشند. حتی از این چالشبرانگیزتر این است که این انیمه تلاش کرده با این موجودات بامزه و عجیب، یک پیام جدی و مهم را منتقل کند.
به حدی پیامها و تمثیلهای سیاسی مهم و آشنا در فیلم گنجانده شده است که مخاطب خیلی زود با این موجودات غیرانسان همذات پنداری میکند. تانوکیها چارچوب محکمی برای مبارزه با انسانها خلق میکنند، چیزی شبیه یک جنبش حقوق مدنی. خشونت اگرچه محکوم است، ولی هردو جناح به آن دست میزنند. به تانوکیها پیشنهادهای نادرستی ارائه میشود تا به جای مبارزه بر سر حقوق خود، با انسانها همکاری کنند. خیلی راحت میتوان مصداق این داستان را در بخشهای مختلفی از جهان پیدا کرد. این انیمه اگرچه محصول پرریسکی بود، ولی به اثر خارقالعادهای تبدیل شد.
همچون هر اثر دیگری از استودیو جیبلی، در طراحی صحنهها و انیمیشن «پوم پوکو» هم عشق فراوانی جاری شده است. اما عشق اصلی، عشق به طبیعت و زندگی سادهزیستانه است. این انیمه در چهل و نهمین دورهی جوائز ماینیچی فیلم برندهی جایزهی بهترین انیمیشن شد و نمایندهی رسمی ژاپن برای حضور در بخش رقابتی بهترین فیلم خارجی زبان اسکار شد.
در پایان باید گفت که با وجود پایان تلخ «پوم پوکو»، هیچجای آن این احساس به وجود نمیآید که پیام داستان به صورت موعظهوار ارائه شده است. جادو، شخصیتها و لحظههای لذتبخش این انیمه باعث میشوند چشیدن مزهی پیام آن تلخ نباشد. این انیمه، جدا از پیامش هم یک اثر هنری درخشان است، و کلی لحظهی بامزه دارد که بعید است از خاطرتان برود، از تانوکی مست گرفته تا اسکلتهای غولپیکری که در توهمهای مختلف ظاهر میشوند. همچون عنصری که منبع الهام انیماتورها بوده است، این انیمه جادویی را نشان میدهد که اگر انسانها آن را آنچنان مورد توجه قرار ندهند، ممکن است از جامعهی ما رخت ببندد.
منبع: Game Rant
این فیلم رو چند وقت پیش دیدم
فیلم خوبی هست و دیدن اش رو پیشنهاد می کنم و از آثار کم تر شناخته شده استدیو جیبلی هست